eitaa logo
سبک و شعر کربلایی سعید صادقی
2.7هزار دنبال‌کننده
47 عکس
56 ویدیو
64 فایل
کانال سبک و شعر (کربلایی سعید صادقی) ارائه اشعار مناسبتی مذهبی به همراه سبک ارتباط با مدیر 👇 @saeedsadeghiii
مشاهده در ایتا
دانلود
دودمه شب اول محرم دست بسته میکنم تعظیم آقا محضرت رحم کن بر خواهرت التماست می کنم برگرد جان مادرت دودمه شب دوم محرم برسپاهی چرخش تیغ نگاهت غالب است عصمت الله حرم احترام محملت مانندکعبه واجب است عصمت الله حرم دودمه شب دوم محرم باادب زانو گرفته زاده ام البنین عصمت الله حرم ظهرامروزت کجا و ظهر روز اربعین دودمه شب دوم محرم با تو شد کرببلا عرش معلا زینب دخت زهرا زینب کوچه واکرده علمدار بفرما زینب دودمه شب سوم محرم با توسل به علمدار نفس می‌گیرم فاتح شام منم من خودم راس تورا یک شبه پس می‌گیرم دودمه شب سوم محرم من اگر گریه کنم عرش خدا میلرزد نوه فاطمه ام پای این سر بخدا جان بدهم می ارزد دودمه شب سوم محرم بایداین دشمن بداند کیستم کیستم ثانی زهرا منم شام را ویران نسازم من رقیه نیستم دودمه شب چهارم محرم یک نفس جام بلایت را خودم سرمیکشم زینب کبری منم برهواخواهی تو از خیمه لشگر میکشم دودمه شب چهارم محرم وای اگر امروز جنگیدن به من واجب شود کربلا خیبر شود زینب کبری علی بن ابیطالب شود کربلا خیبر شود دودمه شب چهارم محرم نعره حیدری ام تیزتراز شمشیر است من خودم یار توام دختر شیر به میدان بزند چون شیر است دودمه شب پنجم محرم آمدم زنده کنم خاطره ء رزم پدر مددی یاحیدر حسن کوچک این دشت منم ای لشگر مددی یاحیدر دودمه شب پنجم محرم پاسخ هل من معینت آمدم کاری کنم شاه رایاری کنم بی زره مانندقاسم آبروداری کنم دودمه شب پنجم محرم آخرین حاجی ام و آمده ام قربانگاه لک لبیک عمو حسن کوچک این دشت منم عبدالله دودمه شب پنجم محرم من که عبدالله نامم در عمل عبدالحسین زاده شیرجمل می دوم از خیمه ها لبیک شاه عالمین دودمه شب پنجم محرم طفل ده ساله شود یک تنه سردار سپاه غم مخور ثارالله میکند کار علمدار جمل عبدالله دودمه شب ششم محرم ذکر یا حیدره عباس نموده مددم تو نزن دست ردم حسنی ام من و شمشیر کشیدن بلدم دودمه شب ششم محرم پسرشیر به تاراج سپاه آمده است قرص ماه آمده است بانیابت ز حسن یاری شاه آمده است دودمه شب ششم محرم می شود بر ماه پاره وقت جلوه ماه گفت حسن کرببلا گردن ازرق زد و عباس ایوالله گفت دودمه شب اول محرم همه دار و ندارم به تو تقدیم کنم لک لبیک حسین با تن بی سر از اینجابه تو تعظیم کنم دودمه شب اول محرم گرچه آواره شدم خانه ات آباد حسین یااباعبداله بین راه تو و زینب سرم افتاد حسین پیش مظلوم شب اول محرم "یا مسلم ابن عقیل" اول شهید اول قتیل باشد غلامت جبرئیل آزاده نسل خلیل ای در شجاعت بی بدیل پیش مظلوم شب اول محرم "من اولین دخیلم" مسلم ابن عقیلم نذر پور خلیلم شد عالمی دخیلم حب الحسین دلیلم یک یل بی بدیلم پیش مظلوم شب اول محرم "الدخیل یابن العقیل" شدی تو اول قتیل فدایی نسل خلیل ای در شجاعت بی بدیل ای نوحه خوانت جبرئیل دودمه های شب هفتم محرم چشم همه بردست شما درصف محشر مددیاعلی اصغر آقای قیامت بشوی باتن بی سر دودمه شب هفتم سفره این خانواده شیرمیدان پروراست هرنفریک لشگراست اکبر