eitaa logo
خط سبز
107 دنبال‌کننده
278 عکس
28 ویدیو
2 فایل
گاه نوشت های "محمدرضا اخضریان کاشانی" دانش جوی اندیشه و سیاست و جامعه
مشاهده در ایتا
دانلود
از آفتاب تا سایه نگاهی به کنش‌گری سیاسی دکتر سعید جلیلی بخش نخست جمهوری اسلامی نزدیک به نیم قرن است که گام در مسیر پرفراز و نشیب مردم‌سالاری نهاده و بدیهی است در برابر دولت-ملت هایی که تجارب چند ده ساله در این مسیر دارند هنوز نیازمند تجربه اندوزی و گاه، آزمون و خطاست. یکی از این تجارب، بهره مندی از نهادهای مدنی در راستای کاهش نقش دولت و ارتقای جایگاه مردم در فرایند حکمرانی است. در حالی که بسیاری از جوامع، الگوی تحزب را برای تحقق این هدف برگزیده اند، ایرانیان الگوی متفاوتی را تجربه کرده اند. یکی از کارآمدترین الگوهای مدنی در نیم قرن اخیر کشور، بهره مندی از نهاد های مدنی غیر رسمی همچون هیآت در عرصه فرهنگی و اجتماعی و گروه های ذی نفوذ / فشار در عرصه سیاسی و اقتصادی بوده است. گروه ذی‌نفوذ / فشار از جمله نهادهای مدنی شامل گروهی از افراد یا سازمان‌هاست که با بهره گیری از پشتوانه‌های مردمی و اجتماعی و تحت فشار قرار دادن مقامات حکومتی یا بخشی از آنها، برای کسب منافع خود مبارزه می‌کنند. فعالیت‌های گروه‌های فشار بر خلاف احزاب، معطوف به کسب قدرت نیست ولی قدرت را به هر طرفی که بخواهند می‌کشانند. گروه‌های فشار با توجه به ماهیت، ابزارها و شیوه‌های عمل و ... از یکدیگر متمایز می‌شوند. امروزه گروه‌ های فشار به بخش جدایی ناپذیری از نظام های سیاسی مردمسالار تبدیل شد ­‌اند که گرچه وظیفه تصمیم گیری سیاسی را بر عهده ندارند اما از طریق سازمان­دهی و پیگیری منافع خود در پی اثرگذاری بر فرایند سیاست گذاری عمومی، سیاست گذاران و تصمیم سازان در سطح کلان هستند. این گروه ها بر مراحل «شناسایی و تعریف مسئله»، «تدوین سیاست» و «اجرای سیاست» اثر گذارند و مسائل و مشکلاتی که مرتبط با منافعشان است یا منافعشان را به خطر می ­اندازند یا مشکلات مهم مرتبط با جامعه را به دستور کار رسمی نظام وارد می نمایند تا برای حل آن مسئله سیاست جدیدی تصویب و یا سیاستی را تغییر یا خاتمه دهند. در مرحله تدوین سیاست، گروه های فشار نقش مهمی ایفا می کنند اگرچه این گروه­ ها تصمیم ­گیرنده نیستند اما منبع مهم اطلاعات و پیشنهاد دهنده گزینه های مختلف و راه­ حل های جایگزین به حکومت می­ باشند. این مدل کنش‌گری مدنی در مقابل حزب سیاسی که متشکل از گروهی از مردم است که با هدف بدست گرفتن حکومت، عمدتا از راه انتخابات، سازمان یافته‌اند در چند ویژگی تمایز دارد: ۱) کسب قدرت سیاسی در حزب ۲) سازمان‌یافتگی احزاب با اعضای رسمی‌. ۳) نگرش موضوعی گسترده‌ تر احزاب به مسایل کشور ۴) روش های مدنی تر و دموکراتیک تر در احزاب دوران سخت و بی سامان پهلوی که دوره گذار از نظام سیاسی سنتی به مدرن بود و با مداخلات غیرمدنی دولت، به یک نظام شبه مدرن و نهایتا به یک انقلاب مدرن منجر شد شاهد چندین مدل از کنش‌گری های سیاسی بود که الگوهای مدرن آن همچون احزاب سیاسی با الگوی غربی عمدتا ناکام و الگوهای مذهبی همچون هیآت مذهبی با گرایش سیاسی و نیز احزاب با الگوی شرقی نسبتا موفق بودند، رویکردی که گرچه به تعطیلی احزاب و حبس و