eitaa logo
مؤسسه فرهنگی، هنری «سَعا»
30 دنبال‌کننده
580 عکس
223 ویدیو
17 فایل
هوالجمیل،کانال مؤسسه فرهنگی،هنری(سرشت عشق ابد)"سَعا"،فعالیت درزمینه تالیف و تدوین پژوهش های ادبی،هنری،رسانه ای واجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 کشتی بان طف اگر خم کرده تاریخ دغل ،قدّ رشیدت را به میدان می سپارم رزم بشکوه شدیدت را بنازم در چکاچک ها،بسان شهپر جبریل شرار ِ تیغهِ شمشیرِ به حق،آذرپدیدت را تماشا می کنم ای جان، میان واژگان هرآن همان «هَیهاتَ مِناالذّلهٔ»عزم أکیدت را دُژم دریای خون تصویرِطف را،نوح کشتی‌بان! به قرآن می سپارم شرح اوصاف حمیدت را شهید حقِ حق فرما،کتاب حضرت ِطٰهٰٓ(ص) قنوتانه قرائت می کنم نام مجیدت را به اندوهت نمی بالم،اگر از داغ می نالم: شفق واره غروبِ قامتِ سبز و سپیدت را - عزادار غمی هستم: که دارد دردها در دل غمین ماتمی هستم: درید از هم وَریدت را گذشتی با«علی اکبر»، ز مرز فکرت باور ! گرفتی با«علی اصغر»هم ازخالق رسیدت را! «سعا»باهرمژه اشکی که تمرین می کندبادل شهودی تازه می بخشد،غزل نام شهیدت را مکتب شعر امامیه مکتب شعردینی درایران سید علی اصغر موسوی قم - ۲۲ مرداد ۱۴۰۰ جمعه ۴ محرم ۱۴۴۳ @saapoem https://eitaa.com/saa_institute 🌴🌷🌴📚🌴🖋🌴
وعده گاهان شهادت ... باز هم قلم، نگاه دلم را معطوف به شعری می کند که نجواگر اندوهان توست؛ اندوهی که مسیر تاریخ، همواره با کاروان عاشورا می پیماید؛ اندوهی بس شگرف، اندوهی که همواره زمزمه می کند: ای مسیر کاروانت تا ابد آیینه پوش ارغوان داغ تو زد در بهار سینه جوش چشم ها از حیرت آیینه بودن تر شدند سینه ها آکنده از غم شعله ی مجمر شدند آسمان، زنجیر عشقت را به پای ناله بست رنگ ماتم بر سکوت آتشین لاله بست ابرها از شرم گریه، بغض کوهستان شدند اشک ها از حرمت نامت ولی باران شدند داغ ارغوانی تو، پیش از بهار لاله ها به گل می نشیند؛ داغی که نشانه بهاری سرخ است، بهاری بدون خزان که نوروزهای "شهادت" را به دامان می پرورد. مولا! باز هم ماییم و لحظه های سرخ یادت. باز هم ماییم و شفق ابری چشمانمان. باز هم ماییم و همراهی کاروانت در مسیر تاریخ. □ اینجا مگر همان و عده گاه واپسین نیست که خداوند، عظمت خویش را به تماشا خواهد نشست؟! اینجاست که "حر" آزاد می شود. اینجاست که "حبیب"، به محبوب خواهد پیوست! اینجاست که "زهیر" رشادت را؛ سخاوت و شهامت را؛ شوذب، عبادت را؛ جَون، صداقت را و قاسم، شهادت را به تماشا خواهد گذاشت. اینجاست که وفای فرزندان "عقیل"، نگاه ها را محو خویش خواهد کرد. اینجاست که عون و محمد، شکیبایی حضرت زینب (س) را خواهند آزمود. اینجاست که صفای فرزندان امام حسن (ع)، شگفتی ساز میدان خواهد شد. اینجاست که علی اکبر (ع)، پیمبرانه جلوه گری می کند. اینجاست که تبسم بی تاب علی اصغر (ع) خواهد شکفت و آسمان با گلویی خونین، واپسین لالایی را برایش خواهد خواند. اینجاست که "عبدالله" با خدا دست خواهد داد و در برابر چشمان امام (ع)، دستی از آسمان فرود آمده، دست نحیف و خونین او را خواهد گرفت. اینجاست که خاک و افلاک در وداع واپسین سکینه (ع) با پدر خواهد گریست. اینجاست که برای همیشه از تلّ زینبیه اش فریاد "وامصیبتا" خواهد آمد. اینجاست که خورشید و ماه، به زیارت گودال قتلگاهش خواهند آمد. اینجاست که خیمه های سوخته، نگران گاهواره ی خالی خواهند شد و نگاه حضرت رقیه (س)، لبخند برادر را میان ستارگان خواهد پویید. اینجاست که حتی دل شام غریبان به حال زینب خواهد سوخت. اینجا وعده گاه عشق است؛ جایی که خداوند، سخت ترین امتحانش را از بهترین بنده اش خواهند ستاند. اینجا کربلاست.