زمزمه شب دوم – ورود به کربلا
ولوله به پا شده تو عرش اعلا
میاد از تو آسمون ناله زهرا
بین دوتا نهر آب یه شاه مظلوم
به پا کرده خیمه گاه میون صحرا
انگاری که پیداست دیگه این خونه ی آخرشه
آشفتگی همه از دلشوره ی خواهرشه
یاد خدا توسرشه
دق کنه زینبش به جاست پرسید آخه اینجا کجاست
گفتن زمین کربلاس
…..
اسم کربلا پر از سوز و گدازه
یکم آرامش برا حرم نیازه
واسه ی همیشه که داره علمدار
خیمشو مث سپر جلو میسازه
وقتی حسین گفت زیر لب انا الیه الراجعون
بغضای خواهر ترکید شد مثه یه آتیش فشون
شد دل زینب پر خون
غصه داره میشه زیاد خدا خودت برس به داد
بوی جدا شدن میاد
…..
بین محرما جوونای با غیرت
عمه از ناقه پیاده شد با عزت
به خدا خطور نمیکنه به ذهنی
چند روز دیگه باید بره اسارت
اکبر کجاست قاسم کجاست وقتیکه میکنه خطاب
اون وقتی که بسته میشه دستای زینب باطناب
کاش سقف عالم شه خراب
این بانوی جلیله رو – هو میکنند عقیله رو
بزرگ این قبیله رو
شاعر:#مجتبی_صمدی
#زمزمه 😭😭
#شب_دوم_محرم
#ورودیه
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
زمزمه حضرت رقیه سلام الله علیها
کلبه ی تاریک من صفا گرفته
رو لبم خنده دوباره جا گرفته
با سر زخمی بابا تا که رسیدی
همه زخمام انگاری شفا گرفته
من به تو رو زدم بیا تو نزدی رومو زمین
حالا مث یه عروسک رو پای دخترت بشین
تو این دمای وا پسین
داره میلرزه دهنم یاری نمیده دهنم
که خوب باهات حرف بزنم
بابا حسین
خوشم که از اینکه اومدی کنارم
از خوشیه بابا دارم بال درمیارم
عمه رو دیدم که تو گودال چیکار کرد
مثل او لب به روی رگات میذارم
فقط منم سه ساله ای که خیری از دنیا ندید
تو بیابون دنبال تو تاول پاهام ترکید
رقیه خیلی غم کشید
این شامیا خیلی بدن منو واسه خنده زدن
یتیم کشی رو بلدن
میخوام از تو بگیرم بابا اجازه
تا بگم از غصه هام که کثل رازه
از موهام منو گرفت یه آدم بد
رو خاک کشید منو مثل جنازه
بذار یواشکی بگم بابا چی اومده سرم
خودت ببین دیگه موهام نمیرسه تا کمرم
من دیگه بی بالو پرم
رنگین کمونه سر تا پام در نمیاد دیگه صدام
مثل لب تو شد لبام
شاعر:#مجتبی_صمدی
#زمزمه 😭😭
#شب_سوم_محرم
#حضرت رقیه س
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
.
