eitaa logo
سبک و شعر کربلایی سعید صادقی
2.7هزار دنبال‌کننده
45 عکس
55 ویدیو
63 فایل
کانال سبک و شعر (کربلایی سعید صادقی) ارائه اشعار مناسبتی مذهبی به همراه سبک ارتباط با مدیر 👇 @saeedsadeghiii
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر امام رضا...سلطان ابالحسن. 📚شعر و سبک:کربلایی میلاد باباجانپور ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ آقابه سرم شورغزلهای توئه گیره کربلافقط یه امضای توئه یا رضا.دلوم درپی ته بخداآقا عالم مست اون می ته یا سلطان.مدد ابالحسن. .یاسلطان مدد آقا.مدد اباالحسن ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بپاتوی عرش . شور و نوا محشريه ذکر یا سلطان تو ِ دلاي رضاییه یارضا.گدای تومنم فدای نگات آقاهمه جان وتنم یا سلطان.مدد ابالحسن. .یاسلطان مدد آقا.مدد اباالحسن ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ صحن و گنبدت روح منو جلا میده زخم دلمو در کنارش شفا میده یا رضا..منوعشق شما عمریه آقا هستم گدای این سرا __یا سلطان.مدد ابالحسن. .یاسلطان مدد آقا.مدد اباالحسن ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ @sabkemoharram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
169.9K
😭 ص امام حسن ع و امام رضا ع اجرای سبک: @sabkemoharram
شور_مهدوی شهادت پیامبر و امام حسن و امام رضا علیهم السلام امان از محنت / امان از غربت الهی پایان / پذیرد غیبت ابالزهرا را/ اذیت کردند وصیت میکرد/ جسارت کردند دید آزار از دست منافقان به او دادند نسبت هذیان جد تو شد مسموم زهر کین آجرک الله صاحب الزمان جواب: آجرک الله صاحب الزمان مدینه کارش / فقط آزارست پر از درد و رنج / غمش بسیار است حسن تنها و/ حسن مظلوم است شبیه جدش / حسن مسموم است تابوت او بود و تیر و کمان از جنازه اش خون گشته روان جسمش زخمی و پاره کفنش آجرک الله صاحب الزمان رضا بی یار و حبیب افتاده میان حجره غریب افتاده بمیرم پا تا سرش میسوزد تمام بال و پرش میسوزد فاطمه آمده گریه کنان جوادش بر سر و سینه زنان جد غریبت دست و پا زند آجرک الله صاحب الزمان مرتضی کربلایی @sabkemoharram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ . اَبَتا اَبَتا شده خون جگرم چادرم چادرم برده شد ز سرم خون رود از چشم ترم بابا گَرد صحرا شد معجرم بابا ابی عبدالله، ابی عبدالله ........ اَبَتا اَبَتا کوفیان چه بدند عوض تسلیت عمه­ ام را زدند موی من از خون تو گلگون شد جگرم خون شد، جگرم خون شد ابی عبدالله، ابی عبدالله ....... خیز و یکدم بگیر دخترت را به بر خیز و ما را به سوی مدینه ببر کوفیان ظالم کودکان تنها تو و خاک و خون ما و دشمن ما ابی عبدالله، ابی عبدالله ......... پیکرت مانده در دشت کرب و بلا با سرت می­روم سوی شام بلا اشکم آب غسل تنت بابا خاک صحرا شد کفنت بابا ابی عبدالله، ابی عبدالله ......... بر دل عالم از غم شراره زدم بوسه بر حنجر پاره پاره زدم وقت بوسیدنت کعب نی خوردم دم­ به دم زنده گشتم و مردم ابی عبدالله، ابی عبدالله ........ گریه بر این تن غرقه خون می­کنم گیسویم را ز خون لاله­ گون می­کنم می­رسد بر گوشم در این صحرا وا حسینای مادرت زهرا ابی عبدالله، ابی عبدالله .......... کعب نی بر تن من نشانه زده کی پدر کشته را تازیانه زده جان بابا من دخترت هستم وارث زهرا مادرت هستم ابی عبدالله، ابی عبدالله @sabkemoharram
