eitaa logo
کانال رسمی حضرت آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی-ره
3.4هزار دنبال‌کننده
540 عکس
144 ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم این کانال، تنها کانال رسمی جهت نشر معارف عالم ربانی حضرت آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی (ره) در پیام رسان ایتا می باشد که زیر نظر بیت شریف معظم له فعالیت می نماید. مدیر کانال: سید محمد یعقوبی قائنی @yaghubi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « دستور العمل های آیت الله انصاری » ⬅️ از استاد معظم مطالبه‌ی دستورالعمل نمودم ایشان هم بدون مضایقه راهنمایی کرده و دستوراتی دادند از جمله فرمودند: ▫️اول باید از جمیع معاصی توبه‌ی صحیحی کنید و برای این کار اگر حال توبه دارید « نماز روز یکشنبه‌ی ماه ذیقعده » ☑️ را که مرحوم محدث قمی در اعمال آن ماه نقل کرده بخوانید و اگر حال توبه ندارید ابتدا حال را تحصیل کنید و راهش این است که هر روز در ساعتی معین و در جای خلوتی افرادی را که قبلا می‌شناختید و از دنیا رفته‌اند به یاد آورده فکر کنید که الآن آنها کجا رفته‌اند؟ و در آنجا به چه چیز احتیاج دارند؟ همین طور فکر را ادامه داده تا کم‌کم حال انزجار از دنیا پیدا شود و نماز مذکور را بعد از آن بخوانید ⬅️ هم‌چنین فرمودند: ▫️« آداب و سنن » را مطالعه کرده به آن عمل نمایید ▫️نماز را در پنج وقت بخوانید و دائما با وضو باشید نوافل و مخصوصا نافله‌ی شب را ترک نکنید روزهای جمعه خود را معطر نمایید. هر وقت حالی داشتید مناجات خمسه عشر را بخوانید با خدا مناجات کنید و از توسل به اهل بیت «علیهم السلام» خصوصا حضرت ابا عبد الله «علیه السلام» غفلت ننمایید ⬅️ دستور توبه‌ی ایشان بر حقیر که در آن‌ وقت خیال می‌کردم مقدار زیادی از راه را طی کرده و مدت‌هاست که در وادی توبه و انابه قدم گذاشته‌ام بسیار گران آمد اما باید دانست که توبه را مراتب و مراحلی است که حقیر از این معنا غافل بودم توبه‌ی قبلی نوعی جا عوض کردن از مکانی به مکان بهتر بود اما این توبه پرواز از زمین طبیعت به آسمان روحانیت است ⬅️ و این معنا را در خواب که یکی از عوالم و آیات خداوندی است به حقیر ارائه فرمودند در عالم رؤیا دیدم: با رفقا و عده‌ای دیگر در جایی مجتمع شده‌ایم و همگی خیال پرواز به غرفه‌هایی داریم که در یک ساختمان چند طبقه بود در آن حال حقیر خیال می‌کردم که می‌توانم با یک پرواز به آخرین غرفه رفته در آنجا منزل کنم زیرا کار را بلامانع دیده در خود نیز قدرت و تیز پروازی احساس می‌کردم در این هنگام متوجه شدم که سگ بسیار بزرگ و سهمگینی در کمین است تا هر کس بخواهد پرواز کند او را پاره پاره نماید لذا هیچ‌کس جرأت پرواز از صحن آن سرای طبیعت را به خود نمی‌داد و همه به حال انتظار ایستاده بودیم در همین حال پیری از در آن سرای وسیع وارد شد و پای خود را روی گردن آن سگ گذاشته مانع از افتراس وی گردید بنده متوجه شدم که آن سگ نسبت به او بسیار مطیع و خاضع است و چون خیلی منتظر فرصت بودم وقت را غنیمت شمرده پرواز کردم اما با اینکه خیال می‌کردم می‌توانم با یک پرواز خود را به آخرین غرفه برسانم با زحمت بسیار و سنگینی زیادی که در جسم خود احساس می‌کردم توانستم خود را تنها به اولین غرفه برسانم آنگاه آن پیر حقیقت پای را از روی گردن سگ برداشت و آن را رها نمود آن سگ که از پرواز حقیر بسیار خشمگین شده بود به طرز عجیبی به طرف بالا پرید تا بنده را پایین بکشد اما تقریبا تا نیم متری حقیر که بالا آمد بر زمین سقوط کرد و به لطف الهی دستش به این ضعیف نرسید ⬅️ گر چه در آن‌ وقت