و اصغرندارد کودکش هم حیدراست آمده جلوه کند حیدر در گهواره ای بنازم به رباب عرش را ریخت بهم خون گلوی پاره دودمه شب هشتم محرم نوهٔ ارشد حیدر یل خیبر شکنم جلوهٔ پنج تنم دست پرودهٔ یک مرد بنام حسنم توخودت یک نفره جلوه هر پنج تنی همه هست منی گرچه از خون حسینی علی بن الحسنی با جلالی فاطمی پا میگزاری در رکاب حضرت عالیجناب چون جوانی های حیدر می نشینی بر عقاب دودمه شب تاسوعا آمده شیرنر ام البنین بهرشکار مثل حیدر باوقار لافتاالاعلی لاسیف الا ذوالفقار اول محرم اجرای سبک: @sabkemoharram
. نسیمی جانفزا می آید بوی کرببلا می آید واویلا واویلا واویلا داغ تو کرده پیرم بابا پیکرت گشته اربا اربا واویلا واویلا واویلا برسرت دست و پا گم کردم مسیر خیمه را گم کردم بین این همه تیر و نیزه من لبان تورا گم کردم یک علی اکبر و یک صحرا واویلا واویلا واویلا هر طرف یک علی میبینم شاهد این غم سنگینم تکه تکه تورا با عباس در میان عبا میچینم زینب آمد بجای لیلا واویلا واویلا واویلا شاعر:
. نسیمی جانفزا می آید بوی کرببلا می آید واویلا واویلا واویلا داغ تو کرده پیرم بابا پیکرت گشته اربا اربا واویلا واویلا واویلا برسرت دست و پا گم کردم مسیر خیمه را گم کردم بین این همه تیر و نیزه من لبان تورا گم کردم یک علی اکبر و یک صحرا واویلا واویلا واویلا هر طرف یک علی میبینم شاهد این غم سنگینم تکه تکه تورا با عباس در میان عبا میچینم زینب آمد بجای لیلا واویلا واویلا واویلا شاعر:
نوحه امام حسن علیه السلام سبک نسیمی جانفزا می آید هم کریمی تو هم آقایی تو بزرگ بنی الزهرایی حسن جان حسن جان یامولا اگرچه بی حرم هستی تو ولی رب الکرم هستی تو شک ندارم به جان زهرا شفیع محشرم هستی تو حسن جان حسن جان یامولا مثل خورشیدِ پشت ابری تکه سنگی به روی قبری بین کوچه تو ثابت کردی بعد حیدر خدای صبری حسن جان حسن جان یامولا ضربه ای طاقتت را برده دیده ای روی سیلی خورده چونکه تنها تو می دانستی علت صورت خون مرده حسن‌ جان حسن جان یامولا مادر تو سرش پایین بود آنکه زد ضربه را بی دین بود صورت از هردو پاشیده دست آن بی حیا سنگین بود حسن جان حسن جان یامولا خون و تشت و نگاه زینب می کشد کجا راه زینب شهر شام حسن جایت خالی خنده ها شد به آه زینب حسن جان حسن جان یامولا
نوحه امام حسن (ع) به سبک حاج ناظم اى پسر ارشد زهرا حسن نام تو شد زينت دنيا حسن آینه على و طاها حسن پور شير خدا _ بانى کربلا تو مهربان تر از نسيمی _ اقا کريم بن کريمى نام تو ارام دل مادر است شجاعتت شجاعت حيدر است جلوه رزم تو على اکبر است تویی اشجع الناس _ مربى عباس فتاح جنگ جملى تو _ مثل على بى بدلى تو در رگ تو خون على جارى است ضربه ذولفقارى ات کارى است صلح تو هم حاصل بيدارى است صبر تو فاطمى _ اى يل هاشمى تو مظهر صبر خدايى _ فرزند شاه لا فتايى
