eitaa logo
๛ وارستگی ๛
1.2هزار دنبال‌کننده
155 عکس
36 ویدیو
16 فایل
❖ وارستگی ๛ گلاسنهایت ๛ رهایی ๛ انقطاع ❖ #عرفان #تفکر #فلسفه #هنر #انقلاب_اسلامی ❖ ادمین: @alirooholamin (نقل مطالب، با ذکر لینک کانال بلامانع است)
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ‌ 👆🏻دوستان عزیز پیشنهاد می‌کنم این صوت را _به خصوص در این ایام انتخابات_ حتما گوش بدید... ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 هایدگر در پاسخ "وجود چیست؟" می‌گوید: آن است که هست، کوچک‌ترین گرفتاری که با این جواب به‌وجود می‌آید این است که البته در ظاهر، تکرار معلوم است اما وقتی هنوز شروع به تفکر نکرده‌ایم، ظاهرِتکرارِمعلوم را می‌بینیم... 🔹 در پاسخ "وجود چیست؟" ما را به آینده حواله می‌دهد بنظر او در تفکر آینده است که باید این پاسخ را بیازماییم و شرح و بیان کنیم... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌ ✍🏻 برداشتی از جلسه «انتظار در ساحت وجودبینی» ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ ▪️ یادداشت نخست (بخش دوم) ▪️ ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ 🔸 قدما گفته‌اند هر علمی از سه بخش تشکیل یافته است؛ موضوع و مسایل و مبادی. گاه به‌جای مبادی از مطالب یا نتایج نام می‌برند. لکن، نتایج خارج از است و وقتی مقدمات را به درستی بیان و توضیح کرده باشیم، نتایج یا مطالب آشکار می‌شود و به همین جهت، در کتب منطقی می‌خوانیم که از دو مقدمه فراهم آمده است و نتیجه را جزو قیاس نمی‌دانند. 🔹 به‌یاد داشته باشیم در شیوه ارتباط و پیوند مقدمات با نتایج دست‌کم پنج قول بیان شده است؛ مانند علیت و معدیت و تولیدی بودن و ... . پی بردن به این نسبت‌ها، کار عقل یا حدس است. مهم تهیه و توضیح درست و دقیق مقدمات است. 🔸 مسایل یک علم ویژگی‌هایی دارد و بی شک با آنها آشنا هستیم. لکن، یا مسایل فلسفی محل کلام است. برای نمونه می‌دانیم که موضوع مسایلِ دانش از موضوعِ دانش جدا نیست گرچه در نسبت آنها اتفاق قول وجود ندارد. اما مسایل فلسفی گذشته از ویژگی‌هایی که برای آنها و در کتب منطقی-فلسفی آورداند، خصلتی دارند که آنها را از مسایل سایر علوم جدا می‌کند. 🔹 به بیان دیگر،‌ مسایل علوم آنگونه که در دانش آمده است مختص به یک دانش نیست و هر علمی اگر علمی حقیقی باشد (یعنی، علمی باشد که بتوانیم برای مسایل آن اقامه کنیم) همان ویژگی‌ها را دارد. لکن، روحی یا طبیعتی بر مسایل حاکم است که در منطق از آن‌ها نمی‌گویند. 🔸 ارسطو در از دشواری‌های مسایل فلسفی بحث می‌کند. همانطور که می‌دانیم مسایل را آپوریا می‌خواند و آپوریا در زبان یونانی دشواری‌ها و معضلات را می‌گویند؛ هزارتو (Maze). 🔹 در هزارتو، انسان سردرگم می‌شود؛ زیرا، از آغاز به فکرِ خروج است؛ در هزارتو، می‌کوشیم به سرعت و با تعجیل راهی برای خروج بیابیم؛ زیرا، وضعیتی که در آن گرفتار آمده‌ایم، مطلوب نیست؛ آزاردهنده است. خروج از وضعیتِ هزارتو، پیش‌از ورود در آن حاضر است؛ می‌نماید که چنین خروجی بنحو ماتقدم در مسایل فلسفی حضور دارد. این آگاهی به خروج، از کجا آمده است؟ 