eitaa logo
๛ وارستگی ๛
1.2هزار دنبال‌کننده
154 عکس
36 ویدیو
16 فایل
❖ وارستگی ๛ گلاسنهایت ๛ رهایی ๛ انقطاع ❖ #عرفان #تفکر #فلسفه #هنر #انقلاب_اسلامی ❖ ادمین: @alirooholamin (نقل مطالب، با ذکر لینک کانال بلامانع است)
مشاهده در ایتا
دانلود
فردید: گذشتن از مستلزم تعاطی کلمات است و گرنه ما که زبانمان ویران است و نسبت به معنی و حقیقت کلام و اسم و مسمی و کلمات ، بعد و فاصله زیادی پیدا کرده ایم چطور میتوانیم همه چیز و از جمله گذشته و گذشته و را طرح کنیم . برای من اصالت دارد و لذا می گویم که این زبانست که اقوام ر ا از هم متمایز می کند . وقتی زبان ویران شد تذکر گذشته هم از میان می رود و بهمین جهت اکنون دیگر تذکر نسبت به گذشته – یعنی نه یاد حصولی نسبت به آن – در میان نیست و فراروی خود هم افقی نمی بینیم اما وقتی این تذکر نباشد، پرسش قلبی و حقیقی هم نمی توان کرد. امروز وقتی شرق و گفته میشود معمولا دو قلمرو مختلف جغرافیائی بنظر می آید. لکن شرق جغرافیائی چنان تحت نفوذ تفکر و تمدن غربی قرار دارد که به آسانی نمیتوان نسبت به آنچه اصالة شرقی است تذکر پیدا کرد . البته شرق و غرب ظاهری را می توان به آسانی تمیز داد اما آنچه مهم است باطن شرق است که عجالة یکسره پنهان است و فعلا پرسش این است که حقیقت شرق چیست. آیا ما در وضعی هستیم که بتوانیم چنین پرسشی بکنیم ؟ این پرسش در غرب آغاز شده و در میان ما هم نیاز به پرسش حقیقی مطرح است و همین که پرسش از و حقیقت وجود بهر صورت میشود ، نشانه آنست که ورای پرسش‌های قلابی و قالبی، دردی هست .
فردید: فعلا که از و صحبت می کنیم می توانیم فقط به عنوان سمبل ، این دو لفظ را بپذیریم زیرا جهان امروز ، همین حوالت تاریخی غرب است ، و شرق در خفاست، یعنی وقتی می آید برخلاف آنچه که می گویند نور از شرق می آید، شرق در ظلمت قرار می گیرد و دیگر هرچه هست غرب است . با ظهور یونانیت ، ماه واقعیت طلوع می کند و خورشید غروب، و از آن زمان بر سیر تاریخ ، همواره بیشتر سیر تاریخ مغرب زمین و وِلایت تسلط پیدا می کند اما نباید تصور شود که تاریخ غربی در طی دوهزار سال، مظهر یک اسم بوده است بلکه تاریخ بطور کلی و از جمله تاریخ غرب ، مواقفی دارد. هیدگر می گوید در هر دوره ای از ادوار تاریخی ، حوالت چنانست که حقیقتی تحقق پیدا می کند و تحقق این حقیقت مستلزم خفای حقایق دیگر است. در این ، نوری غلبه می کند و انوار دیگر مورد غفلت قرار می گیرد. متفکر آلمانی این مواقف را مواقف و حقیقت وجود می گوید ، بعبارت دیگر ، در هر دوره ، وجود ظهوری دارد اما وجه تازه وجود ، مستلزم خفاء وجوه دیگریست، حالا اگر را در نظر بگیریم باید ببینیم که هر دوره مظهر کدام اسم بوده یعنی چه اسم مسمی و محتومی حوالت شده و کدام اسماء را نهان کرده است. گفتیم که اسم جدید ناسخ اسم گذشته است و آن را پنهان می کند و اگر بخواهیم بعبارت فلسفی بگوئیم ، اسم جدید در حکم صورت و اسم قدیم در حکم ماده می شود و هر بار که صورت تازه و اسم تازه می آید صورت گذشته واپس زده می شود و حکم ماده برای صورت جدید پیدا می کند. بنابراین در هر دوره ای صورت ، همان اسم غالب است و اسماء گذشته در حکم ماده اند ، پس چنین نیست که صورتهای گذشته از بین برود بلکه دیگر منشاء اثر نیست و از فعلیت خارج می شود و بصورت امر بالقوه در می آید و آن صورتی که غالب است منشاء اثر است. ‌
فردید: فلسفه ذاتا یونانی است . نحوه پرسش از و زمان همواره به نفع فلسفه یونان است و با حکمت معنوی مغایر است . میبدی: یعنی بالمآل با ذات دیانت اعم از دیانت یهود ، عیسویت و ادیان دیگر فرق دارد . فردید: همینطور است . پس بگذارید بنده بجای "" لفظ "" را استعمال کنم . میبدی: چرا و به چه علت ؟ فرديد: بخاطر " بیطرفی" و ذکر و فکر حقیقی و بخاطر خود آگاهی . این نحوه پرسشی که به آن اشاره کردم به بر میگردد . او نیز میپرسید وجود موجود چیست ؟ و خود به آن پاسخ میداد . این پرسش همواره در تاریخ فلسفه موجود است و فلاسفه به عناوین مختلف به آن پاسخ داده اند . حال ممکن است که یک غیر فیلسوف ، مثلا یک سیاستمدار یا یک هنرمند یا اصلا یک شاعر عین همین پرسش را مطرح کند . چون نحوه و اصل پرسش ارسطوئی است و ریشه در یونان دارد ، میتوان گفت که این غیرفیلسوف نیز در نگاه کردن به "وجود" تحت تاثیر متافیزیک است . پس است . برای روشن شدن موضوع به تاریخ مینگریم : ابتدا را میزند و به این ترتیب غرب بر آن فائق می آید . بعد را هدف قرار میدهد . و به این ترتیب غربیان از فرصت بهره میگیرند و مسئله نسبت میان فلسفه و دین را طرح میکنند .