متوجه معنای این خواب نشدم ولی بعدها فهمیدم که خدای منان به لطف خود این رو سیاه را با حقایق بلند و نکات دقیقی آشنا فرموده است انسان بدون توسل به کسی که [ استادی که ] سگ نفسش خاضع شده و به دست او تسلیم گردیده نمی‌تواند از عالم طبیعت قدمی بالا رود و این نیازمند شرح بسیاری است ... خداوند به لطف و کرم خود همه‌ی برادران را به شناخت نفس و حقیقت آن و مکائد و اطوار آن موفق فرماید آمین 📓 « سفینةالصادقین ص۱۵۶ » ۸۰ ☑️ از ميان اعمال این ماه [ذی القعده] نماز توبه در روز يکشنبه اهميت ويژه دارد و ظاهرا به اين ماه و به اولين يکشنبه آن نيز اختصاص ندارد 📓 « انیس الصادقین - اعمال ایام سال » ‌‌‌‌┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ ⬇️ کيفيت خواندن اين نماز چنين است: ▫️روز يکشنبه ماه ذی القعده ▫️غسل بجا آورد ▫️و وضو بگيرد ▫️و چهار رکعت نماز بخواند ▫️در هر رکعت سوره«حمد»را يک مرتبه و سوره«توحيد»را سه مرتبه و سوره«فلق»را يک مرتبه و سوره «ناس»را يک مرتبه بخواند و پس از نماز هفتاد مرتبه استغفار کند و استغفار را با: لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ الْعَلِیِّ الْعَظيمِ ختم نمايد سپس بگويد: يا عَزيزُ يا غَفّارُ اِغْفِرْ لی ذُنُوبی وَ ذُنُوبَ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ فَإِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلّا أَنْتَ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
11.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
° 🌷 اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ 💠 عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضىٰ اَلْإِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِكَ عَلىٰ مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرىٰ اَلصِّدّيقِ الشَّهيدِ صَلاةً كَثيرَةً تامَّةً زاكِيَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً كَأَفْضَلِ ما صَلَّيْتَ عَلىٰ أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيائِكَ‏ ┈••✾•🌿 💠🌷💠 🌿•✾••┈ 🌷 « میلاد با سعادت حضرت » 💠 ثامن الحجج علی بن موسی الرّضا ▫️علیه آلاف التّحیة و الثّناء مبارک باد 💠 @sadeghin_ir
🔳 "پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی” و اعلام عزای عمومی در پی درگذشت شهادت‌گونه رئیس‌جمهور و همراهان گرامی ایشان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی شهادت حجت‌الاسلام والمسلمین سیّدابراهیم رئیسی رئیس‌جمهور اسلامی ایران، دکتر امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه، حجت‌الاسلام‌والمسلمین آل‌هاشم نماینده ولی‌فقیه در آذربایجان شرقی، دکتر رحمتی استاندار آذربایجان شرقی و همراهان گرامی ایشان در سانحه هوایی را تسلیت گفتند. متن پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرّحمن الرّحیم انا لله و انا الیه راجعون با اندوه و تاسف فراوان خبر تلخِ درگذشتِ شهادت گونه‌ی عالم مجاهد، رئیس جمهور مردمی و با کفایت و پرتلاش، خادم‌الرضا علیه السلام جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید ابراهیم رئیسی و همراهان گرامی ایشان رضوان الله علیهم را دریافت کردم. این حادثه‌ی ناگوار در اثنای یک تلاش خدمت‌رسانی اتفاق افتاد؛ همه‌ی مدت مسئولیت این انسان بزرگوار و فداکار چه در دوران کوتاه ریاست جمهوری و چه پیش از آن، یکسره به تلاش بی‌وقفه در خدمت به مردم و به کشور و به اسلام سپری شد. رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت. در این حادثه‌ی تلخ، ملت ایران، خدمتگزار