📌 تصوّف (۵)
🔹 اين ناچيز گويد: روزی در محضر حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالی عليه) صحبت خرقهٔ صوفيان شد. ايشان فرمودند:
🔺 «در مواردی که شنيده شده، بیاثر نبوده».
مجلس که از افراد خالی شد بنده عرض کردم: قبائی از قباهايتان را به بنده بدهيد.
فرمودند: «عصری تشريف بياوريد».
موقع عصر که رفتم و در زدم، خادم ايشان قبائی آورد.
گفتم: برگردانيد به آقا.
خادم رفت و حضرت علّامه خودشان تشريف آوردند و با دست مبارکشان آن قبا را به بنده دادند و در همان حال فرمودند: «بارك اللّٰه لك فيه».
و نيز بعد از آن، وقت ديگری از ايشان تقاضای پيرهنی از پيرهنهايشان را نمودم. رفتند و پيراهنی آوردند، والحمد للّٰه ربّ العالمين.
✔️ اين ناچيز گويد: پيغمبر اکرم (صلّی اللّٰه علیه وآله وسلّم) بُردهٔ خودشان را صله میدادند.
و اين داستان معروف است: بعد از اينکه دعبل، قصيدهٔ خودش را برای حضرت امام رضا (علیه السّلام) خواند، تقاضای پيراهنی از آن حضرت نمود، و حضرت لباسی را به او دادند که فرمودند: در اين لباس، هزار ختم قرآن خواندهام.
حاصل، لباس گرفتن از پيغمبر و ائمّه طاهرين در تواريخ ثبت و ضبط شده است، و اين لباس گرفتن از اولياء خدا، سنّتی بوده.
📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۲۱۴-۲۱۳
#تصوف #خرقه
#علامه_طباطبائی
#شیخ_محمدکریم_پارسا
🔹
@rahesavab