شب و روز شهادت حضرت زهرا (س) خداحافظ ای مهربانم ، مرو ای یار قد کمانم تماشا کن اشک روانم ، یازهرا ببین زهرا در اضطرابم ، بدون تو خانه خرابم مده با داغ خود عذابم ، یازهرا الوداع ، بگو رو به قبله چرا خوابیدی همه زندگیِ مرا پاشیدی ، ز من دل بریدی؟ خدا نگهدار ، ای همسر علی ببین چه خاکی ، شد بر سر علی نظر نما بر ، چشم تر علی فاطمه جانم ، زهرا مرو مرو زنم دست غم روی دستم ، ز روی تو شرمنده هستم ببین دیگر از پا نشستم ، عزیزم فدای آه بی صدایت چرا می لرزد دست و پایت مپوشان از من ناله هایت ، عزیزم یا زهرا ، نگفتی چه شد بین دیوار و در فقط پیکرت می شود لاغرتر ، زدی بسکه پرپر دلم گرفته ، حرفی نمی زنی بدان که آخر ، تو قاتل منی امان ز دست ، مسمار آهنی فاطمه جانم زهرا مرو مرو نگاهت دارد بوی هجران ، زبان دور لب ها نچرخان رخت را با چادر مپوشان ، عزیزم دهد فضه تا که تکانت ز هم وا گردد استخوانت نشیند خون روی لبانت ، عزیزم واویلا ، چرا رنگ و رویت چنین برگشته مگو که دگر روز آخر گشته ، تنت خوب نگشته رسیده وقت ، هجران ما دو تا نما مدارا ، با حال بچه ها نزن به پیشم ، اینگونه دست و پا فاطمه جانم زهرا مرو مرو @sabkemoharram
📄| شعر روضه حضرت (ع) تَرَكِ روى لبت آيه قرآنِ رباب مثلِ قرصِ قمرى زينتِ دامانِ رباب چه كنم ؟ تا كه کمى تر بشود لبهايت مى چكد روى لبت اشكِ دو چشمان رباب سينه ام شير ندارد پسرم چنگ نزن آه ، بازى مكن اينقدر تو با جانِ رباب بر ضريح لب خشكيده ءتو جا انداخت لبِ عطشانِ حسين و لبِ عطشانِ رباب پا برهنه پسرم خيمه به خيمه گشتم قطره اى آب نبود ، اى گل ريحان رباب رفتي و پشت تو "يا رادَّ يوسف" خواندم كاش سيراب بيايى تو به كنعان رباب پدر تو به سپاهى سَرِ تو رو زده است تا خجالت نكشد از دل سوزان رباب تير خوردى وسط خيمه زمين خوردم من بعد از اين گريه شود روزى چشمان رباب عاقبت بر جگرم حرمله زهرش را ريخت واى بر حالِ دلِ بى سر و سامان رباب اين زمين خوردن من دست خودم نيست على سَرِ تو خورده زمين زانوى لرزان رباب سَرِ هر كوچه به لالايى من خنديدند كودكى نيست دگر بر روى دستانِ رباب @sabkemoharram
نوحه امام حسن علیه السلام سبک نسیمی جانفزا می آید هم کریمی تو هم آقایی تو بزرگ بنی الزهرایی حسن جان حسن جان یامولا اگرچه بی حرم هستی تو ولی رب الکرم هستی تو شک ندارم به جان زهرا شفیع محشرم هستی تو حسن جان حسن جان یامولا مثل خورشیدِ پشت ابری تکه سنگی به روی قبری بین کوچه تو ثابت کردی بعد حیدر خدای صبری حسن جان حسن جان یامولا ضربه ای طاقتت را برده دیده ای روی سیلی خورده چونکه تنها تو می دانستی علت صورت خون مرده حسن‌ جان حسن جان یامولا مادر تو سرش پایین بود آنکه زد ضربه را بی دین بود صورت از هردو پاشیده دست آن بی حیا سنگین بود حسن جان حسن جان یامولا خون و تشت و نگاه زینب می کشد کجا راه زینب شهر شام حسن جایت خالی خنده ها شد به آه زینب حسن جان حسن جان یامولا
نوحه امام حسن (ع) به سبک حاج ناظم اى پسر ارشد زهرا حسن نام تو شد زينت دنيا حسن آینه على و طاها حسن پور شير خدا _ بانى کربلا تو مهربان تر از نسيمی _ اقا کريم بن کريمى نام تو ارام دل مادر است شجاعتت شجاعت حيدر است جلوه رزم تو على اکبر است تویی اشجع الناس _ مربى عباس فتاح جنگ جملى تو _ مثل على بى بدلى تو در رگ تو خون على جارى است ضربه ذولفقارى ات کارى است صلح تو هم حاصل بيدارى است صبر تو فاطمى _ اى يل هاشمى تو مظهر صبر خدايى _ فرزند شاه لا فتايى