صمیمی و مخلص و با ارزشی را از دست داد. برای او صلاح و رضایت مردم که حاکی از رضایت الهی است بر همه چیز ترجیح داشت، از این رو آزردگیهایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان، مانع تلاش شبانه روزیش برای پیشرفت و اصلاح امور نمیشد. در این حادثه‌ی سنگین شخصیتهای برجسته‌ئی مانند حجةالاسلام آل هاشم امام جمعه‌ی محبوب و معتبر تبریز، جناب آقای امیر عبداللهیان وزیر خارجه‌ی مجاهد و فعال، جناب آقای مالک رحمتی استاندار انقلابی و متدین آذربایجان شرقی و گروه پروازی و دیگر همراهان نیز به رحمت الهی پیوستند. اینجانب پنج روز عزای عمومی اعلام میکنم و به ملت عزیز ایران تسلیت میگویم. جناب آقای مخبر طبق اصل ۱۳۱ قانون اساسی در مقام مدیریت قوه‌ی مجریه قرار میگیرد و موظف است به همراهی رؤسای قوای مقنّنه و قضائیه ترتیبی دهند که ظرف حداکثر پنجاه روز رئیس جمهور جدید انتخاب شود.   در پایان تسلیت صمیمی خود را به مادر گرامی جناب آقای رئیسی و همسر فاضل و بزرگوار ایشان و دیگر بازماندگان رئیس جمهور و خانواده‌های محترم همراهان بویژه والد ماجد جناب آقای آل هاشم معروض میدارم و صبر و تسلای آنان و رحمت الهی برای درگذشتگان را مسألت میکنم. سیّدعلی خامنه‌ای ۴۰۳/۲/۳۱
4_5979073016993155970.mp3
7.64M
🔘 امام رضا (ع): 🔳 إِنَّ يَوْمَ قَتْلِ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنا وَ أَذَلَّ عَزيزَنا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلاءٍ ⏪ « مداحی آقای موحدی » ⚪️ « یا اباالحسن » یا علی بن موسی الرضا (ع) ⬅️ سلام علی آل طه و یس سلام علی آل خیرالنبیین سلام علی روضةٍ حلّ فیها امام یباهی به المُلک والدین امام بحق شاه مطلق که آمد حریم درش قبله گاه سلاطین علی ابن موسی الرضا که از خدایش رضا شد لقب چون رضا بودش آئین اگر خواهی آری به کف دامن او برو دامن از هر چه جز اوست برچین 🏴 عزاداری امام رضا علیه السلام چند روز مانده به محرم : سیاهه زدن پارچه های مشکی با دست مبارکشان برای برپایی عزای اباعبدالله علیه السلام ▫️ همانا روز شهادت حسين (عليه السّلام) پلكهاى چشم ما را مجروح و اشك ما را روان كرد و عزيز ما را در سرزمین کرب و بلا خوار و زبون ساخت ┄┅✿🍃❀🏴❀🍃✿┅┄ ⬅️ « زبان حال » حضرت زینب سلام الله علیها: حسین جان ▫️به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه می برند ▫️نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند ▫️برادرم سر تو را به نیزه ای نشانده دشمن علی ▫️نمی روم ولی مرا به این بهانه می برند 💠 فهرست مداحی‌ ها؛ حضرت علی بن موسی الرضا (ع) 💠 @sadeghin_ir
9.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
° 🔘 « نفحات ربانی » ⬅️ آدم یه چیزی رو که می فهمه باید دنبالش رو بگیره نشانه است اینها ⬅️ انَّ لِرَبِّکُم فی اَیّامِ دَهرِکُم نَفَحاتٌ ▫️اَلا فَتَعَرّضُوا لَها پیغمبر خدا فرمودند: از برای خدای شما در ایام زندگی تان نفحاتی هست، یک نسیم های رحمت می وزد، متعرضش بشوید یعنی از دست ندهید، همیشه نیست می‌خواهم عرض کنم که اگر انسان یک بویی از یک جایی بُرد دنبالش بره ببیند از کجاست این؟ شما اگر از تو کوچه رد شی درِ یک مغازه ای رد شی یک بوی عطر می شنوی خوشت بیاد ببینی این بوی خوبیه، نمی ری ببینی که این کجاست این اصلش کجاست؟ ⬅️ تمام این حقایق یک مبدأ داره نَحْنُ اَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ...وَ عَدُوُّنا اَصْلُ كُلِّ شَرٍّ هر جا یک خیری ظاهر بشه مبدأش اونها [ هستند ] اما هیچکس هیچ چیز نداره هیچ چی از خودش نداره همه یک شبهی هستیم یک پرتوی هستیم به ما تابیده، حیات پیدا کردیم منتها می گیم خودمم خودمم منتخب_کلام ۱۹ 💠 فهرست منتخب کلام 💠 @sadeghin_ir
