قسمت (۴۰)
#دختربسیجی
دستام رو توی جیب شلوارم جا دادم و با پوزخند و مغرورانه به دختره که موقع
رد شدن از کنار آرام با تحقیر نگاهش کرد، نگاه کردم.
با رفتن دختره و تموم شدن صدای تق تق کفشای پاشنه بلندش رو به پرهام با طعنه
گفتم : نمی دونستم مهمون داری؟
پرهام که متوجه کنایه ی توی حرفم شده بود بدون اینکه جواب من رو بده رو
به آرام با عصبانیت پرسید: کاری داشتی؟
آرام بدون اینکه نگاهش کنه به روبه روش خیره شد و با پوزخندی گوشه ی
لبش گفت : اومده بودم لیستی که برای بررسی بهتون داده بودم رو بگیرم.
پرهام با کلافه گی وارد اتاق شد و با یه پوشه توی دستش برگشت و پوشه رو به
سمت آرام گرفت و در همون حال گفت : بهت یاد ندادن بدون اجازه وارد اتاق کسی
نشی؟
آرام پوشه رو از دستش گرفت و با طعنه جوابش رو داد:
_نه!... همونطور که به تو خیلی چیزا رو یاد ندادن!
پرهام عصبی تر خواست چیزی بگه که مانعش شدم و گفتم : کافیه! تمومش
کنین!
رو به من با لحن آروم تری گفت : تو با من کاری داشتی ؟
من که کاری باهاش نداشتم و همینجوری و برای دیدنش از اتاقم بیرون زده بودم
خواستم چیزی بگم که پرهام دوباره رو به آرام غرید : خب دیگه! کارت رو که انجام
دادی و فضولیت رو هم کردی حالا نمی خو ای بری؟
آرام به من نگاه کرد و گفت : اونش به خودم ربط داره که برم یا بمونم!
پرهام با صدای آروم یه جوری که بقیه ی افراد توی سالن نشنون رو به آرام گفت
: نکنه دلت می خواد جای اون دختره باشی که نمی ری ؟
آرام با عصبانیت نگاهش کرد و گفت : تا حالا آدم چندش تر از تو توی عمرم ندیدم!
بدون توجه به چهر ه ی سرخ شده از عصبانیت پرهام پوشهی توی دستش رو به
سمت من گرفت و رو به من ادامه داد : من این رو الان لازم دارم می شه لطفا برام
امضاش کنین؟
نگاهم رو ازش گرفتم و به سمت اتاقم رفتم و در همون حال گفتم: بیا تا برات
امضاش کنم.
جلوتر از او وارد اتاق شدم و در رو برای اومدنش باز گذاشتم و او هم به دنبالم وارد
اتاق شد و در رو پشت سرش بست .
پشت میزم نشستم به پشتی صندلی تکیه دادم و به او که سمت چپم و با فاصله
ازم وایستاده بود چشم دوختم.
حتی به روی خودش هم نمیاورد که توی اتاق پرهام چی دیده و حال پرهام رو
گرفته یا اینکه از حرف پرهام اصلا ناراحت شده!
#مولایغریبم
🌱 وعدهها دادم به دل،روزی میآیی از سفر...
🌱 کی محقق می شود این آرزوی شیعیان...؟
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#صبحتونمهدوی
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
حواست هست به آقا امام زمان؟
ابليس باز هم از مأموريتی برمیگشت، خوشحال بود...
پرسيدند:
فرمانده❗️
گمراه كردن آدما چه فايده اى داره؟
ابليس جواب داد:
امامشون كه بياد، عمر ما تموم میشه!
اینها رو كه غافل كنيم امامشون ديرتر میاد❕❕پرسيدند:
از پرونده های این هفته چه خبر؟
و او پیروزمنــدانه گفت:
مگر صداى گريه ى آقايشان را نمیشنويد
🥺💔
🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊
🔸🔹🔸🔹🔸
آخرالزمان:
طوفانهای سهمگین گناه و بلا آنچنان در آخرالزمان دنیا و اهلش را درمینوردد، که آدمی برای حفظ دین و ایمانِ خویش ناگزیر است، سختترین شرایط تجربه کند. برای توصیف این شرایطِ جانکاه، کلامی رساتر از این سخن پیغامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نخواهد بود. حضرت (صلی الله علیه و آله) فرمودهاند که «زمانی خواهد آمد که صبرکننده بر دین چون نگهدار آتش است در دست».
