▪️بعد از اینکه سینا ولی الله گفت توی ایذه نیروهای مسلح با دوشکا مردم رو به رگبار میبندند، علی کریمی هم اومده همین ادعای دروغ رو استوری کرده!
حالا کاری نداریم که اون عکس اصلا مال ۴سال پیشه و برای رزمایش شمال کشوره!
هوای بارانی و معماری خونه ها چی میگن؟
چطوری اینقدر راحت دروغ میگن؟
💬 نصوحی
@mazhabijdn
💢جنگ، جنگ است...
⏪عزیز غضنفری در کانال شخصی خود نوشت:
🔹تصور کنید دشمن به ایران عزیزمان و شهرهای مناطق گوناگون حمله نظامی کرده است. در این صورت حتما جمعی از مردم مجروح و کشته میشوند. این نتیجه طبیعی جنگ است.
🔸حالا دشمنان ملت ایران عظیمترین جنگ تبلیغاتی و رسانهای تاریخ جهان را علیه مردم ایران به راه انداختهاند. فرقی هم نمیکند. جنگ، جنگ است؛ روزی نبرد نظامی در جریان است و روزگاری جنگ تبلیغاتی بر یک ملت مسلط میشود.
🔹برخی اهالی ورزش و هنر و برخی دیگر از گروههای مردم جزو قربانیان این جنگ شناختی بیسابقه به حساب میآیند. مجروح را باید درمان کرد. مجروحان در گذر زمان احتمالا به سمت بهبودی سوق پیدا میکنند. کافی است ما از کجخلقی و رفتارهای ناپسند قربانيان جنگ شناختی سراسیمه نشویم و برافروخته نگردیم.
🔸از آنسو لازم است خوش رفتاری، آرامش و سعهصدر را در پیش بگیریم و فرصت گفتوگو و تنظیم روابط صمیمانه با گروههای تحت فشار رسانهای را از دست ندهیم. در کنار اینها ضعفهای جدی که در نبرد تبلیغاتی داریم را برطرف سازیم. کاستیهای ما در این زمینه چه در آفند و چه پدافند یکی دو تا نیست. در این بخش به یک تحول اساسی محتاج هستیم.
@mazhabijdn
👆 استوری جالب از یه هم وطن مقیم آلمان بعد از باخت تیم ملی ایران .
@mazhabijdn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام حسین فرموده به مادر آرمان بگو؛ خیالش راحت باشه؛ پسرش تو بغل من بوده
@mazhabijdn
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼
#رمان_دمشق_شهر_عشق
#پارت_۳۱
خود عربده کشید :»این رافضی واسه ایرانیها جاسوسی
میکنه!« با چشمانی که از خشم آتش گرفته بود برایش
جهنمی به پا کرد و در سکوت برگزاری نماز جماعت
عشاء، فریادش در گلو پیچید :»کی به تو اجازه داده خودت
حکم بدی و اجرا کنی؟« و هنوز جمله اش به آخر نرسیده
با دست دیگرش پنجه او را از دهانم کَند و من از ترس و
نفس تنگی داشتم خفه میشدم و طوری به سرفه افتادم
که طعم گرم خون را در گلویم حس میکردم. یک لحظه
دیدم به یقه پیراهن عربیاش چنگ زد و دیگر نمیدیدم
چطور او را با قدرت میکشد تا از من دورش کند که از
هجوم وحشت بین من و مرگ فاصله ی نبود و میشنیدم
همچنان نعره میزند که خون این رافضی حلال است. از
پرده بیرون رفتند و هنوز سایه هر دو نفرشان از پشت پرده
#ادامه_دارد
#هر_شب_ساعت_۲۱
#به_سبک_شهدا_بپیویندید👌👇
^°@mazhabijdn°^
فراورد بهتره رفیق😉❤️
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼
#رمان_دمشق_شهر_عشق
#پارت_۳۲
پیدا بود و صدایش را میشنیدم که با کلماتی محکم
تحقیرش میکرد :»هنوز این شهر انقدر بی صاحب نشده
که تو فتوا بدی!« سایه دستش را دیدم که به شانهاش
کوبید تا از پرده دورش کند و من هنوز باورم نمیشد زنده
ماندهام که دوباره قامتش میان پرده پیدا شد. چشمان
روشنش شبیه لحظات طلوع آفتاب به طلایی میزد و
صورت مهربانش زیر خطوط کم پشتی از ریش و سبیلی
خرمایی رنگ میدرخشید و نمیدانستم اسمم را از کجا
میداند که همچنان در آغوش چشمانش از ترس می-
لرزیدم و او حیرتزده نگاهم میکرد. تردید داشت دوباره
داخل شود، مردمک چشمانش برایم میتپید و میترسید
کسی قصد جانم را کند که همانجا ایستاد و با صدایی که
به نرمی میلرزید، سوال کرد :»شما ایرانی هستید؟« زبانم
#ادامه_دارد
#هر_شب_ساعت_۲۱
#به_سبک_شهدا_بپیویندید👌👇
^°@mazhabijdn°^
فراورد بهتره رفیق😉❤️
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼
#رمان_دمشق_شهر_عشق
#پارت_۳۳
طوری بند آمده بود که به جای جواب فقط با نگاهم
التماسش میکردم نجاتم دهد و حرف دلم را شنید که با
لحنی مردانه دلم را قرص کرد :»من اینجام، نترسید!«
هنوز نمیفهمید این دختر غریبه در این معرکه چه میکند
و من هنوز در حیرت اسمی بودم که او صدا زد و با هیولای وحشتی که به جانم افتاده بود نمیتوانستم کلامی بگویم
که سعد آمد. با دیدن همسرم بغضم شکست و او همچنان
آماده دفاع بود که با دستش راه سعد را سد کرد و مضطرب
پرسید :»چی میخوای؟« در برابر چشمان سعد که از
غیرت شعله میکشید، به گریه افتادم و او از همین گریه
فهمید محرمم آمده که دستش را پایین آورد و اینبار سعد
بیرحمانه پرخاش کرد :»چه غلطی میکنی اینجا؟« پاکت
خریدش را روی زمین رها کرد، با هر دو دست به سینه اش
#ادامه_دارد
#هر_شب_ساعت_۲۱
#به_سبک_شهدا_بپیویندید👌👇
^°@mazhabijdn°^
فراورد بهتره رفیق😉❤️
کدام سوره همنام یکی از «اعیاد اسلامی» است؟
جواب=پیوی
@Amirmohama....d889