eitaa logo
🌴سنگر عشق🌴
323 دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
8.1هزار ویدیو
67 فایل
┄──┅┅═🔶═┅┅──┄ ﷽ باسلام و عرض خوش آمد حق او با گریهِ تنها نمیگردد ادا ... #شهدا_آماده_ایم آدرس کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/saangareshgh ارتباط با ما 👈 @SeyedAli75 ┄──┅┅═🔶═┅┅──┄
مشاهده در ایتا
دانلود
●یکبار به اوگفتم تو ۵ سال در جبهه بودی؛ دیگر بس است. گفت؛ عمر دست خداست، ممکن است در شهر به دلائل دیگری بمیرم پس چه بهتر که مرگم ختم به شهادت شود. ●در یکی از عملیات‌ها مجروح شده بود او را به اصفهان منتقل کرده بودند. برادرم از اصفهان زنگ زد و گفت علیرضا اینجا پیش ماست. گفتم دلمان برایش تنگ شده بگویید بیاید. وقتی آمدند متوجه شدیم علیرضا مجروح شده و با عصای زیر بغلش آمد. هنوز کاملا خوب نشده بود که مجددا به جبهه رفت. ●پس از چند روز زنگ زد و از جراحت‌هایش پرسیدم، گفت: خودشان خوب میشوند؛ جای مردان جنگ، جبهه است، این جراحت‌ها نباید ما را خانه نشین کند. همیشه گله مند بود و می‌گفت من از همه بیشتر جبهه بودم ولی لیاقت شهادت ندارم. هر وقت از او می‌پرسیدم در جبهه چکار میکند؟ برای اینکه من نگران نشوم، می‌گفت من در آشپزخانه خدمت می‌کنم. در صورتی که او فرمانده گردان رزمی ۴۱۳ لشکر ثارالله بود. ✍روای: مادربزرگوارشهید 📎پ ن: فرماندهٔ گردان‌رزمی ۴۱۳ لشگر ۴۱ثارالله 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۱ کرمان ●شهادت : ۱۳۶۷/۱/۲۶ فاو ⁦🥀 🏴
سر مهدی تشنه لب را به زانو گذاشته بودم . دیدم لب مهدی به هم می‌خوره؛ گوشم را نزدیک بردم؛ گفت: آقارضا سرم‌ را روی زمین بذار.... بیهوش بودم مهدی با لباس یکپارچه از نور با لبخند کنارم آمد، گفت: حضرت زهرا(س) میخواست سرم را به دامن بگیرد واسه همین از شما خواستم سرم رو از روی زانوت رو زمین بزاری . ✍راوی: شهید رضا پور خسروانی 🌷 ⁦🥀 🌴💎🥀💎🌴
توی تبلیغـات بود و نقـاشی می ڪشید قـرار شد بـارگاه ملڪوتی امـام حسيـن(ع) رو روی دیــوار نقــاشی ڪنه.... نزدیڪای غـروب ڪارمون تقریبا تمـوم شد محمدجواد در حال رنــگ ڪردن پــرچــم حــرم امام حسين(ع) گفت: "حیفه این پرچم باید با رنـگ بشـه... هنــوز جمله اش تمـوم نشده بود ڪه صـدای سوت خمپـاره پیچید... بعد از انفجـار دیدم ترکش خمپاره به سر محمدجواد خـورده و خــون ســرش دقیقا به پــرچـم حــرم امام حسین (ع) پــاشیــده.... ⁦🥀
‍خاطرات_شهدا🌷 💠ماجرای جالب تفحص شهدای گمنام 🍃🌹پنج را که مطمئن بودیم اند، انتخاب کردیم.😔😔 پیکرها را خوب گشته بودیم. هیچ هویتی به دست نیامده بود. 😭😭😭 🍃🌹قرار شد در بین شهدا، یک که سر در بدن نداشت😭😭😭😭😭😭 ، به نیابت از ارباب بی سر، اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در تشییع و در ورودی دهلران دفن کنیم.😭😭😭 🍃🌹کفن ها آماده شد. همیشه این لحظه، سخت ترین لحظه برای بچه های است؛😔😔😔 شهدا یکی یکی می شدند. آخرین شهید، پیکر بی سر بود. 😭😭😭😭 🍃🌹✍😭سخت دلمان هوایی شده بود، شد😭😭😭 ، تکه پارچه ای از جیب لباس شهید به چشم بچه ها خورد. روی آن چیزی نوشته شده بود که به سختی خوانده می شد: « پزنده، اعزامی از اصفهان». 🍃🌹✍😭😭شهید به آغوش خانواده اش برگشت تا در روز در اصفهان تشییع شود و بی سر و سامان دیگری از قبیله ی حسین (علیه السلام) جایگزین او شد. 😭😭😭😭 🍃🌹 کسی چه می داند، شاید نام او که در روز تاسوعا در دهلران تشییع و به جای او دفن شد بوده است.
