eitaa logo
Sabksher
101 دنبال‌کننده
2 عکس
7 ویدیو
5 فایل
سبک و شعرهای سید علی مرتضوی جهت ارتباط با ادمین @jahat_payam
مشاهده در ایتا
دانلود
بند اول خمیده شد تن علی خودش رو هی کشونده زهر جفا خورده تنش براش جونی نمونده غریب مدینه می افته غریب کسی نیست غریبی رو یاری کنه شکسته شده پشتش از کربلا دیگه بستشه گریه زاری کنه ی کهنه لباسی توی دستشه پره خونه اما پریشون شده هنوزم پر از خون اشک چشاش دوباره تو حجرش ی میدون شده تودستش میگیره ی گوشواررو رو چشماش میزاره پاره معجرو تو هنگام رفتن هنوز مضطره تو یادش میاد غربت عمرو سکینه گرفت خسته دست حسین رقیه گرفت پای اسب حسین رباب اومده با نگاه ترش دوباره هدف رفته قلب حسین ........ بند دوم داره میگه زیر لبش از قصه ی اسارت دلش میلرزه این غریب وقتی میگه جسارت میگه شهر شام حال دل بد میشه هنوز که هنوزه که دلواپسه با دستای بسته میبینه علی غریب مونده عمه چقدر بی کسه گرفته نگاشو همه ابر غم غریبه غریبه غریبه غریب میلرزه نگاهش دم رفتنش هنوز میخونه ذکر امن یجیب یادش هست که رفته کنار حسین روی نیزه دیده سر اصغرو توخاک کرده تنها یل ساقی و بمیرم که دیده علی اکبرو دیده دختری سوخته شه معجرش بمیرم تو شام آتیشه رو سرش دیده توی تشت چوب و لبهای خون میون خرابه که رفت خواهرش شعر:سید علی مرتضوی @sabksher
بند اول خمیده دیگه قد آقامون امون از غریبی و تنهایی مدینه دیگه سرد و تاریکه توی سینه ی تنگ مولایی دل مولا گرفته از غم هرروزه با این دردا که روضه ی لبش پرسوزه از این زهره دیگه داره تنش میسوزه میون حجره میزنه فریاد غریب و تنها حضرت سجاد بند دوم آقا رو کشیدن توی کوچه با دستای بسته یه مشت نامرد ندیدن شکستست دیگه پیره ندیدن تو سینست ی دنیا درد آخه دیده به روی نی سر باباشو اربا اربا تن پر از خونه داداشو تو خاک کرده تن شکسته سقاشو علی رو بهر انتقام بردن آقای مارو شهر شام بردم بند سوم غریب مدینه داره میره دوباره نفسهاش شده پر تب میافته به یاد غریب شام میخونه امون از دل زینب خداروشکر نکندن از تنش پیراهن همین خوبه نرفت به زیر پای دشمن به روی نی دیگه جدا نشد سر از تن روی لب داره بی رمق آقا غریب عالم یا حسین مولا @sabksher
از کوچه های عشق رسیدم به ساحتش دیدم به سجده است میان تلاوتش قد قامت نماز دمادم اقامه شد سجاده پهن در وسطش مهر تربتش با هر نفس دوباره مناجات میدمد از سینه ی امام در آن کنج عزلتش محشر نگاه حضرت سجاد میشود وقتی کلام اوست دمی از قیامتش ما شیعه ایم تا که صحیفه به دست ماست بوی بهشت میرسد از هر روایتش وقتی که سنگ و خاک به دستش طلا شوند دل کیمیا گر است به یمن ولایتش صدها ملک طواف به دور سرش کنند جبریل غبطه خورد به طول عبادتش من بنده ام و لطف امامم قدیمی است از لطف اوست گشته نصیبم‌ امامتش حقا که در کلام نگنجد بیان او اما نشسته است به جانم حلاوتش @sabksher