° 🔘 نَحْنُ اَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ...وَ عَدُوُّنا اَصْلُ كُلِّ شَرٍّ ⚪️ امام صادق عليه السلام: ⬅️ نَحْنُ اَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ وَ مِنْ فُروعِنا كُلُّ بِرٍّ ◽️فَمِنَ البِرِّ: ▫️التَّوحيدُ ▫️وَ الصَّلاةُ ▫️وَ الصِّيامُ ▫️وَ كَظْمُ الْغَيْظِ ▫️وَ الْعَفْوُ عَنِ المُسى ءِ ▫️وَ رَحْمَةُ الفَقيرِ ▫️وَ تَعَهُّدُ الجارِ ▫️وَ الاِقرارُ بِالفَضْلِ لاَِهلِهِ ⬅️ وَ عَدُوُّنا اَصْلُ كُلِّ شَرٍّ وَ مِنْ فُروعِهِمْ كُلُّ قَبيحٍ وَ فاحِشَةٍ ◽️فَمِنْهُمُ ▫️الْكِذْبُ ▫️وَ الْبُخْلُ ▫️وَ النَّميمَةُ ▫️وَ الْقَطيعَةُ ▫️وَ اَكْلُ الرِّبا ▫️وَ اَكْلُ مالِ الْيَـتيمِ بِغَيْرِ حَقِّهِ ▫️وَ تَعَدّى الْحُدودِ الَّتى اَمَرَ اللهُ ▫️وَ رُكوبُ الْفَواحِشِ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ ▫️وَ الزِّنا ▫️وَ السَّرِقَةُ ▫️وَ كُلُّ ما وافَقَ ذٰلِكَ مِنَ القَبيحِ ⬅️ فَـكَذَبَ مَنْ زَعَمَ اَ نَّهُ مَعَنا وَ هُوَ مُتَعَلِّقٌ بِفُروعِ غَيْرِنا 💠 ما [ خاندان پيامبر ] ريشه همه خوبى ها هستيم و هر نيكى اى [ميوه اى] از شاخه هاى ماست و از جمله نيكى هاست: ▫️يكتا دانستن خدا ▫️و نماز ▫️و روزه ▫️و فروخوردن خشم ▫️و گذشت از كسى كه بدى اى كرده است ▫️و ترحّم به نيازمند ▫️و رسيدگى به همسايه ▫️و اعتراف به كمال اهل كمال 💠 و دشمن ما نيز ريشه همه بدى هاست و هر زشتى و بدكارى اى [ميوه اى ] از شاخه هاى اوست و از جمله زشتى هاست: ▫️دروغ ▫️و بُخل ▫️و سخن چينى ▫️و قطع رابطه با خويشاوندان ▫️و رِبا خوارى ▫️و به ناحقْ خوردنِ مال يتيم ▫️و تجاوز از حدودِ فرمان هاى الهى ▫️و بدكارگى آشكار و پنهان ▫️و زنا ▫️و دزدى ▫️ و هر زشتىِ ديگرى از اين دست 💠 پس دروغ می گوید كسی که می پندارد با ماست امّا به شاخه هاى غیر ما چنگ زده است 📓 « كافى ج ۸ ص ۲۴۲ ح ۳۳۶ » 💠 @sadeghin_ir
‍ ° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « او واقعا گم‌شده‌ای داشت » ⬅️ از وقایع دیگر قائن ملاقات با عالم بزرگوار جناب آیة الله آقای مهدوی - اعلی الله مقامه - بود وی عالمی سرشناس، با تقوا، و مرد منوری بود که در قائن تدریس می‌کرد و به بنده ارادت خاصی داشت و با اینکه ایشان پیر مرد و من جوان بودم هرگاه مرا می‌دید مانند کسی که گم شده‌ای دارد با من گرم می‌گرفت و بسیار تفقد می‌کرد... ⬅️ روزی به پیشنهاد یکی از دوستان برای شرکت در مجلس روضه به منزل آیة الله آیتی «رحمه الله» - که از علمای قائن و درس خارج آنجا بر عهده‌ی وی بود - رفتم در آن مجلس عده‌ای از علما از جمله جناب آقای مهدوی حضور داشتند همین‌که وارد شدم ایشان تمام قامت برخاست و با احترام زیاد مرا کنار خود نشاند و پس از احوال‌پرسی گفت: آقای یعقوبی امروز شما باید منبر بروید من که برای رفتن به مشهد بلیط تهیه کرده بودم گفتم: بنده فعلا عازم سفر هستم و برای منبر رفتن آمادگی ندارم آقای آیتی که صاحب مجلس بود گفت: بسیار خوب اگر ایشان آمادگی ندارند مانعی ندارد آقای مهدوی آهسته به ایشان چیزی گفت که من نشنیدم بلافاصله آقای آیتی گفت: آقای یعقوبی شما را رها نمی‌کنیم. حتما باید منبر بروید بنده با اینکه برای منبر رفتن در حضور علما هیچ آمادگی نداشتم و از طرف دیگر اصلا منبری نبودم دیدم چاره‌ای نیست لذا چند لحظه‌ای تأمل کرده با لسان حال عرض کردم: خدایا کلماتی بر زبانم جاری کن که مورد رضای تو باشد هم خود صدمه نخورم و هم دیگران استفاده کنند به