eitaa logo
اخلاق در حوزه‌ی اجتماع
406 دنبال‌کننده
30 عکس
4 ویدیو
1 فایل
دین و اخلاق در جامعه ایران. در اینجا روزنوشت های دکتر مهراب صادق‌نیا در باره وضعیت دین و اخلاق در جامعه ایران به اشتراک گذاشته می شود.: MehrabSadeghNia
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 هیاهوی روشن‌فکری ✅ بالاخره بعد از تبلیغات گسترده، لایو اینستاگرامی دو استاد نامدار فلسفه‌ در روزگار ما، یعنی دکتر عبدالکریم سروش و مصطفی ملکیانِ نازنین در باره‌ی روشن‌فکری دینی برگزار شد و از همان ابتدا با یورش علاقه‌مندان مواجه شد. جوری که در صفحه‌ی اینستاگرام منسوب به استاد ملکیان بیش از سه هزار نفر حضور داشتند. با این که می‌شد حدس زد حرف تازه‌ای گفت و شنود نخواهد شد، ولی برای این که از قافله‌ی علاقه‌مندان به این بحث جا نمانم و بعدها بتوانم بگویم من هم آدمِ باکلاسی هستم و در این جلسه‌ها شرکت می‌کنم، نزدیک به دو ساعت سخنان این دو استاد را گوش دادم. انصافاً، آن‌گونه که هر دو بزرگوار فرمودند، هیچ‌کدام حرف تازه‌ای نزدند و سخنی غیر از آن‌چه پیش‌تر نوشته‌بودند، نگفتند. ✅ از محتوای این سخنان که بگذریم، این همه اشتیاق مخاطبان برای جا دادن خود در فهرست نواندیشان و علاقه‌مندان به روشن‌فکری تأمل برانگیز بود. آدم‌هایی که از همان ابتدای جلسه می‌خواستند خود را به یاد دو استاد محترم بیاورند که فلان‌جا با هم فالوده‌ای خورده‌اند. برای گروه وسیعی از کسانی که در این جلسه و نیز جلسه‌های مشابه شرکت می‌کنند، این کار چیزی شبیه یک "کلاس" است؛ آن‌ها به دنبال شنیدن یک ایده‌ی جدید نیستند و یا اساساً مهم نیست که آن‌چه می‌شنوند چه نسبتی با جهان آنها دارد؛ مهم این است که بعدها بتوانند بگویند ما هم در این جلسه شرکت کردیم و شاید هم مثل داریوش ارجمند که با مناسبت و بی‌مناسبت، خود را شاگرد شریعتی می‌داند، این‌ها هم بتوانند بگویند ما شاگرد سروش و ملکیان هستیم و بودیم. ✅ در حالی که هر دوی استاد بزرگوار، دغدغه‌ی انسان را اصلِ زیرین روشن‌فکری می‌دانند، هیچ کس از خودش و یا سخنران‌های محترم نپرسید که خودِ این بحث چه دردی را از انسانِ ایرانی امروز دوا می‌کند؟! مدتی پیش یکی از دوستان اندیش‌مندم می‌گفت: " این فیلسوفان اخلاق، آن‌قدر خود را مشغول تعریف خوبی و امر اخلاقی کرده‌اند که دیگر وقت نمی‌کنند اخلاقی زندگی کنند و خوب باشند." حالا این علاقه‌مندان به روشن‌فکری آن‌قدر مشغول تعریف آن شده‌اند و پُزش را می‌دهند که یادشان می‌رود روشن‌فکر باشند. مهراب صادق‌نیا ۱۴۰۰/۲/۵ @sadeghniamehrab https://t.me/sadeghniamehrab