۹ ای نور دل زهرا(هستی به رباب دختر)۲ در محضر آل الله(هستی تو چنان کوثر)۲ تویی دخت والا و بی قرینه دخت حسین بن علی سکینه آجرک الله یا حسین زهرا۲ راحت شدی از غم ها(رفتی تو از این دنیا)۲ چشمش به رهت باشد(در باغ جنان زهرا)۲ بودی ای نور دیدگان زهرا لحظه های آخر یاد کربلا آجرک الله یا حسین زهرا۲ دیدی تو به دشت خون(گل ها همه شد چیده)۲ دیدی تو علی اصغر(با حنجر ببریده)۲ دیده ای ای گل باغ مدینه اشک رباب و زینب حزینه آجرک الله یا حسین زهرا۲ از دشمن دین دیدی(ظلم و ستم افزون)۲ دیدی تو برادر را(غلتان به میان خون)۲ دیدی گل گلشن ام لیلا علی اکبر شده اربا اربا آجرک الله یا حسین زهرا۲ دیدی تو عمو عباس(در علقمه افتاده)۲ دست و سر و چشمش را(در راه خدا داده)۲ دیده ای دستانش از تن جدا شد با عمود آهن فرقش دو تا شد آجرک الله یا حسین زهرا۲ دیدی تو به چشم خود(شد نقش زمین بابا)۲ با پیکر غرق خون(افتاده در آن صحرا)۲ دیدی از بابایت حرمت دریدند از قفا سر پاک او بریدند آجرک الله یا حسین زهرا۲ @sabkemoharram
یا سکینه تو دختر حسین زهرایی نور دل اهل تولایی در کرم و سخا تو غوغایی ای نور چشم شاه عالمین بر ربابی تو نور هر دو عین تالی عمه زینبت تویی ای دختر مظلومه ی حسین مولاتی سکینه بنت حسین۴ یا سکینه مولاتنا تو روح ایمانی تو حامی مکتب و قرآنی بر تن مادرت رباب جانی هستی از نسل ام النجبا می نازد بر تو شاه شهدا در سفر مدینه کربلا بودی تو همراه خون خدا مولاتی سکینه بنت حسین۴ یا سکینه تو دیده ای امام بی یاور تو دیده ای غرقه به خون اکبر پیکر پاره شبه پیغمبر دیدی بابا آمد کنار او کم شد طاقت او قرار او دیدی از ظلم و کینه ی عدو گلگون از خون گشته عذار او مولاتی سکینه بنت حسین۴ یا سکینه مصیبتی زد به دلت آذر به روی دست پدرت اصغر به تیر حرمله شده پرپر دل تو و عمه شده کباب با دیدن اشک و آه رباب دیدی اصغر روی دست پدر رفته با تیر حرمله به خواب مولاتی سکینه بنت حسین۴ یا سکینه بودی تو در کنار خیر الناس غربت او نموده ای احساس وقت شهادت عمو عباس تو دیدی جان او فدا شده دستانش از پیکر جدا شده تو دیدی فرق سقای حرم با عمود آهن دو تا شده مولاتی سکینه بنت حسین۴ یا سکینه تو دیده ای همراه آل الله در کربلا غربت ثار الله ذکر لب تو بوده یا الله تو دیدی پدر از فرس فتاد سرش بر روی خاک غم نهاد از ظلم و کینه های دشمنان جانش را در راه خدا بداد مولاتی سکینه بنت حسین۴ یا سکینه دیدی پدر نقش زمین گشته ز کینه بشکسته جبین گشته گل علی فدای دین گشته دیدی به سویش شمر دون دوید در کنار او خنجرش کشید در موج خون با شمشیر ستم سر حسین را از قفا برید مولاتی سکینه بنت حسین۴ @sabkemoharram