🥀✨ یعنی هنوز مادری منتظر است... پدر دلشکسته ای که امیدوار است... 🥀✨ یعنی دلتنگی فرزندی برای پدرش که حتی مزار هم ندارد اشکهای سرد زنی برای گمنام بودن مرد زندگیش...🌷 🥀✨ یعنی فقط چند استخوان... یعنی غربت... یعنی پلاکی گم شده...💔 هدیه به ارواح مطهر شهدا صلوات🌷 شهدا را یاد کنید حتی بایک صلوات
سختی‌ها را تحمل کنید ان‌شاءالله انقلاب با نهایت اقتدار و توان به انقلاب جهانی صاحب‌ الزمان عجل‌ الله اتصال پیدا می‌کند؛ تحقق این آرزو دور نیست 🌷 ⁦🥀
8.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤•° گفتند شهید گمنامه، پلاک هم نداشت، اصلا هیچ نشونه ای نداشت؛ امیدوار بودم زیر پیراهنش اسمش را نوشته باشه...✍ نوشته بود : “اگر برای خداست،بگذار گمنام بمانم”🥀 🕊
34.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فيلم حمله اتمی امریکا 🛑6 آگوست روز جهانی منع سلاح های هسته ای در‌ جهان است. 🔹در چنین روزی در سال 1945، هواپیماهای آمریکایی اولین بمب اتمی را در آسمان هیروشیما رها کردند. 🔹چند روز بعد ناکازاکی نیز مورد حمله قرار گرفت و هر دو شهر به کلی ویران شدند ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
🌴🥀🌴 هر وقت از برمی گشتیم من بود اما قمقمه پر بود، لب به آب نمی زد!!! انگار دنبال یک بود! نزدیک ظهر روی یک تپه کوچک توی نشسته بودیم، حالت خیلی عجیب بود، با تعجب به اطراف نگاه می کرد، یکدفعه بلند شد و گفت: کردم، این همان ! 🌴🕯🌴 بعد هم سریع به آن سمت رفتیم، در کنار بلدوزر یک کوچک بود، کمی آنطرف تر یک قرار داشت، مجید به آن سمت رفت، انگار را کاملا ! را کمی کنار زد، در کنار سیم خاردار نمایان شد، قمقمه را برداشت و روی می ریخت، آب_ها را می ریخت و می کرد، 🌴🥀🌴 می گفت : اون شب بهتون آب ، به ..... 😭😭😭😭😭😭😭 بر در و اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک 🌴🕯🌴🕯🌴
تا ڪی دل من حلقه به هر در بزند شب باشد و برشب زدگان سر بزند ای‌ڪاش ڪه برق استخوان های شما در ظلمـت شـهر مــا منـــور بزند نــام تـــو را دوبــار قرعه کشـیــدند؛ یـــک بار برای "شهادت" درامد... و بــار دیـــگــر؛ برای "گمنامی" و هر بار پیروز بودی روزتون منور به نور شهدا هدیه محضر همه شهدا صلوات
‌غریب ترین کلمه است... مظلوم ترین کلمه... کلمه ای که هزارن هزار درد دارد... دردهای ناگفته... حرف های نزده... بغض های سرخورده... یعنی: هنوز مادری منتظر است... هنوز پدر شکسته ای امیدوار است... یعنی دلتنگی فرزندی برای پدرش که حتی مزار هم ندارد... یعنی اشک های سرد زنی برای گمنام بودن مرد زندگیش... یعنی فقط چند استخوان... یعنی غربت... یعنی پلاکی گم شده... یعنی مزاری خلوت... یعنی بی سروصدا اوج گرفتن... یعنی پسرم دیگه بیا... یعنی پدرم به چند استخوانت هم راضیم فقط بیا... یعنی معلوم نیست چگونه شهید شده است؟! گرفتار آب های خروشان اروند شده است؟! یا انتهای کانال کمیل آرام گرفته است؟! شاید هم در طلاییه غریب مانده است... یعنی دیگر بر نمیگردد... یعنی بی خبری... 