#نوحه
#واحد
#زنجیر_زنی #دهه_محرم
#سبک_به_تماشابیا_ای_پسرفاطمه
🔲مسلم ابن عقیل
بر مشامم رسد ، بوی خوش یار من
شده آماده از ، عشق رخش دار من
این من و این سرم
هدیه بر دلبرم
🔲وا اماما ، وا اماما
سوی کوفه میا ، ای گل باغ وفا
می کشند انتظار ، به قتل تو اشقیا
از سفر در گذر
سوی من کن نظر
🔲وا اماما ، وا اماما
کوفی بی حیا ، شکسته پیمان تو
جان فدای تو و ، جمله عزیزان تو
ای عزیز خدا
سوی کوفه میا
🔲وا اماما ، وا اماما
****
🔷(ورود کاروان به کربلا)
گو به کرببلا ، که میهمانش رسید
یوسف فاطمه ، به قتلگاهش رسید
خسرو عالمین
جان و جانان حسین
🔷واغریبا ، واشهیدا
خاک تو می شود ، ز خون شش ماهه رنگ
بر جبین حسین ، می خورد از کینه سنگ
می شود کربلا
در تو اکبر فدا
🔷واغریبا ، واشهیدا
گو به زینب شوی ، در این زمین بی حسین
تو ببوسی رگِ ، گلوی آن نور عین
داغ هجده گلت
می شود قاتلت
🔷واغریبا ، واشهیدا
*
🔰(حضرت رقیه (س))
من سه ساله گل ، گلشن ثاراللهم
طفل ویران نشین ، دخت رسولُ اللهم
پیش راس پدر
می زنم بال و پر
🔰واغریبا ، واشهیدا
هجر روی پدر ، کشیده ام انتظار
میل وصلش دگر ، برده ز دستم قرار
غرق شور و نوا
می کنم جان فدا
🔰واغریبا ، واشهیدا
بسکه خصم شقی ، مرا دوانیده است
همرهش از جفا ، مرا کشانیده است
طالبم مرگ خویش
قلب زار و پریش
🔰واغریبا ، واشهیدا
روی ماهت پدر ، مهر نمازم شده
شاهد وصل تو ، سوز و گدازم شده
قلب زارم ببین
شام تارم ببین
🔰واغریبا ، واشهیدا
*
◾️(طفلان حضرت زینب (س))
ای برادر مزن ، آتش غم بر دلم
هدیه آورده ام ، دو طفل ناقابلم
ای عزیز بتول
تحفه ام کن قبول
◾️یا حسینا ، یا حسینا
ای عزیز خدا ، زینب غم پرورم
من ندارم جز این ، به درگه داورم
ای مرا نور عین
بپذیر یا حسین
◾️یا حسینا ، یا حسینا
****
🍁(عبدالله ابن الحسن ع )
یادگار حسن ، تشنه لب عبداللهم
جان نثار ره مکتب ثاراللهم
در هوای عمو
جان فدای عمو
🍁واغریبا ، واشهیدا
می کنم سر فدا ، به راه دین خدا
نشوم لحظه ای ، من ز عمویم جدا
بین ملولم عمو
کن قبولم عمو
🍁واغریبا ، واشهیدا
بهر حفظ شرف ، به مرگ خود مایلم
هدیه ی من به تو ، دو دست ناقابلم
می کنم زمزمه
ای گل فاطمه
🍁واغریبا ، واشهیدا
جای بابا بکش ، دست نوازش سرم
که دلم خون شده ، ز دوری دلبرم
این من و جان من
عهد و پیمان من
🍁واغریبا ، واشهیدا
****
🥀( قاسم ابن الحسن (ع))
ده اجازه عمو ، مکن تو آزرده ام
دست خط پدر ، برایت آورده ام
اذن میدان بده
شهد جانان بده
🥀واغریبا ، واشهیدا
کرده ای تو طلب ، آب گوارا ز من
من خجالت کشم ، ز رویت ای یاسمن
ای همه هست من
مرو از دست من
🥀واغریبا ، واشهیدا
می روم ای عمو ، دیدن محبوب خویش
هدیه بر او کنم ، جسم لگد کوب خویش
باب من بی قرار
می کشد انتظار
🥀واغریبا ، واشهیدا
من چگونه برم ، جسم تو در خیمه گاه
می زند قاسمم ، خنده به من این سپاه
نجمه در انتظار
کار او گشته زار
🥀واغریبا ، واشهیدا
*
🕊(حضرت علی اصغر (ع))
من علی اصغرم ، غنچه ی گلزار عشق