منبر رفته پس از خواندن خطبه، سوره‌ی مبارکه‌ی «و الشمس» بر زبانم جاری شد ضمن تلاوت سوره با مطالعه‌ی حال مستمعین - که برای آنها چه مطالبی باید گفت - رشته‌ی سخن را به مناسبت آیه‌ی « قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكّیٰها » به تزکیه‌ی نفس کشاندم آقای مهدوی هم با تمام وجود متوجه من شده بود خودم نیز گرم شده بودم و مطالب دقیقی بیان گردید سپس موضوع را به کربلا ربط داده روضه‌ی مناسبی خواندم و از منبر پایین آمدم آقای مهدوی برخاست مرا در بغل گرفت و گفت: خدا رحمت کند پدرتان آقا سید محمد را چرا شما از ما مضایقه می‌کنید ما هم‌شهری شما هستیم به شما حق داریم چرا تا کنون خود را از ما پنهان می‌کردید؟ و مرا کنار خود نشاند... ⬅️ پس از آن خدا حافظی کرده به منزل آمدم تا آماده‌ی سفر شوم هنوز نیم ساعت نگذشته بود که آقای مهدوی به منزل ما آمد... ⬅️ سپس نزدیک درِ اتاق مؤدبانه با خضوع نشست گفتم: آقا! چرا اینجا می‌نشینید؟ فرمود: جای من همین جاست من آمده‌ام مطلبی را به شما عرض کنم: ▫️بنده با مرحوم میرزای نایینی هم‌مباحثه بوده‌ام با مرحوم آقا ضیاء عراقی هم‌درس بوده‌ام با آیة الله بروجردی «رحمه الله» صیغه‌ی اخوت خوانده‌ام و از جهت علمی هیچ احتیاجی به شما ندارم و می‌توانم برای اثبات صحت هر یک از مطالبی که شما امروز بالای منبر بیان کردید با استدلال کتابی بنویسم ▫️از نظر تقوا نیز همین را عرض کنم که از ابتدای بلوغ تا به حال حتی یک صغیره از من صادر نشده و علاوه بر ماه مبارک روزه‌ی ماه‌های رجب و شعبان نیز تا کنون از من فوت نشده است سپس گفت: نمی‌خواهم از خود تعریف کرده باشم اینها را می‌گویم که بدانید آدم بی‌اطلاعی نیستم ولی با همه‌ی اینها امروز فهمیدم آنچه را خدای متعال به شما لطف فرموده بنده به دست نیاورده‌ام حقیر ضمن آنکه در درون از خدای متعال بسیار شرمنده شدم فهمیدم او گمشده‌ای دارد و به دنبال آن می‌گردد... ⬅️ طولی نکشید که ایشان از دنیا رفت همین‌که خبر فوت ایشان را شنیدم دیدم گویا در مقابلم ایستاده به من نگاه می‌کند و می‌خندد گویی اظهار تشکر می‌کند و با زبان حال می‌گوید: خدای متعال در همان ملاقات آنچه را می‌خواستم به من عطا فرمود رضوان الله تعالی علیه تا غنچه‌ی نشکفته‌ی این باغ که بوید تا یار که را خواهد و میلش به که باشد ⬅️ پس از این ملاقات متوجه شدم کسانی هم یافت می‌شوند که پس از پیمودن مدارج علمی به معلومات خود دل‌خوش و قانع نگشته در جستجوی « حقیقتی » باشند و « هر کجا بویی از آن به مشام‌شان خورد با تواضع به آن روی آورند » زیرا این‌گونه معانی ارتباطی با داشتن سن زیاد یا تحصیلات عالیه ندارد 📓 « سفینة الصادقین ص۴۸۵ » ۸۱ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
12.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
° 🔘 « محبت خدا » به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقی‌ست به ارادت بکشم درد که درمان هم از اوست ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ ⬅️ حقیر روزی مشغول خواندن دعا و مناجات بودم حال خوشی پیدا کرده عرض کردم: خدایا از تو می‌خواهم هنگام رفتن از این دنیا مست محبت تو باشم و با این حال به لقایت نایل گردم همین‌که این درخواست را کردم دلم شکست و اشکم جاری شد و امیدوارم که اجابت شده باشد و چه چیز از این لذت بخش‌تر که انسان در حالی از دنیا برود که مست محبت خدای متعال باشد 📓 « سفینة الصادقین - ص۴۷۲ » منتخب_کلام ۴ 💠 فهرست منتخب کلام 💠 @sadeghin_ir
