عاقبت نور جلوه گر گردد شب تاریک ما سحر گردد آن سفر کرده باز برگردد روزگارفراق سر گردد میرسد با قدوم او برکات به گلستان روی او صلوات خوش نسیم بهار می آید هر نفس عطر یار می اید آن بهشتی عذار می اید عاشقان را نگار می آید نام او را چه دلنشین شهدیست آن جمال محمدی مهدیست جلوه ی نور سرمدی دارد کرم و لطف بی حدی دارد عصمت از رجس و هر بدی دارد جلوات  محمدی دارد آسمان کرامت و فضل است عاشق چهره ی ابالفضل است سرو قامت شبیه پیغمبر میتوان دید در رخش حیدر صورت اوست مجتبی یکسر همچو ثارلله است پا تاسر در وجودش تمام  ایمان است سوره ی عصر و قدر و انسان است یوسف مصر محو در رویش ذولفقاریست تیغ ابرویش انبیا یک به یک دعا گویش خوش نسیمی است بین گیسویش  روز موعدمیرسد از راه او میاید به عشق ثارالله روز موعود پرچمی بر دوش با نوایی که  کعبه اش مدهوش سر دهد بانگ : اهل عالم گوش از طنینش جهان شود به خروش ظالمان را زوال   پیدا شد نور صاحب زمان هویدا شد میرسد با ظهور او امداد شیعه از قید غم شود آزاد در مدینه کند ز  مادر  یاد چهار قبر بقیع شود آباد در جوار مدینه الزهرا پرچم یا علی  شود برپا @shia_poem