البته دو هفته پیش شروع به نوشتن ماجرای آشناییام با فلسفه معاصر کردم (لینک) تا برخی سوءتفاهمها را رفع کنم، خصوصا برای رفقای قدیمی که هنوز این پرسش در سرشان است که چرا فلانی سراغ هایدگر و داوری و طاهرزاده و سها و... رفته است، ولی خیلی زود منصرف شدم که ادامه متن را بارگزاری کنم شاید قسمت این بوده که بعد از غوغای انتخابات بهش بپردازم.
یکسری دیگر از پیامها از این جنس بود که: اصلا چرا شما وارد بحثهای جزئی سیاسی شدهاید؟ حالا چه طرفدار جلیلی باشید چه پزشکیان؟ شما که دغدغه فلسفه دارید چرا خود را به سیاست آلودهاید؟ داوری هم که همیشه فلسفه را با سُس سیاست قاطی کرده و به تشویش رسانده به دلیل آن است که مثل بقیه متعاطیان فلسفه، متمرکز بر کار پژوهش فلسفی نشده است.
در جواب این عزیزان میگویم که فلسفه علم انتزاعی نیست. اگر فلسفه گفتِ زمان است، در همین مناسبات پیرامون ما نشانههایش یافت میشود. هر کس که اهل فلسفه است، نمیتواند به سیاست نپردازد و اگر به سیاست کاری ندارد، بهتر است به فلسفه هم نپردازد، یعنی کسی که سیاست را نمیبیند و نمیپاید زمان را گم میکند و به فلسفه هم بیتوجه میشود. در مقابل کسانی هستند که نهفقط به سیاست میپردازند بلکه به فلسفه هم با ملاکهای سیاست مینگرند. اینها هم بهتر است که به فلسفه نپردازند. فیلسوف نه میتواند از سیاست رو بگرداند و نه سیاست بینی را راهنمای راه فلسفه کند. در زمانه ما، فلسفه و سیاست نسبت ظریفی دارند که درکش آسان نیست. فیلسوف و شاعر هر دو در مرز سیاست قرار دارند. بیان چگونگی آن بسیار دشوار است و مجال دیگری میطلبد...
دسته دیگری از پیامها مربوط به دوستانِ انقلابیِ اهلِ فکرِ فلسفهخوانی است که توجه ویژهای هم به دکتر داوری دارند و با نگاه استاد طاهرزاده نیز آشنا هستند. پیام این عزیزان نه عقده گشایی بود و نه تخطئه بنده، بلکه از سر درد بود. دردی ناشی از عدم توانایی جمع بین «حضور تاریخی در انقلاب اسلامی» و مساله دکتر داوری یا همان «بیتاریخیِ توسعه نیافتگی»...
در ذهن این دوستان، تناقضی است طاقت فرسا میان اصغر طاهرزاده و رضا داوری اردکانی! تناقضی که شاید قبلا هم نهفته بوده لکن الان سر باز کرده است...
اما جالب اینجاست که خود این دو متفکر همدیگر را درک میکنند در عین اینکه میدانند تفاوت دارند.
اصغر طاهرزاده قلب داوری اردکانی را مهبط الهام فرشتگان میداند که در نتیجه میتوان معنی حیات حقیقی را از اشارات او برگرفت. همچنین تذکر میدهد: «برای آنانی که امروز بنا دارند دینداری خود را به عمیقترین شکل فهم کنند، نیازمند اشارات دکتر داوری میباشند» و در نهایت او را فیلسوف آینده انقلاب مینامد (لینک) و مکرر برای ما نقل کرده است که در نماز شبش اسم او را میآورد.
در مقابل داوری اردکانی میگوید از استاد طاهرزاده درسها آموخته است و جز او کسی را نمیشناسد که اینچنین خرد و حکمت و دانایی را جمع کرده باشد و به درک زمان نائل شده باشد! و تصریح میکند که: سخن مرا حمل بر تعارف نکنید (لینک)
میتوان گفت این دو به حرمت رفاقتی که با هم دارند، تعابیر مبالغهآمیزی برای هم به کار بردهاند و این در آداب معاشرت ممدوح است! اما من نمیتوانم به این راحتی از این عبارات گذر کنم و آن تعابیر را تعارفات مرسوم بدانم.
همین ماجرا بین آوینی و داوری و ایضا فردید و داوری به اشکال مختلفی بوده است.
متفکرین همدیگر را درک میکنند و قلب و جانشان ورای رد و قبولهای مرسوم با هم پیوند دارد.
در تاریخ سنت عرفانی خودمان نیز بین طریقتهای گوناگون، اختلافات جدی وجود داشته است و بعضا این اختلافات بین شاگردان عرفا بروز حادّی داشته است ولی بین خود عارفان، اختلافی -از جنس رد و اثباتهای رایج بین شاگردان- نبوده است.