🏴 سید علی اصغر موسوی قم - ١٣٨٢ https://eitaa.com/saa_institute 🏴🖋️📚🌷
🌷محتشم نراقی کاشانی از دیدگاه استاد عباس خوش عمل کاشانی(شاعر وادیب معاصر)🌷 👈استاد عباس خوش عمل (شاعر و ادیب معاصر) در خصوص محتشم، ترکیب بند وی «باز این چه شورش است... »و شعرِ و ادبیات کاشان گفت: محتشم کاشانی ملک الشعرای شعر آیینی است. بعد از ترکیب بند معروف محتشم در رثای اباعبدالله الحسین علیه السلام ترکیب بندی به این کیفیت در مدح و منقبت و رثای احدالناسی نداریم و این ترکیب بند تا روزقیامت ماندگار خواهد بود. 👈وی ادامه داد: بعد از محتشم شاعران بسیاری در اقتفای او به ترکیب بند سرایی در خصوص امام حسین و شهدای کربلا پرداختند و جالب این است که هیچ یک جز صباحی بیدگلی که اوهم کاشانی است و از شاعران برجسته ی عهد زندیه است نتوانست از لحاظ کیفی به ترکیب بند محتشم نزدیک شود.بعد از محتشم دهها شاعر ترکیب بند عاشورایی سرودند و هنوز هم شاعرانی از معاصرین می سرایند ولی کارهای شان فراز و فرودهای زیادی داشته و دارد و هرگز نتوانسته و نمی توانند به پای محتشم برسند. این توفیق فقط مختص به محتشم بود. محتشم دیوان شعر قطوری مشتمل بر غزلیات و قصاید و رباعیات و ...دارد اما در هیچیک از اقسام شعری به این شکل که در ترکیب بندش موفق بود، موفق نبوده است. او به خاطر ترکیب بندش مشهور خاص و عام شد . 👈استاد خوش عمل در ادامه به ویژگی های این ترکیب بند اشاره کرد و گفت: دلایل مانایی ترکیب بند محتشم زیاد است. اولین و به نطرم مهمترین دلیل نظر کرده بودن محتشم است.ائمه ی اطهار نظر و لطف خاصی به او داشتند که ترکیب بندش اینگونه مانا شده است. دلیل دوم موفقیت اشعار مرثیه ای او، تسلط بالای محتشم بر ظرایف و دقایق شعر آیینی بوده است. محتشم در ترکیب بند خود نیامد مانند برخی مرثیه سراهای دیگر وهن معصومین و بالاخص حضرت سیدالشهدا را بکند و تحریفات حماسه ی عاشورا را منظوم سازد. 👈استاد خوش عمل افزود: جوششی بودن ترکیب بند محتشم ویژگی دیگر شعر او و رمز جاودانگی آن است. محتشم در خانواده ای اهل مذهب و متدین رشد کرده که این هم خود دلیلی برای بی رقیب بودن مرثیه ی اوست. می توان گفت در تاریخ ادبیات فارسی با صبغه ی شعر آیینی شعری نداریم که مثل ترکیب بند محتشم زبانزد باشد و ماندگار و چون خورشید بدرخشد.. 👈وی در پایان به شهر شاعرخیز کاشان اشاراتی داشت و گفت: کاشان را از دوران صفویه پایتخت شعر و ادب ایران می‌دانند. شعر آیینی در کاشان از جایگاه بالایی برخوردار است و تعداد زیادی انجمن ادبی در کاشان وجود دارد که این خود دلیل بر پرورش طبع شاعران کاشانی بوده است. منبع:tarna.ir تنظیم: 🌸🌸🌸🌸🌸🌺🌸🌸🌸🌸 https://eitaa.com/saa_institute 🏴🖋️📚🌷