اعدام مخالفان منجر شد اما سهم گروه های غیررسمی در توفیقات آتی به مراتب بیش از گروه های رسمی بود. گروه های مذهبی با بهره مندی از ابزار فشار افکار عمومی و بسیج نیروهای مذهبی و گروه های چپگرا با توسعه فرایند تحقق سیاست های حزبی از بالا با همراهی نیروهای ایدیولوژیک توفیقات زیادی در دستیابی به اهداف خود چه در ماجرای ملی شدن نفت یا برکناری مصدق و چه در ساماندهی مخالفان پهلوی و فراهم سازی مقدمات انقلاب اسلامی  داشتند. رویکردهایی که پس از پیروزی انقلاب، یکی (گروه های چپ) به سبب ناتوانی ایدیولوژیک در برابر ایدئولوژی نظام جدید و دیگری به سبب جذب شدن در ساختار جدید توان سابق را از دست دادند. از جمله آنها هیأت های موتلفه که با خروج از قالب گروه فشار و کسب مجوز حزب، عملا از چرخه سیاست ورزی موثر در کشور خارج شد در حالی که برخی هیآت و مداحان صاحب نام، همچنان تاثیر چشمگیری بر فرایند حکمرانی دارند. تجربه حکمرانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی را می توان با رشد آشکار مفاهیم جامعه شناختی سیاسی و کنش‌گری با الگوهای مردمسالارانه درنظر گرفت. ادامه در بخش دوم https://eitaa.com/sabzkhat
از آفتاب تا سایه نگاهی به کنش‌گری سیاسی دکتر سعید جلیلی بخش دوم سعید جلیلی را می توان یکی از چهره هایی تصور کرد که یا عالمانه و آگاهانه یا ناشی از انباشت دانش و تجربه سیاسی در کشور، به درک تازه ای از کنش سیاسی رسیده که با تلفیق الگوهای سنتی و مدرن مدنی تلاش دارد سهم باورهای عقیدتی را در فرایند حکمرانی توسعه دهد. او با بهره مندی از ترکیب دو الگوی کنش‌گری هیآت مذهبی و احزاب شرقی در صدد است منویات عقیدتی را تبدیل به سیاست های نظام نموده آنها را از طریق کارگزارانی باورمند از یکسو و بسیج عمومی‌و فشار افکار عمومی از سوی دیگر، اهداف خود را محقق سازد. از نظر من، نظام مردمسالار باید این رویکرد را ارج نهاد و با تقویت آن، امکان ساماندهی گروه های فشار و نیروهای آتش به اختیار را در قالبی نهادمند فراهم سازد. بی شک تغییر فرایند راهبری گروه های فشار از چهره هایی نظیر الله کرم به سعید جلیلی و تغییر راهبرد گروه فشار از تخریب و فحاشی به مشارکت ایجابی و تلاش برای تغییر سیاست ها به روش های نرم و مسالمت آمیز یک گام بلند به سمت مردم‌سالاری و مقدمه ای برای تشکیل یک حزب فراگیر در آینده است که با رفع تمایزات و اصلاح کارکردهای گروه فشار به کارکردهای حزبی ممکن خواهد بود. بدیهی است که چنین دگردیسی سیاسی از گروه فشار به حزب، آسیب هایی در پی دارد که ابهام زدایی از اهداف و فعالیت ها و هویت سازی سیاسی اختصاصی و آشکار از نیروها و خالص سازی حامیان و طبعا کاهش هواداران از جمله آنهاست. ساختاری که به نظر می رسد جلیلی با درک این آسیب ها، از آن دوری نموده با حفظ کارکرد گروه فشار و تامین ثبات سیاسی مردم‌سالاری و ایفای نقش سیاستگذار نه سیاستگزار از پذیرش نقش ها و مناصب رسمی در حوزه سیاستگذاری پرهیز نماید. الگوی "سیاست ورزی در سایه" با تلفیق مدل های سنتی و شرقی شاید در آینده سهم چشمگیری بر فرایند حکمرانی در جمهوری اسلامی ایفا کند هر چند که خروج از  سایه و کارکردهای گروه فشار و ورود به عرصه آفتابی حزب و تلاش برای کسب قدرت و مناصب انتخاباتی زمینه تضعیف فرصت های ایفای نقش گروه فشار را هم فراهم سازد. به نظر می رسد اینک که سعیدجلیلی رسما اعلام نموده که "دولت سایه را جدی تر دنبال می کنم" گزینه مطلوب برای او این است که میان آفتاب و سایه یکی را برگزیند و مسیر سیاست ورزی و تاثیر بر فرایند حکمرانی را از دریچه گروه فشار جدید خود پیگیری نماید. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
