eitaa logo
Sabksher
101 دنبال‌کننده
2 عکس
7 ویدیو
5 فایل
سبک و شعرهای سید علی مرتضوی جهت ارتباط با ادمین @jahat_payam
مشاهده در ایتا
دانلود
بند اول الحمدلله مجنون حسینم تو روضه ها من مهمون حسینم اشک روی گونه هام شوق این چشای تره خستمو میدم سلام خسته حال من بهتره عمریه که کربلا آرزوی هر نوکره میگیرم اذن دخول از آقا تا راهم بده عزیز زهرا میزارم دست ادب رو سینه میخونم‌ من یا حسین یا مولا ..... بند دوم با بوی عطر سیب تو چه مستم وقتی کنار باب القبله هستم با دعای مادرت من میام اقا کربلا میباره اشک چشام با دلی که شد مبتلا بازم تو رویا میام من میون ایوون طلا تو ندیدی که چقد بد کردم دستمو گرفتی و رد کردم آخرش منو میاری آقا ولی دیگه تو نزار برگردم ....... بند سوم گوشه ی صحنت روضه خون نشسته حلقه گرفتن با قلبی شکسته شب جمعه و حرم از کنار باب السلام میام به سمت ضریح من میون این ازدحام تو رویام ارباب حسین اربعین منم کربلام روسیاهم ولی راهم میدی بد شدم ولی پناهم میدی حر میشم دست منو میگیری اشک روضه به نگاهم میدی
از خیمه بیرون آمد اما بی مهابا رفت چون در دلش غوغا شده بی چون و اما رفت با خیمه ای که مانده تنها گریه ها کرده حالا به سمت لشکری بی رحم، تنها رفت شمشیر و تیر و سنگ بود و خنجر و نیزه بی اکبر و بی‌قاسم و بی یار و سقا رفت سنگی به پیشانی نشست و خون تلاطم کرد وقت سه شعبه بود تا دشداشه بالا رفت تیری که چنگ انداخته بیرون نمی آید تیر از جلو خورده به تن، از پشت اما رفت کعبه زمین افتاده و دشمن طوافش کرد شمشیره دست ابن ملجم ها به بالا رفت نیزه به جای نیزه و شمشیر با شمشیر یک خواهری از حال در وقت تماشا رفت آن سینه ای که داغ اصغر آتشش میزد یک بی سر و پا بر روی آن سینه با پا رفت خنجر اگر تشنست، این حلقوم‌ خشکیده از حلق رو گردانده و از پشت سر جارفت سر را برید و بر سر نیزه تکان میداد زینب هراسان میرسد،از هوش زهرا رفت انگشت را همراه با انگشترش بردند پیراهن کهنه چرا دیگر به یغما رفت قصه رسید آنجا که نعل تازه کوبیدند با ده سوار این پیکرش هرجای صحرا رفت از خیمه های سوخته یک دختری تنها گریان به سمت پیکر صدچاک بابا رفت قصه به پایان آمد و وای از دل زینب زینب دلش جامانده و همراه سرها رفت
سلام بر دل شاهی که درد عالم داشت نگاه منتظرم اشک غربتی کم داشت نشد کنار کسی درد و دل کنم اما برای درد دلم چای روضه مرهم داشت چقدر از دل ما عقده های غم برداشت همان امام غریبی که سینه اش غم داشت خوشا به حال کسانی که عاشقی بلدند خوشا به حال همان خانه ای که پرچم داشت بدان که زندگی بی حسین بردگی است به لطف اوست که هر سال ما محرم داشت @sabksher
27.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بند اول امون از بی کسی و بی قراری ی لشکر مونده و تنهاست زینب نشسته تو نگاهش ابر ماتم غریبی از نگاش پیداست زینب شده بیچاره زینب معجر پاره زینب بی پسر بی برادر شده آواره زینب خمید با درد جدایی شکست هر روز اسارت خمید با طعنه و توهین شکست با رد جسارت زینب زینب زینب مانده یکه و تنها در دشت بلا زینب زینب زینب زینب خون میچکد از فرقش در کرببلا زینب بند دوم شبای غربت و جمع یتیما همه پروانه و شمعست زینب نشسته سر به دیوار خواب رفته بمیرم اینچنین خستست زینب بی کس و خسته زینب بغض سربسته زینب همه دیدن تو بازار دستای بسته زینب خمید با آتیش مردم شکست تو مجلس شامی خمید تو کنج خرابه شکست ما بین حرامی زینب زینب زینب دستاش غل و زنجیر و میسوزه سرش زینب زینب زینب زینب در مجلس نامحرم خون شد جگرش زینب @sabksher
Mohammad Koohrokhi - Osveye Moghavemat.mp3
10.84M