🔸 به‌یاد داریم که و ارسطو را در عبور از شگفتی‌ و می‌دیدند؛ نقطه عزیمت فلسفه را حال و حیرت (παθος) یا شگفتی (ταοζομεναι) می‌دانستند. 🔹 در دوره جدید و به قول ، همین حیرت است که جای خود را به شک(دکارت) می‌دهد. از این‌جا روشن می‌شود که آگاهی از خروج، امری ماتقدم نیست. مقدم بر این آگاهی، آگاهی دیگری وجود دارد. وقتی آگاهی یا علم را به یقین تعریف می‌کنیم عبور از حیرت یا شک ضرور می‌شود. 🔸 هایدگر باور دارد که در یونان وجود داشت و در دوره جدید و از به‌بعد سوبژکتیویته. سوبژکتیویسم یعنی، حقیقت یا دانش را بدانیم. اما یقین را آگاهی انسان بدانیم یعنی، انسان به آگاهی و النهایه خودآگاهی برسد. 🔹 به‌بیان دیگر،‌ منوط است به یقین انسان و یقین کسب نمی‌شود مگر در و با آگاهی انسان. در نتیجه، آگاهی یقینی، حقیقت است. این را سوبژکتیویته می‌خوانیم. در سوبژکتیویسم اما گرچه حقیقت است لکن، دخلی به آگاهی انسان ندارد. قوام یقین یا حقیقت به آگاهی انسان نیست. 🔸 بیان قابل نقد است. سوبژکتیویته از یونان وجود دارد و دخلی به دوره‌های جدید ندارد. در یونان نیز یقین را در آگاهی انسان بنا می‌کنیم. آنچه مقوم متافیزیک است سوبژکتیویته است؛ چه در یونان و ایران و چه در اروپا. بله، شدت و ضعف دارد. اگر قبول کردیم که سوبژکتیویته مقوم متافیزیک است، جایی برای اینگونه تمایزات نمی‌ماند. 🔹 مضاف آنکه، چطور می‌شود که در دوره جدید سوبژکتیویته پیدا شده است؟ آیا چیزی که سابقه‌ای در تاریخ متافیزیک ندارد، به یک بار از مقومات متافیزیک شود؟ سوبژکتیویته اگر مقوم متافیزیک است که هست پس، در تمامی ادوار متافیزیک حضور دارد. ادامه دارد... (لینک بخش قبلی یادداشت) 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌✍🏻 سیدمحمدتقی چاوشی ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 وجود چیست؟ آن‌‌جایی است که ما را در حاضر می‌کند و یک عهدی با تفکر پیش می‌آورد... 🔹 این‌جا در واقع شما نمی‌توانید این پاسخ را از کسی بشنوید جز وجود... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌ ✍🏻 برداشتی از جلسه «انتظار در ساحت وجودبینی» ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 در این زندگی که ما داریم، نه امیدواریم و نه ناامید. چون همه چیز قطعی است. 🔹 مثلا وقتی در انتظار به‌جوش آمدن آب می‌نشینیم نه امیدی داریم و نه ناامید می‌شویم چون قطعی است 🔸 و تفکر می‌خواهد به تمام شئون زندگی آدمی چنین قطعیتی بدهد و همه چیز را از خارج کند و یک عینیت و قطعیتی به امور بدهد... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌ ✍🏻 برداشتی از جلسه «انتظار در ساحت وجودبینی» ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 به‌نظر ، متفکر حقیقی شخصیت (به‌معنای متداول در روان‌شناسی و در افواه عام) ندارد. شخصیت، قبول رفتار و رویه مقبول قوم و اتخاذ تدابیر و اقوال با متابعت از ارزش‌های متداول یا رد و تعدیل بعضی از ارزش‌ها است. به این معنی، حجاب است. 