eitaa logo
طریقه مقربین
503 دنبال‌کننده
31 عکس
47 ویدیو
16 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
37-استادپارسا.mp3
12.68M
📌 شرح بیاناتی از علامۀ طباطبائی دربارۀ یاد خداوند تبارک و تعالی 🎙 استاد شیخ محمدکریم پارسا 👈🏻 طریقۀ مقرّبین
38-استادپارسا.mp3
5.32M
📌 بالاترین موعظۀ قرآن: دوام یاد خدا 🎙 استاد شیخ محمدکریم پارسا ⏯ ... بالاترین موعظه و نصیحتی که در کتاب الهی هست و در دین مبین اسلام هست و بالاترین دستوری که این کتاب الهی داده و روش خود پیغمبر همین بوده، این است که انسان دائما یاد خدا را بکند...اول باید خودش را به یاد خدا برساند به نحوی که ملکه‌ش شده باشد، بعد هر کاری که می کند منافات با یاد خدا نداشته باشد و معارضه با یاد خدا نداشته باشد...اگر کسی این کار را انجام نداده فائده‌ای که باید از این دین مبین اسلام به نحو تامّ ببرد نبرده... 👈🏻 طریقۀ مقرّبین
📌 نِعْمَ المطلوب ... 🔹 اين ناچيز می‌گويد: حضرت علّامه روزهای پنج‌شنبه و جمعه می‌نشستند و هرکس در هر زمينه‌ای سؤال داشت می‌پرسيد و ايشان جواب می‌دادند. اين حقير هم از اصفهان می‌آمدم و در آن جلسات می‌نشستم. روزی بعد از آنکه جمعيّت رفتند، به حضرت علّامه عرض کردم: من چيزی طلب نمی‌کنم، همين می‌آيم و می‌نشينم. فرمودند: «خدا را طلب نمی‌کنی»؟ عرض کردم: چرا. فرمودند: «نعم المطلوب». 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۳۳ 🔹 @rahesavab
📌 تصوّف (۱) 🔹 اين ناچيز می‌گويد: گاهی جناب آقای آسيد هاشم رضوی بنارسی (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالی عليه) صحبت‌هایی می‌کردند که در آن‌ها اعراض‌دادن از علوم رسميه مثل «فقه» بود. اين ناچيز به خاطرم آمد که مبادا اين عقيده را از آقای قاضی (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالی عليه) اخذ کرده باشند! لذا موجب سؤالی شد که از حضرت علّامه پرسيدم: آيا مرحوم آقای قاضی از علوم رسميّه و «فقه» إعراض می‌دادند؟ حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالی عليه) فرمودند: 🔺 يک گرفتاری است، نه، خودش فقهِ طريقت درس می‌داد، دعايش به شاگردهايش اين جمله بود: «جعلك اللّٰه فقيهاً صوفيّاً». 🔹 سؤال: در مجلس اين دعا را می‌فرمود؟ علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالی عليه) فرمودند: 🔺 در خصوصی. 🔹 سؤال: تقيّه نمی‌کرد؟ علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالی عليه) فرمودند: 🔺 نه. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۲۱۲-۲۱۱ 🔹 @rahesavab
4_5771748352840436982.mp3
4.06M
📌 برخی روایات مشاهدۀ خداوند تبارک و تعالی 🎙 استاد شیخ محمدکریم پارسا 👈🏻 طریقۀ مقرّبین
طریقه مقربین
📌 برخی روایات مشاهدۀ خداوند تبارک و تعالی 🎙 استاد شیخ محمدکریم پارسا #علامه_طباطبائی #رسالة_الولا