‍ ° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « رأفت بی‌انتهای خدای مهربان » ⏪ ( صفحه ۱ ) ⬅️ در نیمروز غاری بود به نام «غار مؤمن» که در آن حوضی از جنس ساروج ساخته بودند خصوصیات آن را به افرادی که در امر دفینه تجربه داشتند گفتم آنها تصدیق کردند که از غارهای قدیمی است و ممکن است در آن چیزی از آثار باستانی یافت شود ⬅️ روزی در قم به دلم الهام شد همراه همان شخصی که در امر معدن با او همکاری می‌کردم برای تحقیق درباره‌ی آن غار به قائن برویم پولی قرض کرده و با عجله به تهران رفتم دوستم نیز پولی نداشت او هم مقداری پول قرض کرد و پس از تهیه‌ی اسباب سفر به سرعت روانه‌ی مشهد شدیم اصلا نمی‌دانستیم چرا این‌قدر عجله می‌کنیم و غرض خداوند چیست خواست ما استخراج گنج بود ولی خداوند اراده‌ی دیگری داشت در مشهد زیارتی کرده رفیقم نیز به امام هشتم «علیه السلام» متوسل شد که برایش گشایشی حاصل شود ⬅️ سپس به قائن رفتیم بلافاصله الاغی تهیه کرده عازم نیمروز شدیم اخوی گفت: چرا این‌قدر عجله می‌کنید؟! گفتیم: کار داریم پس از رسیدن به نیمروز دو الاغ بی‌پالان آوردند و همراه یکی از بستگان به نام حاج حسین به طرف غار به راه افتادیم جاده‌ی بدی داشت کوه و دره را طی کردیم تا به جایی رسیدیم که دیگر الاغ هم نمی‌توانست برود بقیه‌ی راه را پیاده رفتیم تا به پایین غار رسیدیم حاج حسین گفت: ابتدا من داخل غار می‌روم ببینم گرگ یا پلنگی در آن نباشد دهانه‌ی غار در جای سختی قرار داشت با زحمت بسیار داخل غار رفت و با رنگ پریده و ترسان برگشت و گفت: آقا! اینجا جن دارد! گفتم: حاجی شوخی نکن گفت: به جدت اینجا دیو دارد زیرا من صدای گوسفند شنیدم اینجا اصلا راهی ندارد که گوسفند داخل آن بشود پس حتما جن است گفتم: حالا من می‌روم ببینم چیست؟ اگر جن است خوب ما هم آدمیم ⬅️ مرا به بالا فرستادند چراغ کاربیت را روشن کردم دیدم داخل غار حوض نسبتا عمیقی است و در میان آن بزی افتاده و ناله می‌کند خواستیم به کمک همراهان آن را بیرون آوریم آنها می‌ترسیدند گفتم: من به تنهایی آن را بیرون می‌آورم عمق حوض تقریبا یک متر و نیم بود با خود گفتم: شاید شاخ بزند ولی دیدم نیرویی برای حرکت ندارد و با صدای ضعیفی ناله می‌کند آن را بغل کردم که بالا بفرستم با تعجب دیدم با اینکه جثه‌ی بزرگی دارد وزنش خیلی کم است همین‌که آن را بیرون غار به زمین گذاشتم به سرعت به سوی آبادی دوید ⬅️ طولی نکشید چوپانی آمده پرسید: آقا! این بز را شما پیدا کردید؟ گفتم: بلی گفت: این بز چهار روز قبل گم شد و من هر چه جستجو کردم آن را نیافتم لذا گمان کردم آن را گرگ خورده است و این بز خیلی چاق بود در این چند روز گوشتش این‌قدر آب شده است ⬅️ با دیدن این جریان یک دفعه حالت انتقالی به من دست داد و متوجه لطف و رافت بی‌انتهای خدای مهربان شدم که ما را از قم به تهران آورده و از آنجا همراه آن بنده‌ی خدا هر دو با پول قرضی به امید گنج با عجله این همه راه را آورد تا یک بز گرفتار را نجات دهیم به رفیقم گفتم: فلانی این حیوان در اینجا می‌نالید و زجر می‌کشید کسی هم از حالش با خبر نبود آن خدایی که از او غافل نشد و ما را این همه راه آورد تا او را نجات دهیم آیا از من و تو غافل می‌شود؟ ⬅️ انقلاب عجیبی در ما پیدا شده حال فوق العاده‌ای به من دست داد و دریافتم که گنج واقعی را پیدا کرده‌ایم از آنجا ضمن آنکه حالم همچنان فوق العاده بود حرکت کردیم تا نزدیک آبادی رسیدیم می‌خواستم نماز مغرب بخوانم ناگهان حالت جذبه‌ای مرا گرفت به طوری که نمی‌توانستم تکبیر بگویم گاهی بی‌اختیار می‌خندیدم و گاهی گریه می‌کردم گاهی سرور و بهجت و حالت سُکر پیدا می‌کردم و خلاصه وضع عجیبی بود که به مراتب برتر و بالاتر از تمام گنج‌های دنیاست و اگر اربعین‌ها زحمت کشیده شود معلوم نیست چنین حالی نصیب انسان گردد نماز را با آن حال خواندیم و پس از آن به ذکر شریف: « یا هو یا من لا هو الا هو » مشغول شدیم رفیق‌مان با اینکه اهل سلوک نبود ولی برقی از آن حال، او را هم گرفته و منقلب شده بود بعضی از اهالی آنجا که اطراف‌مان نشسته بودند از وضع ما تعجب کرده مات و مبهوت تماشا می‌کردند و در عین حال لذت می‌بردند مدتی در این حال غیر عادی بودیم به رفیقم گفتم: ما را ببین که دنبال گنج می‌گشتیم چه گنجی بهتر از این سپس عازم نیمروز شدیم... 📓 « سفینة الصادقین ص۴۷۳ » ۸۲ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir ⚪️ ادامه دارد ⚪️
‍ ° ادامهٔ 🔘 « رافت بی‌انتهای خدای مهربان » ⏪ ( صفحه ۲ ) 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « فیض حق گاه گاه آید، اما بر دل آگاه آید » ⬅️ در بین راه پرسیدم: مگر می‌شود گوسفندی چهار روز گرسنه باشد و زنده بماند؟ یکی از اهالی جریانی نظیر آن را نقل کرد و گفت: روزی شترم گم شد مدتی در بیابان‌ها دنبال آن گشتم تا اینکه تشنگی بر من غلبه کرد برای خوردن آب داخل چاه قناتی رفته دیدم چند بز در آن چاه افتاده و از شدت گرسنگی تمام موهای خودشان را خورده‌اند آنها را نجات دادم پس از آن صاحب‌شان را دیدم او گفت: اینها بیش از ده روز است که گم شده‌اند بنده دیدم این قضیه نیز مانند جریان ما نشان دهنده‌ی مهربانی و رأفت خداوند به مخلوقاتش می‌باشد یکی شترش گم می‌شود تا در پی جستجوی آن چند بز را نجات دهد ما را نیز از صدها کیلومتر راه می‌آورد تا بزی نجات پیدا کند البته او از این جریان بهره‌ای مانند ما نصیبش نشده بود ⬅️ برای همه این‌گونه حوادث پیش می‌آید ولی تنها مؤمنین از آن نتیجه می‌گیرند زیرا مؤمن به این امور با نور ایمان و یقین می‌نگرد و برای این عالم و افعال مردم گرداننده و مدبری قائل است و اراده‌ی خود را مستقل نمی‌داند لذا در این‌گونه پیش‌آمدها تعقل می‌کند که مثلا چه کسی به فکر من انداخت این کار را انجام دهم؟ آنگاه دست خدا و رحمت و رأفت او را دیده و بهره‌ی معنوی می‌برد اما دیگران چون امور را با دیده‌ی طبیعی می‌نگرند یا قلب‌شان به دنیا مشغول است غافل بوده همه‌ی اینها را تصادفی می‌پندارند فیض حق گاه گاه آید، اما بر دل آگاه آید در حدیث است: « إنّ لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها » نفحات رحمانی گهگاهی می‌وزد مهم این است که ما خود را در معرض آن قرار دهیم یکی از همین نفحات این بود که ابتدا خدای متعال به ما توفیق این عمل را داد آنگاه با اینکه در کمال فشار و سختی مادی بودیم متوجه آن معنا شدیم ⬅️ اگر قلب ما تاریک و بی‌ایمان بود چه بسا نفس به آن طرف می‌غلتید و می‌گفت: این هم از کارهای خدا این همه راه با پول قرضی آمدیم و فقط یک بز را درآوردیم این‌گونه برداشت‌ها خدای ناکرده باعث بغض به او - جل جلاله - می‌شود ⬅️ یکی از خطراتی که شدیدا اهل دنیا را به خصوص هنگام جان دادن تهدید می‌کند همین است زیرا وقتی انسان به زندگی، خانه، ماشین، زن و فرزند، جاه و مقام و یا هر چیز دیگر علاقه‌مند باشد شیاطین هنگام مرگ به او حمله کرده، می‌گویند: ببین خداست که بین تو و آن چیزهایی که دوست داری جدایی می‌اندازد آنگاه اگر - نستجیر بالله - در دلش محبت دنیا بر محبت خداوند غلبه داشته باشد به خداوند عناد می‌ورزد چون طبیعت انسان چنین است که با هر کس که او را از محبوبش جدا کند عداوت پیدا می‌کند و اگر بغض پیدا شد انسان با حالت کفر از این دنیا می‌رود زیرا بغض خدا کفر محض است و به همین جهت است که پیوسته دستور داده‌اند محبت دنیا را از دل خود بیرون کنید خداوند متعال می‌فرماید: سوره توبه آیه ۲۴ قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أبْناؤُكُمْ وَ إخْوانُكُمْ وَ أزْواجُكُمْ وَ عَشيرَتُكُمْ وَ أمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أحَبَّ إلَيْكُمْ مِنَ اللّٰهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتّىٰ يَأْتِیَ اللّٰهُ بِأَمْرِهِ وَ اللّٰهُ لا يَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقينَ ⬅️ درست است که انسان در این دنیا نمی‌تواند تعلق نداشته باشد لکن همیشه باید سعی کند تعلقاتش را در طول محبت به خداوند متعال قرار داده و محبتش به خدا فوق آن تعلقات باشد تا هرگاه تضادی بین آنها پیش آمد بتواند محبت خدا را ترجیح دهد از خدا می‌خواهیم که چنین توفیقی به همه ما عطا فرماید خلاصه مطلب به این سادگی نیست که خیال کنیم تنها با این نماز و روزه‌ها انسان رستگار می‌شود زیرا عمده میل درونی انسان است باید دید قلب، طالب چیست و خواسته‌ی او کدام است؟ و این در میدان تجربه و امتحان آشکار می‌شود ⬅️ اگر ما واقعا طالب و دوستدار گنج بودیم و آن واقعه را از دید جهل و نفس ملاحظه می‌کردیم آنجا کفرمان ظاهر می‌شد اما از دریچه‌ی ایمان که نگاه کنیم لطف و مهربانی خداوند را می‌بینیم خدایی که از یک گوسفند - که آن را برای انسان خلق کرده - غافل نمی‌گردد آیا از خود انسان غافل می‌شود؟ از مؤمن غفلت می‌کند؟ در نتیجه انسان رأفت خدا را درک کرده حالت وثوق و اعتماد به خدای متعال پیدا می‌کند و توکلش به او زیاد می‌گردد مهم این است که انسان طالب حق بوده و در صدد باشد برای خدا قدمی بردارد در این صورت مقدمات آن پیش می‌آید آنگاه اگر توفیق نصیبش شد و خود را در معرض آن قرار داد از فیوضات معنوی بهره‌مند می‌شود 📓 « سفینة الصادقین ص۴۷۵ » ۸۳ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
shabe-shahadate-emam-javad.mp3
19.57M
🔳 « شب شهادت » امام جواد علیه السلام ⏪ « آقای موحدی » ( روضه و سینه زنی ) ⬅️ ای عرش خاک پای تو یا حضرت جواد جود و کرم گدای تو یا حضرت جواد مدّاح تو خدای تو یا حضرت جواد جان جهان فدای تو یا حضرت جواد با آن جلال و عزّت و قدر و جلال و جاه گردید بر تو خانه ی دربسته قتلگاه شد همسر تو قاتلت ای حجّت اله در موسم جوانی، بی جرم و بی گناه شد قسمت تو زهر جفا، آه آه از یار بی وفای تو یا حضرت جواد در بین حجره سوختی و دست و پا زدی وز سوز دل رسول خدا را صدا زدی هنگام مرگ ناله به یاد رضا زدی در بیت خویش ناله ی واغربتا زدی ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🏴 سینه زنی ( دقیقه ی ۷:۴۰ ) ⬅️ بر خاک حجره، سر می گذارم تنهای تنها، جان می سپارم قاتل مرا کشت با کام عطشان 🏴 بابا رضا جان بابا رضا جان در را برویم از کینه بسته در انتظار مرگم نشسته او می زند کف من می دهم جان 🏴 بابا رضا جان بابا رضا جان آب خوش من، اشک روان بود قوت و غذایم، زخم زبان بود جان برلبم من، از جور عدوان 🏴 بابا رضا جان بابا رضا جان جسمم بماند، از جور ایام گه کنج حجره، گه بر روی بام دیدم بسی من، ظلم فراوان 🏴 بابا رضا جان بابا رضا جان ⬅️ ای باب حاجت همه ای قبلهٔ مراد نورالهدی ولیّ خدا سیدالعباد خیرالامم محیط کرم آسمان جود ابن الرضا امام نهم حضرت جواد باب عطا و مظهر جود خدا تویی مولا تویی، امام تویی، مقتدا تویی 🏴 غریب وا اماما مسموم وا اماما ⬅️ میان حجره چنان ناله از جفا می زد که سوز ناله اش آتش به ماسوا می‌زد شرار زهر ز یک سو، سوز غم ز یک سو به جان و پیکرش آتش جدا جدا می‌زد 💠 @sadeghin_ir