🌴✍🏻 {پدر نوحه سرایی درایران} :یغمای جَندَقی زاده ۱۱۹۶ (قمری) - ۱۱۶۰ شمسی - ۱۷۸۱ میلادی در دهکده خور و بیابانک، جندق ـ درگذشته سه‌شنبه ۱۶ ربیع‌الثانی سال ۱۲۷۶ (قمری) - ۲۱ آبان ۱۲۳۸ شمسی - ۱۲ نوامبر ۱۸۵۹ میلادی در خور و بیابانک میرزا رحیم متخلص به یغما از شعرای غزلسرای سده سیزدهم ایران در عهد محمد شاه قاجار است. ابوالحسن یغما زاده در ۱۱۹۶ (قمری) - ۱۱۶۰ شمسی در دهکده خور و بیابانک، جندق به دنیا آمد. در هفت سالگی در بیرون ده شتر می‌چراند و معاش خانواده خود را تأمین می‌کرد.[نیازمند منبع] یغما در نوجوانی به سمت منشی حاکم جندق برگزیده شد و در این زمان اولین اشعار خود را با تخلص مجنون آغاز کرد. در سال ۱۲۱۶ ه. ق حاکم مزبور سر به طغیان برداشت و در جنگ با سردار اعزامی از مرکز شکست خورد و فراری شد. با این حال یغما به سبب ادب و لیاقت خودبه منشیگری سردار ذوالفقار خان حاکم سمنان و دامغان برگزیده شد و مدت شش سال در نزد وی بود. وی در سال ۱۲۲۲ ه. ق مورد خشم سردار ذوالفقار خان قرار گرفت و پس از فلک چند ماه به سیاهچال افتاد و کلیه اموالش نیز ضبط و توقیف شد. یغمای جندقی پس از آزادی نام و تخلص خود را به ابوالحسن یغما تغییر داد و جامه درویشی پوشید و پس از چند ماه سیر و سیاحت از راه یزد به تهران رفت. وی در تهران مورد توجه حاجی میرزا آقاسی صدراعظم محمد شاه قاجار که فردی صوفی مسلک بود قرار گرفت و موقعیت بالایی در دربار یافت. یغما پس از چندی به حکومت کاشان منصوب شد و سپس به هرات نقل مکان کرد. او در سن هشتاد سالگی به زادگاهش بازگشت و در سال ۱۲۷۶ قمری یا ۱۲۳۸ شمسی در آن جا درگذشت. یغمای جندقی شاعری وارسته بود که هیچگاه به مدح شاه و درباریان نپرداخت. از وی غزل‌های زیبایی به یادگار مانده که در زمره بهترین غزل‌های عهد قاجاریه به شمار می‌رود.یغما از جمله شعرای این دوره بود که در صدد پالایش زبان فارسی از لغات بیگانه برآمد و لذا در اکثر اشعار خود از لغات اصیل پارسی استفاده می‌کرد. از این شاعر اشعاری در قالب‌های مختلف شعری اعم از غزل، قصیده، رباعی و ترجیع بند و همچنین هجویاتی به یادگار مانده است که بخصوص هجویات او انعکاسی از خشم شاعر نسبت به وضعیت نابسامان اجتماعی جامعه خود است. ✍🏻 یغما همچنین اشعار مذهبی از جمله مرثیه‌هایی در وصف واقعه کربلا سروده که در مراسم نوحه‌خوانی و سینه‌زنی دهه عاشورا قرائت می‌شود.🌷 ابوالحسن یغما در سال ۱۲۷۶ قمری در محلهٔ گودال دهکدهٔ خور در خانهٔ خودش درگذشت و در بقعهٔ امامزاده داود در خور به خاک سپرده شد. سپهبد فرج‌الله آق‌اولی رئیس انجمن آثار ملّی دستور داد تا سنگی مرمرین نوشتند و از تهران به خور فرستادند و در محرم ۱۳۹۴ بعد از ۱۱۸ سال از درگذشت این شاعر آن را بر گور یغما نهادند.اگر از قبرش نشانی نمی‌ماند نسل بعد مدفنش را نمی‌شناخت. 🖋️📚 روحشان شاد و یادشان گرامی روزگاران باد آمین یا ربّ العالمین 🌷 @saapoem https://eitaa.com/saa_institute 🏴🖋️📚🌷