📌 برخی روایات مشاهدۀ خداوند تبارک و تعالی 🎙 استاد شیخ محمدکریم پارسا 📜 و من الروايات ما فى المحاسن، مسندا عن زرارة، عن أبى عبد اللّه - عليه السّلام- فى قول اللّه: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ»، قال: «كان ذلك معاينةَ اللّه، فأنساهم المعاينة، و أثبت الإقرار فى صدورهم. و لو لا ذلك لم يعرف أحد خالقه و رازقه، و هو قول اللّه: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ». و منها ما فى تفسير القمّى، مسندا عن ابن مسكان، عن أبى عبد اللّه - عليه السّلام-، فى قوله تعالى: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ‏ مِنْ ظُهُورِهِمْ»، إلى قوله: «بلى»، قلت: معاينةً كان هذا؟ قال: «نعم، فثبتت المعرفة و نسوا الموقف و سيذكرونه؛ و لو لا ذلك لم يدر أحد مَن خالقه و رازقه، فمنهم من أقرّ بلسانه و لم يؤمن بقلبه. فقال اللّه: «فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ». و منها ما فى تفسير العيّاشى، عن زرارة، قال: سئلت أبا جعفر - عليه السّلام- عن قول اللّه: «و إذ أخذ ربّك من بنى آدم، إلى أنفسهم»؛ قال: «أخرج اللّه من ظهر آدم ذرّيّته إلى يوم القيمة؛ فخرجوا كالذّر، فعرّفهم نفسه و أراهم نفسه؛ و لو لا ذلك ما عرف أحد ربّه، و ذلك قوله: «و لئن سئلتهم من خلق السموات و الأرض ليقولنّ اللّه». 👈🏻 طریقۀ مقرّبین
📌 تصوّف (۴) 🔹 از حضرت علّامه سؤال کردم: فرق «عارف» و «صوفی» چيست؟ علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالی عليه) فرمودند: 🔺 در اصطلاحِ اين‌ها «صوفی» گويا عارفِ کامل را می‌گويند، که به ترتيبی که استاد ـ به حسابْ شيخشان ـ می‌گويند پيش بروند، اين عارف است. و در غالب اصطلاحات، «عارف» از «صوفی» اعمّ است، «صوفی» کامل را می‌گويند. عارف اعمّ از صوفی، در بعضی اصطلاحات همين‌جور است. در طريقت، هر دو بايد طريقت را داشته باشند، لکن آنی که صوفی از طريقت دارد مرتّب‌تر و کامل‌تر است. 🔹 سؤال: برای نمونه به ملّاحسينقلی می‌شود گفت «صوفی»؟ برای کسی که غرضِ بد ندارد. علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالی عليه) فرمودند: 🔺 همين‌طور هم هست. در زمان ملّاحسينقلی، رئيس علمای وقت، مرحوم شَرَبيانی بوده. شربيانی تُرک است، از اطراف سراب، ـ به حساب ـ تُرک است. يک نامه‌ای به ايشان نوشته بودند که آخوند ملّاحسينقلی بساط صوفيّت پهن کرده و طلبه‌ها را فاسد می‌کند؛ اين را طلبه‌ها نوشته بودند به خدمت آقای شربيانی. مرحوم شربيانی بعد از خواندن اين عريضه يا نامه، زيرش نوشته بوده: «خدا مرا مثل آخوند ملّاحسينقلی صوفی کند». اين معلوم است «صوفی‌گری» را به معنی «خداپرستی» گرفته، مسألهٔ موحّد و خداپرست بودن گرفته. انتهی کلام حضرت علّامه. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۱۳ 🔹 @rahesavab
📌 تصوّف (۵) 🔹 اين ناچيز گويد: روزی در محضر حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالی عليه) صحبت خرقهٔ صوفيان شد. ايشان فرمودند: 🔺 «در مواردی که شنيده شده، بی‌اثر نبوده». مجلس که از افراد خالی شد بنده عرض کردم: قبائی از قباهايتان را به بنده بدهيد. فرمودند: «عصری تشريف بياوريد». موقع عصر که رفتم و در زدم، خادم ايشان قبائی آورد. گفتم: برگردانيد به آقا. خادم رفت و حضرت علّامه خودشان تشريف