طوبای قدر🌴
هرشب قدری که با نام تو احیا می شود
ارتفاع استجابت، نخل طوبی' می شود
عشق تو همچون پرستو با شروع ارغوان
ناگهان شب های قدر از دور پیدا می شود
عشق،هرکس رابه نوعی کرده مشتاق سخن
نوبت ما،کی دراین کنج تمنا می شود!
امشب از مولا فقط عشق حسینی خواستم!
این مهم، آیا میّسر در دل ما می شود؟
«ياحسين»! ای نورجاری در زمین و آسمان
اشک من بایاد تو لبریز دریا می شود
اشکِ استغفار را امشب به یادت ریختم
لاله در جام گلاب آیینه آرا می شود!
از ازل «حُبّ الحُسین» آرایش اندیشه ها ست
ترجمان مکتب توحیدِ «طه'» می شود
در درخت سبز طوبی'، شاخهٔ گلرنگ تو
دست گیرِشرمِ هرگمنامِ تنها می شود
من، نه گمنامم که بدنامم به درگاهِ خدا
ضامن رسوایی ام، نام تو آیا می شود؟
ازسویدای دلم، نام تو آوردم به لب
مطمئنم، دربه روی حسرتم وا می شود!
مطمئنم حضرت حق،دوست دارد:ياحسين!
هرشب قدری که با نام تو احیا می شود. 🌴🌷🌴
سیدعلی اصغرموسوی (سعا)
قم - ۱۶خرداد۹۷ (۲۱ رمضان ۱۴۳۹)
#سعا
#سیدعلی_اصغرموسوی
#saapoem
@saapoem
13.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅🌷🌴
سید المحراب | نوحه عربی شهادت امام علی (ع) | عمار الحلواجی
45-hasrat_O_122449.mp3
2.42M
حسرتی دیرینه
مناجات با خدا «الهی، حسرتی دیرینه دارم/غمی سنگین درون سینه دارم/دلم امشب غمی محسوس دارد/هوای عشق «یا قدوس» دارد/میان پیله های غم، اسیرم/خطا کارم، گنه کارم، حقیرم»؛ شاعر: «سيدعلي اصغر موسوی»
https://sound.tebyan.net/Play/122449/%D8%AD%D8%B3%D8%B1%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D9%86%D9%87
حسرتی دیرینه
مناجات با خدا «الهی، حسرتی دیرینه دارم/غمی سنگین درون سینه دارم/دلم امشب غمی محسوس دارد/هوای عشق «یا قدوس» دارد/میان پیله های غم، اسیرم/خطا کارم، گنه کارم، حقیرم»؛ شاعر: «سيدعلي اصغر موسوی»
<iframe src='https://sound.tebyan.net/SoundPlayer/122449' allowFullScreen="true" webkitallowfullscreen="true" mozallowfullscreen="true" height="270" width="480" ></iframe>
✅لیلة القدر
صفحه ای بودغرق ظلمت نقش،چشمکی زد،پر از تبلور شد
«لیلة القدر» فرع عنوانش، «مطلع الفجر» در تظاهر شد
«لوح» هم عاشق «قلم» گردید، تا سپیده به نازکی خندید
جویبار جمال جاری گشت، هستِ هستی به ناز درخور شد!
از ازل هستگاه هستی را، مثل رازی به ناکجا بخشید
بعداز آن «عقل» را فرا آورد، نوبت همت تدبّر شد
آسمان و زمین و کرسی و عرش، مَلَک و جنّ و انس و آتش و خاک،...
در پی ثبت اَمرِ «کُن فَیکون»، شاهد رؤیت تلنگر شد
... زین میان یک بهانه لازم بود:حضرت «آدم» و بهشت و هبوط
آخر ماجرا همین کافی ست: نان«ابلیس»سفله آجر شد!
***
در مسیر طلوع «قوس نزول»، صحبت از یک «عروج» رنگین بود!