🔹 آن را که به تفکر می‌خوانند، از قیود و اضافات و تعلقات، و مِن‌جمله از شخصیت خلاص می‌شود (هرچند که شخصیت دیگران هم از اوست) . ولی آثار این خلاصی و آزادگی در زندگی عادی او می‌ماند. 🔸 یعنی از تعلقاتی که دیگران دارند آزاد است که گاهی این ترک تعلق را حمل بر بی‌قیدی و آداب نشناسی و بی‌ادبی می‌کنند. معذالک رفتار و زندگی عادی متفکر، نتیجه اقوال و تفکر او نیست. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 بُرشی از گعده مباحثه انجمن غرب‌شناسی قم مورخ ۱۶ اردیبهشت۱۴۰۳ ‌ ‌ ‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 تاکید استاد طاهرزاده به حضور در مراسم استقبال از دکتر در میدان امام 🔸 در استقبال از دکتر جلیلی یک نقش تاریخی ایفا می‌شود. 🔹 نظر به آقای و استقبال از ایشان در واقع نظر به یک حیات انقلابی و ادمه ی عزیز است. 🔸 این استقبال، ماوراء استقبالی است که جبهه‌های سیاسی و خط و باندها از جریان‌ها دارند. 🔹حضور در مراسم استقبال دکتر ، حضوری متعالی است... @varastegi_ir 🔰 وعده ما امروز 🗓 شنبه ۲ تیرماه ⏱ ساعت ۱۷ 📍 میدان امام اصفهان ‌ ‌ ‌ ‌
هستی شناسی در سنت فلسفه اسلامی در مواجهه با نقد متافیزیک در اندیشه هایدگر.mp3
61.88M
‌ ‌ 🎧 هستی شناسی در سنت اسلامی در مواجهه با نقد در اندیشه 🎙 دکتر احمد رجبی ⏱ زمان: ۱۲۷ دقیقه (از دقیقه ۷۵ به بعد پرسش و پاسخ است) 🗓 تاریخ: ۱۴۰۲ 🎞 فیلم جلسه در آپارات: aparat.com/v/d240538 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
[1] ✍🏻 دیروز خدمت استاد طاهرزاده بودم؛ در ضمن گپ و گفتی که باهم داشتیم فرمودند: "اگر شما، هایدگری که به قرائت مرحوم فردید درک کردید را معرفی نکنید، دیگران هایدگر را مصادره به مطلوب می‌کنند و نتیجه‌اش این می‌شود که دم از هایدگر می‌زنند درحالی که درک تاریخی از انقلاب اسلامی ندارند." قبلا در وویس شماره ۴ به طور کوتاه اشاره‌ای به آشنایی‌ام با فردید کرده بودم. الان شاید بد نباشد به بهانه توصیه استاد، با جزئیات بیشتری از آن ایام بگویم: ‌ ‌
[2] سال ۹۶-۹۷ بود که با مرکز فرهنگی سُها آشنا شدم (درباره سُها به زودی توضیحی خواهم دادم). با برخی از دوستان آنجا مباحثه‌ای هفتگی حول حکمت و عرفان داشتم. در طول آن جلسات، کم‌کم مطالبی از فردید و هایدگر به گوشم خورد ولی نتوانستم ارتباط درستی بگیرم. آن ایام تمرکزم بر فلسفه صدرا بود و از طریق دروس آیت‌الله یزدان‌پناه و استاد امینی‌نژاد مشغول عرفان نظری بودم. هرچه از اندیشه هایدگر می‌شنیدم با یک سوال بزرگ ذبح می‌کردم: اگر وجودی که هایدگر می‌گوید همان است که صدرا و قیصری می‌گویند خب چه نیازی به هایدگر؟ (سنت خودمان خیلی بیشتر از هایدگر به وجود پرداخته است مضافا اینکه هایدگر یک غربی است و به منِ طلبه شیعه چه ربطی دارد؟) و اگر وجود در زبان هایدگر غیر از آن است که در فلسفه خودمان است، مبهم است و معلوم است خود هایدگر هم زبانش الکن است؛ شاید هم مهمل بافته است! ادامه دارد...