منم باقي مانده ء صحراي غمها به ديدارت مي آيم اي تشنه بابا من از باغت جاماندم پس از تو اشك افشاندم مصيبت ها مي خواندم واويلا ......... به همراه خواهرت آمدم گودال لگد خوردم با چكمه من رفتم از حال تنت را بي سر ديدم زدم بر سر لرزيدم گلويت را بوسيدم واويلا ........ بهارم شد يكباره فصل پاييزي اشاره شد بر من با قصد كنيزي تو در طشت و من سويت نظر كردم بر رويت پر از خون بود گيسويت واويلا @sabkemoharram
زبانحال امام عسکری علیه السلام پسرم گریه نکن جان پدر قربانت همه قربان تو و چشم زخون گریانت دیدن اشک تو سوزنده تر از این زهر است میزند شعله به من دیدهء پُر بارانت بعد من بی کس و تنها و غریبی جانا ای بقربان تو و غربت بی پایانت هیچکس نیست تسلّی بدهد بر غم تو یا که آرام کند آه دل سوزانت خون لبهای پدر را که کنون میگیری کاش میشد که ببوسم پسرم دستانت حسن دوم زهرایم و زهرم دادند منکه رفتم به سلامت سرو دست و جانت بعد من سمت مدینه اگر افتاد رهت بگو از سامره با مادر رُخ ریحانت تو به مادر بگو از داغ تو ما پژمردیم سوختند از غم و دردت همهء طفلانت لگد پای حرامی چِقَدَر محکم بود قطع شد ریشهء ششماهه گل گلدانت روی پهلوی تو واکرد دهن ضربهء میخ کاش میزد عوض میخ تو را پیکانت ظرف آبی که به نزدیک لبم آوردی بُرد من را به ببر جدّ به خون غلطانت عوض آب فقط نیزه به خوردش دادند لطمه میزد روی تَل عمّهء سرگردانت مجتبی صمدی شهاب
▪️واحد شهادت امام حسن عسکری علیه السلام و احراق باب بیت مولا ▪️ گرچه امامم وجوانم کشته زهر دشمنانم من مظلوم من مسموم غریب و زارم باشد من را مهدی تنها دارو ندارم مهدی صاحب الزمان آجرک الله تو آخرین نور امیدی وارث خون هر شهیدی در کربلا ای مه سیما رفع بلا کن ای ماه شب قلب زینب ز غم رها کن مهدی صاحب الزمان آجرک الله داده مرا غصه وآزار یاد غلاف و درب و دیوار ای نیکونام گیر انتقام ای دل و دلبر ای گلعذار مرهم بگذار به زخم مادر مهدی صاحب الزمان آجرک الله نبی سفر کرده زدنیا علی شده غریب و تنها حال عالم گشته در هم دل بی شکیب است سوزد سینه در مدینه علی غریب است امان ز غربت علی الله الله دیده ءدل وا کن و بنگر فاطمه را به پشت آن در شد حمله ور آن خیره سر به بیت حیدر در پشت در بیند دختر فتاده مادر امان ز غربت علی الله الله شهر مدینه بی حیا شد محسن شش ماهه فدا شد نامردی ها دلسردی ها چه شعله ور شد از آن لگد دخت احمد چه بی پسر شد امان غربت الی الله الله دست علی بسته و زهرا دوان دوان به سوی مولا پیش حسن آن چهل تن جفا نمودند دست زهرا را از مولا جدا نمودند اما غربت علی الله الله امان ز دشمنان بسیار امان زمیخ و در و دیوار شد شد آن بانو زخمی پهلو وای از مدینه در کوچه ها خون زهراچکد ز سینه امان ز غربت علی الله الله @sabkemoharram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۹ از نسل آل طاها،دوم حسن تویی تو مولای من اسیر،رنج و محن تویی تو سامره شد قیامت مهدی سرت سلامت۳ داری ز حق امامت،شیرین بود کلامت باشد گل ولایت،بر جان ما پیامت سامره شد