طفل شش ماهه ام ، ولی مدد کار عشق
این من و حنجرم
هدیه بر داورم
🕊واغریبا ، واشهیدا
گر چه سوز عطش ، ربوده تاب و تبم
اشک چشم پدر ، چکیده روی لبم
می کنم جان فدا
بهر دین خدا
🕊واغریبا ، واشهیدا
شیر خوارم ولی ، عاشق سربازی ام
تشنه لب گر فدا ، شوم سر افرازی ام
بهر پیکان کین
التهابم ببین
🕊واغریبا ، واشهیدا
ای پدر جان بکش ، بر سر من از وفا
در بر مادرم ، تو از محبت عبا
تا نبیند چنین
غرق در خون حزین
🕊واغریبا ، واشهیدا
****
🔘(حضرت عباس (ع))
من ابوفاضل و ، من پسر حیدرم
من غلام حسین ، بگفته ی مادرم
ای مرا نور عین
کن حلالم حسین
🔘واغریبا ، واشهیدا
یا اخا یا حسین ، بیا به بالین من
کن نظاره کنون ، صورت خونین من
بین تو زخم سرم
خجل از اصغرم
🔘واغریبا ، واشهیدا
کشته این غم مرا ، که دختر فاطمه
می رود اسیری ، بی کس و در واهمه
من وِرا پاسبان
در فراز سنان
🔘واغریبا ، واشهیدا
من ز طفلی شدم ، غمین یاس کبود
ضرب سیلی خدا ، اجر رسالت نبود
من در این علقمه
دیده ام فاطمه
🔘واغریبا ، واشهیدا
****
▪️( روز عاشورا)
یوم عاشور و دشت نینوا محشر است
قتل نور العیون ، زاده ی پیغمبر است
پور خیر الوری
از قفا سر جدا
▪️واغریبا ، واشهیدا
مادرت فاطمه ، کرده وصیت اخا
تا زنم بوسه رگهای گلوی تو را
ای عزیز خدا
در صف کربلا
▪️واغریبا ، واشهیدا
آمدم نینوا ، ز دین حمایت کنم
یاری از مکتب ، شاه ولایت کنم
این من و جان من
این عزیزان من
▪️واغریبا ، واشهیدا
دسته گلهای زهرا ، همه تاراجُ شد
بهر تیر و سنان ، سینه ام آماجُ شد
پور پیغمبرم
این من و پیکرم
▪️واغریبا وا شهیدا
۲۳
(ورود امام حسین ع به کربلا)
زینب من
این جا زمین کربلا باشد
این جا مکان شهدا باشد
این جا محل خیمه ها باشد
این جا بود کرب و بلای من
این جا شوی غم مبتلای من
ای خواهر مظلومه ی حسین
این جا می سوزی از برای من
مظلوم عالم مولانا حسین۴
زینب من
این جا شود چه صحنه ی محشر
نقش زمین گردد بسی پیکر
این جا شود فدا علی اکبر
این جا دلت زینب شود کباب
این جا سوزد بهر علی رباب
با تیر حرمله ز جور و کین
علی اصغر می رود به خواب
مظلوم عالم مولانا حسین۴
زینب من
این جا شود گل ها همه پرپر
این جا زند دشمن به دل آذر
افتد زمین ساقی و سرلشکر
دستان سقا از تنش جداست
فرقش از عمود کینه دو تاست
این جا اندر کنار علقمه
جان عباس مرتضی فداست
مظلوم عالم مولانا حسین۴
زینب من
این جا شوی زینب من محزون
خواهر من این جا شوی دلخون
برادرت بینی به موج خون
غربت حیدر دیده می شود
حرمت من دریده می شود
این جا از ظلم و کینه ی عدو
سر حسین بریده می شود
مظلوم عالم مولانا حسین۴
#رضا_یعقوبیان
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
#ورود_کاروان_امام_حسین_ع_به_کربلا
۲۷
(حضرت رقیه س)
بابای من
خوش آمدی به محفلم بابا
داغ تو گشته مشکلم بابا
با تو کنم راز دلم بابا
بر خرابه نشین تو سر زدی
در محفل من با سر آمدی
ای مهربان بابای خوب من
گوشه ی خرابه خوش آمدی
مولاتی یا رقیه الحسین۴