ظهور کبریایی🌴 جهان در حیرت این نکته مانده: راز نامت چیست؟! و یا اسرار پنهان در بلندای قیامت چیست؟! برای باوری از جنس «لاریبِ» یقین، آری - بگو ای پرتو «قرآن» ، که فرقان کلامت چیست؟! قلم‌ها را زبان خشک و زبان‌ها را بیان مجمل که در انواع بینش‌ها، مصادیق پیامت چیست؟! بلاجویان ناسوت از ظهور کبریایت مست ولی لاهوتیان پرسان؛ درنگ ناتمامت چیست؟! چه رنگی بهتر از اشراق، مشتاق شهادت را! عیان می‌سازد از خط شفق، پژواک جامت چیست بگو، پژواک اندوهت چرا پایان نمی گیرد! و آن بغض نهان در سینه، هنگام سلامت چیست؟! * سحرگاهان دمیده، می‌روم تا با نماز خود عیان سازم که در دل، راز تصدیق مدامت چیست؟🌷🌴 مکتب شعر امامیه مکتب شعر دینی در ایران سیدعلی اصغرموسوی قم-۱۳۸۵ #قرآن #قرآن_کریم #یا_حسین #holyquran t.me/saapoem
🌹فرمود(ص): اِنَّ الْحُسين مِصباحُ الْهُدي وَ سَفينَهُ الْنِّجاه 💐 نکته قابل توجه این فرمایش این است که کره زمین معمولا از دو نعمت خشکی و دریا بهره مند است همان «بر» و «بحر». برای «بر» (خشکی) هنگام تاریکی آنچه بدون شرط لازم است: چراغ (مصباح) و برای حرکت در «بحر» هم آنچه بیش از همه لازم است، همان «کشتی» است که می‌تواند در دل تاریکی و روشنایی دریا پیش برود! پس اگر این حدیث را از لحاظ مصداقی بخواهیم برای انسانیت و بشریت در نظر بگیریم، جامعیت آن و ممدوح آن کاملا مشخص است. اگر حضرت پیامبر اعظم(ص) فرمودند: به درستی که حضرت امام حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است. «چراغ» مصداق نور است؛ نور رسالت نبوی و ولایت علوی و «کشتی» مصداق، کشتی نجات بخش نوح است که مومنین را از هلاکت نجات می‌دهد و در چندین حدیث مشابه همین حدیث،حضرت پیامبر(ص) اهل بیت(ع) را شبیه کشتی نوح می‌داند. https://telegram.me/saapoem اما دلیل استفاده این حدیث جامع و موثق در مقدمه کتاب آن هم در روز عاشورای حسینی و ساعات شهادت حضرت امام حسین(ع) این است که آثار عاشورایی مطابق «نظریۀ مکتب شعر دینی» باید دقیقا متأثر از دو منبع و نص اسلامی همان «قرآن و عترت آل رسول(ص)» باشد و ادامه دهندۀ معارف الهی در آثار دینی. شعر دینی که طبق آرمان و تعاریف «مکتب شعر دینی» سروده شده باشد، در بحث «مفهوم شناسی» و ادراک عمومی ، در مرحلۀ اول متأثر از «عقلانیت دینی» و مباحث معقول و عقل گرایی در هنر است؛ سپس از محسوسات به معنای الهامات هنری و انتقال احساسات بشری بهره می‌برد و در نهایت با دخالت دادن «تخیل» در هنر و ادب دینی، ساختار هنری و ادبی را به غنای «حس آمیزی» ملبس می‌کند. در شعر ولایی و مکتب شعر دینی، جایی برای «بوطیقای ارسطویی» نمی ماند! چون اساس فکری شعر ارسطویی، تقلید «محاکات» و تخیل گرایی محض است و این با اهداف و اعتقادات شعر دینی و اسلامی تناقض دارد. ساده ترین دلیل «رد» این تفکر در شعر، معرفت شناسی دینی است و اینکه شناخت ممدوحین در دین بر طبق تقلید نبوده و باید از روی معرفت باشد! خدا، پیامبر، امام، معیارها و آرمان‌های دینی و اسلامی هیچکدام از روی محاکه به دست نیامده و اغلب پیروان مذهب تشیع و اندیشه‌های اسلامی از روی شناخت و معرفت شناسی کامل دینی، مسیر عبادی خود را انتخاب کرده اند. برای مثال «شهادت » در دین اسلام به ویژه در مکتب حسینی، مقوله ای نیست که برای تعاریف نظری و مفهوم شناسی دینی آن