جان گرگان و سگان هر یک جداست
متحد جانهای شیران خداست
عرفا با نیل به حقیقت و سیّالیت وجود یکدیگر را در وسعتی بیکرانه درک میکردند لذا جانشان متحد بود هرچند ممکنه بود هر یک مظهری از اسماء حق باشد.
بگذریم...
وقتی میبینم دوستان انقلابی با دیدن پیام حمایت دکتر داوری از پزشکیان، به هم میریزند و عصبانی میشوند و چون تاب مواجهه با آن و تفکر در اشارات آن را ندارند به راحتی از دکتر داوری عبور میکنند و پشت پا میزنند، یکبار دیگر از خودم میپرسم که آیا توانستهایم نسبتی اصیل با متفکران برقرار کنیم؟
متفکران و فیلسوفان و شاعران، همدیگر را درک میکنند و جانشان به تصدیق یکدیگر است ولی ما در نسبتی دیگر با سخن آنان مواجه میشویم.
چطور به راحتی از داوری گذر میکنیم؟
انشاءالله بعد از انتخابات به این میپردازم که بفهمم:
۱_ با سخن متفکرین چه نسبتی باید بگیریم تا آزاد از ایدئولوژیها و رد و قبولها، اشاراتش را دریابیم و سِرّ زمان که در زبانش جلوهگر میشود را بیابیم.
۲_ نسبت تفکر فیلسوف با موضعگیریهای سیاسی او چیست؟ آیا انسان به نحو میکانیکی موضع میگیرد؟ یعنی هر چه در اندیشه او باشد باید در زندگی شخصی و مواضع سیاسیاش جلوهگر شود؟ اصلا زندگی شخصی متفکر چقدر اهمیت دارد؟
۳_ نسبت مولف و متن او به چه نحوی است؟ آیا متن متفکر را باید جدای از مولف دید؟ هرمنوتیک فلسفی چه راهی برای ما در این باره میگشاید؟
اینهم نتیجه بیخوابی امشب...
ببخشید طولانی شد
📩 @alirooholamin
دعاء عن الإمام الحجّة:
«يا مَن إذا تَضايَقَتِ الأمور فَتَحَ لنا باباً لَمْ تَذْهَبْ إليه الأوهام فَصَلّ على محمد و آل محمد وَ افْتَحْ لأموري المُتَضَايِقَة باباً لَم يَذْهَبْ إليه وَهمٌ يا أرحم الراحمين»
«اى كه چون كارها به تنگنا مىافتد، درى به روى ما مىگشايى كه به خيال كسى هم نرسيده است! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و براى كارهاى به تنگناافتادهام، درى بگشاى كه به خيال كسى هم نرسيده است. اى رحيمترين رحيمان!».
@varastegi_ir
شکست فردی و فتح تاریخی.mp3
18.39M
🎧 شکست فردی و فتح تاریخی
🎙 حجتالاسلام نجات بخش
⏱ زمان: ۳۶ دقیقه
🗓 ۱۴ تیرماه ۱۴۰۳
(روز قبل انتخابات)
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
#وجود #تاریخ #انقلاب_اسلامی
هنوز گوشی برای سخن تفکر نداریم.mp3
7.52M
🎧 هنوز گوشی برای سخن تفکر نداریم
(ناظر به پیام حمایت دکتر داوری از پزشکیان در انتخابات)
🎙 حجتالاسلام نجات بخش
⏱ زمان: ۱۴ دقیقه
🗓 ۱۴ تیرماه ۱۴۰۳
(روز قبل انتخابات)
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
#دکتر_داوری #استاد_طاهرزاده #زبان #نسبت
🔸 جهانِ بندگان و درویشان جهان شر نیست. در جهان او همه چیز ابتلاء است. پیروزی ابتلاء، شکست هم ابتلاء:
فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكرَمَهُ وَ نَعَّمهُ فَيقُولُ رَبِّي اكرَمن!
🔹 چه بسا ابتلای پیروزی ما را به ورطه غرور و هلاک بیندازد و ابتلای شکست ما را از مهلکهای نجات دهد. شاید "خضر"ی آمده و کشتی ما را با تبر شکسته است تا بلایی را دفع کند.
🔸 ما از حکمت ابتلائات خبر نداریم. ما که در حجابیم نمیتوانیم بگوییم آنچه رخ داده مجازات یا کفران یا چیز دیگری است. صبر انسان بر بلا آغاز تغییر تاریخ توسط اوست. گاهی خداوند او را در سایه میبرد تا از گزندی حفظش کند و گاهی به میدان میآورد تا با دست و بازویش کاری را رقم بزند.