🔷 تاریخ اجتماعی شیعیان ایران: آداب ماه رمضان در دوره قاجار. ✅ در پاسخ به این پرسش که جامعه‌ی ایران نسبت به گذشته دینی‌تر شده است یا نه، پاسخ‌های مختلفی داده می‌شود. هر کدام از این پاسخ‌ها بر یک رویکرد نظری مبتنی است؛ ولی رجوع به تاریخ اجتماعی ایرانیان گواه بهتری است. تاریخ اجتماعی ما را به قضاوت بهتری نسبت به آن‌چه الآن هستیم می‌رساند و البته نشان می‌دهد باورها و مناسک اکنون ما چه نسبتی با گذشته دارند. عبدالله مستوفی در باره آداب ماه رمضان در میان تهرانی‌ها می‌نویسد: 🔸سه شب احیا شب‌هاى عبادت بود، مردم بعد از افطار به مسجدها می‌رفتند. شش شبانه روز (صد رکعت) نماز قضا می‌خواندند. بعد از آن واعظ یا پیش‌نماز به منبر می‌رفت. اکثر تفسیر سورة انا انزلناه فی لیه القدر و فضیلت عبادت شب قدر را براى مردم می‌گفت و چون یکى از عبادات هم گریه از خوف خداست، آنها را می‌گریاند و بعد قرآن سر می‌گرفتند و به مسلمانان دعا می‌کردند و نزدیک سحر به منزل برمی‌گشتند. ... درست است که شب نوزدهم مصادف با ضربت خوردن حضرت امیر المؤمنین على بن ابیطالب سلام اللّه علیه و روز بیست و یکم روز رحلت آن بزرگوار است، ولى من کم‌تر روضه‌خوان بی‌سواد کم‌سلیقه‌اى دیده‌ام که در این سه شب به جاى موعظه و گریاندن مردم از خوف خدا بذکر مصیبت بپردازد. اگر فى الجمله ذکرى هم از واقعه‌ی شهادت حضرت مولى آن‌هم در شب بیست و یکم برود، باز هم براى درك ثواب حزن بر محزونىِ آل پیغمبر است و الا شب قدر شب عزادارى نیست. در این ماه کارها تقریبا تعطیل می‌شد و مردم به عبادت مشغول بودند. اگر کسى طلبى از کسى داشت تا احتیاج مبرم محرك او نمی‌شد، سروقت بدهکار خود نمی‌رفت. عروسى کم‌تر اتفاق می‌افتاد، خرید و فروش و معامله‌اى که حاجت به تنظیم قباله داشت کم بلکه هیچ نبود، مرافعات شرعى در محاضر علماء متوقف می‌گشت، ادارات دولتى باز بود ولى کسى رجوعى نمی‌کرد، اگر کسى از دولت طلبى داشت در این ماه به مطالبه نمی‌رفت و محصلین دیوانى هم دنبال مطالبه بدهکارى افراد نمی‌رفتند، حتى در خانه‌ها هم جز کارهاى ناگزیر زندگانى کار دیگرى از نوکر و خدمت‌کار توقع نمی‌کردند. به همین جهت کارهاى سنگین خانه را یا قبل از ماه انجام داده بودند یا به بعد از این ماه محول می‌کردند. اگر بنائى نیمه‌تمام بود، صاحب‌کار به عمله و بناها مزد تمام می‌داد ولى بیشتر از نصف روز تقاضاى کار نمی‌کرد و در دهات هم کارهاى سنگین زراعتى را، حتى المقدور تعطیل می‌کردند و اگر مثلا درو و خرمن‌کوبى و از این کارها که تعطیل آن خسارت جبران ناپذیر داشت، پیش می‌آمد، با رعایت بیشتر از کارگرها، انجام می‌دادند. خلاصه این‌که ماه عبادت بود و در همه چیز مردم از هم‌دیگر رعایت می‌کردند. (مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من: تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، ص. 330) مهراب صادق‌نیا ۱۴۰۰/۲/۱۲ @sadeghniamehrab https://t.me/sadeghniamehrab