در هنر، آن را با بوطیقای ارسطویی تعریف کنیم. اصل دین از سوی خداوند متعال به بشر اعطاء شده است که در نخست در ذات فطری بشر آن را نهاده است و سپس با انتخاب و معرفی پیامبران و رسولان آن را در بین آحاد بشر تکمیل فرموده است. https://telegram.me/saapoem شعر دینی، ترجمان آیات متعالی و آسمانی قرآن است و ما هنگام مدح و مرثیه ممدوحین علیهم السلام و اهل بیت گرامی ایشان، تمام مصداق‌ها را از قرآن وام می‌گیریم و بالطبع تمام احادیث معصومین علیهم السلام هم براساس قرآن و منطبق با روش معرفتی آن کتاب آسمانی بوده و خواهد بود. پس همان طور که آیات قرآن مقدس است، اشعار دینی به خصوص عاشورایی هم مقدس هستند و همانند قرآن باید بین مومنین «پاس» داشته شوند. البته به شرطها و شروطها که اشعار دینی ـ به ویژه عاشورایی ـ عاری از هر گونه اشکالات در زمینه مدح و مرثیه باشند! اشعاری با رعایت تمام معیارهای معرفتی نسبت به اولیاء الله و طبق معیارهای نظریۀ «رعایت شأن ممدوح در هنر و ادب دینی» که در آن به نسبت مراتب ادراکی اشعار را مورد بررسی قرار می‌دهد و ممدوح را با مراتب انسانی و غیر انسانی تعریف می‌کند. قطعاً ممدوح انسانی با ممدوح حیوایی و اشیایی یکی نیست و ما وقتی از یک انسان تعریف می‌کنیم تعریف از حیوان و اشیاء (جواهرات و اشیای گرانبها) طبیعی نیز همانطور! اما از لحاظ ماهیت وجودی و شأن وجودی هر یک در مقام و منزلت مرتبه ای دارند. حال وقتی سخن از ستایش و مدح «انسان کامل» می‌شود؛ می‌باید چگونه سرود و چگونه به ستایش پرداخت. انسان کامل، خلیفه الله است، انسان کامل در مرتبۀ بشری ولی الله است و شکوهش در زمین و آسمان بشکوه! 📝👈{بخشی از مقدمه کتاب "حسین (ع) عاشقترین یحیای هستی" ، مجموعه شعرعاشورایی حقیرفقیر برای چاپ}📚 https://telegram.me/saapoem
سلام علیکم و رحمة اللّه عظم اللّه اجورنا و اجورکم اجدادم در مسیر مدح و مرثیه اهل بیت علیهم السلام بودند و بنده نیز باوجود شغل نظامی سابق و شغل نویسندگی(علی الظاهر) فعلی، سرودن شعر مختص اهل بیت علیهم السلام را وقف وتشریح ونقد ونظروفرضیه وپژوهش های ادب دینی را هم جهت ثواب روح اموات منتشر و ارسال(دیجیتال) می نمایم. درطی ٢٠سال گذشته بدترین برخوردها و زننده ترین رفتارهارا ازجماعت تازه به دوران رسیده "قمی، زرندی، تهرونی" دیده ام!!! (به استثنای فرهیختگان صاحب کرامت و عزت فردی که سال هاست همدل و همکیش هستیم) قماشی که خودرا چاکر اهل بیت علیهم السلام می دانند، اما در کردار از امویان وعباسیان بدترند!!! نه حرمت کسوت و نه حرمت هم انجمنی بودن! نه پاس قلم و نه پاس همراهی! دلیل نگارش این شکواییه این است که در روزگار کنونی هیچکس جای واقعی خود نیست! به جز مردان بی ادعای قلم و اندیشه و سخنوران گرانقدر ادب پارسی، کسی به فردای فرهنگی این مُلک نمی اندیشد! بودجه های بیت‌المال شده محل شلتاق عده ای خودنما، تا به نام دین عِرض خودببرند!!! اگر مطلبی یا شعری یا متنی و نقد و نظری خدمت دوستان ارسال می کنم، جهت افزودن به تبختر خود و چاق کردن تشخّص جنابمان نیست!محض رضای خدا و ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام است (ان شاء اللّه) پس اگرکسی از بابت ارسال مطالب حقیر آزرده می شود و یا خوش ندارد، صراحتا بفرماید،چون ما شیعیان درقبال ترویج فرهنگ شیعی و اهل بیتی مسئولیم! مسئول استفاده از تمام ظرفیت های فرهنگی،نه فقط دوستان هم باند و هم انجمنی خودمان!! به امید روزگار بهتری در عرصه فرهنگ و هنردینی کشور! سیدعلی اصغرموسوی قم
