اگر که عقل خودش را گدا به کار ببندد یقین که بار خودش را هزار بار ببندد به درس سائل تو حاتم آمده است بفهمد چگونه دست خودش را به دست یار ببندد کسی که دید حَسن را_ دهان خویش به دشنام اگر به جبر گشاید به اختیار ببندد به وقت رزم حسن ختم می‌شود به جهنم اگر که راه کسی را به کار زار ببندد میان این همه خواهان‌ برای قبر تو سخت است سکوت دست خودش را بر این مزار ببندد و در قیاس حسین و حسن به مرقدشان هم یکی طلا و جواهر یکی غبار ببندد به لطف اوست که پرونده ی مرا دم آخر بدون دیدن کردار کردگار ببندد @shia_poem