(اَلسَّلَامُ عَلَیكَ یَا رَضِیعَ الحُسَین)
#اصغر_عطشان
شاه شهیدان چو دید یار ندارد
یاور و غمخوار و غمگسار ندارد
بعدِ جوانان و پیروان و عزیزان
غیر علی ، طفل شیرخوار ندارد
رفت به میدان و با سپاه عدو گفت:
کودک بی شیر من ، قرار ندارد
اصغر عطشان من که طفل صغیر است
قدرت پیکار و گیرودار ندارد
تشنه لب است و به غیر جرعهٔ آبی
ز آن سپه کفر ، انتظار ندارد
بهر خود آبی نخواستم اگر این حرف
نزد شما قدر و اعتبار ندارد ـ
خود ببرید و دهیدش آب و درین کار
غیر شما ، فردی اختیار ندارد
آب دهیدش که مرگ کودک عطشان
بهر شما مجد و افتخار ندارد
رحم کنیدش که کودک است و صغیر است
طاقت این جور بی شمار ندارد
تشنه بوَد درخور نبرد نباشد
طفل بوَد قدرت فرار ندارد
حرمله چون دید شَه به خاطر اصغر
حالت پیکار و کارزار ندارد
کرد هدف حلق عندلیب حرم را
شرم ، حرامی ز کردگار ندارد
کرد چو گلچین، خزان ز گلشن ایمان
غنچه لبی را که نوبهار ندارد
حنجر اصغر درید و قلب پیمبر
حرمله گویا جز این دو کار ندارد
دید شَه دین چو خون حنجر اصغر
گفت که دیگر حسین ، یار ندارد
خون علی ریخت سوی عرش و بگفتا
بهتر از این درخور نثار ندارد
بارخدایا قبول کن که پس از او
چشمم جز مرگ ، انتظار ندارد
بارخدایا تویی گواه که این جمع
حتی رحمی به شیرخوار ندارد
آنکه به طفل صغیر هم نکند رحم
رحم به ناموس روزگار ندارد
(شمس قمی) زین غزل زمین و زمان سوخت
شمس فلک ، این چنین شرار ندارد .
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
(یا حسین)
دانــی سبـب شهـــادت شـاه شهیــد
کز بهر چه شد شهیـد بیــداد یـزیـد؟
یعنی به بهـای خـون خود در ره حق
تسلیـم حکــومـت سـتمگـــر نشـوید
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
(یا حسین)
در مُلک بقـا ، آب حیات است حسین
در بزم ولا ، شمع هُدات است حسین
با عشق حسین از یَم غم جان برهان!
زیرا که "سفینةالنجات" است حسین
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
(یا حسین)
گر کشته ی بیـــداد یــزیــد است حسین
غـم نیست که سردار رشید است حسین
لیک از غـــم نــامــردی کــوفــی صفتـان
شرمنــده ی دشمـــن پلیــد است حسین
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
(یا حسین)
گر عاشق و شیدای تو هستیم حسین
عهدیست که از الست بستیم حسین
مسـت می و پیمــانه و ساغـر نشویم
از جــــام شهـــادت تو مستیم حسین
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
(یا حسین)
گر تشنه به خون خویش غلتـید حسین
یــا در ره حـــق ، شهیـــد گردید حسین
پـاداش عمــل ، بـه قلـب جـــاویــد بشر
حک کرده به خون: شهیدِ جاوید حسین
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
✔️حرف اول، لفظ آخر
آسمان را گرفت در مشتش، حرف ِاول به لفظِ آخر زد
مثل پروازِ نرم پروانه، پَر و پَر، سوی لامکان پَر زد
از بزرگانِ کوی جانان بود، گرچه در گاهواره می آسود!
چند ماهی به خاطر لبخند، کودکانه سری به مادر زد
با تبسم دل از پدر می بُرد، وقتی آرام، آب را می خورد
عاقبت،غرق خون،گلابینه،پیش چشمش،چولاله پرپر زد!
حرمله ازمیان انگشتان، نه فقط دید نای اصغر(ع) را
عالَمی را دَریدحَنجرِ عشق، که شرر بر جهان اکبر زد!
دست ِاحساس راعلی اصغر، می فشارد به هرغزل وقتی
هر مُژه سینهزن شده با دل، می تواند به کربلا سر زد
افتخارم همین که در نامم، می درخشد بزرگی نامش!
سرنوشتم چقدر عالی بود، مُهر بر نامِ پاک «اصغر» زد ✅
مکتب شعرامامیه
سید علی اصغر موسوی
عاشورای 1441- 1398
#سعا #استاد_سعا #شعر_آیینی
#saapoem
@saapoem
✔️حرف اول، لفظ آخر
آسمان را گرفت در مشتش، حرف ِاول به لفظِ آخر زد
مثل پروازِ نرم پروانه، پَر و پَر، سوی لامکان پَر زد
از بزرگانِ کوی جانان بود، گرچه در گاهواره می آسود!
چند ماهی به خاطر لبخند، کودکانه سری به مادر زد
با تبسم دل از پدر می بُرد، وقتی آرام، آب را می خورد
عاقبت،غرق خون،گلابینه،پیش چشمش،چولاله پرپر زد!
حرمله ازمیان انگشتان، نه فقط دید نای اصغر(ع) را
عالَمی را دَریدحَنجرِ عشق، که شرر بر جهان اکبر زد!
دست ِاحساس راعلی اصغر، می فشارد به هرغزل وقتی
هر مُژه سینهزن شده با دل، می تواند به کربلا سر زد
افتخارم همین که در نامم، می درخشد بزرگی نامش!
