eitaa logo
Sabksher
99 دنبال‌کننده
3 عکس
9 ویدیو
6 فایل
سبک و شعرهای سید علی مرتضوی جهت ارتباط با ادمین @jahat_payam
مشاهده در ایتا
دانلود
قسم میدم تو رو به مادر نرو داداش بمون کنارم ببین علی خیلی مریضه مردی ندارم میترسم از نگاه دشمن ببین که منتظر نشستن اینا دیگه حیا ندارن نامردو پستن داری میری تنهام میزاری وقتی دیگه یاور نداری گرفته پای مرکبت رو سکینه از دل بی قراری معجر رو معجرا ببندید نامردی مارو دید و خندید رقیه باز از خواب پریده از پدرش دوباره پرسید داداش میری طاقت ندارم گوشواره هارو در میارم دست چشم رقیه میزارم تو رو نبینه کاشکی سر راهت فدا شم من هم شهید کربلا شم اما نبینم که داداشم روی زمینه شلوغه به دور پیکر تو شمشیر روی شمشیر بلنده اون گوشه نعل تازه داره دشمن میبنده افتادی و به دور گودال یک لشکری مشغول جنگه دیگه میون تیر و شمشیر بارون سنگه رو پیکرش پا میزاره نامرد ببین جونی نداره دارن میان به سمت جسمش دوباره لشکری سواره دلم به غم مبتلا شد دریای خون کربلا شد زمین داره میلرزه یعنی سر حسین من جدا شد آتیش میزنن خیمه هارو جسمای سر از تن جدارو سرها به روی نیزه هارو نمیشه باور معجرهارو دشمن میگیره بیچاره رباب فکر تیره زینب حالا دیگه اسیره نداره یاور
به تعداد محدود سفارش شعر پذیرفته میشود
وای یک جرعه آب نه یک قطرست دواش هی زبون میکشه دور لباش جونی نداره که بستست چشاش آه عمو رفت و دیگه رفت فکر آب داره میکشه با گریش عذاب ای امون از دل خون رباب ای وای علی تشنه آبه روی دسته ربابه بی تابه داره میرسه یه نوایی جون مادر بخواب لا لالایی لالایی به خدا نمونده اشک توی چشام لالایی داری بال بال میزنی پیش نگام لالایی به خدا منم علی خشکه لبام لالایی تو گهواره علی با حال تلظی بیداره رباب آروم به ارباب داره گلش رو میسپاره وای وایساده جلوی در مضطره همه ی دلش پیش اصغره الهی من بمیرم مادره آه به خودش میگه وقت خوابشه الاناست که دیگه سیراب بشه بدجوری این دلم بی تابشه ای وای هلهله چه بلنده به حال من حرمله میخنده ای وای تیر دشمنا تیزه از عبا خون تازه میریزه میریزه بدجوری خجالت از روی حسین میریزه قطره های خون از ابروی حسین میریزه گرد پیری داره از موی حسین میریزه غمش اینه یک شعبه میکشت سه شعبه میچینه چه قدر سخته سر اصغر رو رو نیزه میبینه @sabksher
وای از خیمه میاد به سمت حسین خم میشه میبوسه دست حسین میمونه غریب و خسته حسین آه میفرسته علی رو میدون حسین میشینه با حال حیرون حسین لب تشنه علی،پریشون حسین میخوند میکشم تا که هستم ولله خم میشه نیزه تو دستم دشمن مونده راهی نداره بین میدون حیدر کراره کراره یک تنه به قلب لشکر میزنه کراره وقتی که نعره ی حیدر میزنه کراره با یک چرخش دو سه تا سر میزنه کراره نگاش تاره شبه پیغمبر خیلی عطش داره همه میگن شبیه حیدر تیغ دو سر داره وای دور علی بدجور غوغا شده نوبته دشمن مولا شده محشر کبرایی برپا شده آه داره خون میریزه فرق سرو بین دشمن میبره اکبرو هرکسی میدید میزد ضربرو میزد هرکسی که گذر کرد ضربه هاشون علی رو پر پر کرد چی شد عبا وقتی نیازه یکی میگفت که کار مقراضه‌ مقراضه اربا اربا شد علی زیر سر مقراضه همه جا اکبره و این اثره مقراضه شاه اگر خورده زمین از خبره مقراضه عدو شاده وقتی که صورت به صورت افتاده میگفت دشمن حسین پیش جسم علی جون داده @sabksher