[3] با این حال چون مطالب هایدگر را از زبان دوستانی می‌شنیدم که هم برایم خیلی عزیز بودند و هم به لحاظ علمی (چه حکمت متعالیه و چه عرفان نظری) قوی بودند، نمی‌توانستم به راحتی صورت مساله را پاک کنم و به خودم بگویم که این عزیزان، فریب زبانِ رازگونه و غریبِ یک غربیِ قرنِ بیستمی را خورده‌اند! واقعا هایدگر برای این دوستان چه سخنی داشت؟ ‌ ‌
[4] دوستانی که با هم مباحثه داشتیم هر کدام در حد یک استاد بودند و خیلی زودتر و بیشتر از من شیرینی حکمت و عرفان اسلامی را چشیده بودند اما به جای اینکه گفتگوی ما بیشتر حول مباحثی مثل حضرات خمس و اقسام لابشرط و مراتب تجلی و ساحت صقعی ربوبی و... باشد درباره این مطلب بود که عالَم ما متافیزیکی هست و حجاب غربزدگی مانع نگاه اصیل ما به سنت خودمان شده است. ادعای بزرگی است! ‌ ‌
[5] ببینید یک وقت هست که شما در مَباحث یک علم با نظریه‌ای مخالف با خودتان روبرو می‌شوید و نهایتا یا آن را رد می‌کنید و یا قبول. ولی در هر صورت چون در زمین همان علم بازی می‌کنید، خانمان‌سوز و بنیان‌افکن نیست! (مثلا در عرفان، بر سر اینکه مراد از احدیت چیست و یا اینکه آیا معرفت به کُنه ذات ممکن است یا خیر نظرات مختلفی گفته‌اند) ولی بعضی حرف‌ها را نمی‌شود صرفا یک نظریه دانست و با رد یا قبول آن از کنارش گذشت. ‌ ‌
[6] خودتان را جای من بگذارید؛ دارید متن فصوص‌الحکم را می‌خوانید و از اینکه می‌توانید آن را بفهمید لذت می‌برید اما کسی می‌آید و می‌گوید نه تو نمی‌فهمی! ابتدا فکر می‌کنی منظورش این است که فلان نکته را اشتباه فهمیده‌ام و مثلا منظور محی‌الدین فلان بوده است، ولی می‌بینی که گوینده کل فهم تو را نشانه گرفته و ادعا می‌کند تمام درک و فهم ما از سنت، دستخوش یک افق ادراکی غربزده قرار دارد و محجوب به حجابی به نام متافیزیک گشته است! ادامه دارد... ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 بیش از آنکه رأی‌آوردن دکترجلیلی برای ما اهمیت داشته‌باشد، گفتمان و طرح‌فکر او نسبت به امروز کشور برای‌مان مهم‌است 🔹 آنقدر این گفتمان برای امروز ما اهمیت دارد که تبیین و تفصیل آن، برای مردم می‌تواند یک نقطه امید باشد و به مردم نشان‌دهد راهی برای خروج از مشکلات وجود دارد... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌ ✍🏻 حجت‌الاسلام نجات بخش ‌ ‌
کدام رییس جمهور کدام آینده.pdf
1.85M
‌ 📑 کدام رئیس جمهور؟ کدام آینده؟ 🔹 ویژه نامه چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری 🔸 ۴ تیر ماه ۱۴۰۳ 🔻عناوین این ویژه‌نامه ۱) چرا سعید جلیلی؟ جلیلی و نگاهی دوباره به جایگاه ریاست جمهوری ۲) دولت مردم آزادی سیاست دینی؛ نسبت میان دولت و مردم ۳) سیاست دینی تبلور اعتماد به مردم 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 🔻 بعد از مناظره چهارم 🔸 جلیلی دیشب توانست چهره دو راهبرد کلان کشور را به چشم آورد، نشان دهد راهبرد طرف مقابل چقدر غیر واقعی است. 🔹 همواره راهبرد انقلابیون آرمانی و راهبرد طرف مقابل واقع گرا به نظر میرسید، او نشان داد راهبرد طرف مقابل چقدر تخیلی و غیر واقعی است. راهبرد امید به قدرت‌های دنیا، برای کسانی که به دقت مناظره را دیدند تبدیل شد به یک فهم بچگانه و بی مایه، نسبت این رویکرد را با فساد و وجود اختلاف در مدیران نشان داد. او نشان داد وحدت یک اتفاق واقعی است و نه بازی و ادا و اطوار. 🔸 او وقتی گفت به جز رفع تحریم و به جز خنثی کردن تحریم، می‌شود در پی پشیمان کردن دشمن از تحریم هم بود. نشان داد دارای یک اندیشه رو به جلو و مهاجم است. به همه طرفداران جلیلی حق می‌دهم مجذوب این رویکرد باشند. رویکردی کاملا مناسب با گام دوم انقلاب. 