: 🔴 فرد و جامعه در رویکرد اخلاقی قرآن لایوهای رمضانی دین‌آنلاین، جلسه ۲۱ @dinonline کانال «گلچین سخنرانی‌ها»: @sokhanranihaa2 ✅ قرآن‌پژوهان آیات اخلاقی قرآن را به دو دسته فردی و اجتماعی تقسیم می‌کنند. ✅ مرادشان از اخلاق اجتماعی، همان اخلاق جمعی است، یعنی توصیه‌ها و دستوراتی که به روابط میان‌فردی معطوف است. ✅ در قرآن کریم تعالیم اخلاقی دیگری هم هست که می‌تواند "اخلاق جامعه‌ای" لقب گیرد. اخلاق جامعه‌ای ناظر به اصلاح کیفیّت‌های جامعه است و به کنش‌گران معطوف نیست. ✅ دستور به اقامه‌ی عدل، قسط، صلاه(نه خواندن نماز)، امر به معروف و نهی از منکر، اخوت و برادری دینی، انسجام، و ... دستوراتی در حوزه‌ی اخلاق جامعه‌ای هستند. ✅ اخلاق جامعه‌ای، به جامعه به مثابه یک واقعیّت متمایز از جمع عددی شهروندان می‌نگرد. از نظر قرآن کریم، جامعه خود را به فرد تحمیل می‌کند، پس لازم است که کیفیّت‌های اخلاقی دینی داشته باشد. ✅ در روزگار ما، متاسفانه بیشتر کنش‌گران مخاطب معلمان اخلاق هستند و مردم موعظه می‌شوند و این در جالی است که اخلاق جامعه‌ای در قرآن بیش‌تر به موعظه‌ی اصحاب قدرت می‌پردازد. ۱۴۰۰/۲/۱۶ @sadeghniamehrab
🔷 بی‌حسی اخلاقی همین اول کاری بگویم غرب چیز خوبی نیست و مهد توحّش است. اما این حادثه این‌جا رخ داده است؛ بیخ گوش خودمان! پدر و مادری به صورت سریالی فرزندان خود را به شکل دل‌خراشی کشته‌اند. عجب جامعه‌ای شدیم ما!! از "حساسیّت اخلاقی"مان چیزی نمانده است. این سِرشدگیِ اخلاقی کر و کورمان کرده است. پوست کلفت شده‌ایم. یک روز می‌شنویم یکی از ما از زورِ فقر بچه‌هایش را کشته است؛ روز دیگر می‌شنویم کارگری برای پانصد هزار تومان خودسوزی کرده است؛ روز دیگر می‌شنویم جوانی از ما برای تأمین هزینه‌های ازدواج از مرجع تقلیدش استفتاء کرده است؛ و یا رئیس یک شعبه بانک با لگد دختر یکی از ما را زده و از شعبه به بیرون پرتاب کرده است ولی ما و مسئولان‌مان چنان بی‌حس و حساسیت هستیم که گویا نه خانی آمد و نه خانی رفت! ما گرفتار سِر شدگی اخلاقی هستیم؛ اگر نبودیم از کنار فجایع و بی‌اخلاقی‌های اطراف‌مان این‌گونه ساده و خموش رد نمی‌شدیم! ما گرفتار بی‌حسی اخلاقی شده‌ایم وگرنه کسانی که بابت بی‌لیاقتی‌های‌شان باید از ما معذرت بخواهند کاندیدای ریاست جمهوری ما نمی‌شدند. مهراب صادق‌نیا ۱۴۰۰/۲/ ۲۸ #بابک_خرم_دین #آرزو_خرم_دین @sadeghniamehrab
🔷 سکولاریسمِ نهادی ✅ یکی از دوستان جاافتاده و هم‌شهری می‌گفت: در اواخر حکومت پهلوی، ساواک باجناق من را به دلیل فعالیّت‌های سیاسی دستگیر کرده بود. چند روزی از او بی‌خبر بودیم. به هر دَری می‌زدیم تا از او خبری بگیریم موفق نمی‌شدیم. روزی یکی از بستگان ما که از حالِ زار خانواده باخبر بود، پاکت نامه‌ای به من داد و گفت این دست‌خط را ببر و به فلان فرمانده شهربانی بده، انشاءالله درست می‌شود. من هم با شک و تردید نامه را گرفتم و بدون این که آن را باز کنم و بخوانم به سراغ آن فرمانده رفتم. با ترس و احتیاط تقاضایم را گفتم و البته نامه را هم روی میزش گذاشتم. با اخم و تلخی، نامه باز کرد. چشمش که به پائین نوشته افتاد، ایستاد و در کمال تعجّب آن را بوسید و بر پیشانی خود نهاد. بعد هم گفت "هیچ نگران نباش الآن درستش می‌کنم." چند جایی تماس گرفت و بعد آدرسی به من داد و گفت برو فلان‌جا و باجناقت را ببین. من هم خوش‌حال به آن آدرس رفته و باجناقم را دیدم. برای‌ش سؤال شده بود که چگونه توانسته‌ام اجازه‌ی ملاقات بگیرم. از آن‌جا که برگشتم، از آن دوستی که نامه را به من داده بود، پرسیدم ماجرا چه بود؟ آن دست‌خط از کی بود که حتّی برای ساواک و شهربانی هم این همه اعتبار داشت. ایشان پاسخ داد: آن کاغذ را به تقاضای من، آیت‌الله سید اسدالله نبوی (از مراجع تقلید آن زمانِ شهرستان) نوشته بود. ... ✅ برای سنجش میزان دینی بودن یک جامعه، می‌توان به اعتبار نهاد مرجعیّت در آن جامعه توجّه کرد. کاهش میزان اعتبار و نفوذ این نهاد به معنای آن است که جامعه به سوی سکولاریسم نهادی میل می‌کند. مهراب صادق‌نیا ۱۴۰۰/۳/۹ @sadeghniamehrab https://t.me/sadeghniamehrab
🔷 آقای رئیس جمهور، بِستان بزن! ✅ به هر حال، انتخابات ریاست جمهوری هزار و چهارصد تمام شد و جناب آقای حجةالاسلام و المسلمین رئیسی با بیش از چهل سال تجربه‌ی فعالیّت مؤثر در قوه‌ی قضائیه، آن هم در رده‌های بالای مسئولیّت که با دعوت بیش از دویست نماینده‌ی مجلس وارد این کارزار شده بودند، با نزدیک هیجده میلیون رأی منتخب جمهور شدند. حالا دیگر رقابت‌ها تمام شده است و فرد منتخب، همانگونه که خودشان هم در مناظرات انتخاباتی گفتند، منتخب همه‌اند. چه آن‌ها که رأی دادند، چه آن‌ها که رأی ندادند، چه آن‌ها که به نامزد دیگری رأی دادند، و چه آن‌ها که حتّی به هزار و یک دلیل رأی نامعتبر دادند. تحلیل این سبد رأی مهم است و لازم؛ ولی سخن نویسنده‌ی این سطور چیز دیگری است و آن این که دموکراسی یک درونمایه‌ی اخلاقی دارد که نباید فراموش شود. دموکراسی صرفاً به معنای دادن حق رأی به عموم مردم و محترم بودنِ رأی اکثریّت نیست. دموکراسی یعنی این که حقّ همه‌ی افراد و گروه‌ها باید در نظر گرفته شود. هیچ گروهی نباید به بهانه‌ی در اقلیّت بودند از حقوق طبیعی خود محروم شود. هیچ صدایی نباید به بهانه‌ی کم‌شمار بودن ناشنیده باقی بماند. دموکراسی یعنی این که اکثریّت نباید به بهانه‌ی این که بیشتر هستند گروه کم‌تر را تحقیر کنند و علاقه‌ها، سلیقه‌ها، و باورهای‌شان را به باد تمسخر بگیرند. رئیس جمهور، رئیس همه نیست صدای همه است و باید صدای همه را بشنود و انعکاس دهد. آقای رئیس جمهور، در شرایط فعلی دیگر کسی نیست که متّهم به کارشکنی شود. تحریم‌ها هم که از اوّل کم اثر دانسته شده‌اند؛ پس "بستان و بزن". حالا نوبت رسیدن به دادِ این مردم است. برای من یکی مهم آن است که باری از دوش مردم برداشته شود، از غم‌شان کاسته شود، احساس امنیّت روانی کنند، فردا برایشان قابل پیش‌بینی باشد، محرم دانسته شوند، با آن‌ها از سرِ راستی و دوستی حرف زده شود، و ببینند که در ساختار قدرت سهمی دارند. واقعیّت آن است که مهم نیست که کدام مسئول چه قدر عادل است و اهل زهد، که البته اگر باشد خوشا به حالش، مهم آن است که عدالت در محکمه‌ها و در ساختار حکم‌رانی و کشورداری