وای هم سپاهه هم یل لشکره مثل باباش فاتح خیبره هم ابالفضله و هم حیدره آه تیغ دو سر حسین چشمشه قتال العرب خم اخمشه محشر کبری میگن خشمشه دشمن بدجوری هراسونه علمو وقتی که میچرخونه چشماش میده درس حماسه غیرت الله معنی عباسه عباسه لشکر حسین رکاب اما نگین عباسه ماه آسمونه و روی زمین عباسه پسر فاطمه و ام بنین عباسه همین خوبه دل دشمن با نگاهش آشوبه زمین لرزید با ذکر حیدر علم رو میکوبه وای داره میره به سمت علقمه علم توی دستشه محکمه ولی تو دل حسین ماتمه آه داره میره دیگه ماه حسین همه ی پشت و پناه حسین قوت قلب و سپاه حسین ای وای علقمه بی صدا شد جدا از تن دو دست سقا شد تیر و ضربه و یل بی دست به صورت خورد زمین و شرمندست شرمندست به رقیه داده بود وعده آب شرمندست خبرش میرسه به گوش رباب شرمندست سمت قتله گاه شدن پا به رکاب شرمندست حسین تا شد ابالفضل افتاد و شمر پیدا شد توی خیمه فقط زینب موند دیگه تنها شد @sabksher
وای کسی نیست حسینو یاری کنه کاش یکی بیاد و کاری کنه حق داره زینب که زاری کنه آه تک و تنها بین میدون حسین نگاهش به خیمه حیرون حسین بین کشته ها پریشون حسین غربت یعنی یاری نداری نه علی اکبر و علمداری زینب دیگه داره میمیره تاکه کهنه لباسو میگیره میگیره وقت رفتنش سکینه دستشو میگیره میشینه رقیه پای اسبشو میگیره میره ارباب و رباب معجرشو میگیره غریبونه داره میره اما خیلی داغونه تک و تنها غریب مادر تو بین میدونه وای هیچکسی نبود بشه یاورش ضربه ای خورده به فرق سرش خیلی تیر نشسته به پیکرش آه با ضربه ی سنگ پیشونی شکست تیر حرمله به سینه نشست داره میشکه تیر از پشت به دست افتاد غرق و خون و بی حاله هدف شمشیرا تو گوداله زینب روی تله میبینه ضربه ها جای ضربه میشینه میشینه نیزه اینبار بی هوا تو دهنش میشینه میاد با چکمه روی بدنش میشینه رد نعل تازه هم روی تنش میشینه جدا میزد اگه خنجر تیزه پس چرا میزد لب تشنه میون گودال و دست و پا میزد @sabksher
4_5839377577898149210.mp3
6.93M
سبک مشترک سبک و شعر:سید علی مرتضوی @sabksher
شیعتی مهما شربتم...حلقه دور قتلگاه است او سمعتم بغریب...شاه عالم بی سپاه است و انا سبط الذی...در زیر ضربت بی پناه است و بجرد الخیل...ای مردم حسینم بی گناه است یاری از مردم طلب کرد و همه گشتند طلبکارش و با شمشیر و نیزه آمدند آخر به پیکارش واحسین... شیعتی انی غریب...تیر در سینه نشستست لیتکم فی یوم عاشورا...به سم پهلو شکستست کیف استسقى لطفلى...نیزه راه آه بستست و سقوه سهم بغى...جسم شاه از هم گسستست روی تل خواهر تماشا میکند گودال خونین را به ضرب نیزه و شمشیر از بالا به پایین را واحسین... شیعتی ما ان سمعتم...روی سینه رد پا شد قطعوا راسی بظلم...آه خنجر از قفا شد رفعوه بعد قتلی...سر دگر از تن جدا شد ذاک راسی فی رماح...سر به روی نی رها شد خیمه ها آتش گرفت،وای!حرم جولان مرکب شد دخیل دست طفلان در حرم دستان زینب شد واحسین... شعر:سید علی مرتضوی @sabksher
