▪️ زمزمه شهادت حضرت حمزه و عبدالعظیم علیهم السلام▪️
اثر مجتبی صمدی شهاب
بزم امشب بزم روضه
بزم داغ یه کریمه
پسر زهرا و حیدر
حضرت عبدالعظیمه
صاحب سفره امشب
مثه جدش سفره داره
یه اشاره به غریبیش
اشکامونو در میاره
این آقایی که حریمش
غرق بین هاله ء نور
با هجوم تيرگی ها
یه روزی شد
زنده در گور
زیر پا رفت اما نامش
روی پرچم رفته بالا
تا قیامت جادوانه است
پرچم اولاد زهرا
شد مصادف این مصیبت
با یه درد پره محنت
داغ حمزه که سوزونده
دل ما رو بی نهایت
بی حیاها ، نا نجیبا
مثله کردن پیکرش رو
شد پیمبر غرق ماتم
پاره کردن جیگرش رو
سایبون روی سر بود
این عموی بی قرینه
خالی بود جاش وقتی حیدر
شد غریبه تو مدینه
بعد حمزه بود که دشمن
به ولایت پشت پا زد
توی کوچه یه حروومی
یه کشیده بی هوا زد
#اثر_جدید
#زمزمه
نوحه امام صادق علیه السلام
سر آسمانهای اعلا ، به زیر قدمهای صادق
دل غصه دار محبین ، بسوزد ز غمهای صادق
فدای امام غریبی ، که شد کشته ی زهر کینه
ز داغ عزیز پیمبر ، شده محشری در مدینه
بُوَد ذکر لبها ، چو حیدر چو زهرا
در این سوگ عظمی ، واویلا واویلا
واویلا واغربتا
ز طاغوتیان زمانه ، چه ظم و ستم ها که دیده
شبانه پیاده خدایا ، پی مرکبی می دویده
قسم بر غم بی حد او ، غمش بر دل ما نشسته
بمیرم بمیرم بمیرم ، که شد حُرمت او شکسته
بمیرم که جانش ، شد از غصه بر لب
بگرید بگرید ، به غمهای زینب
واویلا واغربتا
سلامم بر آن بانویی که ، به اشک و به قلب شکسته
شده وارد شام و کوفه ، ولیکن به دستان بسته
سر دلبرش روی نیزه ، به لبهای او ذکر یا رب
زنان کف زنان گرد محمل ، وَ نامَحرمان دور زینب
به نی قاری او ، بخواند چو قرآن
شود ذکر لبهاش ، حسین جان حسین جان
یا حسین یابن الزهرا
موضوع: #امام_صادق علیه السلام
سبک: #کنار_قدمهای_جابر
شاعر: #امیر_عباسی
نوحه امام صادق ع
سبک حاج ناظم
رئیس مذهبم امام صادق
قرآن ناطق کاشف الحقایق
پورپیغمبرم زاده حیدرم
بردستگیریم شبانه
آمد عدو ازبام خانه
واویلتا آه وواویلا۴بار
همجون علی بسته شده دودستم
بسکه ستم دیدم زجان گسستم
آتش افروختند خانه ام سوختند
پورخلیل آشفته حالم
سوزددل اهل وعیالم
واویلتا
جدم اگرنمی رسیدبدادم
آنشب زتیغ خصم جان میدادم
من غریب وطن شدبلب جان من
تحت نظربودم به تبعید
گه قصدجانم کردوبخشید
واویلتا
عمری زغم آزرده خاطرم بود
غم فراق وداغ مادرم بود
گراززهرجفا دهم جان ای خدا
ای کاشکی درپشت آن در
من میشدم فدای مادر
واویلتا
بقیع ببربگرفته پیکرمن
مهمان شدم درنزدمادرمن
قبرمن شدخراب شیعه شددل کباب
مزارمن زائرندارد مهدی برآن سرمیگذارد
واویلتا
(عبدالحسین محبی)
زمزمه شهادت امام صادق عليه السلام
اثر حاج مجتبي صمدي شهاب
منم اون غريبي كه خسته ي دنيام
وسط هزار تا شاگردم و تنهام
سر پيري سر برهنه منو بردن
مثه حيدر پيچيدن طناب به دستام
شد زنده توي مدينه خاطره هاي مادرم
هرچي بلا زهرا كشيد اومد شبيه ش بسرم
داره ميسوزه جيگرم
واكرده زخم دل دهن
شد داغ مادر ارث من
غريب شدم توي وطن
واي مادرم
