#امام_موسی_کاظم
#شعر
#روضه
در گوشه ای نشسته امامی که خسته بود
مولا که در قفس پر و بالش شکسته بود
دیگر توان نبود به پایی که بسته بود
تنهاترین غریب،نمازش نشسته بود
بعد از نماز بر لبش أمّن یُجیب بود
ارباب عالمی که در عالم غریب بود
بعد از نماز ولوله تازیانه بود
در صبح و ظهر،نوبت آخر شبانه بود
رد کبود مانده به پشتش نشانه بود
با بغض میزدند، که حیدر بهانه بود
یا ربِّ نَجِّنی است که تکرار میشود
روزه گرفته با ستم افطار میشود
مولای ما به گوشه زندان عذاب شد
زهری خوراند دشمن و هر لحظه آب شد
از خون دل محاسن آقا خضاب شد
آری دعای هر شب او مستجاب شد
پر میکشد ولی،غل و زنجیر وا نشد
زهر جفای مانده به سینه دوا نشد
@sabksher
#امام_موسی_کاظم
#زمینه
بند اول
غریبونه بودی غریبونه میری
الهی بمیرم که تنها داری پر میگیری
غریب زمونه تنت پر نشونه
چه دردی کشیدی که قد تو آقا کمونه
الهی بمیرم
تو زندانی و یار و یاور نداری
الهی بمیرم
روی تخته چوب آخرش سر میزاری
با قلب شکسته
تو افتادی و هیچکسی نیست کنارت
الهی بمیرم
آقاجون برای دل بی قرارت
الهی بمیرم غم دل همینه
که اینجوری مولام به روی زمینه
.....
بند دوم
غریبونه یعنی که بعد از شهادت
هنوز زنجیرا وصله به پات بمونه
غریبونه یعنی که باشه امامم
روی دوش چهارتا غلام مخفیونه
الهی بمیرم
نبودش رضا تا سرو روی پاهاش بزاری
الهی بمیرم
تو نعم الامیری ولی هیچکسی رو نداری
آقا خسته بودی
ولی سمت حلقوم یاس تو تیری نرفته
غریب بودی اما
دیگه بعد تو خواهرت به اسیری نرفته
حالا وقت رفتن به فکر رضایی
روی لب میخونی رضا جان کجایی
@sabksher
#امام_حسین
#اباعبدلله
#شعر
نور تابید و زمین جلوه گه حوران شد
روزیِ دوزخیان پا قدمش باران شد
.
در حریری که خدا خود به محمد داده
حال پیچیده چنین سوره ای از قرآن شد
.
فاطمه غنچه خود را به بغل چسبانده
باز با خنده لبهاش علی خندان شد
.
در طوافند ملائک همه دور سر او
فطرس سوخته پر با نگهش درمان شد
.
عاکفان سمت حریمند و حرم سمت حسین
بی سبب نیست حسین قبله گه ایمان شد
.
آمد و شهر مدینه همه سبز است ولی
تا حسین آمده در کرببلا طوفان شد...
@sabksher
#امام_سجاد
#غزل
از کوچه های عشق رسیدم به ساحتش
دیدم به سجده است میان تلاوتش
قد قامت نماز دمادم اقامه شد
سجاده پهن در وسطش مهر تربتش
با هر نفس دوباره مناجات میدمد
از سینه ی امام در آن کنج عزلتش
محشر نگاه حضرت سجاد میشود
وقتی کلام اوست دمی از قیامتش
ما شیعه ایم تا که صحیفه به دست ماست
بوی بهشت میرسد از هر روایتش
وقتی که سنگ و خاک به دستش طلا شوند
دل کیمیا گر است به یمن ولایتش
صدها ملک طواف به دور سرش کنند
جبریل غبطه خورد به طول عبادتش
من بنده ام و لطف امامم قدیمی است
از لطف اوست گشته نصیبم امامتش
حقا که در کلام نگنجد بیان او
اما نشسته است به جانم حلاوتش
@sabksher
35.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷️#گزارش_تصویری
🏳جـشـن بـزرگ حَضرَت عـَلي اَکبَر {؏}
✨ســـــرود #هــمـــخـــوانی
شاعر :داوود #رحــــیمی
سیـــد علی #مرتــضــوی
➖➖➖➖➖➖
🏳هیئت رزمندگان اسلام یزد
🎬 گروه هنر و رسانه سپهبد شهید
حاج قاسم سلیمانی دارالعباده یزد
➖➖➖➖➖➖
#امیرالمونین
#شب_قدر
بند اول
قدمبه قدم میره مسجد
امیر غریب قلبش خونه
دلش به خدا تنگزهراست
اگر که نگاهش گریونه
سپر بود
زهرا پشت در بود
زینب خون جگر بود
وای از دل مولا
حزین بود
غرق خون روی زمین بود
سهم فاطمه همین بود
وای از دل مولا
مولای غریبه
بمیرم جلو فاطمه دستاشو بستن
مولای غریبه
با غلاف زدن و غرورش رو شکستن
مولا مولا
.....
بند دوم
به سجده غریبونه افتاد
علی که پناه عالم بود
از فزتُ ی رو لب فهمیدم
این ضربه به زخماش مرهم بود
غریبه
اونکه نعم الحبیبه
وقت امن یجیبه
وای از دل مولا
شکسته
خون روی نگاشو بسته
افتاده امام خسته
وای از دل مولا
مولای غریبه
وقت رفتنشم فکر اشک یتیماس
مولای غریبه
فکر کرب و بلا فکر زینب تنهاس
......
بند سوم
قدم به قدم میره میدون
حسین علی بی لشکر شد
میافته میون یک گودال
غریبه و جسمش پرپر شد
به سر خورد
نیزه و تیر و سپر خورد
خواهرش خون جگر خورد
وای از دل زینب
جدا شد
سری روی نی رها شد
سهم زینبش دعا شد
وای از دل زینب
زینب چه غریبه
مثل فاطمسو دست و بازو کبوده
زینب چه غریبه
بمیرم که چه تنها تو آتیش و دوده
@sabksher
#شب_قدر
#امیرالمومنین
بند اول
با علی بودن آخرین شب بود
خون دله بی قرار زینب بود
شیر خیبر کجا و این بستر
ذکر یا فاطمه روی لب بود
وای بر من که بی علی ماندیم
دیدی دنیا که خون جگر شده ایم
بعد مادر یتیم بودیم و
بی پدر ما یتیم تر شده ایم
یتیمی دیده ی گریون یتیمی
یتیمی خاری دورون یتیمی
کنار پیکر بابا بخونید
یتیمی درد بی درمون یتیمی
......
بند دوم
نیمه ی شب دوباره هجران و
درد دوری و چشم گریان و
وقت غسلش حسن زمین افتاد
شد مدینه دل پریشان و
نیمه شب،غسل،بی صدا بردن
همه از فاطمه نشان دارد
میشود خاک مرهم درده
آن گلویی که استخوان دارد
یتیمی قلب بی سامون یتیمی
یتیمی و غم هجرون یتیمی
کنار پیکر بابا بخونید
یتیمی درد بی درمون یتیمی
......
بند سوم
مثل زینب گریان بابا بود
آیه آیه شبیه زهرا بود
سیلی و تازیانه و آتش
دست به دیوار و قامتش تا بود
سره بابا به روی دامن او
چقدر بغض در گلو دارد
کربلا کوفه شام را دیده
لب به رگ هایزیر و رو دارد
یتیمی صورت گلگون یتیمی
یتیمی دست و پای خون یتیمی
کنار جسم این دختر بخونید
یتیمی درد بی درمون یتیمی
@sabksher