4_5830187760928948690.mp3
5.01M
سبک تک و واحد و زنجیرزنی بسیار سوزناک @sabksher
لالایی ای اصغر بخواب جون مادر خیلی خشکه لبهات عمو دیگه رفت بمیرم که تو هنوز به بیرونه چشمات ای خدا چکار کنم که علی تشنه ی آبه با حال تلظیه روی دستای ربابه علی لالا دیگه نیست حتی اشک تو چشام ببین مادر که منم دیگه خشک لبام علی لالا توی آغوش بابایی میترسم داری میری نرو...علی لالایی جلوی خیمه من منتظر ایستادم حال مضطر دارم چقدر دیر کرد توی آغوش باباس اینو باور دارم چقدر شلوغ شده هلهله دیگه بلنده اما این وسط چرا حرمله داره میخنده علی لالا چه سفید شده موی حسین چرا حالا پره خون شده روی حسین علی لالا به خدا که غمم اینه میدونم که رو نیزه بره مادر میبینه سبک:جلوی آیینه حمید علیمی شعر:سید علی مرتضوی @sabksher داره میره میدون خم‌میشه میبوسه دستای بابارو علی رفت اما وقت رفتنش دیده اشکای بابارو خم شده قد حسین بدجوری شده پریشون میبینه حالا علی داره میره سمت میدون گل لیلا یک تنه به لشکر میزنه با یک چرخش دو سه تایی و سر میزنه گل لیلا رو لباش ذکر حیدر بود دشمن مونده پیامبره یا علی اکبر بود یک ضربه بر سر خورد چشم اسب پر خون شد بد جوری غوغا شد علی رفت از حال تو میون دشمن هلهله برپا شد از هرجایی رد شده ضربه بر تنش نشسته حالا افتاده علی همه پیکرش شکسته گل لیلا اربا اربا میونه عبا همه دیدن صورت به صورت مونده بابا گل لیلا میبینی که عدو شاده یکی گفت که ببینید حسین دیگه جون داده سبک:جلوی آیینه حمید علیمی شعر:سید علی مرتضوی @sabksher داری میری عباس دل من میلرزه تو پناهم هستی ای علمدارم علمو میگیری که سپاهم هستی علمو که میگیری دشمنت میشه هراسون ای علمدار حسین علمو برام‌بچرخون میری عباس برو ای یل ام بنین حسین تنهاست میری ای ماه روی زمین میری عباس دل خواهرت آشوبه تو داری میری و میبینی به سر میکوبه میبینم ساکت شد خبر از تکبیر نیست عباسم تنها شد توی راه دیدم دستای جدا شده که قد من تا شد این همه غم منه که دست تو بدن نداری تیر رفته تو چشم تو میخوای تیرو دربیاری میری عباس با عمود چی اومد سر تو تنها موندی پر تیر شده پیکر تو میری عباس کمرم داره تا میشه تو میری و زینب میمونه که تنها میشه سبک:جلوی آیینه حمید علیمی شعر:سید علی مرتضوی @sabksher ای خدا میبینی که حسینه تنها میون میدونه نگاهش اما دیگه سمت خیمست بمیرم حیرونه ای داداش غریبی و دیگه هیچ یاری نداری علی اکبرت که رفت تو علمداری نداری غریب داداش معجرارو گره میزنم تو رفتی و گوشواره ها رو من میکنم غریب داداش زینبت داره میمیره میبینم که تو میدون جنگ داداشم پیره مونده بین دشمن دورشو میگیرن غم عالم اینه ضربه ی سنگو خونِ رو پیشونی تیر تو قلب میشینه افتادی و غرق خون خواهرت داره میبینه شمر اومد با خنجرش به روی سینه میشینه غریب داداش ضربه ها جای ضربه نشست چقدر نیزه خورد به پهلو و پهلو شکست غریب داداش جای نعل رو تنت مونده سر تو روی نیزه رو خاک بدنت مونده سبک:جلوی آیینه حمید علیمی شعر:سید علی مرتضوی @sabksher