شعراءامام الحسین علیه السلام فی القرن الاول الهجری‌ (ادب الطف، شبر ،ج‌1،ص:51) ×××× 1- عقبة بن عمرو السهمی 2- سلیمان بن قتة 3- ابو الرمیح الخزاعی- عمیر بن مالک 4- الرباب بنت امری‌ء القیس الکلبی 5- بشیر بن جذلم 6- جاریة هاشمیة تنعی الحسین 7- بنت عقیل بن أبی طالب 8- فاطمة- ام البنین الکلابیة- 9- ام کلثوم بنت امیر المؤمنین 10- الفضل بن العباس بن ربیعة بن الحارث بن عبد المطلب 11- کعب بن جابر الأزدی 12- عبید اللّه بن الحر الجعفی 13- ابو الاسود الدؤلی- ظالم بن عمرو 14- یزید بن ربیعة بن مفرّغ 15- عبید اللّه بن عمرو الکندی البدی 16- عامر بن یزید بن ثبیط العبدی 17- الفضل بن العباس بن عتبة بن أبی لهب 18- عوف بن عبد اللّه بن الأحمر الأزدی 19- أبو دهبل وهب بن زمعة 20- المغیرة بن نوفل بن الحارث بن عبد المطلب 21- مصعب بن الزبیر بن العوام 22- عبد اللّه بن الزبیر الأسدی 23- یحیی بن الحکم بن العاص 24- خالد بن المهاجر بن خالد بن الولید المخزومی 25- شیخ یروی أبیات قالها جده فی الحسین «ع» ادب الطف، شبر ،ج‌1،ص:52 https://telegram.me/saapoem
📝"ابومحمد اشعث بن قیس کِندی (لعنه الله علیه)"پلیدترین عنصربی دین منافق در زمان خلافت ،امامت و امارت حضرت علی (ع) برجهان اسلام، به شمار می آید ! اشعث و خانواده اش به اندازه یک لشگر5000 نفری به آرمان های "تشیع" علوی خسارت زدند! علاوه بر"شهادت امام علی (ع)،امام حسن (ع)وامام حسین (ع) ،حضرت مسلم (ع) و شیعیان دیگراز جمله شیعیان کوفه در مخالفت باقیام های:مسلم.امام حسین (ع)وقیام مختارثقفی(ره) دخیل بودند. لعنت خداوندبراشعث وفرزندان شومش باد! آمین یارب العالمین اشعث(لعنة اللّه علیه) در شهادت مولا علی علیه السلام دخالت مستقیم داشت چون عبدالرحمن بن ملجم (لعنة اللّه علیه ابدالآبدین) را درخانه خودجای دادو او را ترغیب به قتل حضرت علی علیه السلام کرد. جَعده لعنة اللّه علیها(همسر امام حسن علیه السلام)که حضرت را مسموم کرد. محمدبن اشعث (لعنة اللّه علیه)که در شهادت امام حسین علیه السلام وحضرت مسلم و قیام مختار و شهادت شیعیان کوفه به همراه برادرش «قیس بن اشعث» دخیل بود! قیس بن اشعث(لعنة اللّه علیه) ازجمله کسانی است که سر مطهّر حضرت امام حسين علیه السلام به شام و پیش یزید (لعنة اللّه علیه ابدالآبدین) می برند! ببینید یک فرد منافق جاه طلب ملعون با خاندان پیامبر (صل اللّه عليه و آله و سلم) چه کار کرده است؟! آیا این ملعون و خاندان و قبیله سفاک اش را می شود «مسلمان» نامید؟! آیا یک فردمسلمان می تواند در سه نسل (عبدالرحمن بن محمد بن اشعث که با مصعب بن زبیر لعنة اللّه علیهم أجمعين برای شهادت مختار و یارانش همداستان شد!) اینقدر پلیدی و پلشتی و خیانت و جنایت، به بار بیاورد؟! شگفت‌انگیز است عبرت های تاریخ!!