آوردند و با دست مبارکشان آن قبا را به بنده دادند و در همان حال فرمودند: «بارك اللّٰه لك فيه». و نيز بعد از آن، وقت ديگری از ايشان تقاضای پيرهنی از پيرهن‌هايشان را نمودم. رفتند و پيراهنی آوردند، والحمد للّٰه ربّ العالمين. ✔️ اين ناچيز گويد: پيغمبر اکرم (صلّی اللّٰه علیه وآله وسلّم) بُردهٔ خودشان را صله می‌دادند. و اين داستان معروف است: بعد از اينکه دعبل، قصيدهٔ خودش را برای حضرت امام رضا (علیه السّلام) خواند، تقاضای پيراهنی از آن حضرت نمود، و حضرت لباسی را به او دادند که فرمودند: در اين لباس، هزار ختم قرآن خوانده‌ام. حاصل، لباس گرفتن از پيغمبر و ائمّه طاهرين در تواريخ ثبت و ضبط شده است، و اين لباس گرفتن از اولياء خدا، سنّتی بوده. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۲۱۴-۲۱۳ 🔹 @rahesavab
🌀ناگفته ها از 🔹سوال: مطالب عرفان و تصوف را در المیزان آورده اید؟ 🔸فرمودند: در تفسیر سوره اعراف راجع به عرفان اسلامی یک بحث هست، حرفی که داریم آن است. 🔹عرض کردم: شیعه در اسلام را مطالعه کردم صحبت های وحدت وجود و این حرفها بود. 🔸فرمود: ما این مطالب را به اشاره در کتابهای خودمان گفته ایم. 🔹فرمودند: در مساله انکار ضروریات، ضرورت باید پیش منکِر، ضروری باشد نه پیش دیگران، و [آن دسته از] اهل معقول که معاد جسمانی را منکرند جسمانیت معاد پیش آنها ضروری نیست. 🔸از علامه درباره مثنوی پرسیدم، فرمود: مثنوی دیوان نیست، اخلاق است و عرفان. مثنوی کتاب جالب است، مرحوم آقای قاضی به مثنوی خیلی معتقد بود، و مثل اینکه خیلی جاهایش را حفظ بود. 🔹سوال: از عرفا کدام یک بالاتر است؟ 🔸فرمود: محیی الدین از حیث علم مقدّم است از مولوی، [اما] از حیث حال معلوم نیست. 🔹و فرمود: محیی الدین مقدم است در علم بر همه. مولوی از همه در حال مقدم است. 🔸سوال: مولوی شیعه بوده یا سنی؟ 🔹فرمودند: ادلّه تشیع بودن را دارد، و ادلّه تسنن بودن را. 🔸روزی به علامه عرض کردم بنده درس می گویم ترک کنم؟ 🔹فرمودند: درس این شوخی ها را ندارد، درستان را بگویید و کارتان را انجام دهید. 🔸سؤال: آیا مرحوم آقای قاضی از علوم رسمیه و فقه اعراض می دادند؟ 🔹فرمودند: نه، خودش فقه طریقت درس می داد. دعایش به شاگردهایش این جمله بود: (جعلک الله فقیهاً صوفیاً). 🔸سید هاشم رضوی بنارسی میفرمود: آقای قاضی در مجلس فاتحه ای بود و سید ابوالحسن هم در آن مجلس فاتحه بود. نزدیک هم بودند. آقای قاضی فرمود: (الرجل، کلّ الرجل، نعم الرجل، أن یکون فقیهاً صوفیاً). 🔹از علامه پرسیدم آقای [آیة الله] مرندی چطوره؟ 🔸فرمود: بد نیست؛ سی ساله [او را] ندیدم [ندیده بودم] یک روز آمد قم، با داد و فریاد ناهار نگهش داشتیم [نهایت علاقه علامه به آیة الله مرندی]. ✍اقیانوس علم و معرفت، محمد کریم پارسا 👈
هدایت شده از راهِ صواب
🔸 سیر إلی اللّٰه (۱۱) 📌 واصل کیست؟ 🔹 سؤال: «واصل» بر چه کسی اطلاق می‌شود؟ حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ عليه) فرمودند: 🔺 «واصل» آن است که به حضور رسيده و ملکه شده و هروقت بخواهد ملاقات می‌شود. 🔹 سؤال: آيا «مخلَصين» و «واصلين» فرق دارند؟ حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ عليه) فرمودند: 🔺 «مخلَصين» کسانی هستند که جز خدا ندارند و مخصوص به خدايند. «واصلين» کسانی هستند که به حقيقتِ امر و واقع رسيدند و واقفند و جز خدا ندارند. از حيث مصداق فرق ندارند؛ از حيث مفهوم فرق است. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۵۴ 🔹 @rahesavab
هدایت شده از راهِ صواب
📌 نظر استاد و ادّعاهای موجود 🔹 روزی از ايشان سؤال کردم: کدام‌يک از شاگردان شما واصل‌اند؟ به خدا رسيده‌اند؟ 🔺 ايشان فرمودند: «هيچ‌کدام.» 🔹 عرض کردم: چرا؟ 🔺 فرمودند: «خدا نخواست.» 🔹 پرسيدم: کدام‌يک از شاگردانتان بهترند؟ 🔺 فرمودند: «مقايسه نکرده‌ام.» 🔹 دوباره پرسيدم: کدام‌يک از شاگردانتان بهترند؟ 🔺 باز فرمودند: «مقايسه نکرده‌ام.» 🔹 عرض کردم: برای نمونه یکی از شاگردانتان را بفرماييد. 🔺 اسم یکی از شاگردانشان را آوردند و فرمودند: «فلانی حال خوبی دارد.» نفرمودند: عارف است؛ فرمودند: «حال خوبی دارد.» ✔️ بنده اين مطلب را به شخصی گفتم بدون اينکه اسم فلانی را ببرم. آن شخص اين مطلب را برای همان فلانی نقل کرده بود، او ناراحت شده بود. آن شخصی که به او رسانده بود گفته بود: اسم شما را نياورد! گفته بود: بله، ولی ضمير، مرجع خودش را پيدا می‌کند. [يعنی مقصود، منم]. درحالی‌که ناراحتی آقای فلانی وجهی ندارد؛ اگر استاد را قبول داری، او می‌گويد حال خوبی داری! 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۱۶۲-۱۶۱ 🔹 @rahesavab
📌 نفع صلوات برای پيامبر (صلّی اللّٰه علیه وآله وسلّم) 🔹 از حضرت علّامه در يکی از جلسات پنجشنبه يا جمعه سؤال شد: ما که صلوات بر پيغمبر اکرم (صلّی اللّٰه علیه وآله وسلّم) می‌فرستيم آيا درجهٔ پيغمبر بالا می‌رود؟ به اين مضمون فرمودند: 🔺 نه، درجهٔ صلوات‌فرستنده بالا می‌رود. مَثَلش، مَثَل اين است که شخصی باغ سيبی دارد، يک نفر باغبان يک سيب سرخ از آن باغ را می‌کَند و به صاحب باغ تقديم می‌کند؛ اين شخص، مورد عنايتِ صاحب باغ می‌شود؛ ولی بر ملکِ صاحبِ باغ، افزوده نشده. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۶۸ 🔹 @rahesavab
🔸 مراقبه و یاد خدا (۴) 📌 راهکار تقویت مراقبه 🔹 سؤال: چه چیز «مراقبه» را تقویت می‌کند؟ حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ علیه) فرمودند: 🔺 صمت و جوع و سَهَر و خلوت و ذکرِ به‌دوام ناتمامانِ جهان را کند این پنج تمام 🔹 سؤال: آیا سَهَر و «عُزلت» است یا «خلوت»؟ حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ علیه) فرمودند: 🔺 «خلوت» یادم می‌آید. 🔹 حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ علیه) فرمودند: 🔺 «مراقبه» همان «ذکر» است. 🔺 این چهار، کمکِ «ذکر و مراقبه» است. 🔺 «مراقبه» ـ یعنی توجّه باطنی ـ را تقویت می‌کند؛ توجّهات باطنی را کمک می‌کند. ✔️ این ناچیز می‌گوید: یعنی چهار امر دیگر (صمت و جوع و سهر و خلوت) مقدّمه‌اند و تقویت کننده‌اند و کمک‌اند برای امر پنجم که «ذکر به دوام» است. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۲۵۸-۲۵۷ 🔹 @rahe_savab