🌷هدیه‌به‌ارواح‌طیبه‌شهداصلوات.. الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️حقیقتا دلم برا رئیسی سوخت...😔 🔴 کلامی که حضرت آقا در وصف شهید رئیسی مصداق کلام حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در وصف ابوذر غفاری هست که گفتن:روایتی از حضرت علی(ع)درباره ابوذر ﺭﻭﺯﯼ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ‏( ﻉ ‏) ﻧﺰﺩ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺤﺎﻝ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﻏﻔﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺩ ﺧﺪﺍ ﺭﺣﻤﺘﺶ ﮐﻨﺪ . ﺍﺻﺤﺎﺏ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﭼﻄﻮﺭ ؟ ﻣﻮﻻ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﺁﻥ ﺷﺒﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻥ ﺟﻬﺖ ﺑﯿﻌﺖ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪﯼ ﺍﻭ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﭼﻬﺎﺭ ﮐﯿﺴﻪ ﯼ ﺍﺷﺮﻓﯽ ﺑﻪ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺎ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺑﯿﻌﺖ ﮐﻨﺪ . ﺍﺑﻮﺫﺭ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﺮﺩﯾﺪ; ﺍﻭﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﻣﻦ ﻋﻠﯽ ﻓﺮﻭﺷﻢ ﻭ ﺁﻣﺪﯾﺪ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺑﺨﺮﯾﺪ ﻭ ﺩﻭﻡ ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﻫﺎ ﺁﯾﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﻋﻠﯽ ﭼﻬﺎﺭ ﮐﯿﺴﻪ ﺍﺷﺮﻓﯽ ﺍﺳﺖ؟ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﭼﻬﺎﺭ ﮐﯿﺴﻪ ﺍﺷﺮﻓﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﻦ ﻋﻠﯽ ﻓﺮﻭﺵ ﺷﻮﻡ؟ ﺗﻤﺎﻡ ﺛﺮﻭﺕ ﻫﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺟﻤﻊ ﮐﻨﯽ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺗﺎﺭ ﻣﻮﯼ ﻋﻠﯽ ﻋﻮﺽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ . ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭﺏ ﺭﺍ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﺴﺖ . ﻣﻮﻻ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﺑﻪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺟﺎﻥ ﻋﻠﯽ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﻭﺳﺖ ﻗﺴﻢ ﺁﻥ ﺷﺒﯽ ﮐﻪ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﺩﺭﺏ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﻋﺜﻤﺎن ﻣﺤﮑﻢ ﺑﺴﺖ ﺳﻪ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻮﺩ ﺍﻭ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﻫﯿﭻ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﺳﻨﮓ ﺑﻪ ﺷﮑﻢ ﺧﻮﺩ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ . . . ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭ ﻟﻘﻤﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ؛ ✖️ﻋﻠﯽ ﻓﺮﻭﺷﯽ✖️ ﻧﮑﻨﯿﻢ . . . ⁦🥀 🥀