... عاقبت غربت فلق نازل، با شفق در افق تصوّر شد
از زمانی که ذره ای بودم، تا جهانی که پیش رو دارم
دیده ام بارها که در «شب قدر»، جانم از عشق «یاعلی» پر شد!
جلوهٔ پرتو همان «نور»ند، «آل طه» در آسمان و زمین
این یقین، آفتاب شعر «سعا»، در نهانخانه تظاهر شد. 🖋️📚
مکتب شعر امامیه
مکتب شعر دینی در ایران
سید علی اصغر موسوی
قم- ۲۲فروردین۱۴۰۲
۲۰ رمضان ۱۴۴۴
#سعا
#استاد_سعا
#لیلة_القدر
#saapoem
@saapoem
هدایت شده از ای مسیرکاروانت تا ابد آیینه پوش
نیامد عباس؟ .mp3
3.46M
نیامد عباس
چشم ها غرق تماشا، که نیامد عباس
نگران بر لب دریا،که نیامد عباس
اشک ها همسفر آه، در آن لحظه ی تلخ
خسته از دیدن صحرا که نیامد عباس
کودکان منتظر او که مگر برگردد
آه از این شوق تماشا، که نیامد عباس
بانگی از دور که در حنجره زخمی دارد
می کند فاش سخن را که نیامد عباس
کودکی از دل خیمه، به پدر می گوید
تو ندیدیش بگو،یا که نیامد عباس🌷🌴
شاعر: سیدعلی اصغر موسوی
خواننده: سعید خوانساری
سال ساخت: ۱۳۸۸
سال بارگذاری و اجرا در سایت سرود رسانه صدا و سیما: ۱۴۰۱ ⌛
✍🏻کوفه خالی از خورشید🌴
صبح شد کوفه در غمی سنگین، در به روی فرشتهها وا کرد
آمدند و امیر(ع) را بردند، کوفه اما فقط تماشا کرد!
کوفه دیگر یتیم و تنها بود، در مسیر حوادث دوران
گوشه ای رفت و با دلی پر درد، گره از بغض اشکها وا کرد
قدر نام پدر کسی داند، که یتیمی کشیده در دنیا
شهر نامردمان چه میداند، چه کسی نان شب مهیا کرد؟
روزگاری علی(ع) در این سامان، نخل سبز عدالت حق بود
از حسادت شریر بدطینت، قصد قطع درخت طوبی کرد
ابن ملجم نشست با اشعث، هم معاویه با بنی شیطان
فتنه و توطئه ز هرسمتی، قامت دولت جهان تا کرد
کوفه در خواب ناز، چون هر شب، میر بیدار، شهربانش بود
کوفه را بانگ نالۀ جبریل، ناگهان غرق شور و غوغا کرد
جز علی(ع)، هر که بود، نالان بود، صحبت وصل عشق و هجران بود
گرچه زخم عمیق را با مهر، جبرئیل امین، مداوا کرد!
نوبت وصل و وعده جانان، شوق مولا به چهره میآورد
اهل خانه، تمامشان دیدند، که چه وجدی به چهره پیدا کرد
آن که میرفت، حال و فالش خوش، آن که میماند، روزگارش سخت
زان میان عشق، با غم غربت، بعد مولا فقط مدارا کرد
یا علی جان، به جان تو سوگند، دوستت دارم از ته قلبم
قسمت من همین، محبت بود، آنچه دنیا نصیب بر ما کرد
یک هزار و چهارصد سال، از پی نام و یادتان، طی شد
با تو تاریخ، دشمنیها در کوفه و شام و کل دنیا کرد
لیک، یک روز میرسد مردی، از تبار درخت طوبایت
آن که آینده را فقط خواهد ، چون علی، با علی مصفا کرد
🌴✍🏻📚
مکتب شعر امامیه
مکتب شعر دینی در ایران
سیدعلی اصغرموسوی
قم- ۲۱رمضان ۱۴۴۰
خرداد۱۳۹۸
#saapoem
@saapoem
هدایت شده از مؤسسه فرهنگی، هنری «سَعا»
✍🏻کوفه خالی از خورشید🌴
صبح شد کوفه در غمی سنگین، در به روی فرشتهها وا کرد
آمدند و امیر(ع) را بردند، کوفه اما فقط تماشا کرد!