🔸 سیر إلی اللّٰه (۴) 📌 دستورات مرحوم آقا سیدعلی قاضی 🔹 سؤال: دستورات مرحوم آقای قاضی چه چیزها بود؟ حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ عليه) فرمودند: 🔺 دستور ایشان که دستور ماها همین‌ها بود؛ نوافل را حتّی الإمکان دستور می‌داد خاصّةً نوافل لیلیّه. 🔺 یک دستوری بعد از ظهر داشت «إنّا أنزلنا» هر روز بعد از ظهر؛ در اوائل خدمتشان که رسیدیم جزو دستورها این بود. 🔺 و مخصوصاً دستور، کتاب شیخ بهائی که اعمال یوم و لیله را دارد، این را دستور می‌داد که «این کتاب را عملی کنید؛ إحیا کنید از حیث عمل». 🔹سؤال: منظور «مفتاح الفلاح» است؟ حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ عليه) فرمودند: 🔺 بله، «مفتاح الفلاح». در بادیِ حال همین‌جور بود. و بعد که یک مقدار بود، واگذار می‌کرد به خودِ شاگرد اعمال را و «مفتاح الفلاح» را. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۷۲ 🔹 @rahe_savab
طریقه مقربین
📌 حق و اکثریت 🎙 استاد شیخ محمدکریم پارسا ⏯...دین برنامۀ زندگی است... این برنامۀ وسیع و پهناور...
📌 ملاکْ نبودن اکثریّت، نقلاً و عقلاً و حسّاً 🎞 حضرت علامهٔ بزرگوار طباطبائی در کتاب شریف شیعه در اسلام: 🔺 «اسلام، دینی است که مقررات آن، از حق و صلاح واقعی سرچشمه می‌گیرد؛ نه از خواست و تمایل اکثریّت مردم یا دلخواه یک فرد توانا و فرمانروا.» 🔹 حدود سال ۵۸ ... رفتیم خدمت آقای بهجت در مشهد. حضرت آقای بهجت فرمودند: 🔺 «اکثریّت، هیچ ملاک نیست. اگر ما تابع اکثریّت باشیم، اکثر کسانی که روی کرهٔ زمین زندگی می‌کنند، قائل به دینی نیستند؛ ... اقلّشان، تابع انبیاء هستند. اگر ما بگوییم ما تابع آن اقلیّتی هستیم که قائل به دین هستند، باز اکثر قائلین به دین الٰهی، مسیحی‌اند؛ اقلّشان، مسلمان‌اند ... اگر بگوییم ... تابع اقلیتی هستیم که مسلمان‌اند ...، اکثر مسلمان‌ها سنّی‌اند؛ اقلّشان شیعه‌اند ... اگر بگوییم ... تابع اقلّشان می‌شویم که شیعه هستند، این شیعه هم اکثرشان عوام‌اند؛ اقلّشان علما هستند ...» 🔹 @rahe_savab
طریقه مقربین
📌 مخمس غزل حافظ از علامۀ طباطبائی در رثای سالار شهیدان حضرت امام حسین علیه السلام و یارانش 🎙 با صدا
📌 مخمّسِ تضمینیِ علّامه طباطبائی در رثای سالار شهیدان حضرت أباعبداللّٰه الحسین (علیه السّلام) 🎙 با صدای استاد شیخ محمدکریم پارسا من حسينم که بـلا می‌رسد از هر سُويَم بـا جـوانــان‌ِ خـودم راهِ فـنـا مـی‌پــويـَم دستِ همّت ز سرابِ دو جهان می‌شويَم «شـورِ یعقوب‌کُنان یـوسـفِ خود می‌جـويَم که کمان شد ز‌ غمش قامتِ چون شمشادم» گفت هرچند عطش کَنده بُن و بنيادم زيرِ شـمـشـيـرم و در دامِ بلا افـتــادم هدفِ تيرم و چون فاخته پَـر بگشادم «فـاش می‌گويم و از گفته‌ٔ خود دلشادم بـنـدهٔ عـشـقـم و از هر دو جهـان آزادم» من به ميـدان‌ِ بلا روزِ ازل بودم طـاق کُشـتهٔ يارم و با هستیِ او بسته وثاق منِ دل‌رفته کجا را و کجا دشتِ عراق «طائرِ گلشنِ قدسم چه دهم شرحِ فراق که در اين دامگهِ حـادثـه چون