آتيش از خونه ي من كشيد زبونه
بردن از خونه منو چه وحشيونه
ياد مادر افتادم اما مثه اون
سر و صورتم نخورد به درب خونه
حوريه بود مادر ما گير كرد ميون شعله ها
پيكر نيمه جونشو كنار زدن با ضرب پا
چقد بلا كشيد خدا
بستن به كشتنش كمر
شد ميخ داغ روي در
متهم قتل پسر
واي مادرم
🔺🔺🔺🔺🔺
پيرم اما حرمت منو ندارن
رودلم شعله ي زهر كين ميزارن
ميميرم ولي خدا كنه كه بعدش
كفن هاي قيمتي برام نيارن
چجوري من كفن بشم وقتي حسين كفن نداشت
با خنده قاتل اومد و رو لثه هاش نيزه گذاشت
زخم روي زخم بود كه مي كاشت
بسكه زدن با خنجرش
از لاي دست خواهرش
روي زمين ريخت پيكرش
واي مادرم
#کربلایی_سعید_صادقی
شهادت امام صادق(ع)
نوحه
بازم یه خونه ای که شعله داره
یه مردی دست بسته بیقراره
به یاد مادری پهلو شکسته
به قلبش میزنه داغی شراره
تا که افتاد روی خاکا
به یاد غربت مولا
صدا زد مادرم زهرا
به یاد حیدر و زهرا دل عاشق
بزن ناله برای حضرت صادق
امون ای دل امون ای دل امون ای دل
میون آتیش و دود بی عبا بود
بمیرم پیرمردی بی عصا بود
میون کوچه ها پای برهنه
به یاد روضه های کربلا بود
آقامون توو اون دل شب
دویده به پشت مرکب
باذکر یا زینب زینب
دیگه اینجا نشد روی کسی نیلی
نبود زجر و سه ساله ای نخورد سیلی
امون ای دل امون ای دل امون ای دل
اگرچه شد به آقامون جسارت
شکستن حرمتش رو با اهانت
درسته خیلی سخته اما دیگه
نرفت اهل و عیالش به اسارت
امون از مصیبت شام
امون از سنگ روی بام
امون از طعنه و دشنام
حرومی ها به زینب خیلی خندیدن
جلو چشماش به زیر نیزه رقصیدن
حسین جانم حسین جانم حسین جانم
بند اول👇
باز دوباره دری میسوزه
کوچه ای پُر شده از نامرد
پیره مردی غریب افتاده
نانجیبی دِلش رو خون کرد
بی یار و یاوره
غریب و مضطره
وارث درد و غصه های حیدره
آتیش زدن به در
امون زِ درده سر
شدن یه عده ای به خونَش حمله ور
بند دوم👇
مدینه غرق سوز و آهه
آسمونش به رنگ تاره
شعله ها گُر گرفته انگار
داره بازم بَلا می باره
آقامونو دارَن
از خونه می بَرن
دستاشو بستن و توو کوچه می کِشن
با ظلم بی حساب
میدن بهش عذاب
با تازیوونه پیره مرد و می زَنَن
بند سوم👇
بی عبا و عمامه ای وای
اُفتاده یاد جَدش حیدر
بی قراره میون کوچه
واسه ی روضه های مادر
اون مادری که سوخت
بال و پری که سوخت
به زیر دست و پاها پیکری که سوخت
اون پسری که سوخت
میخ دری که سوخت
میون هُرم شعله چادری که سوخت
بند چهارم👇
دیگه جونش رسیده روو لب
پا برهنه به پشت مرکب
نانجیبا میدن آزارِش
زنده شد داغ عمه زینب
نداره التیام
مصیبتای شام
اونا که اومدن برای ازدهام
اونا که رقصیدن
گوشواره دُزدیدن
بُردن مخدرات و مجلس حرام
عباس قلعه
#سبک_مداحی_شهادت_امام_صادق علیه السلام
#زمینه
سبک تا مشکتو تو آب زدی،موجای دریا شد آروم
تا تو دعام کردی مادر،من عاقبت بخیرشدم۲
ممنونتم یا فاطمه ،منم مثل ظهیرشدم
انشاالله تا روزجزا،کنیز بچه هات باشم ۲
شافع محشرم باشی مادر که فدات بشم
میدونم مادر،کنیزتو روسیاهه۲
میدونم نامه ی اعمال من سیاهه
