☀️۲) شخصی خدمت امیرالمومنین ع میرسد و میگوید در کتاب خداوند شک کردهام و آیاتی را بیان میکند که از نظر خودش با هم ناسازگار است و حضرت پاسخ ایشان را یکی یکی میدهد؛ که فرازهایی از این روایت قبلا گذشت.
این فراز هم قبلا بر اساس سند و متنی که در توحید صدوق (ص۲۶۰-۲۶۱) بود گذشت (در جلسه۱۹۳، حدیث۲
http://yekaye.ir/fussilat-041-21/)؛
و اینک بر اساس سند و متن تفسیر عیاشی (که از آن گفتگوی طولانی، فقط همین فراز را روایت کرده و هم چینش و هم برخی عبارات آن متفاوت است) تقدیم میشود:
ابومعمر سعدی روایت کرده است: شخصی سراغ حضرت علی ع آمد و گفت: یا امیرالمومنین! من در مورد کتاب نازل شده خداوند شک کردهام.
حضرت فرمود: مادرت به عزایت بنشیند؛ چگونه در کتاب نازل شده خداوند شک کردی؟
گفت: چون چنین یافتم که فقراتی از این کتاب فقرات دیگر را تکذیب میکند و فقراتی از آن فقرات دیگر را نقض میکند.
حضرت فرمود: آنچه که در آن شک کردی را بگو.
وی گفت: زیرا خداوند میفرماید: «روزی که روح و ملائکه به صف قیام میکنند و سخن نمیگویند مگر کسی که خداوند رحمان به او اذن داده باشد و سخن صواب خواهد گفت» (نبأ/۳۸)؛ ولی در جایی که اینان را به نطق درمیآورد میفرماید: «گفتند به خدا سوگند ما مشرک نبودهایم» (انعام/۲۳) و میفرماید: «روز قیامت برخی به برخی کفر میورزند و برخی برخی دیگر را لعن میکنند» (عنکبوت/۲۵) و میفرماید: «این مطلب حقی است که اهل نار با هم در خصومت و نزاعاند» (ص/۶۴) و میفرماید: «نزد من خصومت و نزاع نکنید» (ق/۲۸) و میفرماید: «امروز بر دهانهایشان مهر میزنیم و دستهایشان سخن میگویند و پاهایشان به آنچه کسب کردهاند شهادت میدهند» (یس/۶۵)؛ یکبار میگوید سخن میگویند، یکبار سخن نمیگویند؛ یکبار پوستها و دستها و پاهایشان سخن میگویند، و یکبار سخن نمیگویند مگر کسی که خداوند رحمان به او اذن داده باشد و سخن صواب خواهد گفت». آخر اینها چطور است ای امیرالمومنین!
حضرت علی ع فرمود: اینها همگی در یک موطن و موقعیت نیستند؛ بلکه مواطن و موقعیتهایی در کار است در آن روزی است که «مقدارش پنجاه هزار سال است» (معارج/۴)؛ خداوند عز و جل خلایق را در موطنی جمع میکند که با هم آشنا میشوند، پس برخی با برخی سخن میگویند و برخی برای برخی استغفار میکنند؛ که اینها کسانی بودند که در سرای دنیا نسبت به پیامبران اطاعت و پیرویای داشتند و در کارهای نیک و تقوا به هم یاری میرساندند؛ ولی اهل معصیت همدیگر را لعن میکنند، همان کسانی که در سرای دنیا گناهان از اینان سر میزد و در سرای دنیا در ظلم و دشمنی به هم یاری میرساندند اعم از مستکبران و مستضعفان که همدیگر را لعن میکنند و به هم کفر میورزند؛
پس در مواطنی جمع میشوند که از همدیگر فرار میکنند و این همان سخن خداوند است که «روزی که فرار میکند آدمی از برادرش، و از مادرش و پدرش، و از همسرش و برادرش» (عبس/۳۶-۳۴) چرا که بر ظلم و دشمنی در سرای دنیا به هم یاری میرساندند، «برای هرکس از ایشان در آن روز چنین گرفتاریای است که او را کفایت کند» (عبس/۳۷)
سپس در موطنی دوباره گرد هم میآیند و گریه میکنند به نحوی که اگر صدایشان برای اهل دنیا آشکار میشد همه خلق از معیشتشان باز میماندند و کوهها [از هول این وضعیت] تکهتکه میشد مگر که خدا بخواهد؛ پس همچنان میگریند تا حدی که خون میگریند؛
سپس در موقعیتی دیگر جمع میشوند و از آنها خواسته میشود سخن بگویند پس میگویند: «به خدا سوگند پروردگارا ما مشرک نبودیم» و بدانچه عمل کردند اقرار نمیکنند، پس خداوند بر دهانهای آنان مهر میزند و دستها و پاها و پوستهای بدن [یا: اندامهای جنسی] آنان به سخن درمیآیند؛ سخن میگویند و هریک به معصیتی که از او سر زده بود شهادت میدهد؛ سپس مهر از زبانهایشان برداشته میشود پس به پوستهای بدن [یا: اندامهای جنسی] خویش میگویند: «چرا علیه ما شهادت دادید؟» آنان می گویند: «خدایی ما را به سخن گفتن درآورد که هر چیزی را به سخن درآورد» (فصلت/۲۱)؛
سپس در موطنی جمع میشوند که در آن از همه خلایق خواسته میشود سخن بگویند پس احدی سخنی نمیگوید «مگر آنکه خداوند رحمان اذن دهد و سخن صواب خواهد گفت»؛
سپس در موطنی جمع میشوند که در آن به مخاصمه با همدیگر برمیخیزند؛ و حق هرکس از دیگری بازپس گرفته میشود و این حق است؛ و همه اینها قبل از حساب است؛ که وقتی درگیر حساب شدند هرکسی بدانچه مربوط به خودش است مشغول میشود؛ و از خداوند برکت آن روز را میخواهیم.
📚تفسير العياشي، ج1، ص357-358
📚الإحتجاج (للطبرسي)، ج1، ص242-243
@yekaye
👇
سند و متن حدیث👇