در آمدی بر چیستی عاطفه و عاطفه گرایی از منظر حکمت متعالیه نویسنده: زینب السادات میر شمسی ناشر: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی کتاب درآمدی بر عاطفه و عاطفه گرایی از منظر حکمت متعالیه به قلم خانم دکتر زینب السادات میرشمسی در شمارگان ۳۵۰ نسخه و در ۲۹۵ صفحه روانه بازار نشر شد. این کتاب جزو نخستین کتاب‌هایی است که به موضوع عاطفه در حکمت اسلامی توجه کرده است و نویسنده توانسته جنبه‌ها و ساحت‌های مختلف موضوع را برای مخاطبان روشن سازد. نویسنده در معرفی کتاب آورده است: امروزه عواطف به عنوان یکی از ابعاد نفس ناطقه انسانی که نقش مهمی در افعال و ادراکات بشر دارد، مورد توجه بسیاری از محققان قرارگرفته است؛ عواطف از یکسو از منظر شناختی‌بودن یا نبودن، معقولیت، توجیه و… و از سوی دیگر از جهت نقش مبنایی‌شان برای اخلاق در روزگاری که پایه‌های اخلاق متزلزل و نظریه‌های اخلاقی کم‌رنگ شده‌اند، مورد توجه است. در این کتاب نظریه عاطفه‌گرایی از منظر حکمت متعالیه صدرایی بررسی شده است. به باور نگارنده دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی درباره عواطف، دیدگاهی واقع‌گرایانه است که اگرچه عواطف را با شناخت و ادراک پیوند می‌زند، آنها را شناختی محض نمی‌داند؛ به همین دلیل می‌تواند معیار صدق و معقولیت عواطف را با توجه با شناختی- ارزشی بودن عواطف تحلیل کند؛ چنین دیدگاهی از یک سو با مبانی حکمت متعالیه همخوانی دارد و از سوی دیگر با نظریه‌های جدید عاطفه تا حدودی همتراز است.
دولت نوستالژی طی دو یادداشت در ۶ تیر (نامزدها در چند کلمه) پیش از انتخابات ریاست جمهوری و ۱۷ تیر (عصر بی قراری) دو روز پس از آن، نامگذاری دولت پزشکیان به عنوان دولت سوم روحانی را خطای تحلیل دانسته دولت او را به دولت سوم خاتمی نزدیکتر دانستم که در باورهای سیاسی و اجتماعی دنباله رو برنامه ها و رویکردهای او خواهد بود. (چنانکه معتقدم رویکرد وی در عرصه اقتصادی به ترکیبی از دولت میرحسین و احمدی نژاد نزدیکتر خواهد بود). با انتخاب عارف به عنوان معاون اول آنهم پس از دیدار با خاتمی در پاستور، این گمانه زنی را تقویت کرد. بازگشت اصلاح طلبان که در سه سال اخیر از عرصه سیاسی دور و هشت سال پیش از آن نیز تنها در قالب همکار در قدرت حضور داشته و هشت سال پیشتر هم سهمی در قدرت نداشتند عملا پس از ۱۹ سال حاوی معانی فراوانی است که درک آن می تواند سپهر سیاسی آینده کشور را روشن تر سازد. اصلاح طلبان با دو جناح میانه رو و تندرو که اولی حول خاتمی حلقه زده و خواهان اصلاحات تدریجی در ساختار حکمرانی هستند و دومی که در قالب یک جنبش بی سر اما دارای گره های ارتباطی متعدد از او عبور کرده و خواهان دگرگونی سریع تر در ارکان حاکمیت و تغییرات جدی در حکمرانی هستند با پیروزی