اسوه مقاومت با صدای: محمد کوهرخی شاعر: سید علی مرتضوی ملودی: شهرام میرجلالی ناظر ضبط: مجید فردحسینی تنظیم: اوّاب @sabksher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اجرای قطعه اسوه مقاومت و مصاحبه تصویری در شبکه گلستان برنامه حزب الله زنده است به تاریخ 1403/07/12 @sabksher
بند اول لقد ضاق صدری حبیبه فوادی من هرکاری کردم جوابی ندادی چقدر دلشکسته از این خونه میری هنوزم که از من داری رو میگیری بمیرم براتو، پر تو شکسته داری میری اما با این حال خسته داری میری پناه من ای تنها تکیه گاه من ای یار بی گناه من خدانگهدار ...... بند دوم نگام ابر بارون با این غم میبارم که بعد از تو حالا کسیو ندارم روی میخ و دیوار نشون از تو مونده دیدن که گل من، خودش رو کشونده تو بودی کنارم من و دست بسته نگفتی به حیدر که پهلوت شکسته کشوندنم تو کوچه ها جلوی چشم بچه ها ای گل یاس مرتضی خدانگهدار ........ بند سوم من و نیمه ی شب من و غسل زهرا منم دست تنها منم کوه غم ها حسن جان عزیزم چقد بی قراری که موند ازتو تنها، غم و اشک و زاری تو گفتی که نامرد توی کوچه سد شد قدت رو کشیدی ولی ضربه رد شد ای یار پرپر علی یاور مضطر علی سوره ی کوثر علی خدانگهدار @sabksher
بند اول سرفرازی مادر فوق افلاکی سر معراجی تو نفس لولاکی افتخارم اینه مادرم هستی پرچم ما میشه چادر خاکی تا ملک بانویی من گدا میشم با نگاهت بانو من فدا میشم بهترین تفسیر مادری زهرا من به عشق مادر مبتلا میشم چادر تو مادر تموم‌ باورمه میدونم که سایت همیشه رو سرمه ..... بند دوم ای گل پیغمبر گوهر نابی علت دنیایی سر اسبابی کربلا رو بانو از شما دارم وقتی که ای مادر عشق اربابی عمریه ای مادر بت بدهکارم میدونم که واست عمری سربارم اما من میخونم‌ مادرم زهرا میدونی که خیلی من دوست دارم توی هییت مادر دیدی هوایی شدم تو دعا کردی و من کربلایی شدم ...... بند سوم زائرت میشم من توی رویاها روی گنبد میره پرچمت بالا دستمو میزارم به روی سینه رو لبم میشینه ذکر یا زهرا به خدا غوغای محشری بانو همه ی تفسیر کوثری بانو حضرت صدیقه فوق اعجازی قوت بازوی حیدری بانو توی هییت دلخوش به این سلام تو ام مادر من هستی منم غلام تو ام @sabksher
خدا دشمن پی راه وروده به پشت در آتیش و دوده صورت فاطمه کبوده ای وای فاطمه رفته از هوش زمین غرق خونه مونده یه لخته ی خون رو میخ در نشونه مولا کشیده شد با دست بسته کشیده شد با حال خسته مولا دلش خیلی شکسته ای وای امانت پیمبر میون خاک و خونه علی به فکر زهراست قدش دیگه کمونه زهرا افتاده با یه حال مضطر شکسته شد پهلوی مادر محسن شده فدای حیدر ای وای دنبال حیدر اما دست به کمر گرفته قنفذ غلاف شمشیر بالای سر گرفته ............ حسن میبینه مادرو تو بستر میافته یاد کوچه و در کبودیِ صورت مادر هرکاری کردش اما ضربه به مادرش خورد چیزی دیگه نمیگم فقط میگم حسن مرد ای وای زهرا دیگه آروم خوابیده رنگ و روی حسین پریده علی حالا نفس بریده ای وای موقع غسل زهرا علی شده بیچاره دستش رسید به بازوش سر به دیوار میزاره مادر داره میره اما شبونه تو اوج غربت مخفیونه با جای ضرب تازیونه ای وای یاس جوون حیدر آخر اروم خوابیده علی نشسته تنها دیگه موهاش سفیده زینب بهونه مادر گرفته هی از بابا خبر گرفته چادر خاکی سر گرفته ای وای بابا بگو که مادر بدون من کجا رفت حسن میگه که مادر دیگه پیش خدا رفت امشب شام غریبونه غریباست با یاد مادر روضه برپاست اون که دیگه شکسته مولاست ای وای رد خونِ رو دیوار دوباره روضه خونه زینب تو جانماز مادر نماز میخونه @sabksher