فردید: را به هر دوري ظهوري است, حالا حقيقت توضيحاتي دارد. يكيش به معني " " است و"هست". يكيش به معني يونانی(altheia) است يعني و" " و" " كه از هر دو معناي ديگر بهتر است. حقيقت را بهر دوري ظهوري (وتجلي )است ز اسمي بر جهان افتاده نوري است اگـــــــر عالـــــــم به يك منـــوال بــــودي بسا انـــوار كان مستـــــور مانــــدي به عقيده من در هر دوره‌اي از ادوار تاريخي " ذات غيبي حق" در" " و در " " و وجود در"كثرت موجودات" تجلي پيدا مي‌كند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مضطرب شدن توجه به موجودات 🎙 دکتر مهدی بنایی جهرمی ⏱ پنج دقیقه 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 پرسش از ، چیزی نیست که پاسخ داشته‌ باشد، به همین‌خاطر، از عرصه "وجود چیست" به عرصه "موجود چیست" رفته‌ است و به پاسخ خود رسیده و با این شناخت نیز پیش آمده... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌ ✍🏻 برداشتی از جلسه «انتظار در ساحت وجودبینی» ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 هایدگر در پاسخ "وجود چیست؟" می‌گوید: آن است که هست، کوچک‌ترین گرفتاری که با این جواب به‌وجود می‌آید این است که البته در ظاهر، تکرار معلوم است اما وقتی هنوز شروع به تفکر نکرده‌ایم، ظاهرِتکرارِمعلوم را می‌بینیم... 🔹 در پاسخ "وجود چیست؟" ما را به آینده حواله می‌دهد بنظر او در تفکر آینده است که باید این پاسخ را بیازماییم و شرح و بیان کنیم... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌ ✍🏻 برداشتی از جلسه «انتظار در ساحت وجودبینی» ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 🔸هایدگرِ متأخر و پس‌از گشت، سعی می‌کند تا خود رخداد زمانمندی دازاین و فهمِ وجود آشکار شده با آن را در رویداد بنیادین‌تری، یعنی «رویداد» یا «تاریخ هستی»، به‌مثابه واپسین بنیاد، یا بنیادِ بی‌بنیاد جای دهد. 🔹 از آن‌جا که هایدگر، این بنیادهای واپسین، یعنی زمان اصیل، زمان‌بندی در اندیشه‌ی متقدمش، و رویداد و تاریخ در اندیشه متأخرش را ذاتاً یک روی دادن دسترسی ناپذیر و نهایتاً تبیین ناپذیر و در ذات خویش، آشکار نشدنی می‌داند، به‌همین رو، به‌ویژه در اندیشه‌ی متأخر خویش، ابا دارد از این‌که تلاش خود برای رسیدن به قلمرو آغازین قوام یافتن معنای و حقیقت وجود را «بنیان‌گذاری» بنامد، و پرهیز می‌کند از این‌که آن قلمرو آغازین را به‌سادگی یک «بنیاد» بنامد، چنان‌که گویا او نیز در امتداد بنیان‌گذاری‌های انجام‌شده در تاریخ ، اکنون بنیاد جدید یا ژرف‌تری را یافته باشد. 🔸 هایدگر مدام تأکید می‌ورزد که این قلمرو آغازین، اساساً نه ناظر به ابعادی است که تاریخ متافیزیک ذاتاً نمی‌توانسته است معطوف به آن شود و از آن پرسش کند، نه‌تنها نمی‌توانسته، بلکه مدعی است که اساساً با همین ندیدن قلمرو آغازین است که در قوام تاریخی‌اش شکل‌گرفته است. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی 📗 تناهی استعلایی ✍🏻 دکتر احمد رجبی 🔖 صفحه -- ‌
شکست فردی و فتح تاریخی.mp3
18.39M
‌ ‌ 🎧 شکست فردی و فتح تاریخی 🎙 حجت‌الاسلام نجات بخش ⏱ زمان: ۳۶ دقیقه 🗓 ۱۴ تیرماه ۱۴۰۳ (روز قبل انتخابات) 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