قیامت مهدی سرت سلامت۳ در بین خلق عالم،تو بی قرینه هستی در سامرا اماما،شهید کینه هستی سامره شد قیامت مهدی سرت سلامت۳ از حق خود اماما،بودی همیشه محروم گشتی به دست دشمن،با زهر کینه مسموم سامره شد قیامت مهدی سرت سلامت۳ رنج و غم زیادی،به دوش خود کشیدی به دست دشمن دین،در سامرا شهیدی سامره شد قیامت مهدی سرت سلامت۳ از ظلم و کین دشمن،خون شد دلت حسن جان زهر ستم شرر زد،بر حاصلت حسن جان سامره شد قیامت مهدی سرت سلامت۳ عدوی بی حیایت،شرر زده به جانت سوزانده زهر کینه،تا مغز استخوانت سامره شد قیامت مهدی سرت سلامت۳ میوه ی قلبت آقا،گردیده بی قرارت مهدی به چشم گریان،آمده در کنارت سامره شد قیامت مهدی سرت سلامت۳ از سوز داغت آقا،سامره در عزا شد همراه مهدی تو،بزم عزا به پا شد سامره شد قیامت مهدی سرت سلامت۳ در سوگ و ماتم تو،مهدی عزا گرفته در ماتم تو ذکر،واویلتا گرفته سامره شد قیامت مهدی سرت سلامت۳ @sabkemoharram
سامرا غرق شور عزا شد هر کجا سوگواری بپا شد عسکری شد فدا در ره دین/مهدی فاطمه گشته غمگین یاحسن یا حسن یا حسن جان۲ ____________________ بهر مولا حسن زهر کینه شد برای شهادت زمینه بار دیگر گلی پاک ومعصوم/با ید ظالمی گشته مسموم یا حسن... _____________________ جان بسوزد که مولا جوان است در دم آخرش ناتوان است با دل خون کشد درد بسیار/یک شبی تا به صبح مانده بیدار یا حسن.... ______________________ آمده مهدی اش در براو روی زانو نهاده سر او کام عطشان او کرده سیراب حال او دیده وگشته بیتاب یا حسن... شعر:اسماعیل تقوایی @sabkemoharram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وصیت و وداع با فرزند مردِ جوان دارد وصيت مي‌نويسد مي‌گريد و ذکر مصيبت مي‌نويسد دنيا براي رحمت او جا ندارد آه اين غريب از رفع زحمت مي‌نويسد از شرح حال خود سخن مي‌راند اما انگار در توصيف غربت مي‌نويسد کاتب ندارد اين امير از بس که تنهاست از دردِ خود در کنج خلوت مي‌نويسد غربت درِ اين خانه را از پشت بسته است مهمان ندارد؛ جاي صحبت، مي‌نويسد خمس و زکات شيعيان را مي شمارد سهم فقيران را به دقت مي‌نويسد در چند خط مي‌گويد از حج و ثوابش اين بند را با اشک حسرت مي‌نويسد پيش از نمازِ واپسينش رو به قبله از خاطراتش چند رکعت مي‌نويسد زندان به زندان با نماز و روزه و عشق دربان به دربان درسِ عبرت مي‌نويسد حتي براي خشم شيرانِ درنده با چشم‌هايش از محبت مي‌نويسد بعد از شکايت از جفاي اين زمانه در سر رسيد فصل غيبت مي‌نويسد ـ من زود دارم مي‌روم اما ميايم با احتياط از رازِ رجعت مي‌نويسد مي‌نوشد آب و ياد اجدادش مي‌افتد با رعشه از آزار شربت مي‌نويسد سر را به پاي طفل گندمگون نهاده است بر طالعش حکم امامت مي‌نويسد فردا خليفه بر درِ اين خانه با زهر از مرگِ او جاي شهادت مي‌نويسد بازارهاي سامرا خاموش و گريان بر در حديثِ حفظِ حرمت مي‌نويسد با دست‌هاي کوچکش يک طفلِ معصوم نام پدر را روي تربت مي‌نويسد انسیه سادات هاشمی یاصاحب الزمان! تسلیت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا