#پارت_22
#آبرو
دو روز شیرین امام رضایی هم مثل برق و باد گذشت؛ شاید این سفر دوم بیشتر به کام نازنینزهرا بشیند تا این سفر معنوی.
روحیات نازنین هنوز برخی حقایق دینی را پس میزد، ادبیاتش نشان دهنده این بود که بعضا با امام معصوم هم مشکل دارد؛ اما ریشه همه اینها در خود نازنین و اطرافیانش بود.
اقناع، نازنین در مورد هیچ کدوم از کارهایی که داشت به زور و اجبار و برای بستن دهن این و آن انجام میداد اقناع نشده بود.
به همه اینها نازنین فقط حرف محمدحسین را خریدار بود، برادر همسو با روحیات خواهرش بود، نه در جهت تایید رفتارهایش بلکه در جهت کنترل و اصلاح آرام و تدریجی او عمل میکرد، کاری که محمدعلی و زهره با تشر و قهر و دعوا و لب و دندان گاز گرفتن پیش میبردن.
روش نازنین در سفر دوم هم مثل قبل بود، سر در لاک خود فرو بردن، سرگرم شدن با بازیهای آنلاین و آهنگهای جدید و ترند.
مرضیهخانم: برخلاف همه دخترهایی که میرن حوزه شوق و اشتیاقشون به ازدواج بیشتر میشه.
تعجب کردم دیدم نازنین گفت قصد ازدواج ندارم، البته این که ترم اولی هم هست بیتاثیر نیست ولی یکم جای تأمل داره.
زهره: چی بگم حاج خانم، بعضی تفکرات این دختر هم معضلی شده برا من و پدرش، باز خدا رو شکر برادرش یکم افسارش دست گرفته، وگرنه...
مرضیهخانم: ببریدش پیش حاج پیرمراد، مشاور خیلی خوبیه؛ باهاش صحبت کنه.
زهره: با محمدعلی در میون بزارم ببینم چی میگه، این دختر زیر بار هیچی نمیره، برا درسهای حوزهاش هم نگرانم.
مرضیه: جوون درست میشه.
دخالت و اظهار نظر بیجای مردم در تربیت از نازنین همچین فردی ساخته بود، این پس زدنها توسط محمدعلی و زهره نه تنها کارسازتر نبود بلکه اونو لجوجتر کرده بود، کار تربیتی رو حتی برای محمدحسین هم سختتر کرده بود.
فضای تعطیلاتی شمال و دریاگردی و کوه نوردی و طبیعتگردی، از همه اینها سهم نازنین شده بود خونهای ویلایی که حوزه با قیمت پایین به طلاب میده جهت استفاده در تعطیلات.
محمدحسین: میخوام با نازنین برم بیرون.
محمدعلی: نازنین اینجا دیگه حق نداره بیرون بره، فضای شمال و لب دریا و اینا اصلا مناسب اون نیست.
زهره: بمونه کنار دستم تنها نباشم، میخوام نهار بپزم ظهر اگر بارون نبود همین باغچه وسط حیاط غذا میخوریم با خونواده حاج قاسم.
محمدعلی: نترس اتفاقی نمیافته، بذار یکم پیش ما باشه، به هر حال ما پدر و مادرشیم، مثل تو و حتی بیشتر از تو نگرانش هستیم.
محمدحسین این بار کوتاه آمد و تنها بیرون رفت،نازنین ماند و ...
✍ف.پورعباس
🚫کپی و انتشار به هر شکل و صورتی ممنوع
~~~~✍️🧠✍️~~~~
@taravosh1
~~~~✍️🧠✍️~~~~