eitaa logo
کانال انجمن پژوهشگران ادبیات دینی ایران موسسه فرهنگی هنری" سعا"
113 دنبال‌کننده
797 عکس
290 ویدیو
23 فایل
انجمن پژوهشی ادبی-دینی-عرفانی، اجتماعی و متون نثر ادب دینی دبیر انجمن : استاد موسوی #سعا قم : خیابان بعثت - بعثت ١۶ - پلاک ۶۶
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 ‏ما نسلی هستیم که هم به ده ریال گفتیم یک تومن، هم به یک میلیارد تومن گفتیم یک تومن. ✅ @qome_ziba
زبان‌شناسی، زبان‌دانی، زبان‌آگاهی فرق این سه در چیست؟ 🔸«زبان‌شناسی» شاخه‌ای از علم است که به مطالعۀ علمی زبان می‌پردازد، رشته‌ای تحصیلی است که دانشجویان در آن تحصیل می‌کنند، حوزه‌ای است که کتاب‌های تخصصی در زمینه‌اش نوشته می‌شود، و ساحت‌های مورد مطالعه‌اش آواشناسی، ساخت‌واژه، نحو، معناشناسی و گفتمان است. زبان‌شناسی لزوماً زبان‌ویژه نیست، یعنی آنچه در درجۀ اول مورد مطالعه‌‌ قرار می‌دهد زبان در معنای عام آن است و در درجۀ بعد قواعد و ساختارهای زبانی را بر روی زبان‌های مشخص بررسی می‌کند. 🔸«زبان‌دانی» معانی متعدد دارد. مثلاً به کسی که بر زبان‌های متعدد تسلط داشته باشد زبان‌دان می‌گویند. اما منظور من از زبان‌دانی تسلط بر ظرایف و زیر و بمِ یک زبانِ مشخص است. پس، با این تعریف، زبان‌دانی زبان‌ویژه است. محمد قاضی در ترجمۀ دن کیشوت زبان‌دانی‌اش را نشان می‌دهد، در سبکی که برگزیده است، یا در معادل‌گذاری‌های فارسی‌اش برای ضرب‌المثل‌های غیرفارسی. یا مثلاً زبان‌دانی داریوش آشوری را، علاوه‌بر نثر خاصش، در واژه‌سازی‌هایش می‌توانیم مشاهده کنیم. زبان‌دان‌ها همان‌هایی هستند که قابلیت‌های یک زبان را به‌خوبی می‌شناسند و می‌توانند آثاری خلق کنند که کاربران آن زبان را حیرت‌زده کنند. ادبا معمولاً در این دسته‌اند. چه‌بسا کسی زبان‌شناس مقبولی باشد، اما زبان‌دان قابلی نباشند و چه‌بسا زبان‌دان قابلی که از زبان‌شناسی چیزی نداند؛ بعضی پیران روستایی زبان‌دانانی هستند که سواد خواندن و نوشتن هم ندارند چه رسد به دانستن زبان‌شناسی. 🔸اما جذاب‌تر از دو تای قبل «زبان‌آگاهی» است. زبان‌آگاهی یک فرایند است، طریقه و مسیر است، حرکت از زبان و با زبان به‌سمت خودِ زبان است و ممکن است در لایه‌های متفاوتی ظهور و بروز پیدا کند و از همین رو اعم از زبان‌شناسی و زبان‌دانی است، مثلاً وقتی کسی زبان‌شناس می‌شود به‌نوعی زبان‌آگاه هم می‌شود، چون به قواعدِ ریز و پیچیده‌ای که در زبان به کار می‌برده و از آن غافل بوده آگاهی پیدا می‌کند؛ کسی که با خواندن متون نظم و نثرِ کهن قابلیت‌های زبانی خود را افزایش می‌دهد به‌نوعی زبان‌آگاه می‌شود؛ یا ویراستاری که به واژه‌ها و عبارات زبان حساس و دقیق می‌شود زبان‌آگاه است و هر چه حساسیت و دقت زبانی‌اش بیشتر باشد زبان‌آگاه‌تر است. 🔸همۀ این‌ها سطوحی از زبان‌آگاهی است، اما به نظر می‌رسد لایه‌های عمیق‌تری هم داشته باشد: زبان‌آگاهی طریقی است که نتیجه‌اش درک و دریافت هر چه بیشترِ ظرایف جهان‌های ذهن و روان و خارج و رابطۀ میان ‌این جهان‌ها با یکدیگر است. بسیاری از اختلالات روانی و مشکلات ذهنی با بالارفتن سطح زبان‌آگاهی حل می‌شود. ذهن‌آگاهی نیز از خلال سکوت میان کلمات و فواصل کلامی جوانه می‌زند و رشد می‌کند. اگر همچون هایدگر به موضوع بنگریم، از آنجا که هیچ مفهومی بدون نام‌گذاری پا به عرصۀ وجود نمی‌گذارد، هر چه مفاهیم و بازنمایی‌هایش در جهان ما بیشتر می‌شود، ناشناخته‌ها شناخته‌ می‌شوند. دست‌آخر اینکه اتساع وجودی در انسان با زبان‌آگاهی است که محقق می‌شود. فرد هر چه زبان‌آگاه‌تر باشد دایرۀ اندیشه‌اش وسیع‌تر است و به تبع آن ظرف وجودی‌اش اتساع بیشتری دارد. چه‌بسا زبان‌شناس یا زبان‌دانی که به این معنا زبان‌آگاه نباشد، اما نکتۀ قابل توجه این است که زبان‌دانی می‌تواند جادۀ زبان‌آگاهی را هموارتر کند و زبان‌شناسی تحلیل علمی‌تری از آن ارائه دهد. 