#حضرت_علی_اصغر_زمینه
لالا لالا ، بخواب همون بالا
لالا لالا ، راحت شدی حالا
میبینی با دستای بسته
مادرتو روضه گرفته
جای تو رو دستای من بود
جای منو نیزه گرفته
بالا بلنده رباب ، برگرد بخنده رباب
افتاد سرت چشماشو ، باید ببنده رباب
_____________________
لالا لالا ، بیا تو آغوشم
لالا لالا ، نکن فراموشم
از این به بعد تو آسمونا
بده ادامه زندگیتو
مطمئنم زهرا میگیره
تولد یه سالگیتو
باید دعا از روی ، نیزه به حالم کنی
محشر جلو فاطمه ، میشه حلالم کنی
بالا بلنده رباب...
_______________________
لالا لالا ، میگم و میبارم
لالا لالا ، میون بازارم
حرمله و زخم زبوناش
داغ روی دل ربابه
قاتل تو چهل تا منزل
کنار محمله ربابه
خیلی من از نیزه دار ، منت کشیدم علی
کشتن ، نگفتن برات ، زحمت کشیدم علی
بالا بلنده رباب...
زمزمه و....شب هفتم(حضرت علی اصغر)
میان گهواره،تشنه وبیتاب است
غنچه ی نشکفته به حسرت آب است
لبش ترک خورده،اصغر بی شیرم
پریده رنگ او،شبیه مهتاب است
وای علی اصغر،وای علی اصغر،وای علی اصغر،وای علی اصغر۲
___________________
عموی او رفته،همره مشک آب
دل علی آرام،رفته کمی درخواب
علقمه نزدیک است،چرا نیامد او
اصغر معصومم،دگر نخواهد آب
وای علی اصغر....
______________________
زبیکسی خود،حرفی مزن بابا
مرده مگر اصغر،که تو شدی تنها
مرا ببر میدان،شش ماه سربازم
راه سعادت را،بروی من بگشا
وای علی اصغر...
______________________
سپیدی زیر،گلوی او را دید
حرمله با تیرش،گل حسین را چید
دلخوشی بابا،این گل شش ماهه
پرپر شد اما بر،روی پدر خندید
وای علی اصغر...
_____________________
رباب در خیمه،منتظر اصغر
حسین در میدان،درمانده ومضطر
خدا چسازم من،چسان روم خیمه
به مادرش گویم،گلش شده پرپر
وای علی اصغر
شعر؛اسماعیل تقوایی
دشتی خوانی حضرت علی اصغر
بروی خیمه بسته آب گشته
خدایانوگلوم بیتاب گشته
تلظی میکندباگریه اصغر
زسوزتشنگی بیخواب گشته
مخورغم کودک ناخورده شیرم
شنیدم که عمومیرآب گشته
عزیزوم پس چرارنگت پریده
چراروی توچون مهتاب گشته
بروهمراه بابایت به میدان
که حالاطالبت ارباب گشته
خدایامیشودآیدحسین و
ببینوم کودکوم سیراب گشته
خدایاسخت من دلشوره داروم
دراینجاقتل طفلان باب گشته
برای جرعه آبی بهراصغر
حسینوم واردگرداب گشته
خدایاحرمله تیرسه شعبه
به حلق نوگولوم قلاب گشته
شنیدوم نوگلوم خندیده آخر
به تیرحرمله شاداب گشته
شنیدوم مشتی ازخون عزیزوم
بسوی آسمان پرتاب گشته
بنازوم اصغرشش ماهه ام رو
که اینجامایه ی اعجاب گشته
#زمزمه😭😭
#حضرت_علی_اصغر ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
@sabkemoharram
#واحد
#شعر
#علی_اکبر ع
اکبر ای نور دل خسته ی من
مرهمی بر دل بشکسته ی من
روشنی دل و جان همه ای
ثانی حیدر و هم فاطمه ای
فاطمی هستی و ابن حیدری
شبیه روی گل پیمبری
پیش چشم من کمی قدم بزن
مبر این جان مرا از جسم و تن
با خودت دل مرا کشانده ای
به میان قتله گه رسانده ای
ناله ی وداع تو ای حاصلم
آتشی گشته و سوزانده دلم
لب خشکت شده سوز و تب من
شده خشکیده تر از تو لب من
چو ز بابا طلب آب کنی
دل این غمزده بی تاب کنی
زحرم عازم میدان شده ای
به دلم آتش سوزان شده ای
تو شدی فدایی غربت من
خون تو نشسته بر صورت من
پدر خسته و بیچاره ی تو
به فدای تن صد پاره ی تو
#کربلایی_سعید_صادقی
@sabkemoharram
هدایت شده از سبک و شعر کربلایی سعید صادقی
صدا ۰۰۲_sd-۱۰.m4a
1.8M
هدایت شده از سبک و شعر کربلایی سعید صادقی
#واحد_سنگین
#زنجیرزنی
#علی_اکبر ع
آروم آروم چشماش و بست
تیری به قلب من نشست
داغ جوونم به خدا
شیشه عمرم و شکست
تنها گذاشتی بابات و داری میری _ باشه برو
بستی به رو من چشات و داری میری _ باشه برو
دور من و تو
لشکر دشمن
به حال زارم
دارن میخندن
جووون لیلا ۴
میخوام ولی نمیتونم
با هم بریم سمت حرم
یه نفری جمع نمیشه
این تن پاچیده ز هم
دستهای اشک از رو چشام باز نمیشه _ جمعت کنم
حتی اگه عمه بیاد کمک کنه باز نمیشه _جمعت کنم
عمه رسید و
به خیمه بردم
وگرنه من هم
با تو میمردم
جوون لیلا ۴
لخته خون از دهنت
بیرون کشیدم پسرم
یه کم راحت نفس بکشم
کمتر بسوزه جگرم
جونی نمونده تو تنم که تا شدم _ پا شو بابا
ببین چه جوری محتاج عصا شدم _پاشو بابا
این وضع و حالت
ببین پیرم کرد
غمت علی جون
زمین گیرم کرد
جوون لیلا ۴
#کربلایی_سعید_صادقی
@sabkemoharram
هدایت شده از سبک و شعر کربلایی سعید صادقی
واحد.m4a
1.37M