کوفه دیگر یتیم و تنها بود، در مسیر حوادث دوران
گوشه ای رفت و با دلی پر درد، گره از بغض اشکها وا کرد
قدر نام پدر کسی داند، که یتیمی کشیده در دنیا
شهر نامردمان چه میداند، چه کسی نان شب مهیا کرد؟
روزگاری علی(ع) در این سامان، نخل سبز عدالت حق بود
از حسادت شریر بدطینت، قصد قطع درخت طوبی کرد
ابن ملجم نشست با اشعث، هم معاویه با بنی شیطان
فتنه و توطئه ز هرسمتی، قامت دولت جهان تا کرد
کوفه در خواب ناز، چون هر شب، میر بیدار، شهربانش بود
کوفه را بانگ نالۀ جبریل، ناگهان غرق شور و غوغا کرد
جز علی(ع)، هر که بود، نالان بود، صحبت وصل عشق و هجران بود
گرچه زخم عمیق را با مهر، جبرئیل امین، مداوا کرد!
نوبت وصل و وعده جانان، شوق مولا به چهره میآورد
اهل خانه، تمامشان دیدند، که چه وجدی به چهره پیدا کرد
آن که میرفت، حال و فالش خوش، آن که میماند، روزگارش سخت
زان میان عشق، با غم غربت، بعد مولا فقط مدارا کرد
یا علی جان، به جان تو سوگند، دوستت دارم از ته قلبم
قسمت من همین، محبت بود، آنچه دنیا نصیب بر ما کرد
یک هزار و چهارصد سال، از پی نام و یادتان، طی شد
با تو تاریخ، دشمنیها در کوفه و شام و کل دنیا کرد
لیک، یک روز میرسد مردی، از تبار درخت طوبایت
آن که آینده را فقط خواهد ، چون علی، با علی مصفا کرد
🌴✍🏻📚
مکتب شعر امامیه
مکتب شعر دینی در ایران
سیدعلی اصغرموسوی
قم- ۲۱رمضان ۱۴۴۰
خرداد۱۳۹۸
#saapoem
@saapoem
هدایت شده از در محضر قرآن کریم و حضرات معصومین علیهمالسلام
بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحیمِ
شمارهٔ ۱۵۸
سلام
میدانیم که هرگز دو لفظ مترادف در کلام وحی وارد نشده است. فرق است بین ( إِسْتِهْزاء ) و ( سخْریّه ) و ( إِزْدِراء ) اگرچه در لغت فارسی هر سه لفظ را به ( کوچک شمردن و مسخره کردن ) ترجمه میکنند. در این مقال فقط به تفاوت مفهومی دو لفظ ( إِسْتِهْزاء ) و ( سخْریّه ) توجّه دارم.
ألف— إِسْتِهْزاء:
این لفظ از ریشهٔ ( هَ زُ أَ ) مشتق است و کلمهٔ ( هُزُواً ) که در مصحف شریف به وفور کاربرد دارد مصدر است و به همین معنای ( إِسْتِهْزاء ) باشد و از نظر مفهومی، عامّ است یعنی هم برای أشخاص و هم برای غیر أشخاص کاربرد دارد:
۱— وَ إِذا نادَیْتُمْ إِلَی ٱلصَّلوٰةِ ٱتَّخَذُوها هُزُواً ( مائده ۵۸ )
و وقتی به نماز ندا میدهید آنها آن را به إسْتِهْزاء میگیرند.
۲— وَ إِذا عَلِمَ مِنْ آیاتِنا شَیْئاً ٱتَّخَذَها هُزُواً ( جاثیه ۹ )
و وقتی چیزی از آیات ما بداند به إسْتِهْزاء میگیرد.
