eitaa logo
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
1.9هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
141 فایل
•|به‌نامِ‌‌او|• «به فکرِ مثلِ شهدا مُردن نباش به فکرِ مثلِ شهدا زندگی کردن باش.» شهید‌ابراهیم‌هادی کپی❗️حلالت رفیق ولی برای شهادتمون دعا کن😊 شروع‌ما←¹⁰مهر¹⁴۰¹🍃 شروط🌸↓ @sabke_shohadaa_short کانال‌محفل‌هامون🌱↓ @mahfe_l کانال‌خدمات🌿↓ @ww0403
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام و وقت بخیر خدمت همه شما دوستان عزیز سبک شهدایی🤍 اونهایی که در شرف ازدواج هستن💑 اونهایی که نامزد هستن💍 دختر خانومایی که خاستگار دارن و میخوان جواب بدن💁‍♀ آقا پسرایی که دنبال یه خانوم خوب میگردن💁 قراره پست هایی مربوط به داخل کانال گذاشته بشه🌱 خاطرات ازدواج و عقد، تعیین مهریه و زندگی مشترک بعضی از شهدا😍 "منبع، کتابِ ازدواج به سبک شهدا" از امروز شروع میکنیم.. حتما کانالمون رو به دوستان و آشنایان معرفی کنید. ان شاءالله زندگی شهدا برای هممون الگو بشه🌿 --------•|💚🌱|•------- @sabkeshohadaa
نماز سکوی پرواز 24.mp3
4.01M
24 🎧آنچه خواهید شنید؛👇 ❣اضطراب و دلشوره محصول نگاهیه که به زمین گره خورده! 💓وقتی آسمون،همه آرزوت ميشه؛ قلبت آروم میگیره! 👌با نماز، آرزوهای قلبتو بزرگ کن
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
🇮🇷《به نام او که یادش آرامش دلهاست》🤲 اسم تو مصطفاست🥺           🇮🇷زندگینامه #شهید مصطفی صدرزاده🌷   
🇮🇷《به نام او که یادش آرامش دلهاست》🤲 اسم تو مصطفاست🥺           🇮🇷زندگینامه مصطفی صدرزاده🌷                        《قسمت بیست چهارم》 صدای...🕊 🇮🇷 ضجه هایش اشکم را در آورده بود و غذا از گلویم پایین نمی رفت. وقتی قرار شد سوار ماشین بشویم، . طفلک وسط راه خوابش برد. سر راه رفتیم خانه پدرم، چون باید پارچه های سبزی را که مادر بزرگت بی بی پولک دوزی کرده بود و در داخلش نان و برنج و صدقه گذاشته بود، به کمر و بازویم می بست.🍃🌸 بعد باید می رفتیم خانه شما تا پدرت آن ها را باز کند. از داخل ماشین گریه من هم شروع شد و تو مدام می گفتی: " گریه نکن! به خدا زشته! "اما دست خودم نبود و اشک هایم پشت هم می آمدند. آخر شب، وقتی به خانه خودمان رفتیم، بعضی ها به شوخی به سجاد و سبحان می گفتند: "عروس کشونه و شما برادرا این قدر بی خیال؟ "می خندیدند:🥰😁 🇮🇷 "ما قبلا دوماد کشون راه انداختیم و دیگه نگران نیستیم! "تنها که شدیم، از من اشک و آه بود و . صبح که چشمانت را باز کردی اولین حرفت این بود: "چرا چشمانت این طوری شده عزیز؟ "دلم برای مامانم تنگ شده! به خدا ساعت سه و نیم شب ازشون جدا شدیم! الان تازه نه صبحه! چه دلتنگی ای؟ اما اشک های من بند نمی آمدند. آخر سر گفتی:"بلند شو بریم اونجا! "نه اصلا قرار برای ما صبحونه بیارن.❤️💚 تازه تا سه روز هم نباید اونجا بریم. بعدش باید بریم مادر زن سلام. : "مادر جون نمی خواد صبحانه بیارین. ما میایم اونجا.  "رو کردی به من : "حالا برو دست و صورتت را بشور تا بریم خونه مامانت. "با این چشما؟ آره، باهمین چشما تا بفهمن چه پدری از من در آوردی! زندگی دو نفره ما در آپارتمانی کوچک شروع شد، مثل یک قطره عسل شیرین.🍯🌺 🇮🇷 هر چند ، برای تو شده بودم کد بانوی خانه. برای پخت و پز آدم بی دست و پایی نبودم. ایامی که مادر بزرگ مریض بود و مامانم بیشتر وقت ها در بیمارستان و کنار او بود، من غذا می پختم. هر چند خراب کاری هم کم نکرده بودم. به قول مامان، کار نیکو کردن بهتر از پر کردن است. یک بار آن قدر به شش پیمانه برنج چنگ زدم که همه پودر شد و از ترسم ریختم تو آبکش و گذاشتم جلوی آفتاب و بعد ریختم داخل سطل برنج!☺️🌸 نشسته بار گذاشتم که شد کته ای سیاه! از این کارها باز هم کردم، اما کم کم راه افتادم. اولین روز، در خانه خودمان هم چون گاز نداشتیم از سوپری سر کوچه یک تن ماهی و یک بسته نان لواش خریدم، سفره انداختم و سالادی خوش آب و رنگ درست کردم و منتظر نشستم تا بیایی. آمدی و کلی از دست پختم تعریف کردی! اما آخرین لقمه را فرو نداده بودی که بلند شدی و ساک خودت را بستی.🥺🌷 کجا... .... ┄═❁🍃🪴🍃❁═┄ «سبک شهدا»♥️•𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
رفقا بابت این چند روز معذرت میخوام مشکلی پیش اومده بود...🤌
نهج البلاغه حکمت 28 - زهد حقیقی وَ قَالَ عليه‌السلام أَفْضَلُ اَلزُّهْدِ إِخْفَاءُ اَلزُّهْدِ و درود خدا بر او، فرمود: برترين زهد، پنهان داشتن زهد است. شرح حکمت های نهج البلاغه 😍🍃
377.3K
شرح حکمت ۲۸ نهج‌البلاغه 😍🍃 زمان : ۱ دقیقه و ۲۶ ثانیه
بسم الله رحمن الرحیم شروع کتاب دختر شینا و‌ رمان از روزی که رفتی 🤍☘✨
پارت ۸۶
پارت ۸۷
پارت ۸۸
پارت ۸۹
پارت ۹۰
شروع رمان از روزی که رفتی🖐
پارت ۸۶
پارت ۸۷
پارت ۸۸
پارت ۸۹
پارت ۹۰
پایان رمان از روزی که رفتی🤍☘✨
سلام رفقا فرداشب چالش داریم😍🌱 چالش رو‌خودم میذارم🤌 جایزه شارژ میدم😁 به شرط اینکه برسیم به امار ۱۷۸۰🥲 اگر نرسیم یه چی دیگه جایزه میدم👌
بِسْمِ رَب الشُهَدْاٰ...)♥️
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
-
«وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ» تاریخ انقضایِ تمام غم‌هایِ عالم لحـظــه‌ی ظهــور توســت.. ❤️‍🩹
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
-
ای رحمت عام یا ابا عبدالله ای ذکر مدام یا ابا عبدلله حالا که نشد حرم بیایم آقا از دور سلام یا ابا عبدالله ❤️‍🩹
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
-
صبحت به نام یک غزل آغاز میشود قدری بخند که چهره ات ناز میشود اینجا تمام پنجره ها بازمانده است صبح و غزل به یادتو دمساز میشود 📿 ♥️