#سبک_زمینه
#شب_سوم
#شب_چهارم
#شب_پنجم
#شب_ششم
#شب_هفتم
#شب_هشتم
#شب_تاسوعا
#شب_عاشورا
همراه با سبک مشترک
#شب_هشتم
وای
از خیمه میاد به سمت حسین
خم میشه میبوسه دست حسین
میمونه غریب و خسته حسین
آه
میفرسته علی رو میدون حسین
میشینه با حال حیرون حسین
لب تشنه علی،پریشون حسین
میخوند میکشم تا که هستم ولله خم میشه نیزه تو دستم
دشمن مونده راهی نداره بین میدون حیدر کراره
کراره یک تنه به قلب لشکر میزنه کراره
وقتی که نعره ی حیدر میزنه کراره
با یک چرخش دو سه تا سر میزنه کراره
نگاش تاره شبه پیغمبر خیلی عطش داره
همه میگن شبیه حیدر تیغ دو سر داره
وای
دور علی بدجور غوغا شده
نوبته دشمن مولا شده
محشر کبرایی برپا شده
آه
داره خون میریزه فرق سرو
بین دشمن میبره اکبرو
هرکسی میدید میزد ضربرو
میزد هرکسی که گذر کرد ضربه هاشون علی رو پر پر کرد
چی شد عبا وقتی نیازه یکی میگفت که کار مقراضه
مقراضه اربا اربا شد علی زیر سر مقراضه
همه جا اکبره و این اثره مقراضه
شاه اگر خورده زمین از خبره مقراضه
عدو شاده وقتی که صورت به صورت افتاده
میگفت دشمن حسین پیش جسم علی جون داده
@sabksher
#شب_هفتم
لالایی ای اصغر
بخواب جون مادر
خیلی خشکه لبهات
عمو دیگه رفت
بمیرم که تو هنوز
به بیرونه چشمات
ای خدا چکار کنم
که علی تشنه ی آبه
با حال تلظیه
روی دستای ربابه
علی لالا دیگه نیست حتی اشک تو چشام
ببین مادر که منم دیگه خشک لبام
علی لالا توی آغوش بابایی
میترسم داری میری نرو...علی لالایی
جلوی خیمه من
منتظر ایستادم
حال مضطر دارم
چقدر دیر کرد
توی آغوش باباس
اینو باور دارم
چقدر شلوغ شده
هلهله دیگه بلنده
اما این وسط چرا
حرمله داره میخنده
علی لالا چه سفید شده موی حسین
چرا حالا پره خون شده روی حسین
علی لالا به خدا که غمم اینه
میدونم که رو نیزه بره مادر میبینه
سبک:جلوی آیینه حمید علیمی
شعر:سید علی مرتضوی
@sabksher
#شب_هشتم
داره میره میدون
خممیشه میبوسه
دستای بابارو
علی رفت اما
وقت رفتنش دیده
اشکای بابارو
خم شده قد حسین
بدجوری شده پریشون
میبینه حالا علی
داره میره سمت میدون
گل لیلا یک تنه به لشکر میزنه
با یک چرخش دو سه تایی و سر میزنه
گل لیلا رو لباش ذکر حیدر بود
دشمن مونده پیامبره یا علی اکبر بود
یک ضربه بر سر خورد
چشم اسب پر خون شد
بد جوری غوغا شد
علی رفت از حال
تو میون دشمن
هلهله برپا شد
از هرجایی رد شده
ضربه بر تنش نشسته
حالا افتاده علی
همه پیکرش شکسته
گل لیلا اربا اربا میونه عبا
همه دیدن صورت به صورت مونده بابا
گل لیلا میبینی که عدو شاده
یکی گفت که ببینید حسین دیگه جون داده
سبک:جلوی آیینه حمید علیمی
شعر:سید علی مرتضوی
@sabksher
#شب_تاسوعا
داری میری عباس
دل من میلرزه
تو پناهم هستی
ای علمدارم
علمو میگیری
که سپاهم هستی
علمو که میگیری
دشمنت میشه هراسون
ای علمدار حسین
علمو برامبچرخون
میری عباس برو ای یل ام بنین
حسین تنهاست میری ای ماه روی زمین
میری عباس دل خواهرت آشوبه
تو داری میری و میبینی به سر میکوبه
میبینم ساکت شد
خبر از تکبیر نیست
عباسم تنها شد
توی راه دیدم
دستای جدا شده
که قد من تا شد
این همه غم منه
که دست تو بدن نداری
تیر رفته تو چشم تو
میخوای تیرو دربیاری
میری عباس با عمود چی اومد سر تو
تنها موندی پر تیر شده پیکر تو
میری عباس کمرم داره تا میشه
تو میری و زینب میمونه که تنها میشه
سبک:جلوی آیینه حمید علیمی
شعر:سید علی مرتضوی
@sabksher
#شب_عاشورا
ای خدا میبینی
که حسینه تنها
میون میدونه
نگاهش اما
دیگه سمت خیمست
بمیرم حیرونه
ای داداش غریبی و
دیگه هیچ یاری نداری
علی اکبرت که رفت
تو علمداری نداری
غریب داداش معجرارو گره میزنم
تو رفتی و گوشواره ها رو من میکنم
غریب داداش زینبت داره میمیره
میبینم که تو میدون جنگ داداشم پیره
مونده بین دشمن
دورشو میگیرن
غم عالم اینه
ضربه ی سنگو
خونِ رو پیشونی
تیر تو قلب میشینه
افتادی و غرق خون
خواهرت داره میبینه
شمر اومد با خنجرش
به روی سینه میشینه
غریب داداش ضربه ها جای ضربه نشست
چقدر نیزه خورد به پهلو و پهلو شکست
غریب داداش جای نعل رو تنت مونده
سر تو روی نیزه رو خاک بدنت مونده
سبک:جلوی آیینه حمید علیمی
شعر:سید علی مرتضوی
@sabksher