اقامه شود. حکومت عدل لزوماً به معنای حاکمیّت عادلان نیست. جان‌مایه‌ی دموکراسی یعنی این که فرد منتخب کَسِ همه باشد، چه آنان که کَسی دارند و چه بی‌کسان، نماینده مردم باشد در برابر قدرت و نه نماینده‌ی قدرت در برابر مردم. به قول دوست مرحومم رضا بابایی ما شرمنده‌ی شناسنامه‌هایمان هستیم از بس که به امید بهتر شدن اوضاع در آن‌ها مهر رأی کوبیده‌ایم، بگذارید این خجالت‌زدگی تمام شود. مهراب صادق‌نیا ۱۴۰۰/۴/۱ @sadeghniamehrab https://t.me/sadeghniamehrab
🔷 اصلاح اندیشه‌ی دینی ✅ کافی است تقویم سال 1400 ما ایرانی‌ها را با سال 1360 مقایسه کنید؛ به سادگی خواهید فهمید که این تقویم نسبت به گذشته تا اندازه‌ی زیادی دینی‌تر شده است. این پدیده را می‌توان نشانه‌ی توسعه‌ی دین‌داری در جامعه‌ی ایران دانست. نشانه‌های دیگری هم می‌توان برای آن پیدا کرد؛ رشد هیئت‌های عزاداری، گسترش مکان‌های مذهبی، پررنگ شدن مناسبت‌های دینی، تکثیر رسانه‌های مذهبی، پیدایش امام‌زادگان جدید، و مداخله‌ی روزافزون مدّاحان در امر سیاست و اجتماع همه نشانه‌هایی از این توسعه هستند. اگر چه به صورت طبیعی نهاد دین باید از این توسعه خشنود باشد؛ ولی چالش‌هایی که از این رهگذر پدید آمده است این خوش‌حالی را کم‌رنگ و با نگرانی همراه کرده است. بزرگترین چالش دین که به توسعه‌ی دین‌داری سنجاق شده است پیدایش خرافات و بی‌نسبت شدن رفتار دینیِ دین‌داران با تعالیم مذهبی روحانیان است. ✅ این وضعیت فرهنگی بیش‌تر از آن‌جا ناشی شده است که توسعه‌ی دین‌داری جای اصلاح آن را گرفته است. در این چند دهه آن‌قدر که توسعه‌ی دین‌داری تبلیغ شده است، اصلاح دین‌داری به معنای اصلاح اندیشه‌ی دینی، دنبال نشده است. به قول منتسکیو « در وجدان آدمی حفره‌ای است که هیچ‌گاه خالی نمی‌ماند. این حُفره اگر با حقایق عالی، سازنده، و روشن‌گر پُر نشود، با خرافات پُر خواهد شد.» ✅ البته که اندیشه‌های دینی در جامعه‌ی دین‌دار پایه و اساس بسیاری از کُنش‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی هستند و اگر این اندیشه‌ها اصلاح نشوند نمی‌توان در دیگر نهادهای اجتماعی انتظار معجزه داشت. به همین دلیل، در یک جامعه‌ی دینی اصلاح اندیشه‌دینی بر هر اصلاحی مقدم است. مصلحانی که در یک جامعه‌ی دینی اصلاحات را از امر سیاست، اقتصاد و فرهنگ آغاز می‌کنند، شیپور را از سرِ گُشادش می‌دمند. زیرا در یک جامعه‌ی دینی مفاسد و ناهنجاری‌های سیاسی و اجتماعی تنها در صورتی امکان پیدایش و رشد و نمو دارند که از توجیه و پشتوانه‌ی دینی برخوردار شوند. به همین دلیل هر نوع مبارزه با فساد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باید از اصلاح اندیشه‌ی دینی آغاز شود. البته روشن است که اصلاح اندیشه‌ی دینی به معنای اصلاح رفتارِ دینی دین‌داران نیست؛ بلکه به معنای اصلاح مبانی عقلانی، فلسفی و اخلاقی اندیشه‌‌ی دینی است. مهراب صادق‌نیا ۱۴۰۰/۴/۱۱ @sadeghniamehrab https://t.me/sadeghniamehrab
