#الماس_هستی
#صفحه_پنجم
چند روز مى گذرد، همه ياران پيامبر درهاى خانه ها را مسدود مى كنند، در ميان ياران پيامبر، فقط خانه على(ع) است كه درِ آن به سوى مسجد باز است.
نگاه كن اين عبّاس، عموى پيامبر است كه با عدّه اى از خويشان خود نزد پيامبر نشسته است، او اشك در چشم دارد و با چشمانى گريان رو به پيامبر مى كند و مى گويد:
ــ اى پيامبر! چرا ميان ما و على(ع) فرق مى گذارى؟
ــ منظور تو از اين سخن چيست؟
ــ من عموى تو هستم و به من دستور دادى تا درى را كه از خانه ام به سوى مسجد باز مى شود، ببندم، امّا در خانه على به سوى مسجد هنوز باز است.
ــ عمو جان! من به دستور خداى خود عمل نموده ام. جبرئيل از طرف خدا برايم پيام آورده است و از من خواسته است تا اين فضيلت را براى على(ع) قرار بدهم. آيا مى دانى چرا خدا اين دستور را به من داده است؟
ــ نه.
ــ حتماً به ياد دارى شبى كه من مى خواستم از مكّه به سوى مدينه هجرت كنم. آن شب كافران، خانه مرا محاصره كرده و تصميم گرفته بودند تا با طلوع آفتاب با شمشيرهاشان حمله كنند و مرا به قتل برسانند. آن شب، على(ع) در بستر من خوابيد و همه خطرها را به جان خريد، اگر اين فداكارى على(ع) نبود، من امروز اينجا نبودم! خدا مى خواهد جان فشانى على(ع) را اين گونه پاداش بدهد.
ــ آرى. آن شب را به ياد دارم، على(ع) با اين كار خود خدمت بزرگى به اسلام نمود.
ــ عموجان! تو از اين كه درِ خانه على به سوى مسجد باز است، تعجّب كرده اى، امّا تو خبر ندارى كه مقام و جايگاه على(ع)نزد خدا بسيار بالاتر از اين مى باشد. اگر كسى على را دشمن بدارد، خدا او را به عذاب گرفتار خواهد كرد و اگر كسى على را دوست بدارد، اين محبّت باعث نجاتش خواهد شد.
ــ من به آنچه خدا فرمان داده است راضى هستم.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
#شناخت_علی_علیه_السلام
#وفاطمه_سلام_الله
#من_حیدریم
#کانال_شهداء_ومهدویت
#کپی_آزاد
#نشر_حداکثری
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59