🔸هایدگرِ متأخر و پساز گشت، سعی میکند تا خود رخداد زمانمندی دازاین و فهمِ وجود آشکار شده با آن را در رویداد بنیادینتری، یعنی «رویداد» یا «تاریخ هستی»، بهمثابه واپسین بنیاد، یا
بنیادِ بیبنیاد جای دهد.
🔹 از آنجا که هایدگر، این بنیادهای واپسین، یعنی زمان اصیل، زمانبندی
#دازاین در اندیشهی متقدمش، و رویداد و تاریخ
#هستی در اندیشه متأخرش را ذاتاً یک روی دادن دسترسی ناپذیر و نهایتاً تبیین ناپذیر و در ذات خویش، آشکار نشدنی میداند، بههمین رو، بهویژه در اندیشهی متأخر خویش، ابا دارد از اینکه تلاش خود برای رسیدن به قلمرو آغازین قوام یافتن معنای
#وجود و حقیقت وجود را «بنیانگذاری» بنامد، و
پرهیز میکند از اینکه آن قلمرو آغازین را بهسادگی یک «بنیاد» بنامد، چنانکه گویا او نیز در امتداد بنیانگذاریهای انجامشده در تاریخ
#فلسفه، اکنون بنیاد جدید یا ژرفتری را یافته باشد.
🔸 هایدگر مدام تأکید میورزد که این قلمرو آغازین، اساساً نه ناظر به ابعادی است که تاریخ متافیزیک ذاتاً نمیتوانسته است معطوف به آن شود و از آن پرسش کند، نهتنها نمیتوانسته، بلکه
#هایدگر مدعی است که اساساً با همین ندیدن قلمرو آغازین است که
#متافیزیک در قوام تاریخیاش شکلگرفته است.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
📗 تناهی استعلایی
✍🏻 دکتر احمد رجبی
🔖 صفحه --