تفکر، تعلق و نیهیلیسم.mp3
4.14M
🎧 تفکر، تعلق و نیهیلیسم 🎙 حجت‌الاسلام نجات بخش ▪️در توضیح این متن: eitaa.com/varastegi_ir/1220 ⏱ زمان: ۶ دقیقه 🗓 ۱۷ تیرماه ۱۴۰۳ 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
‌ ‌ 💠 ▪️ (قسمت ۱۵) 🔸 چرا باید تاریکی زمانه عسرت که در آن گریز خدا ما را در زمانه بدون خدا رها می‌کند (زمانی چنان فقیر که حتی نمی‌تواند فقدان خدا را به‌مثابه یک فقدان تجربه و درک کند) تحمل کنیم؟ 🔹 گفته است: «انکشاف نمی‌تواند نزدیک باشد، در راهی که نزدیک است...». انکشاف؟ بله انکشاف. با وارد شدن به گرگ‌ومیش و شب که ما آن را می‌یابیم می‌توانیم بگوییم: یک ستاره! 🔸 این جهان-شب لزوماً انحلال همه چیز در آشفتگی ای ناامیدانه و بدون فکر نیست. هولدرلین شاید بیشتر از نیچه چنین حس می‌کند. اگرچه این جهان-شب ما را با درهمی و آشفتگی یک مغاک تهدید می‌کند، اما امکان تغییر و دگرگونی را نیز تشدید می‌کند. 🔹 این، نزول کردنی را مهیا می‌کند که با آن ما وارد آغاز اقامت خود در این کره خاکی می‌شویم. 🔸 همان‌طوری که باید به ذات و فراموشی وجود برگردیم تا بتوانیم یک‌بار دیگر معنای را مطرح کنیم، به‌همین ترتیب باید به این فقدان خدا، به مغاک، که ممکن است ما بار دیگر از درون آن از خدا بپرسیم، برگردیم. زیرا درنتیجه‌ی شب، ستارگان بیرون می‌آیند و آسمان‌ها روشن می‌شوند. 🔹 هایدگر در شریکی برای گفت‌وگو در باب بی‌خانمانی انسان و فقدان خدا می‌یابد که بیرون از زبان متافیزیکی است. بااین‌حال نوید یک دعوی الهی، یک خدای آینده، با چنین پرسش‌هایی و با کلمات هولدرلین نشان داده است که این زمان، زمان گریز خدا و زمان خدایی است که "خواهد آمد" نویدی که در اعلان هایدگر مبنی‌بر این‌که «تنها یک خدا می‌تواند ما را نجات دهد»، آشکارا تکرار شد. 🔸 این نوید، تنها به واسطه شب یک زمانه بی‌خدایی که شامل بلاتکلیفی است، وجود دارد. 🔹 بنابراین در این‌جا هیچ آرامشی برای متکلمی که ممکن است در این نگرش نشانه‌های امیدواری و انتظار ببیند وجود ندارد. هیچ‌چیز در این‌جا قطعی نیست، ما نمی‌توانیم عجله کنیم و از خرابه‌های قدیمی، خدایی را دوباره برای خودمان بسازیم. در عوض تفکر همان‌طورکه هولدرلین توصیف می‌کند در «وضعیت شک الهام شده الهی» قرار می‌گیرد. 🔸 ما باید علی‌رغم ظهور بی‌خدایی، در جوار فقدان خدا باقی بمانیم و مراقب آن باشیم زیرا در برابر خدایی که غایب است تسلیم می‌شویم. تاریکی‌ای که بدین ترتیب آشکار شد، هوشیاری و روشنایی جدیدی به ارمغان می‌آورد. 🔹 ما در جمع شدگی بیشتر رشد می‌کنیم، بیشتر متوجه و مراقب می‌شویم، دوباره شروع به فکر کردن می‌کنیم و از این طریق به ذات خود فرود می‌آییم. 🔸 «به روح خود گفتم آرام باش و بگذار تاریکی بر تو بیاید که تاریکیِ خدا خواهد بود. مانند یک تئاتر، چراغ‌ها خاموش می‌شوند تا صحنه تغییر کند.» ادامه دارد... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 مظهر است، اگر آشفته باشد از آشفتگی وجود ما حکایت می‌کند و استواری و سلامت و رسایی آن نشانه سلامت زندگی ماست. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی 📗 نگاهی نو به سیاست و فرهنگ 🔖 صفحه ۱۴ ‌ ‌