#امیرالمومنین
#شعر
به جای سر، به پهلو میزند همواره مرهم را
شکسته تیغ فرقش... نه! شکسته پشت عالم را
ندیدش استخوانی را که عمری در گلو دارد
ندید آن تیغ در چشمش، نشاند آن ضرب محکم را
((علی وجه خداوند است و بخشش جزء اوصافش
و میبخشد اگر زنده بماند، ابن ملجم را))
چه کرده با دلش دنیا که میگوید به فرزندش
شبانه دفن کن من را و پنهان دار قبرم را
هدایت ریخت ارکانش که حیدر چشم میبندد
زمانه در پی جهلش ندید آن مُهر خاتم را
زمانه بی علی گشت و جهان در حسرت رویش
و زینب ماند و چشمانی که ریزد آبزمزمرا
و زینبماند و چشمانی که میبینند در غربت
غروب ظهر عاشورای آن ماه محرم را...
@sabksher
#غزل
#امیرالمومنین
خسته از انتظار آمدنش
آن یتیمی که بین راهش بود
بغض خود را گرفت،گریه نکرد
مادری که به در نگاهش بود۰۰۰
نان وخرمای کودکان یتیم
بین کیسه،همان حوالی در
منتظر مانده تا که بوسه زند
شانه ای را که تکیه گاهش بود
خبری توی شهر پیچیده
سمت مسجد شده هیاهویی
بین محراب،غرق خون مردی
که علی بودنش گناهش بود
و دوباره صدای تق تق در
پشت در،مرد زخمی از غم ها
میخ در یا که تیغ زهرآلود
کوفه امشب،شب سیاهش بود
از یتیمان و میخ در ناگاه
باز شعرم غم مدینه گرفت
غم کوچه غم غریبی شهر
غربتی که به در گواهش بود
@sabksher
#زمینه
#امیرالمومنین
بند اول
تو قلب یتیم کوه درده
هی میگه بابام برمیگرده
پشت همه به بابا گرمه
دنیا بی بابا خیلی سرده
مولا دیگه رفت ما بی پدریم
با کاسه ی شیر ما پشت دریم
با حال حزین پیش حسنیم
با اذن حسین ما سینه زنیم
مولا مولا
.......
بند دوم
این غصه همش با حیدر بود
زهرا به خدا پشت در بود
درمون علی بعد از زهرا
این ضربه ی بر فرق سر بود
میپیچه صدا دنیامو نزن
افتاده زمین زهرامو نزن
میپیچه صدا این حرف حسن
من رو بزنو مادر رو نزن
مولا مولا
....
بند سوم
یاد کوچه ها بی تابش کرد
مولا رو همین غم آبش کرد
گریه،نیمه شب،اشک زهرا
هر نیمه ی شب بی خوابش کرد
از خاطره ها میلرزه حسن
بازم نیمه شب میپیچه کفن
از خاطره ها خون شد جگرش
چادر رو تکوند با چشم ترش
مولا مولا
......
بند چهارم
تو نیمه ی شب غوغا میشه
زینب چقدر تنها میشه
تو نیمه ی شب وقت رفتن
روضه دوباره برپا میشه
با درد حسین گریونه علی
از کرب و بلا میخونه علی
ای درد منو درمونم حسین
ای جون منو سامونم حسین
مولا مولا
@sabksher
#زمینه
#امیرالمومنین
بند اول
نیمه شب مولا
با کوه غم ها
داره میره غریب خیلی تنگه دلش
برا دیدن زهرا
خیلی بی تابه
سمت محرابه
آخه دنیا براش بعد دیوار و در
دیگه مثل عذابه
مولای خسته دیده دستاشو بستن
غرورش رو شکستن
فاطمه به زمین خورد
مولای خسته دیده قد کمونو
میخ و لخته ی خون و
دیده یاسشو پژمرد
مولای خسته دیده آتیش و دود و
دست و بازو کبودو
قامتی که کمونه
مولای خسته دیده صورت نیلی
حسن و غم سیلی
دیده اشک شبونه
یا علی مولا
........
بند دوم
در سجده اما
شمشیری بالا
ًکه شکسته شده فرق شاه غریب
غرق خون شده مولا
چشماش بارونه
لبهاش بی جونه
زیر لبها ولی داره شاه غریب
آروم روضه میخونه
وای از عاشورا که حسین بی پناهه
تنها بین سپاهه
دخترش میره از حال
وای از عاشورا وقتی نیزه به پا شد
سر شاهی جدا شد
تنش مونده تو گودال
وای از عاشورا ای وای از دل پرتب
اسارت میره زینب
زینبی که کمونه
وای از عاشورا وای از حلقوم اصغر
تن پرپره اکبر
مولا روضه میخونه
ای حسین جانم
@sabksher
#امیرالمومنین
#زمینه
بند اول
ای بابا دلم گرفته میبینم فرقت شکسته
بیا و چشماتو وا کن ببین زینبت شکسته
بدجوری درد یتیمیدیگه افتاده به جونم
فکر رفتن کرده آبم ببین میگیره زبونم
بابا رنگ من پریده آخه رنگت دیگه زرده
تو رو به خدا بلندشو زینبت دورت بگرده
افتادی میون بستر و چشمت
سمت در میره گاهی
ای غریب مدینه
میبینم که تو میری دیگه از حال
زیر لب میگی نامرد
فاطمه رو زمینه
امیر تنها
آه و واویلا
غریب عالم
علی یا مولا
.....
بند دوم
دوباره شبیه مادر نیمه شب تو داری میری
ولی اینبار دیگه نیستی دستمو آروم بگیری
چقدر غریبی بابا وقتی قبرت بی نشونه
بعد سی سال غصه خوردن اینه سهمت از زمونه
به خدا یادم نمیره وقتی که دستاتو بستن
پهلوی مادرمونو جلوی چشمات شکستن
میدونم که محسن روی دستات
مادرم اومد اما
مادری که حزینه
زینب مونده و شروع یتیمی
مقصدم شده بابا
بی تو شهر مدینه
......
بند سوم
بی تو این مردم کوفه دیگه روز خوش ندارن
یتیما تو نیمه ی شب منتظر موندن بیدارن
کیسه های نون و خرما، غریبی با روی بسته
حالا فهمیدن کی بوده، علی با قلب شکسته
بابا بعد تو میبینم چقدر کوفه سیاهه
چه سکوتی توی شهره چه سکوتی دل چاهه
دیر انگار رسیده طفل یتیمی
کاسه شیر و خرما
واسه ی تو آورده
میبینی لبای خشکشو بابا
سهمشو به تو داده
اما چیزی نخورده
......
بند چهارم(گریز)
ای داداش دلم میلرزه آخه خیلی نگرونم
تو داری میری به میدون من دارم تنها میمونم
میبینی خیلی میترسم رحمی کن به حال زارم
این همه داغ روی قلبم چطوری دووم بیارم
ای حسین تو داری میری زینبو تنها میزاری
نه حبیبی نه زهیری تو دیگه سقا نداری
آخرش تو رفتی و من مضطر
بعد رفتنت حالا
روی تله میشینم
این رسمش نبود بری و بمونم
من سر تو رو داداش
روی نیزه ببینم
شهید تشنه
شهید عریان
عزیز زهرا
حسین یا مولا
@sabksher