پزشکیان خود را در میانه میدان رسمی سیاست و جامعه احساس می کنند. تجربه این بازگشت به قدرت و وزن کشی ها و سهم خواهی دو جریان یاد شده در کابینه چهاردهم، یادآور قدرت یابی اصلاح طلبان در شورای شهر اول تهران است؛ زمانی که دو جریان درونی اصلاح طلبان به دنبال انجام تغییرات از دریچه رویکرد اختصاصی خود بودند. عبدالله نوری، سعید حجاریان، جمیله کدیور، فاطمه جلایی‌پور، محمدابراهیم اصغرزاده، محمد عطریانفر، احمد حکیمی‌پور، سیدمحمود علیزاده طباطبایی و صدیقه وسمقی از جمله اعضای برجسته شورا بودند که در دو گروه میانه رو کارگزاران به رهبری عبدالله نوری و تندرو مشارکت به رهبری سعید حجاریان بر سر تقسیم پست ها بویژه انتخاب شهردار با هم درگیر شدند و با تهدید نوری به استعفا و میانداری بزرگان اصلاح طلب، گزینه قطعی شده برای شهرداری تغییر و پس از رد پیشنهاد شهرداری از سوی بهزاد نبوی، الویری شهردار شد در حالی که تا پایان دوره نیمه کاره اش درگیر اختلافات سخت میان همین دو طیف و نهایتا ناچار به کناره گیری شد. شورای شهر نیز سرانجام با وجود تغییر شهردار به آرامش نرسید و زودتر از خط پایان، منحل شد. این روزها نیز در شرایطی که همه تقریبا به این نتیجه قطعی رسیده اند که پزشکیان یک سیاستمدار کارکشته و ششدانگ به معنای رایج نیست و از سیاست بازی های حرفه ای ها به دور است زخم کهنه اصلاح طلبان میانه رو و تندرو سر باز نموده و به کشاکش میان آنان بر سر تقسیم مناصب دولتی منجر شده به حدی که حتی رییس ستاد پزشکیان را در جمع حامیان او هو می کنند. چالش آینده پزشکیان در حوزه راهبری دولت را می توان از یکسو در عرصه حامیان گفتمانی او بر سر سرعت و شدت اصلاحات در حکمرانی و در خارج از آن بر سر کارآمدی و تعهد به ارزشهای بنیادین نظام جستجو نمود. انتخاب عارف به عنوان معاون اول را می توان نخستین پیام پزشکیان به حامیان داخل و خارج گفتمان دولت دانست که حاکی از تلاش او برای انتخاب مسیر میانه در انجام اصلاحات و تعهد به ارزشهای بنیادین نظام سیاسی تلقی کرد؛ پیامی که ممکن است به مذاق تندروان اصلاح طلب خوش نیامده کارشکنی ها و سیل مطالبات، دولت او را وارد چالش های جدی نماید بویژه اگر متعهد به شعار دولت وفاق ملی بوده و جمعی از نزدیکان به جریان رقیب را نیز وارد دولت نماید. فعلا باید منتظر ماند و توان پزشکیان و حلقه نخست او در مدیریت روانی حامیان از یکسو و منتقدان از سوی دیگر را ارزیابی کرد و نتیجه آن را در فهرست نهایی وزیران مشاهده کرد. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
وزیران پوششی به نظرم مشاوران پزشکیان و طراحان کابینه، بعید است فهم درستی از شرایط مجلس و احتمال عدم کسب آرای لازم برای برخی از چهره های نشان دار در برخی وزارتخانه های کلیدی نداشته باشند. تعجب آور نخواهد بود اگر دستیاران رییس جمهور به ایشان پیشنهاد دهند که در چندین وزارتخانه حساس، گزینه دوم خود را به عنوان گزینه اول معرفی کند تا در صورت رد شدن در مجلس و در دور نخست، به دلیل فشارهای جانبی برای همراهی مجلس با دولت، در معرفی دوم، گزینه اصلی رای بیاورد. در این شرایط می توان با معرفی چند گزینه خاص، هم شعار حمایت از محروم شدگان، فراموش شدگان، بانوان، اقلیت ها و... را محقق کرد هم وزیر نشدن آنان به گردن مجلس رقیب بیفتد. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