بند اول مدد از اسم بانو میگیرم ملیکه ی دو دنیایی زهرا میریزی محشرو به هم بانو با خطبه ی تماشایی زهرا ای بانوی افلاکی، تو معنیه لولاکی پرچم های ما میشه، هر گوشه چادر خاکی سر بند رو سر زهرا،حک‌گشته رو در زهرا این حال خوشم یعنی،که کرده نظر زهرا گل پیمبری،اول و آخری سوره ی کوثری،هستیه حیدری ...... بند دوم با نگاهت چه غوغایی میشه اعجاز حق همیشه همراته اگرکه بر عدو اخمی کردی واجب بر ما نماز آیاته ای مخزن سرالله،همراه ولی الله حیدر به تو مینازه،صدیقه ی آل الله حیدر چو عدیل توست،جنت به دلیل توست چادر متکان مادر،این بنده دخیل توست از همه برتری،غوغای محشری بانو و سروری،همیشه مادری @sabksher
بند اول اسرار خدا نگر در دستان فاطمه که جنت به دست بانو امری مسلمه میچیند هرآنکه گوید یا مرتضی علی با حب علی رود از ما ترس و واهمه افلاک برا فاطمه شده دلچاک چه مقامی داره این بانو که رسیده بهر او لولاک این بانو که اوج اقتداره دل بی قراره اسم من غلام فاطمست و افتخاره حک‌شده به سینه فاطمه یا زهرا شبیه نقشی که حک بر روی ذوالفقاره ........ بند دوم در حیرت همه که بانو اوج صلابته در دستان مادرم تقدیر قیامته و نازل شده همه قرآن بهر فاطمه که کوثر برای بانو مهر علامته دلدار مادر شه اباالاحرار تسبیح حضرت زهرا شد بهترین ذکر تو همه اذکار دست عاشقا دخیل مادر دنیای حیدر بضعه الرسول یا شده خود پیامبر آبروی عالم ای عزیز مولا به خدا شفاعتش شده امید نوکر *به سبک قتال العرب علی* @sabksher
بند اول ای با وفا همسر من بمیرم تو شدی فداییه حیدر ای با وفا همسر جلوی چشم علی افتادی پشت در هنوز تموم پیکرت میسوزه نگاه خون دخترت میسوزه خودم دیدم تو بین شعله هایی دیدم چادر روی سرت میسوزه ای وای من ناموس علیه بین این دشمن بین چل تا بی حیا افتاد یک زن واویلا ای وای مولا ای امان از دل مولا مولا واویلا ....... بند دوم وای غصه حاصل شد تا نامردی اومد و تو کوچه حایل شد وای غصه حاصل شد به خدا که سیلی توی کوچه قاتل شد چه سخته اشک مادرو ببینی گوشواره هاشو از زمین بچینی چه سخت گم بشه مسیر مادر با گریه بین هر قدم بشینی چه دلگیره به خدا حسن ازین غم میمیره وقتی زهرا از علی رو میگیره واویلا ...... بند سوم وای ای پناه من داری میری فاطمه ای بی گناه من وای ای پناه من خون میباره اشم غم ازین نگاه من موقع غسل تو نفس بریدم وقتی که بازوی کبودو دیدم نگفتی که پهلوی تو شکسته من صدای شکستنو شنیدم دل غم داره رفتی و خون تو روی مسماره روضه خون ما در و این دیواره واویلا @sabksher
تو‌ درد میکشی مقابل من دم نمیزنی گاهی حسن به جای تو هم آه میکشد هی اه میکشد و جوابی نمیدهد با دست خود به روی زمین راه میکشد با من‌سخن بگو که به بغضت امان دهی اشکی بریز خنده برای دلم مکن تفسیر صورتت کمرم را شکسته است ابری سیاه پرده به این ماه میکشد ای کاش مرده بودم و پرپر نمیشدی یا اینکه تو مدافع حیدر نمیشدی در وقت حمله مانع این در نمیشدی زینب هنوز ناله ی اماه میکشد ای فاطمه غریب زمان را حلال کن شرمنده ام که سرو جوانم کمان شدی وقت فراق آمد و تنها شده علی تو میروی و درد مرا چاه میشکد @sabksher
همسایه ها راحت بخوابید! دیگر علی زهرا ندارد دنیای او در پشت در سوخت، مولا دگر دنیا ندارد بعد از در و دیوار و مسمار، جز آه از حیدر نمانده از ضربه ها،از آه...از آه... دنیا دگر مولا ندارد سر روی دیوار است،اشکی، از گوشه چشمش رها شد تفسیر زلزال است شانه، آن شانه که همتا ندارد وقت گذر از کوچه ای که، دیوار هایش روضه خوانند هی دست میگیرد به دیوار،بهر گذشتن پا ندارد حالا علی ماندست و غربت،با استخوانی در گلویش با چاه باید درد و دل کرد،وقتی کسی لیلا ندارد... @sabksher