🔸سطوح و لایه‌های مختلف زبان‌آگاهی را می‌توان به‌صورت زیر نشان داد: ۱. از زبان‌نشناسی ← به زبان‌شناسی ۲. از زبان‌ندانی ← به زبان‌دانی ۳. از روان ناخودآگاه ← به روان خودآگاه ۴. از ذهن ناسالم ← به ذهن سالم ۵. از ناهشیاری ← به بهشیاری ۶. از جامعۀ کمترپیشرفته ← به جامعۀ پیشرفته ۷. از کم‌دانشی ← به بیش‌دانشی ۸. از جهان ناشناخته ← به جهان شناخته‌شده ۹. از ظرف وجودی نامتسع ← به ظرف وجودی متسع 🔸در همۀ این لایه‌ها زبان نقشی جدی و پررنگ دارد و اساساً حرکت میان ‌آن‌ها بدون زبان شدنی نیست. سجادسرگلی @arayehha
نثر ادبی : شهادت امام حسن عسکری (ع) (عشق، غربت، شهادت) سید علی اصغر موسوی دریابه دریا، موج غم ازسینه خالی می کنم صحرا به صحرا با غمت، آشفته حالی می کنم یاد از نگاه عاشقت، یاد از زلالی می کنم با نغمه های نوحه گر، هم رنگ باران می شوم تا بشنوم یک پاسخی،از داغ بی پایان تو هر جمله از بغض گلویم را، سئوالی می کنم آه، ای تمام تنهایی! ای تمام غربت! آیا کسی از ژرفای غریبی ات آگاه شد؟ آیا کسی غریبانه های اندوهت را شناخت؟ آیا کسی پی به راز نگاهت برد؛ آن گاه که عطر حضورت را فوج فوج دشمن، در میان گرفته بود و چون گل، در احاطه چشمانی خوارتر از خار، درس مهر و عاطفه، به آسمان و زمین می آموختی؟ انگار، آستان کبریایی خانه ات، دانشگاه احساس فرشتگان بود؛ فرشتگانی که عاشق شدن را از تو آموختند و با تو، عشق الهی را تجربه کردند؛ عشقی که تو را در حصار تنهایی ـ دور از وطن و تحت نظر ـ قرار داده بود، عشقی که تمام موجودات را وادار می کرد، تا به ارتفاع نگاهت سجده، و ژرفای شکوهت را در عرش، جستجو کنند. مولای من! اگر آفتاب می درخشد، به نام توست! اگر ماه می دمد، به احترام توست! اگر گل می خندد، اگر آبشار می رقصد و اگر پرنده می خواند، به خاطر تو و عشق آسمانی توست که جلوه جاودانی حیات را به تماشا گذاشته است! ... آن روز، تن رنجوری که داغ غربت بر دل، خستگی هایش را پشت سر می گذاشت، در بهار جوانی، به تجربه خزان نشست و همسایگی عرش را برگزید؛ مردی که کوردلان «بنی عباس»، به آفتاب جمالش رشک می بردند؛ کوردلانی که با چهره های سیاه، اندیشه های سیاه، دست های سیاه و جامه های سیاه، جهل مجسّم تاریخ بودند؛ جهلی که حتی «بوجهل و بولهب» را شگفت زده می کرد! آن روز، نگاه تاریخ، شاهدغربت امامی بود، که هم چون جدش، امام موسی کاظم علیه السلام ،تشییع می شد؛امام غریبی که تنهایی اش را آسمان،هیچ گاه فراموش نخواهد کرد! امام غریبی که تنها فرشتگان الهی، پرستارانِ خلوت رنجوریش بودند! اَلسَّلامُ عَلیْکَ یا وَلیَّ النِّعَم؛ السلام علیکَ یا هادیَ الْاُمَمْ؛ السلام عَلیک یا سَفینَةُ الْحِلْم؛ السلام علیک یا اَبَا الاِمامِ الْمُنْتَظَر؛ مولا جان! (ع) #مکتب_شعر_امامیه
42.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غزل مهدوی از استاد سید علی اصغرموسوی(سعا) . شعرخوانی توسط علیرضاصفایی (تماشا) مازندران، نهاد کتابخانه های عمومی . @safaei__aliraza
اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ : تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ ، وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ ، وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ ، وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ ، وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ !💐 « پروردگارا، ما جمیع ‌مسلمانان‌، با تضرّع ‌و ابتهال‌ بدرگاه‌ تو، از سویدای ‌دل‌خواهانیم ‌که‌: دوره ‌ای‌پسندیده‌ پیش ‌آوری‌که ‌در آن ‌دوران‌، اسلام‌ و یاورانش ‌را سربلند فرموده‌ نفاق ‌و پیروانش‌ را ذلیل ‌و خوار گردانی‌! و ما را در آن دولت ، از زمرۀ خوانندگان مردم بسوى اطاعت تو ، و از راهبران بسوى راه خود قرار دهى !و بدان وسیله بزرگوارى دنیا و آخرت را نصیب ما گرداندى💐🌴 @saapoem
هوالعلیم سقیفه:مضراب شک مضراب شک وقتی تلنگر بر قلم زد تشکیک حق، شیطان شده دم از عدم زد فقدان معنی، جام حق باور تهی کرد! طرح"سقیفه" جهل ممتد را رقم زد آیین پیغمبر(ص)"هُدىً لِلْمُتَّقِينَ‌" بود "لا رَيْبَ فِيهِ" اش را یکی آخر به هم زد! منبر به زیر پای نااهلان مُکلّف! مُهر"خلافت" طعنه بر طبل ستم زد! بر پردهٔ "لولاک" گرچه بی خزان بود نخل "فدک" تصویر محصولی دُژم زد مثل ابو سفیان، بنی عباس ظالم همراه شیطان در دل کعبه قدم زد! تنها شهادت شد نصیب آل طه(ع) مضراب شک بسکه تلنگر بر قلم زد! بسکه دم از اُمت فریبان زد زمانه اسراف" عثمان" را رقم با نرخ کم زد! رنگ تحجّر شد حنای ریش عالِم! جهل آمد و درسرزمین حق، عَلَم زد مأمون ملعون بدتر از منصور و هارون ! گه تکیه بر قوم عرب، گاهی عجم زد محصول ناپاک"سقیفه" تا به امروز صد زخم کاری بر تن اهل حرم زد شعر"سعا" می جوشد از صهبای کوثر گویی تلنگر بر شهود جام جم زد. مکتب شعر امامیه سیدعلی اصغرموسوی قم ـ ١۴ شهریور ١۴٠٣ https://eitaa.com/saapoem انجمن پژوهشگران ادبیات دینی ایران موسسه فرهنگی هنری سعا 📚📜✍️💐
توفیق خادمی مسجد مقدس جمکران در شام آغاز امامت و ولایت حضرت مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف. جمعه ۲۳ شهریور ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این نسل ، سلام بلد نیست.‌..🙂🖐 🎙 𝐉𝗼𝗶𝗻'𝐈𝗻↷      🧕@Zeynab_bano74 ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
کانال انجمن پژوهشگران ادبیات دینی ایران موسسه فرهنگی هنری" سعا"
ملوان زبل 🗣️ می زند یکّه بر دل طوفان، کشتی شعر را زبل خان است! اصلش از مفت آباد، اما او ساکن شهرهای ایران است!! جارو در دست و لنگ بر گردن، می زند کف تمام کشتی را ملوان زبل، به جز شعرش! عاشق اسفناج و قلیان است! ازرومانتیک و تیک زدن خسته، زد به شعر مقاومت امسال حوزه های هنر به هر شهری، بانک تشویقی زبل خان است! مثل جن،هردمی به هرساعت،می کند نطق،«شعرِ سال»اش را! بَه بهَ و چهَ چهَ و چِه عالی بود! نقدش از نسیه های دوران است! بعد جنگ آمده به دنیا، لیک، چفیه بر گردنش شده قلاب! توپ هایش همیشه آماده، مرد رزم و حریف میدان است! میکروفون های هوشمند امروز، با صدایش دقیق همراه اند! لب به شعرش نکرده وا، حتی، دکمهٔ off خودبه خود on است!!! از کجا این قدر عزیز شدی، رمز کارت چه چه بود،جادوگر! من که در تو هنر نمی بینم! لحن شعرت همیشه یکسان است! هشتصد وزن شعر ما داریم، در افاعیل مختلف جمع اند از چه در غالب غزل هایت،عشوه های زنانه پنهان است! فاعِلاتُن مَفاعِلُن فَع لُن، تف به این روزگار بد طینت! «بچه باز» است و دائما فکرش، در پی نوچه های تهران است! مرد باشید و احترام کنید، براساتید شعر پیش از خود! چون ‌‌‌شما فک زدید و من دستم، خالق وزن های الوان است! ببر اندیشه های ناپیدا، جنگل و بیشه در سکوتم محو در تخلص «سعا»،که سعی ام را، شهرتی بس ورای کیهان است!!🖋️📚 سیدعلی اصغرموسوی ۹ بهمن ۱۴۰۲ 💐با یادی از زنده یاد مرحوم «استاد محمودشریف صادقی(وفا) ۱۳۱۵- ۱۳۹۶»واشعار طوفانی اش🖋️📚💐 "" "" "" "" " @saapoem https://eitaa.com/saa_institute