آغاز دولت وفاق ملی من به عنوان رئیس جمهور در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند قادر متعال سوگند یاد می‌کنم که پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری و قانون اساسی کشور باشم و همه استعداد و صلاحیت خویش را در راه ایفای مسئولیت‌هایی که برعهده گرفته‌ام به کارگیرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سازم و از هرگونه خودکامگی بپرهیزم و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است حمایت کنم. در حراست از مرزها و استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور از هیچ اقدامی دریغ نورزم و با استعانت از خداوند و پیروی از پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام قدرتی را که ملت به عنوان امانتی مقدس به من سپرده است همچون امینی پارسا و فداکار نگاهدار باشم و آن را به منتخب ملت پس از خود بسپارم‌‏. پی نوشت : گرچه این سوگندنامه برای رییس جمهور درنظر گرفته شده اما چه خوب است آن را متنی برای آحاد ملت تلقی نموده همراه با پزشکیان برای پاسداری از کشور و ارزشهای والای آن تجدید عهد نماییم. برای رییس جمهور جدید و همراهان ایشان آرزوی سربلندی و عاقبت بخیری داریم.
خوشآمد گویی به سبک اسراییل پزشکیان پس از سخنان باصلابت دیروز، امروز باید نخستین نشست رسمی خود را با موضوع پاسخ به جنایت رژیم صهیونیستی برگزار کند. شاید امروز هیچ گزینه ای بیشتر از پاسخ مناسب و البته خردمندانه به اسراییل مورد "وفاق ملی" نباشد.
نارسانه ترور مظلومانه و تاسف برانگیز و البته ناباورانه شهید اسماعیل هنیه را می توان از زوایای گوناگون بررسی و تحلیل کرد که قطعا توسط صاحبنظران انجام خواهد شد، اما به عنوان یک مخاطب رسانه ای این رویداد تلخ، یکی از ناگوارترین ابعاد آن را ضعف شدید و عمیق نظام رسانه ای کشور می دانم که پس از بارها تکرار حوادث مشابه همچنان کمترین تحولی در خود ندیده است : ✓ضعف آشکار نظام اطلاع رسانی متمرکز ✓نبود هرگونه سخنگوی مشخص در خصوص حادثه حتی در حد آتش نشانی ✓غیبت خبرگزاری ها و رسانه های داخلی در صحنه حادثه و عدم مخابره هرگونه خبر و تصویر از نزدیک صحنه ✓ارجاع یک خبر داخلی به رسانه های خارجی و استناد به رسانه های عبری و عربی و غربی بخشی از واقعیت رسانه ای کشور در شبانه روز گذشته است. در حالی که دهها خبرگزاری و پایگاه خبری و رسانه ملی در فاصله چند دقیقه ای از محل حادثه مستقر بوده اند با گذشت یک روز، حتی یک تصویر یا گزارش زنده یا ضبطی از چند صدمتری محل واقعه هم منتشر نشده و هیچ‌ مقام‌ مسوولی نیز درباره آن اطلاع رسانی رسمی نکرده است. روشن است که نبود یک رسانه مستقل یا رسانه ای که درک صحیح از ضرورت های اطلاع رسانی روز داشته باشد یکی از مهمترین عوامل این چالش بزرگ است که مرجعیت خبری را از داخل به خارج و بویژه دشمن منتقل می کند. امید است نظام اطلاع رسانی و بویژه ساختار امنیتی حاکم بر آن درک مناسبی از الزامات این حوزه به دست آورده شاهد اصلاح این رویه ناصحیح و رویکرد غلط باشیم. کانال خط سبز . https://eitaa.com/sabzkhat