🔹 قالیباف بله خوب بود، اخلاقی و معقول بود، برنامه هایش را گفت، به کسی توهین نکرد، در بیانش مردانگی داشت، به دو قطبی دامن نزد و اینها همگی ارزشمند است، طرح و برنامه روشنی داشت که اساسش خنثی سازی تحریم بود در داخل. اما و صد اما؛ 🔸 قالیباف متوجه نیست که در قصه سیاست خارجه حرف از اجماع زدن چقدر فول است، چقدر خطا است. بحث از دو رویکرد متفاوت است که یکی حسابش را پس داده و الان دنبال بازگشت به همان مسیر است. مسیری که نه اینکه خوب اجرا نشد بلکه اساسا غلط بود. 🔹 پزشکیان اگر این را بگوید می‌گوییم بازیچه شده اما از قالیباف انتظار نمی‌رود که اینگونه وسط‌بازی کند. ماجرا روشن است، دعوا سر اجرا نیست که بگوییم با مخالفت با قانون راهبردی چطور می‌خواهید پیش بروید، مشکل یک راهبرد و گفتمان و طرح و سوی متفاوت است. این اگر قابل حل بود در سطح رهبری و هاشمی حل میشد. 🔸 قالیباف در این قصه دور از وادی بود. اینکه شنیده‌اید سال ۹۲ به ظریف پیشنهاد داده وزارت خارجه را، مربوط به همین دوری او از وادی است، اینکه امشب وسط بازی می‌کرد هم باز به همین دلیل بود. من همین حس را درباره بحث فیلترینگ او در مناظره قبلی هم داشتم که بماند، 🔹 او اما یک ویژگی مهم دارد که این کاستی اش را تا حدود زیادی در عمل جبران میکند و آن گوش به فرمان بودن و ولایی بودن او است، قانون مهم اقدام راهبردی که جزو افتخارات مجلس انقلابی است محصول همین ولایی بودن قالیباف است. او با این ویژگی صادقانه و مخلصانه اش، حتما با جماعت غربگرا فرسنگها فاصله دارد. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌ ✍🏻 علی مهدیان ‌ ‌
‌ ‌ سلام! برای دوستانی که هنوز فرصت نکردند صوت "چه سخنی با مردم به میان آوریم؟" را گوش بدهند، چند بُرش کوتاه در ادامه می‌آورم👇🏻 ‌ ‌
رهبری سال دوم ریاست جمهوری آقای رئیسی تاکید می‌کنند که این دولت ندارد و این زبان، زبان بیان دستاوردها نیست، زبان هنری است... ‌ ‌
اگر می‌خواست دفاع‌مقدس را به سبک‌رایج نشان دهد، این بیانِ‌ همان نتایجی بود که حاصل شده بود و آوینی منتقد این سبک بود. ما با این سبک رایج فتوحات و تانک‌های سوخته‌ای را نشان می‌دادیم که این منجر به این می‌شد که مردم دیگر احساس مسئولیت نکنند و نتوانند دیگر در آن نقطه حاضر شوند و این‌جا دقیقا همان نقطه‌ای بود که پادگان‌های ما خالی می‌شود... ‌ ‌
گفت‌وگو تحلیل شرایط و اطراف صحنه نیست... می‌توانیم کمک کنیم تا سخنی متولد شود؟... شما به شهید آوینی نگاه کنید. شهید آوینی از قاب دوربین می‌پرسد از نحوه راه رفتن و تدوین می‌پرسد. از هرچیزی که در نظر ما ساده‌ است می‌پرسد. ما جایی می‌توانیم بایستیم و سخن بگوییم که افراد کرامت‌شان دیده‌‌شود نه اینکه به آنها بگوییم حالا به فلانی رای بده تا کارها درست شود. ما باید برای مخاطب شعوری قائل شویم و به او حق بدهیم تا بفهمد می‌خواهیم چکار کنیم... ‌ ‌
ما که نمی‌خواهیم حرف بزنیم که افراد رأی بدهند. ما می‌خواهیم حرف بزنیم که افراد احساس وظیفه کنند در این صحنه... ‌ ‌
گفتمان انقلاب می‌خواهد سخنی را بر زبان جاری کند که در این سخن، انسان‌ها نسبت خودشان را با جهان‌امروز، در افق انقلاب‌اسلامی و در عهد با شهدا پیدا کنند. ‌ ‌
ما دنبال یک نسبتی هستیم که انسان‌ها در آن نسبت بتوانند کاری انجام دهند. ما که نمی‌خواهیم افراد بدون هیچ‌نسبتی کاری انجام دهند. چه فایده‌ای دارد؟... برخی با یک پروپاگاندایی می‌خواهند مردم را به صحنه آورند که نهایتا این پروپاگاندا هرروز ضعیف‌تر می‌شود، چون حرف‌هایی می‌زنند که نمی‌توانند آن را انجام دهند. ‌ ‌
آیا ما درک‌مان را از انقلاب می‌توانیم بگوییم و از آن حرف بزنیم به‌جای آنکه نکات دیکته‌شده بقیه را بیان کنیم؟... این‌جاست که راه برای ما باز می‌شود و ما موفق خواهیم شد... مردم منتظر آن‌چه که ما از انقلاب یافتیم هستند... ‌ ‌