بابای من
دیدم که بشکسته جبین تو
ناله و سوز پر طنین تو
گریه ی خواهر حزین تو
دیدم که دشمن سوی تو دوید
شمر بی دین را خنجرش کشید
از ظلم و کینه بین قتلگه
رأس پاک تو از قفا برید
مولاتی یا رقیه الحسین۴
بابای من
نبودی از رو ناقه افتادم
کس نرسید آن جا به فریادم
دیدم که من در دام صیادم
بابا زجر دون سویم آمده
نگفت این از تبار احمده
از کینه و ظلم و ستمگری
بر دخترت تازیانه زده
مولاتی یا رقیه الحسین۴
بابای من
نبودی بابا دل من خون شد
ظلم و ستم ز دشمن افزون شد
صورت من ز کینه گلگون شد
خسته ام دیگر من از این سفر
داغ تو بر جانم زده شرر
خسته ام از خود جان زینبت
بابا به همراهت مرا ببر
مولاتی یا رقیه الحسین۴
#رضا_یعقوبیان
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
#حضرت_رقیه_س
۲۱
(فرزندان حضرت زینب س)
حسین من
بمیرد از برای تو زینب
از غم تو منم به تاب و تب
جانم ز غربتت بود بر لب
غریب مادر جان فدای تو
سوزد زینبت از برای تو
فرزندانم عون و محمدم
دارند هر دو حال و هوای تو
ای برادرجان یا حسین من۴
حسین من
از غم تو سر تا به پا دردم
آماده دو فرزند خود کردم
بر یاری ات دو هدیه آوردم
فرزندان من ابن جعفرند
در شجاعت عباس حیدرند
دو گل از گلخانه ی خواهرند
در وفاداری همچو اکبرند
ای برادرجان یا حسین من۴
حسین من
ز جام عشق تو زده ساغر
قبول کن دو هدیه از خواهر
تا که شوند فدایی اکبر
این دو رزمنده از آل رسول
باشند نوه ی حیدر و بتول
حق پهلو شکسته مادرم
یا ثار الله از من نما قبول
ای برادرجان یا حسین من۴
حسین من
بگذار جانفدای تو گردند
کشته به کربلای تو گردند
غرقه به خون برای تو گردند
برادرجان این دو جوان پاک
می افتند پیش پای تو به خاک
ببینی بر زمین کربلا
پیکر هر دو غرقه خون و چاک
ای برادرجان یا حسین من۴
#رضا_یعقوبیان
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
#فرزندان_حضرت_زینب_س
۲۵
(حضرت قاسم ابن الحسن ع)
عموجانم
بده به حق عترت و قرآن
بر من عمو اجازه ی میدان
خواهم شود در ره تو قربان
سرباز تو قاسم بی بدل است
یتیم حسن مرد عمل است
ای گل فاطمه عموی من
مرگ از بهر من همچون عسل است
ای گل فاطمه عمو حسین۴
دشمن بدان
قاسم یتیم مجتبی هستم
من از تبار مرتضی هستم
فدایی خون خدا هستم
این را بداند هر دشمن من
پیراهن من شد جوشن من
جانفدای دینم گرچه شود
پامال سم اسبان تن من
ای گل فاطمه عمو حسین۴
عموجانم
ز تیغ کین از فرس افتادم
عموی من برس به فریادم
لب تشنه جان به راه تو دادم
جانم به راه دین شود فدا
جان می دهم من زیر دست و پا
یکسان گشته بدن من به خاک
قاسمت گشته کشته ی جفا
ای گل فاطمه عمو حسین۴
قاسم من
داغت شرر به جانم افکنده
عمو ز تو گردیده شرمنده
تو می روی عمو بود زنده
تو در گلشن دین جوانه ای
بین بنی هاشم یگانه ای
جان می دهی در آغوش عمو
سوی جنت قاسم روانه ای
ای گل فاطمه عمو حسین۴
#رضا_یعقوبیان
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
#حضرت_قاسم_ابن_الحسن_ع