🔷 به نیّت صرفاً دینی شما شک دارم! 📌 حجه‌الاسلام شیخ محمد قمی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، به تازه‌گی گفته‌اند اجازه نخواهند داد که هیئت‌های عزاداری، ایستگاه‌های نذری و صلواتی(موکب‌ها)، و روضه‌های خانگی به بهانه‌ی شیوع کرونا تعطیل شوند. ✅ پدر بزرگ من در زمان رضا شاه، بی آن‌که سازمان تبلیغانی باشد و کسی از او حمایت کند، هر ساله در منزلش روضه‌ی حضرت عباس می‌گرفت و شام نذری می‌داد. بعد از او پدرم این سنت را تا همین حالا ادامه داده است و اکنون ما دو برادر همان نذری پدر بزرگمان را ادامه می‌دهیم. یعنی یک روضه‌ی پدربزگ ما به سه روضه‌ی خانگی تبدیل شده است. خواستم بگویم که نویسنده‌ی این سیاهه هم اهل روضه است و هم اهل روضه خوانی؛ امّا در انگیزه‌ی صرفاً دینی شما از این سخنان شک دارد. وقتی شما را نگران اوضاع کرونا و مرگ و میرهای ناشی از آن نمی‌بینم، وقتی این بی‌هوایی را با ناتوانی مسئولانِ وزارت بهداشت در امر واکسیناسیون کنار هم قرار می‌دهم و می‌بینم نگرانِ سلامت مردم نیستید، وقتی می‌بینم مدّاح‌های شما قوانین ستاد مبارزه با کرونا را زیرپا می‌گذارند و پشت درهای بسته‌ی حرم عبدالعظیم حسنی، بدون رعایت ضوابط بهداشتی نمایش سوگِ مسلمیّه در می‌آورند و از شما صدایی در نمی‌آید، وقتی می‌بینم پیش از محرم مدّاح‌ها را جمع کرده و برای‌شان شعار سال طرّاحی می‌کنید، وقتی مدّاح‌های شما بیش از آن که روضه‌خوان باشند مبلّغان سیاسی احزاب هستند، وقتی می‌بینم تمام اسلام را رها کرده و به همین یک قلمش چسبیده‌اید، وقتی می‌بینم از کنار تشنگی و درماندگی مردم سیستان و خوزستان بی‌خیال رد می‌شوید، وقتی جفای طالبان بر سرِ شیعیان افغانستان را می‌بینید و ساکتید، حق دارم به انگیزه‌ی شما در اصرار بر برپایی هیئت‌های عزاداری شک کنم. به سن و سال شما قد نمی‌دهد؛ ولی می‌توانید از پیرترها بپرسید. این مردم وقتی نه سازمان تبلیغاتی بود و نه شیخِ جوانی که برای تعطیلی هیئت‌هایشان ناراحت باشد، عزاداری می‌کردند و روضه‌خوانی داشتند. نگوئید آن سوگواری‌ها به دل شما نمی‌چسبید، اتفاقاً از دل همان هیئت‌ها بود که انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت و حمایت شد. ✅ پیشنهاد می‌کنم شما نگران هیئت‌ها نباشید. مردم قرن‌هاست در شرایط مختلف و با کیفیّت‌های گوناگون سنت‌های مذهبی را زنده نگه داشته‌اند. مطمئن باشید الان هم بلدند که چگونه بین پاندُمی کرونا و عزاداری جمع کنند. شما بهتر است مراقب باشید دین مردم به سیاست آلوده نشود. بهتر است مراقب باشید اعتقادات مردم بازیچه‌ی مسائل سیاسی نشود. بهتر است به این فکر کنید که چطور می‌توانید از رنج شیعیان و سوگواران امام حسین (ع) کم کنید. بهتر است به این فکر کنید چطور می‌توانید حوزه‌ی سیاست را اخلاقی‌تر کنید و به حاکمان بیاموزید هیچ فریضه‌ای در اسلام بالاتر از عدالت و حفظ جان مردم نیست. مهراب صادق نیا ۱۴۰۰/۴/۲۹ @sadeghniamehrab https://t.me/sadeghniamehrab