(اَلسَّلٰامُ عَلَیْكَ یٰا اَبٰاعَبْدِاللّٰهِ الْحُسَیْن) تا شهنشاه شهیدان ز حقیقت دم زد آتش عشق حقیقی به دل عالم زد شاه احرار جهان در ره عشق ابدی هرکجا رفت ز معشوق حقیقت دم زد قائد اعظم اسلام حسین بن علی رایت عدل به بام فلک اعظم زد میر میدان فضیلت به هواداری دین در صف ماریه بر رغم عدد پرچم زد مدعی خواست که آگه شود از عالم عشق تیغ حق گشت عیان ، گردن نامحرم زد نوح کشتی نجات از ره اخلاص عمل بهر آزادی دین ، یکدله دل بر یم زد با ید فضل و کرم پور یداللَه نه عجب مشت حق بر دهن دشمن دین محکم زد یکسره کرد فدا خیل جوانان حرم پشت پا بر همه اندوه و ملال و غم زد ز اثر خون گلوی علی اصغر، گل عشق بر جراحات دل مضطر خود مرهم زد حرمله خنجر اصغر بدرید و تیرش زو گذر کرد و به قلب نبی اکرم زد عاقبت کرد فدا جان به ره عزت دین داغ این واقعه بر قلب بنی آدم زد مظهر جود و کرم جان به ره جانان داد خط بطلان ز سخا بر کرم حاتم زد شجر دین چو ز خون گلویش یافت ثمر ریشه ی ظلم ، ز بستان جهان کم کم زد کاخ بیداد فرو ریخت چو با تیشهٔ عدل دستگاه خلل و کفر و ستم ، بر هم زد بر سر بام جهان کوفت درفش توحید بعد از آنی که به دل ها شرر ماتم زد ظلم و بیداد چو بنمود یزید بد کیش نام او دهر ، ردیف پسر ملجم زد (شمس قم) چونکه بوَد نوحه گر آل عبا کوس آزادگی و فخر ، به ملک جم زد. شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🔴هشدار تب‌ دنگی معاون درمان وزارت بهداشت: 🔹۶۳ مورد جدید به تب دنگی مبتلا شدند. 🔹۳۰ درصد از افرادی که با نشانه استخوان درد شدید و تب بالا به مراکز درمانی مراجعه کردند مبتلا به بیماری تب‌دنگی بوده‌اند. . ┈•✾🍏✾•┈ 🌐 روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی کاشان ✴️ @kaums_ac_ir
بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحیمِ شمارهٔ ۲۵۹ سلام مفهومی وجود دارد به إسم ( وسوسه ) این لفظ از زبان قرآن کریم به زبان فارسی وارد شده. معادل فارسی آن را در نظر ندارم. ریشهٔ ( وَ سْ وَ سَ ) که رُباعی یعنی چهار حرفی است به دو صورت در زبان فارسی کاربرد دارد ( وَسْوَسَة ) و ( وَسْواس ) این مفهوم که همگان با آن آشنا هستند و به ذهن همه قریب و نزدیک هست در کلام وحي به دو لفظ بیان شده است. ألف— وَسْوَسَة و وَسْواس: اصل این کلمه بمعنای هَمْس و صوت خفيّ باشد که به دو صورت نمود پیدا می‌کند: ۱— گاه در قالب کلام، گفته و شنیده می‌شود: فَوَسْوَسَ لَهُمَا ٱلشَّیْطانُ ( أَعراف ۲۰ ) شیطان آن دو را ( یعنی جناب أبو البشر و حَوّاء را ) وسوسه کرد. چگونه وسوسه کرد؟ از طریق گفتار: قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلیٰ شَجَرَةِ ٱلْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلیٰ ( طٰهٰ ۱۲۰ ) و نیز از طریق قَسَم: وَ قاسَمَهُما إِنّي لَکُما لَمِنَ ٱلنّاصِحینَ ( أعراف ۲۱ ) و معلوم است که ( قالَ = گفت ) و نیز ( قاسَمَ = قَسَم داد ) تنها از طریق گفت و شنود ممکن است. ۲— و گاه از طریق وقوع در سینه که سینه مَمَرّ و راهرو و گذرگاه به سوی قلب است که تمام إلهامات و تمام شنیده ها و دیده ها و خوانده ها در سینه می‌چرخد تا راه رسیدن به قلب و روح و روان را پیدا می‌کند: یَتَغَلْغَلُ في ٱلصَّدْرِ حَتّیٰ یَصِلَ إِلَی ٱلْقَلْبِ لذا در کلام وحي وارد شده: مِنْ شَرِّ ٱلْوَسْواسِ ٱلْخَنّاسِ ٱلَّذي یُوَسْوِسُ في صُدُورِ ٱلنّاسِ ( ناس ۴ و ۵ ) و یا آنجا که سخن از ( نَفْس ) است که ( وسوسه ) بدون گفت و شنود پدید می‌آید. خالق و سازندهٔ یک أثر، می‌داند که چه چیزی باعث خرابی می‌شود. ما إنسان را آفریدیم و ما می‌دانیم که نفسش او را به چه چیز وسوسه می‌کند: وَ لَقَدْ خَلَقْنَا ٱلْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ( ق ۱۶ ) ب— نَزْغ: ( وَسْوَسه ) و ( وَسْواس ) أَعَمّ است یعنی برای تمامی معاصي و گناهان کبیره و صغیره کاربرد دارد ولی ( نَزْغ ) أَخَصّ است یعنی فقط برای إِفْساد بین دو نفر به کار می‌رود. قرآن مجید بر هم زدنِ صلح بین دو برادر یا از هم گسستن پیوند دوستی بین دو شخص را به ( نَزْغ ) تعبیر فرموده است: مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ ٱلشَّیْطانُ بَیْني وَ بَیْنَ إِخْوَتي ( یُوسُف ۱۰۰ ) گاه یک حالتی برای آدمی حادث می‌شود که تصور می‌کند فلان شخص شاید با او رفتاری کرده که او نمی‌پسندیده، یا کلامی گفته که شاید حکایت از غرض ورزی داشته، غیبت، تهمت، کلامی که باعث دل آزردگی میشود و غیره. اینها همه ( نَزْغ ) است که شیطان به دل آدمی می‌افکند و زمینه را برای بر هم زدنِ رابطهٔ دوستی، فراهم می‌کند. قرآن کریم راهکار فرار از ( نَزْغ ) را اینگونه معرفی می‌فرماید: وَ إِمّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیْطانِ نَزْغٌ فَٱسْتَعِذْ بِٱللّٰهِ إِنَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ ( أَعراف ۲۰۰ ) وَ إِمّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیْطانِ نَزْغٌ فَٱسْتَعِذْ بِٱللّٰهِ إِنَّهُ هُوَ ٱلسَمیعُ ٱلْعَلیمُ ( فُصِّلَت ۳۶ ) حتماً إستعاذه و پناه بردن به خداوند متعال کارساز است که در دو آیهٔ شریفه با تأکید، بیان فرموده است. اینکه در یکی ( سَمیعٌ عَلیمٌ ) و در دیگری ( هُوَ ٱلسَّمیعُ ٱلْعَلیمُ ) آمده، گویای أهمیت إستعاذه است. دشمن قسم خورده حتی در زمان قراءت کلام وحي هم دست بردار نیست. لذا برای قراءت هم به إستعاذه أمر شده است: وَ إِذا قَرَأْتَ ٱلْقُرْآنَ فَٱسْتَعِذْ بِٱللّٰهِ مِنَ ٱلشَّیْطانِ ٱلرَّجیمِ ( نَحل ۹۸ ) در این خصوص مطالعهٔ کتاب ( إستعاذه ) از مرحوم دستغیب مورد توصیه است. شاید ( نَزْغ ) از ( وَسْوَسَة ) پیچیده تر باشد که هم برای آن لفظی جداگانه وارد شده و هم اینکه چه بسا عواقب ( وسوسه ) گریبانگیر شخص باشد ولی ( نَزْغ ) عواقب إجتماعي دارد. از جمله راهکارهای عملی که قرآن مجید بیان فرموده، پرهیز از گفتارهایی است که موجب ایجاد فساد و دل آزردگی بین مردم می‌شود. می‌فرماید به بندگان من بگو کلامی بر زبان آورند که بهترین سخن است. چرا؟ چون شیطان در کمین است که بین قلوب بندگان فاصله اندازد و بین مردم ( نَزْغ ) کند و بین دو دوست را بر هم زند: وَ قُلْ لِعِبادي یَقُولُوا ٱلَّتي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ ٱلشَّیْطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ ( إِسراء ۵۳ ) در پایان هم یک سلام تقدیم کنیم: أَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِ ٱللّٰهِ وَ عَلَی ٱلْأَرْواحِ ٱلَّتي حَلَّتْ بِفِناءِکَ إلتماس دعاء سوم محرم الحرام ۱۴۴۶ ألحقیر: مُحَمّد بن ٱلمرحوم عَليٍ ٱلْقَمْصَريّ https://eitaa.com/joinchat/3980395085C2705350eb2