📚«مکارم الاخلاق»؛ شیخ طبرسی؛ ۱۳۶۵؛ ج ۲، ص ۴۲۴.
بخواهیم آمدنش را...
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
#راه_روشن
🌹امام علی علیهالسلام فرمودند:
🔺جِماعُ المُروءَةِ أَن لا تَعمَلَ
فِي السِّرِّ ما تَستَحيي مِنهُ فِي لعَلانيَةِ؛
🔻اساس مردانگی، این است
که در پنهان، کاری را نکنی که
در آشکار از انجام آن شرم داشته باشی.
📚تصنیف غررالحکم و دررالکلم، صفحه۲۵۹ ، حدیث۵۵۰۹
#راه_روشن
🌹امام خمینی (ره):
🔺این انقلاب و نهضت یک هدیه است که خدای تبارک و تعالی به ملّت ما عنایت کرده است.
📚صحیفه نور، جلد ۶،صفحه ٢١٧
#راه_روشن
🌹امام خامنهای:
🔺حقیقتاً نظام اسلامی به ما و امثال من و شما وابسته نیست. امام یک وقت میفرمود: «نظام اسلامی به من وابسته نیست!» ما واقعاً تعجّب میکردیم، چون امام خالقِ این انقلاب و در واقع پدیدآورنده این نظام بود و واقعاً تفکیک بین بقای امام و بقای نظام هم برای ما مشکل بود؛ اما امام قُرص و محکم میگفت نخیر، نظام اسلامی به من وابسته نیست. حالا وقتی امامِ با آن عظمت، وجودش ملازم با وجود نظام نباشد و با نبودن او این مردم انقلاب و اسلام را حفظ کنند، دیگر امثال من چه جای حرف زدن دارند که بگوییم اسلام و نظام به من وابسته است! نه؛ صدها نفر از قبیل ما باید قربان اسلام شویم؛ جانمان، مالمان، آبرویمان را بدهیم تا نظام اسلامی بماند و پایههای آن استوار شود!
۱۳۸۲/۰۳/۰۷
﷽
یَومَ لا تَملِکُ نَفسُُ لِنَفسِِ شَیئاََ وَالاَمرُ یَومئذِِ لِله، روزی است که هیچ کس قادر بر انجام کاری به سود دیگری نیست و همه امور در آن روز از آن خداست. سوره مبارکه انفطار آیه ۱۹
✉️ يكى از چيزهايى كه الآن متاسفانه گردن خيلى از ماها است، روزه هاى قضا شده است كه ما گاهى به عهده مان است و اينها گاهى سنگين است! خيلى از ماها گاهى می بينيم درى به روى ما باز نمیشود! توفيقى نصيب ما نمیشود! اکثراً به دلیل اين دِين هايى است كه به عهده ما است! دِين روزه است، دِين نماز است، دين امور مالى خمس، زکات، نذورات و... است، خدا میداند اينها چه قدر صدمه میزند! چون عالَم روى حساب و كتاب است. گاهى اينها روىِ دوش ماها سنگينى میكند! در اين موارد اهمال نكنيم! چه نماز، چه روزه، چه ديون ديگر... در عالم برزخ، گاهی به خاطر خيلى كمتر از اينها جلوی انسان گرفته میشود. اين اهمال كاری ها كه ما می کنيم در برزخ این اهمال كارى ها را نمی كنند؛ بلكه ما را گرفتار و معطّل می كنند! اگر بخواهيم در مسير قرار بگيريم و بهره ببريم رعایت اين مطلب هم خيلى مؤثر است.
حجّت الاسلام و المسلمین
#حاج_شیخ_جعفر_ناصری