سرنوشتم چقدر عالی بود، مُهر بر نامِ پاک «اصغر» زد ✅
مکتب شعرامامیه
سید علی اصغر موسوی
عاشورای 1441- 1398
#سعا #استاد_سعا #شعر_آیینی
#saapoem
@saapoem
حلقهی گیسوی خون🌷
به: جناب عابس بن ابی شبیب(ره)
چشمها حلقه زده، دل به تپش افتاده!
آن جوانمرد مگر، باز دل از کف داده؟!
زره از تن به در آورده و خُود از سر خود
یک نفر کو که بگوید: چه شده ست آزاده؟
رسم میدان نپسندد که بیافشانی زلف!
ای خوش آن حلقهی گیسو، که ز هم نگشاده –
می برد زَهرهی دلهای پریشان هردم
می شود خاطره ی حسرت هر دلداده!
* *
... آه از آن لحظه، که در آینهی شب دیدم
تاری از حلقهی آن، دست کسی افتاده!
مکتب شعر امامیه
سیدعلی اصغرموسوی
قم-١٣٧٨
🌴🌷🌴
@saapoem
بارقهی عشق
نذر حضرت قاسم(ع)
قافلهی اشک من، باز به دریا رسید
آینه بر آب زد، فصل تماشا دمید
ساحل موّاج عشق، کشتی دل را شکست
موج تلاطم به دل، غربت غم آفرید
اشک من آیینه شد، تا که ببینم در آن:
بارقه ای را که زد، بر شب ظلمت، نوید!
نوبت آزادگی، خورد رقم با جنون
حضرت عاشق، قلم روی سخنها کشید
سرو، چرا میزنی لاف، ز آزادگی!
نخل شهادت کنون، تا به ثریّا رسید
*
این که به میدان زده، پرچم عشق و شعور
آینهی حیدر است، شد به تجلّی پدید
این که نگاهش فقط، جانب چرخیدن است
میل شهادت چنان، کرده دلش را شهید –
خالی از احساس غم، مست تماشا شده
می رود از حال خود، شعله به هر جا که دید
روشنی سوسن اش، لالهی سرخ تنش
بار دگر میدمد، در دل صبحی سپید🌷
مکتب شعر امامیه
سیدعلی اصغرموسوی
قم - ١٣٨١/١/١
"" "" "" "" ""
نوجوانی مثل گل🌷
نذر حضرت قاسم(ع)
پیش میآید، ولی آشوب دریا، پیش روش
مثل شبنم، مثل گل، دشتی تماشا، پیش روش
با بهاری که گرفته خو، به صبح قامتش
بی اثر بادا، خزان سرد دنیا، پیش روش!
پیش میآیند، صیادان فرصت، ای دریغ!
موج خواهد زد در این سیلاب، دریا پیش روش
*
باغبان لحظههای سبز، در اندیشه است
اشکها را میفشاند، باز تنها، پیش روش
هر چه در هستی تماشا کرده، زیبا بوده است
جلوهزاری تازه گشته باز زیبا، پیش روش:
نوجوانی مثل گل، مثل سپیده، مثل آب
می کشد، تصویر نابِ تا خدا را، پیش روش!
مکتب شعر امامیه
سیدعلی اصغرموسوی
قم - محرم١٣٧٨
#سعا
#saapoem
@saapoem
هدایت شده از مؤسسه فرهنگی، هنری «سَعا»
هدیهی زیبا 💐🌷
به:جناب عَمرو بن جناده انصاری (ره)
هدیه شد دسته گلی، از همه گلها خوش تر
به سزاوارترین مادر عاشورایی
آتشین، سرخ، که خورشید ز خلوتگاهش
با تبسم نظری کرد بر آن زیبایی
*
مادر، آن هدیه به میدان شهادت پس داد
گفت: از آن چه که دلتنگ شوم، دل کندم!
من که پرواز پسر، در دل توفان دیدم
لنگر مهر خود از دامن ساحل، کندم
*
یازده سال به پرواز پسر اندیشید
تا مگر اوج بگیرد، برود بالاتر !
مثل آزاده ترین سرو به بی همتایی
«عَمرو» او جلوه کنان، قد بکشد زیباتر
*
آن پسر قامت خود را به تمامی افراشت
تا کسی در پی اسطوره نگردد، آنجا
یا دلش خواست اگر باور خود را سنجد
باز دنبال بسی، سوره نگردد آنجا
*
فارغ از دغدغهی کودکی اش، مردی شد
رفت، تا مثل پدر، او به سعات برسد
عشق مادر سبب عشق خداوندی شد!
رفت، تا تشنه، به دریای شهادت برسد
*
صحنهی اوج پسر، آه عجب زیبا بود!
موج زد در دل مادر، غم و شادی با هم
گفت: مادر به فدای تو، عزیزم، ای کاش!
من به جایت ،دم آخر، به زمین میخوردم.
مکتب شعر امامیه
سیدعلی اصغرموسوی
قم ١٣٨١/١/١٠
هفدهم محرم
.🌷 تقدیم به روح بلند بانو بحریه بنت مسعود خزرجی مادر عمرو بن جناده انصاری نوجوان شهید در روز عاشورا./ ... . توضیح: لشکر کوفه بعد از شهادت این نوجوان مظلوم، سر او را بریده و به سمت خیمه ی مادر پرتاب کردند که مادر ضمن عودت سر گفتند: چیزی را که در راه خدا داده باشم، پس نمی گیرم!🌷
@saapoem
t.me/saapoem