🔹 کسی که به آمد و شدها و بالا و پایینها و مکر لیل و نهار آشنا نباشد، طفل است و گرفتار اراده. برای آنکس که از اراده به عجز هجرت کرده، تمام لحظات لحظهی طرب است.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 وحید یامینپور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آیتالله مصباح: اشتباه میکنید؛ ما با خدا اختلاف فتوا داریم
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
#انتخابات #مردم
🔸ما نمیتوانیم با تفکر از آنچه هستیم عدول کنیم بلکه تفکر پروایی است تا در آن تعلقِ خود، مطلق نباشیم و در انتظار بمانیم تا در آنچه پیش میآید حاضر شویم و خود را ملاک حقیقت ندانیم.
🔹 اللَهُمَّ إنِّى أَسْأَلُکَ إیمَانًا تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِى، وَ یَقِینًا حَتَّى أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ یُصِیبَنِى إلَّا مَا کَتَبْتَ لِى، وَ رَضِّنِى مِنَ الْعَیْشِ بِمَا قَسَمْتَ لِى؛ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 حجتالاسلام نجات بخش
تفکر، تعلق و نیهیلیسم.mp3
4.14M
#گعده_غیر_رسمی
🎧 تفکر، تعلق و نیهیلیسم
🎙 حجتالاسلام نجات بخش
▪️در توضیح این متن:
eitaa.com/varastegi_ir/1220
⏱ زمان: ۶ دقیقه
🗓 ۱۷ تیرماه ۱۴۰۳
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
#وجود #نیست_انگاری #تفکر
🔸 هایدگر بیشتر برهمزن عهد و آمادهسازی آینده است نه استوارکنندهی یک عهد.
🔹 این سخن اگر ستایش باشد معنایش این نیست (بلکه آشکارا غیر از این است) که فلسفهی #هایدگر مجموعه احکام درست است و باید آن احکام را پذیرفت.
🔸 جهان در دو هزار و پانصد سال پیش و بهخصوص از #رنسانس تا کنون با فلسفه دگرگون شدهاست. دگرگونیها واقع است نه رأی و نظر یا حکم و عقیده.
🔹 ممکن است کسانی از آنچه در تاریخ پیشآمده است راضی و خشنود نباشند یا برعکس آن را سیر استکمال علم و فهم و وجود بشر بدانند ولی درهرصورت از درستی و نادرستی در #تاریخ نمیتوان گفت.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
📗 نگاهی نو به سیاست و فرهنگ
🔖 صفحه ۳۱۶
ملال از منظر هایدگر.mp3
10.26M
تناهی حقیقت از منظر هایدگر و گادامر.mp3
41.03M
🎧 تناهی حقیقت از منظر هایدگر و گادامر
🎙 دکتر احمد رجبی
⏱ زمان: ۸۳ دقیقه
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
#حقیقت #هایدگر #گادامر #بنیاداندیشی #نسبی_انگاری
🔸 رفتن یک نحوه زندگی و آمدن نحوه دیگر چگونه ممکن است؟ این پرسشی است که من از وقتی رسالهی دکتریم را مینوشتم تاکنون به آن میاندیشیدهام و میاندیشم.
🔹 اگر در تاریخ، قبلاز نفی و «لا»یی که میگویند، الّایی نباشد، جهان رو به تباهی میرود. تاریخ بشر همواره تاریخ لا و الّا (عهد شکستن و عهدبستن) بودهاست.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
📗 نگاهی نو به سیاست و فرهنگ
✍🏻 رضا داوری اردکانی
🔖 صفحه ۸
🔸 ما هایدگر و هیچ فیلسوف دیگری را نمیخوانیم که از آنان پیروی کنیم و اگر آراء یک فیلسوف را به قصد رد یا قبول بخوانیم، بعید است که به درک درستی نائل شویم.
🔹 یاد گرفتن مطالب فیلسوفان و تکرار آنها بیاهمیت نیست و همه کس از عهده این کار برنمیآید اما آموختن عبارات کتب فیلسوفان اگر با درک و دریافت اشارات آنان توأم نشود، سودی ندارد.
🔸 درک اشارات هم باید ما را به درک عالمی که در آن به سر میبریم و وضعی که داریم نائل کند.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
📗 نگاهی نو به سیاست و فرهنگ
🔖 صفحه ۲۹
🔸 فلسفه گرچه تحمل بعضی ابتلائات را بر صاحبش آسان میکند اما مایهی تسلی نیست بلکه عین درد است.
🔹 فلسفه دردی است که دردهای کوچک در جنب آن ناچیز و قابل تحمل میشود.
🔸 فلسفه در آغاز و در مرحله ادراک بسیط و معرفت قلبی، بنیاد وجود آدمی را زیروزبر میکند و آنگاه که به عقل تفصیلی میرسد شاید تسلی هم بدهد.
بنیاد هستی تو چو زیر و زبر شود
در دل مدار هیچ که زیر و زبر شوی
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
📗 نگاهی نو به سیاست و فرهنگ
🔖 صفحه ۱۱