شب و روز شهادت حضرت زهرا (س) خداحافظ ای مهربانم ، مرو ای یار قد کمانم تماشا کن اشک روانم ، یازهرا ببین زهرا در اضطرابم ، بدون تو خانه خرابم مده با داغ خود عذابم ، یازهرا الوداع ، بگو رو به قبله چرا خوابیدی همه زندگیِ مرا پاشیدی ، ز من دل بریدی؟ خدا نگهدار ، ای همسر علی ببین چه خاکی ، شد بر سر علی نظر نما بر ، چشم تر علی فاطمه جانم ، زهرا مرو مرو زنم دست غم روی دستم ، ز روی تو شرمنده هستم ببین دیگر از پا نشستم ، عزیزم فدای آه بی صدایت چرا می لرزد دست و پایت مپوشان از من ناله هایت ، عزیزم یا زهرا ، نگفتی چه شد بین دیوار و در فقط پیکرت می شود لاغرتر ، زدی بسکه پرپر دلم گرفته ، حرفی نمی زنی بدان که آخر ، تو قاتل منی امان ز دست ، مسمار آهنی فاطمه جانم زهرا مرو مرو نگاهت دارد بوی هجران ، زبان دور لب ها نچرخان رخت را با چادر مپوشان ، عزیزم دهد فضه تا که تکانت ز هم وا گردد استخوانت نشیند خون روی لبانت ، عزیزم واویلا ، چرا رنگ و رویت چنین برگشته مگو که دگر روز آخر گشته ، تنت خوب نگشته رسیده وقت ، هجران ما دو تا نما مدارا ، با حال بچه ها نزن به پیشم ، اینگونه دست و پا فاطمه جانم زهرا مرو مرو @sabkemoharram
📄| شعر روضه حضرت (ع) تَرَكِ روى لبت آيه قرآنِ رباب مثلِ قرصِ قمرى زينتِ دامانِ رباب چه كنم ؟ تا كه کمى تر بشود لبهايت مى چكد روى لبت اشكِ دو چشمان رباب سينه ام شير ندارد پسرم چنگ نزن آه ، بازى مكن اينقدر تو با جانِ رباب بر ضريح لب خشكيده ءتو جا انداخت لبِ عطشانِ حسين و لبِ عطشانِ رباب پا برهنه پسرم خيمه به خيمه گشتم قطره اى آب نبود ، اى گل ريحان رباب رفتي و پشت تو "يا رادَّ يوسف" خواندم كاش سيراب بيايى تو به كنعان رباب پدر تو به سپاهى سَرِ تو رو زده است تا خجالت نكشد از دل سوزان رباب تير خوردى وسط خيمه زمين خوردم من بعد از اين گريه شود روزى چشمان رباب عاقبت بر جگرم حرمله زهرش را ريخت واى بر حالِ دلِ بى سر و سامان رباب اين زمين خوردن من دست خودم نيست على سَرِ تو خورده زمين زانوى لرزان رباب سَرِ هر كوچه به لالايى من خنديدند كودكى نيست دگر بر روى دستانِ رباب @sabkemoharram
شب و روز شهادت حضرت زهرا (س) خداحافظ ای مهربانم ، مرو ای یار قد کمانم تماشا کن اشک روانم ، یازهرا ببین زهرا در اضطرابم ، بدون تو خانه خرابم مده با داغ خود عذابم ، یازهرا الوداع ، بگو رو به قبله چرا خوابیدی همه زندگیِ مرا پاشیدی ، ز من دل بریدی؟ خدا نگهدار ، ای همسر علی ببین چه خاکی ، شد بر سر علی نظر نما بر ، چشم تر علی فاطمه جانم ، زهرا مرو مرو زنم دست غم روی دستم ، ز روی تو شرمنده هستم ببین دیگر از پا نشستم ، عزیزم فدای آه بی صدایت چرا می لرزد دست و پایت مپوشان از من ناله هایت ، عزیزم یا زهرا ، نگفتی چه شد بین دیوار و در فقط پیکرت می شود لاغرتر ، زدی بسکه پرپر دلم گرفته ، حرفی نمی زنی بدان که آخر ، تو قاتل منی امان ز دست ، مسمار آهنی فاطمه جانم زهرا مرو مرو نگاهت دارد بوی هجران ، زبان دور لب ها نچرخان رخت را با چادر مپوشان ، عزیزم دهد فضه تا که تکانت ز هم وا گردد استخوانت نشیند خون روی لبانت ، عزیزم واویلا ، چرا رنگ و رویت چنین برگشته مگو که دگر روز آخر گشته ، تنت خوب نگشته رسیده وقت ، هجران ما دو تا نما مدارا ، با حال بچه ها نزن به پیشم ، اینگونه دست و پا فاطمه جانم زهرا مرو مرو @sabkemoharram