افتـادم» تا در اين بزم بـتـابید مهِ طلـعتِ يار من کنم خون‌ِ دل و يار کند تير، نثار پرده بدريده و سرگرم به ديدارِ نگار «نيست در لوحِ دلم جز الفِ قامتِ يار چـه کنم حرفِ دگر يـاد نداد استـادم» تشنهٔ وصلِ وِيَم، آتشِ دل کارم ساخت شربتِ مرگ همی‌خواهم و جانم بگداخت از چه از کوی توام دستِ قضا دور انداخت «کوکبِ طـالعِ من هيـچ منجِّـم نشنـاخت يا رب از مادرِ گيـتی به چـه طـالع زادم» لوحـهٔ سيـنـهٔ من گر شکـنـد سُمِّ ستـور ور سَرَم تُحفه رَوَد شهر به شهر از رهِ دور باک نبوَد که مرا نيست به‌جز شوقِ حضور «سايهٔ طوبی و غلمان و قصور و قَدِ حور بــه هـوای سـرِ کـوی تـو بـرفـت از يــادم» 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۴۵-۴۴ 🔹 @rahe_savab
هدایت شده از راهِ صواب
🔸 شخصیت‌شناسی (۱۷) 📌 شاگردی سیدمحمّدحسن الٰهی نزد برادر ـ رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ علیهما ـ 🔹 ... آقای آسيدمحمّدحسن الٰهی با دستخط خود، احوال خودشان را نوشته‌اند و می‌فرمايند: 🔺 «من که نجف رفتم، هنوز کتب متن [سطح] را به اتمام نرسانده بودم؛ لهٰذا در نجف مشغول خواندن دروس سطح شدم. بعد درس‌های خارج رفتم، و من در ايّام اشتغال به تحصيل، آنچه را از علوم که احتياج به او داشتم، از حساب و هندسه و غير اينها در نزد حضرت سيّدنا حاج ميرزا محمّدحسين طباطبائی، برادرم ـ أدام اللّٰه عزّه ـ می‌خواندم، و در آنچه که فهمش بر من سخت می‌شد به برادرم استمداد می‌کردم تا زمانی که از تحصيل مستغنی شدم، والحمد للّٰه وحده.» 🔹 و شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آقای بهجت می‌فرمودند: 🔺 «در نجف، در اواخر، آقای طباطبائی درس نمی‌رفتند [يعنی درس خارج]، ولی محمّدحسن درس می‌رفتند.» 🔹 و از شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آقای بهجت شنيدم که: 🔺 «آقا سيدمحمّدحسن وقتی نزد آقای طباطبائی بود، کالعبد بود.» 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۲۶-۲۵ 🔹 @rahesavab
🔸 سیر إلی اللّٰه (۶) 📌 مقصد 🔹 سؤال: مقصد چيست؟ خيلی به تفصيل بفرماييد. حضرت علّامه - رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ عليه - فرمودند: 🔺 «خيلی تفصيل» را از کجا بياوريم بندهٔ خدا؟! مقصد همان غايت وجود انسانی است، که به عبارتِ ديگر: نشستن حقّ - تبارك وتعالیٰ - است به جای عبد، و فنای عبد در او؛ حقيقتاً اين دو کلمه است. انسان به واسطۀ سِيروسلوک به جایی برسد که غير از حقّ، چيزی مشاهده نکند، و اين مشاهده به‌طور ابديّت، سرنوشتِ او باشد. اين کتابِ سرنوشتِ اهل کمال است ﴿كِتَابٌ مَّرْقُومٌ يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ﴾ [المطففين: ۲۱-۲۰]. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۴۰ 🔹 @rahe_savab
🔸 اهل بیت (۱) 📌 ضرورت توجّه به امام در سلوک 🔹 سؤال: وظیفۀ سالک نسبت به امام چطور است؟ حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ علیه) فرمودند: 🔺 بايد توجّه به امام بکند. 🔹 سؤال: بدون توجّه به امام سلوک نمی‌شود؟ حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ علیه) فرمودند: 🔺 نه ديگر. 🔹 سؤال: آيا توجّه به امام، عين توجّه است به خداوند متعال؟ حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ علیه) فرمودند: 🔺 عين توجّه به خدا، از حيث مفهوم نمی‌توان گفت. مفهوماً غير هم‌اند. از حيث مصداق، توجّه إلی الإمام، توجّه إلی اللّٰه است. 🔹 سؤال: اين معنی تحقّق دارد برای ولیّی که غير از امام است؟ حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ علیه) فرمودند: 🔺 به حسب ظاهر نمی‌آيد. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۵۶ 🔹 @rahe_savab
هدایت شده از راهِ صواب
📌 وجود کتبی آقاسیدمحمّدحسن 🔹 شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آقای بهجت به اين ناچيز فرمودند: «وقتی آقای طباطبائی و برادرش آقاسيدمحمّدحسن برمی‌گشتند به ايران، آقاسيدمحمّدحسن کتاب‌های خود را نزد من امانت گذاشت، و وقتی که نوشته‌جات خود را به من می‌داد، آقای طباطبائی گفت: «اين‌ها وجودِ کتبیِ آقاسيدمحمّدحسن‌اند» ✔️ نگارنده می‌گويد: پس هم کتاب‌ها و هم نوشته‌جاتِ خود را امانت به آقای بهجت سپرده. اما کتاب‌ها، اين‌طور شنيده‌ام که کتاب‌های آقای الٰهی را آقای شيخ علی‌اکبر مرندی به تبريز برده. و اما نوشته‌جات، يک سال يا دو سال قبل از وفات علّامه، شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آقای بهجت، آن نوشته‌جات را به دست اين ناچيز دادند و فرمودند: 🔹 «اين‌ها را به آقای طباطبائی بدهيد.» اين حقير هم اين دفترها را ـ که عکس پادشاه عراق يا ولیعهد عراق روی آن دفترها بود ـ بردم خدمت علّامهٔ طباطبائی که اين دفترها نوشته‌جاتِ آقاسيدمحمّدحسن الٰهی است، تحويل دادم. بعد از مدّتی شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آقای بهجت فرمودند [مضمون]: 🔹 «به آقای طباطبائی بگوييد: ما اين نوشته‌جات را داديم، نه از باب اينکه نمی‌خواهيم پيش ما باشد.» و حضرت علّامه در جواب فرمودند: 🔺 «پيش ما باشد بهتر است.» 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۲۷-۲۶ 🔹 @rahesavab
بیاناتی_از_علامۀ_طباطبائی_دربارۀ_یاد_خداوند_متعال.pdf
70.4K
🔸 مراقبه و یاد خدا (۱۱) 📌 بیاناتی از علّامه طباطبائی دربارهٔ یاد خداوند ـ تبارك وتعالیٰ ـ 🔹 @rahe_savab
🔸 اهل بیت (۲) 📌 توسّل به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ 🔹 شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آية اللّٰه بهجت ـ رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ علیه ـ می‌فرمودند: 🔺 شخصی منبریّ در تهران می‌گفت: من در خيابان راه می‌رفتم، خانمی آمد و گفت: آقا تشريف بياوريد روضهٔ پنج‌تن در منزل ما بخوانيد. بنده رفتم منزلشان، صندلی گذاشتند و من روی صندلی نشستم، و ملتفت شدم جوان بيماری است و برای شفای او اين توسّل را گرفته‌اند، و فهميدم که اينها ارمنی [=مسيحی] هستند. 