🔷 آقایان نماینده مجلس، شما واقعاً "وکیلِ ما" هستید؟!! ✅ سال‌ها پیش، در انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس شورای اسلامی، در تهران، برخی کاندیداهای اصلاح‌طلب با چهارصد پانصد هزار رأی نماینده مجلس شورای اسلامی شدند. ما همان روزها با آیت‌الله صادق لاریجانی کلاس داشتیم. ایشان با عصبانیت به این مسئله واکنش نشان داده و گفت که این کاندیداها با این میزان از آراء، از نظر شرعی وکیل مردم نیستند و نمی‌توانند به جای مردم قانون وضع کنند. البته در آن مجلس اتفاق خاصّی هم نیافتاد. امروز که مجلس شورای اسلامی که خود را "مجلس انقلابی" معرفی می‌کند، طرح موسوم به صیانت از فضای مجازی را تصویب کرد، یاد آن خاطره و همان پرسش افتادم. آیا کسانی که با کمتر از بیست درصد از آراء شهروندان ردای نمایندگی پوشیده‌اند، شرعاً می‌توانند که خود را نماینده‌ی مردم بدانند و به جای آن‌ها تصمیم بگیرند؟!!! این طرح بیش از آن‌که‌ خواسته‌ی ملّت باشد، خواسته‌ی کسانی است که می‌خواهند فضای سیاسی _اجتماعی کشور بسته‌تر و کنترل‌پذیرتر شود. البته دیری نخواهد پائید که این طرح با شکست روبرو خواهد شد، و این همه تکاپو به هدر خواهد رفت؛ ولی بد نیست که این نمایندگان به این پرسشِ مردم پاسخ دهند که آیا شما واقعاً وکیل "ما" هستید؟ ما کِی و چگونه از شما خواستیم که فضای مجازی ما را این‌گونه "صیانت" کنید؟ شما از ما پول می‌گیرید که برای ما تصمیم بگیرید یا به‌جای ما؟!! مهراب صادق‌نیا ۱۴۰۰/۵/۶ @sadeghniamehrab https://t.me/sadeghniamehrab
🔷 پالان‌دوزی و خیاطی ✅ خدا رحمت کند آقای آشیخ علی‌پناه اشتهاردی را. خیلی سال پیش، به اصرار چند نفر از طلبه‌ها پذیرفت که چهارشنبه شبها در یکی از حجره‌های مدرسه فیضیه درس اخلاق بگوید. نازنین بود و فروتن به همین دلیل با اکراه پذیرفت. اولین جلسه که آمد، یک نگاهی به ما کرد و با افتادگی گفت این که من استاد اخلاق باشم و به شما درس اخلاق بدهم مثل این است که پالان‌دوز خیاط باشد. بعد حکایتی را این‌گونه تعریف کرد:" در یک شهری اعلام کردند خیاط‌ها جمع شوند تا برای خودشان یک رئیس صنف انتخاب کنند؛ وقتی همه آمدند چند نفری از میان‌شان کاندیدای ریاست بر صنف شدند. هر کدام از کاندیداها خود را معرفی کرد و گفت که چه چیز می‌دوزد. یکی از آن‌ها گفت که من جُل یا همان پالان می‌دوزم. جماعت خیاط ناراحت شده و از او خرده گرفتند که تو این‌جا چه می‌کنی، تو که خیاط نیستی چرا خودت را قاطی ما کرده‌ای! پالان‌دوز با اعتماد به‌نفس جواب داد بالاخره من هم یک چیزی می‌دوزم دیگه." آشیخ علی‌پناه می‌گفت من در مقایسه با دیگر استادهای اخلاق همان پلان‌دوز هستم نسبت به خیاط‌ها. البته که شکسته‌نفسی می‌کرد. ✅ وقتی سروری نایب رئیس شورای شهر تهران اعلام کرد: مدرک دکترای پزشکی هسته‌ای از مدارک و تخصص‌های مرتبط با شغل شهردار کلان شهر تهران است، یاد همان