یا زهرا۴
حواله مون دادی خانوم ،به مرتضی به همسرت
گفتی یه یاعلی بگو تموم میشه هم و غمت۲
تورو بجون بچه هات جان علی مرتضی ۲
امام زمانیمون بکن ،شهید بشیم و مبتلا
آخه میدونی ،دوای دردامه مهدی۲
همیشه گفتم همه جا آقا مه مهدی۲
یازهرا۴
عجل ظهورک آقا جون،بیا به جون مادرت۲
دست جوونا رو بگیر تاکه بمونن نوکرت
الهی روشن بشه چشمام به جمالت۲
همه ی عمرم شده فکرت و خیالت
الهی آقا ببینم روزی که گفتی
شدم راضی از تو وازهمه اعمالت
یا مهدی ۴
شاعر ، مریم صالحی مرزیجرانی
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔹السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا خُزّانَ عِلْمِ اللّهِ اَلسَّلامُ ... 🔹
بند اول👇
یه پیرمرد روی زمین افتاده
پای برهنه بردنش تو جاده
هجوم آوردن یه شبی تو خونه ش
کشیدن از زیر پاهاش سجاده
شب اسارت و غریبی آقامه
یه بچه ای داد می زنه نزن بابامه
بستن پیش چشم همسرش دستاشو
نذاشتن حتی بذاره عبا عمامه
فداک امی و ابی یا امام صادق
بند دوم👇
غریب و تنها تو مدینه مونده
با یه بغل بغض تو سینه مونده
حالا میفهمم چقَدَر نامردا
تو دلشون از علی کینه مونده
چقد غریبونه به پشت در افتادن
علی می بینه مادر و پسر افتادن
دستای پهلوون خیبرو که بستن
چهل نفر به جون یک نفر افتادن
فداک امی و ابی مادرم یا زهرا
بند سوم👇
تو سینه بذر کینه کاشتن اما
حیا رو زیر پا گذاشتن اما
حرمتتو شکستن آقای من
کاری به دخترت نداشتن اما
تو کربلا کف میزدند و پا کوبیدن
به گریه ها و ضجه ی رباب خندیدن
به خیمه حمله بردن و برا سوغاتی
گوشواره از گوشای دخترا دزدیدن
فداک امی و ابی یا ایاعبدالله
مظاهر کثیری نژاد
#سبک_مداحی_شهادت_امام_صادق علیه السلام
۱۲
#نوحه
#زمزمه
#شهادت_امام_صادق
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_سرلشکرو_آب_آورم
امشب مدینه در عزا بهر امام صادق است
موسی بن جعفر دیده گریانِ شمس حقایق است
فرزند پاک او موسی، نشسته در غم و عزا
واغربتا واغربتا(۲)
زهر منصورِ بی حیا شرر زده بر جان او
زهر ستم اثر کرده بر پیکر سوزان او
ازاین داغ و مصیبت ها خون شد دل آل عبا
واغربتا واغربتا(۲)
امام هفتم از داغ بابا شده خونین جگر
در کنار جسم پدر ریزد ز غم اشکِ بصر
ششم امام شیعیان شد کشته ی زهر جفا
واغربتا واغربتا(۲)
قرآن ناطق امام صادق ما گشته خموش
بادست موسی بن جعفر پیکراو شدکفن پوش
در کنار پیکر او دارد با پدرش نجوا
واغربتا واغربتا(۲)
فرزند قد خمیده در غم بابا نشسته است
موسی بن جعفر برپدر دخیل گریه بسته است
بعد از پدر فرزند او در غربت و گشته تنها
واغربتا واغربتا(۲)
در نیمه های شب ز کین دشمن آمد در خانه اش
همچون خانه ی فاطمه آتش زده کاشانه اش
در بین آتشِ دشمن افتاده به یاد زهرا
واغربتا واغربتا(۲)
در میان آتش دشمن افتاده یاد مادر
یاد ضرب لگدِ دشمن و ناله ی پشت در
سوزد به یاد فاطمه با گریه های بی صدا
واغربتا واغربتا(۲)
#نوحه_شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#مشهد_مقدس