💎 من که شروع به روضه خواندن و توسّل کردم، ناگاه ديدم حضرات پنج‌تن آل‌عبا در منزل اينها ظاهر شدند؛ من از هوش رفتم و به هوش نيامدم مگر اينکه ديدم اين ارمنی‌ها به سر و صورتم آب ريخته‌اند تا به هوش بيايم [و همهٔ لباس‌هايم نجس شده]. گفتم: شما حاجتتان را گرفتيد. از منزل آنها خارج شدم و در خيابان به خودم گفتم: تو کجا، خانهٔ ارمنی کجا؟ حالا بايد بروی خودت و تمام لباس‌هايت را آب بکشی. روز بعد آن ارمنی‌ها آمدند به خانهٔ ما و گوسفند و هدايای مفصّل برای ما آوردند. 🔹 شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آية اللّٰه بهجت می‌فرمودند: من اين داستان را برای آقای طباطبائی [علّامه طباطبائی] نقل کردم، آقای طباطبائی فرمودند: 🔺 خاک بر سر اين شيعه. ✔️ نگارنده گويد: يعنی مسيحی‌ها با توسّل به حضرت سيّدالشهداء ـ علیه السّلام ـ شفای بيمارشان را می‌گيرند اما در اين زمان، بسياری از شيعيان، از اعتقادات و مذهب حقّ خود دست می‌کشند. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۴۶-۴۵ 🔹 @rahe_savab
🔸 شخصیت‌شناسی (۶) 📌 «ابن‌عربی» و «مولوی» در نظر علّامه طباطبائی 🔹 سؤال: از عرفا کدام‌یک بالاتر است؟ حضرت علّامه ـ رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ علیه ـ فرمودند: 🔺 «محیی‌الدّین از حیث «علم» مقدّم است از مولوی. از حیث «حال» معلوم نیست.» 🔹 یک‌وقتی هم فرمودند: 🔺 «محیی الدّین مقدّم است در «علم» بر همه. مولوی از همه در «حال» مقدّم است. همچی گفتند.» [یعنی اهل معرفت این‌طور گفته‌اند.] 🔹 عرض کردم: نظر شما چیست؟ فرمودند: 🔺 «همین است.» 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۴۸ 🔹 @rahe_savab
📌 مراتب خلوص 🔹 سؤال: معنی «خلوص» و «اخلاص» چيست؟ حضرت علّامه ـ رضوان‌ اللّٰه سبحانه وتعالیٰ علیه ـ فرمودند: 🔺 ما يک «خلوص» و «اخلاص» داريم که امور دين ممحّض بشود برای خدا، نماز برای خدا، جهاد، خمس، زکات، ـ نمی‌دانم ـ هر واحدواحد برای خدا. اين يک نحو «خلوص» است، «خلوص اعمال» برای خدا. 💎 يک «خلوص» داريم که خود عبد برای خدا خالص می‌شود. آنجا که می‌فرمايد: ﴿إِلَّا عِبَادَ اللّٰهِ الْمُخْلَصِينَ﴾، ﴿إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ﴾. مخلَص، اسم مفعول است؛ کسی آن‌ها را خالص کرده، که خدا است که خالص کرده برای خودش و شريکی در آن‌ها ندارد. فقط مالِ طلقِ خداست. ✔️ «خلوص» اوّلی، مقدّمه است برای اين «خلوص». خلوص و اخلاص هر دو به يک معنی‌اند. [از يک ريشه‌اند] 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۲۵۵-۲۵۴ 🔹 @rahe_savab
🔸 مراقبه و یاد خدا (۱۰) 📌 دستورالعمل کلّی 🔹 سؤال: آقا يک دستورالعمل کلّی بفرماييد. حضرت علّامه ـ رضوان‌ اللّٰه سبحانه وتعالیٰ علیه ـ فرمودند: 🔺 دستورالعمل کلّی ﴿فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ﴾ [البقرة: ۱۵۲]؛ ياد خدا در خاموشی و تکلّم و تنهایی و معاشرت. 🔹 سؤال: همه‌اش همين است؟ حضرت علّامه ـ رضوان‌ اللّٰه سبحانه وتعالیٰ علیه ـ فرمودند: 🔺 هرچه باشد در همين است ﴿وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا﴾ [التوبة: ۴۰]. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۵۸ 🔹 @rahe_savab