ماجرای پالان‌دوز و خیاط‌های شهر افتادم. جالب این است که ایشان می‌گفت قرار است با همکاری دولت و مجلس مصوبه‌ی سال ۹۷ هیات وزیران درباره‌ی شرایط احراز صلاحیّت تخصصی شهردارِ کلان شهرها را اصلاح کنند تا بلکه پلان‌دوزی هم خیاطی به حساب آید و پزشکی هسته‌ای تخصص مرتبط با شهرداری تهران بزرگ! ✅ آقایان با مردم روراست باشید. بگوئید شهر را قحط‌الرجال یافته‌اید و می‌خواهید ایشان را شهردار کنید؛ ولی تو را به جدتان قسم پالان‌دوزی را با خیاطی یکی نکنید. مهراب صادق‌نیا ۱۴۰۰/۵/۱۸ @sadeghniamehrab ای https://t.me/sadeghniamehrab
🔷 نتیجه‌ی تربیت خودتان است! ✅ بر اساس مشاهدات هر کدام از ما و نیز گزارش‌های رسمی، وضعیّت همه‌گیری بیماری کرونا و مرگ و میرهای ناشی از آن ترسناک و نگران‌کننده شده است. این روزها صدای بیماری و مرگ از هر صدایی بلندتر است و ترس و اندوه و تا اندازه‌ای، خشم میهمان جانِ خسته‌ی مردم شده است. مسئولان کشور، اما هم‌چنان به التماس از مردم می‌خواهند که بیشتر رعایت کرده و از سلامتی خود مراقبت کنند. آزاردهنده‌تر از بیماری این است که کسی نیست مسئولیّت این وضعیّت فاجعه‌آمیز را بر عهده بگیرد و به این پرسش پاسخ دهد که در میان این همه کشور، چرا ما باید روزی پانصد -ششصد کشته بدهیم؟ در حالی‌که بیشتر کشورها با تزریق واکسن و اقدامات دیگر توانسته‌اند تا اندازه‌ای این بیماری را کنترل کنند و دارند به شرایط به نسبت طبیعی بر می‌گردند، چرا ما باید هم‌چنان درگیر تمام‌عیّار این بیماری باشیم؟ چرا هزار وعده‌ی خوبان در باره‌ی تولید و واردات واکسن، یکی عملی نشد؟ ✅ جامعه‌ای که مسئولانی عبوس، مداخله‌گر، و سخت‌گیر دارد که دل‌شان می‌خواهد.شهروندان خود را آن‌گونه که دوست دارند تربیت کنند چرا در روزگار بیماری و مرگ از یک توضیح کوتاه و خدایی ناکرده عذرخواهی از قصور و تقصیر دریغ می‌کنند. مسئولانی که اجازه نمی‌دهند شهروندان آن‌گونه که دوست دارند لباس بپوشند، فیلم ببینند، بازی و تفریح کنند، و از اینترنت استفاده کنند چرا حالا که بیماری در همه جا جولان می‌دهد پیدای‌شان نیست و از برنامه‌ی خود برای "صیانت" از جان مردم سخن نمی‌گویند؟ چرا کسی برای مراقبت از مردم در برابر ویروس کرونا طرح و لایحه نمی‌نویسد؟ ✅ از این پرسش‌ها نرنجید، این‌که امروز این ملت از شما طلب‌کار باشد، نتیجه‌ی طبیعی تربیت خودتان است. شما سال‌ها برای این ملت نقش پدری مقتدر را بازی کرده‌اید؛ به همه‌ چیزش کار داشته‌اید، حالا هم این انتظار را دارد در وسط معرکه‌ی کرونا به بیماری‌اش کار داشته باشید. شما این مردم را جوری تربیّت کرده‌اید که بدون مداخله‌ی شما نمی‌توانسته است آب بخورد چه به رسد به این که بخواهد به فکر وارد کردن دارو و واکسن باشد. آقای وزیر بهداشت، یادت هست چگونه مثل یک پدر قلدر گفتید قلم پای کسی را که واکسن کرونا وارد کند می‌شکنید؟ مهراب صادق‌نیا ۱۴۰۰/۵/۲۱ @sadeghniamehrab https://t.me/sadeghniamehrab