۳— وَ لا تَتَّخِذُوا آیاتِ ٱللّٰهِ هُزُواً ( بقره ۲۳۱ )
و آیات خداوند را به إسْتِهْزاء نگیرید.
در آیات مذکوره ( صَلوٰة ) و ( شَیْئاً مِنْ آیاتِنا ) و ( آیات ٱللّٰهِ ) همگی غیر أشخاص هستند.
۴— وَ لَقَدِ ٱسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ ( أنعام ۱۰ ) و ( أَنبیاء ۴۱ )
و بتحقیق و مسلّماً پیامبران قبل از تو هم مورد إسْتِهْزاء واقع شدهاند.
در این آیهٔ شریفه ( رُسُل ) شخص است.
۵— أَللّٰهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ ( بقره ۱۵ )
منافقین شخص هستند.
آیهای هم داریم که در موضوع ( إِسْتِهْزاء ) بین شخص و غیر شخص جمع کرده است:
۶— قُلْ أَ بِٱللّٰهِ وَ رَسُولِهِ وَ آیاتِهِ کُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُونَ ( توبه ۶۵ )
ب— سخْریّه:
این لفظ خاصّ است یعنی فقط برای أشخاص کاربرد دارد:
۷— وَ یَصْنَعُ ٱلْفُلْکَ وَ کُلَّما مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ ( هود ۳۸ )
هر زمان گروهی از قومش بر او میگذشتند او را به مسخره میگرفتند. ( جناب نوح )
قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنّا
فَإِنّا نَسْخَرُ مِنْکُمْ کَما تَسْخَرُونَ
که هم جناب شیخ ٱلْأَنْبیاء و مؤمنین به آن بزرگوار، شخص هستند و هم کسانیکه طرف مقابل قرار داشتند شخص بودند
۸— وَ ٱلَّذینَ یَلْمِزُونَ ٱلْمُطَّوِّعینَ مِنَ ٱلْمُؤْمِنینَ في ٱلصَّدَقاتِ وَ ٱلَّذینَ لا یَجِدُونَ إِلّا جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ ٱللّٰهُ مِنْهُمْ ( توبه ۷۹ )
که هم مسخره کننده و هم مسخره شونده شخص هستند.
تفاوت دو کلمهٔ ( إِسْتِهْزاء ) و ( سخْریّه ) از زاویهٔ دیگر:
ألف— إِسْتِهْزاء:
( إِسْتِهْزاء ) عامّ است یعنی گاهی در قبال کار صورت میگیرد و گاهی شخص بدون اینکه کاری انجام دهد به إسْتِهْزاء گرفته میشود.
ب— سخْرِیّه:
( سخْریّه ) فقط در قبال فعل مفهوم پیدا میکند:
در آیهٔ ۷ از این مقال سخن از ساختن کشتی است یعنی آنها نه جناب نوح را بلکه کار ساخت کشتی را به مسخره میگرفتند و در آیهٔ ۸ سخن از پرداختن صدقات است یعنی آنها نه مؤمنین را بلکه کار دادنِ صدقه را به مسخره میگرفتند.
حال آیه ای بیاورم که هم حاوی ( إسْتِهْزاء ) باشد و هم حاوی ( سخْریّه ):
۹— وَ لَقَدِ ٱسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ فَحاقَ بِٱلَّذینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُونَ ( أنعام ۱۰ ) و ( أنبیاء ۴۱ )
که در این آیهٔ شریفه بین هر دو مفهوم، جمع صورت گرفته است یعنی هم بحث از ( إِسْتِهْزاء ) است و هم بحث از ( سخْریّه ) و بقول علماء اگر نگویم ( فَٱفْهَمْ ) لا أقلّ باید بگویم ( فَتَأَمَّلْ )
إلتماس دعاء
هفدهم رمضان ٱلمبارک ۱۴۴۵
ألحقیر: مُحَمّد بن ٱلمرحوم عَليٍ ٱلْقَمْصَريّ
هدایت شده از در محضر قرآن کریم و حضرات معصومین علیهمالسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم از طرف dr salamtian m