🇵🇸مکتب مصطفی🇮🇷
وقتی اسرائیل ازش حمایت میکنه دیگه تا تهش رو بخونید..... #فریب_نخوریم #نه_به_دولت_سوم_روحانی @sadr
⭕️اگر هنوز مرددید به چه کسی رای بدید ،به این سخن امام صادق علیه السلام توجه کنید!
#اندکی_تأمل
#انتخابات
@sadrzadeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من خودم دور اول به پزشکیان رای دادم، اگه اینجوری باشه دور دوم بهش رای نمیدم!
نظر مردم چیه؟!
#انتخابات
#نه_به_دولت_سوم_روحانی
@sadrzadeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام رفقا 😁
دیروز در میدان امیر چخماق یزد میزبان آقای سعید جلیلی بودیم و خدارو شکر مردم به خوبی از ایشون استقبال کردند☺️❤️
هدایت شده از ساندیس میم | Sandis_meme
دلمون رئیسجمهور ۷۰ساله با دوروبریای پیرمرد نمیخواد
📍 @irmanewss | •ایـرمـانـیـوز•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️حسن روحانی در پیامی توهین آمیز به شهید رئیسی از مردم خواست به مسعود پزشکیان رای بدهند.
مردم شریف ایران، با هر تفکر و عقیده ای که دارید نذارید دوباره دولت روحانی تکرار بشه...
#نشر_حداکثری
#نه_به_دولت_سوم_روحانی
@sadrzadeh_ir
⭕️بسته اینترنتی هدیه ۱۰ گیگابایتی ۷ روزه
قائم مقام وزیر در امور ارتباطات:
🔹️۱۰ گیگ اینترنت هدیه دولت به مردم باتوجه به استقبال هموطنان از بسته اینترنت رایگان برای دور اول انتخابات، بسته هدیه جدید ۱۰ گیگابایت ۷روزه برای استفاده از سکوهای داخلی ایتا، روبیکا، تلوبیون، ویراستی، بله، سروش، گپ، آیگپ و ذرهبین در نظر گرفته شده است.
🔹️این بسته در اپراتور همراه اول و رایتل با کد دستوری
*100*673#
و در ایرانسل با کد دستوری
*5*1#
فعال میشود.
🇵🇸مکتب مصطفی🇮🇷
#خداحافظ_سالار #شهید_حسین_همدانی #صفحه_بیست ســه نفرمان مثل شــاگرد، به تحلیل حســین از لایه های پ
#خداحافظ_سالار
#شهید_حسین_همدانی
#صفحه_بیست_ویک
صدای بسته شدن در که آمد و ابوحاتم رفت، مثل اینکه تمام خاطرات امروز از جلوی چشمم گذشته باشد، دیدم که چقدر
ابوحاتم به ما خدمت کرده بود، نگاهی به ظرف غذا انداختم، برای لحظهای تلخی خجالت تمام وجود مرا فرا گرفت.
دور ســفره کــه نشســتیم انــگار حســین هــم غصــه ای تــوی ســینه اش داشــت و علیرغم آنکه ســعی می کرد تا خودش را خوشــحال جلوه بدهد اما دســتش به غذا نمی رفت. چند لقمهای از سر بیمیلی خورد و کنار کشید.
برای اینکه کمکش کرده باشم و نگذارم بچهها از غصه اش خبردار شوند، سر صحبت را با او باز کردم و پرسیدم:«چرا اینقدر پیر شدی؟!»
حســین آدم تــوداری بــود امــا تــوی همیــن چنــد ســاعت به نظرم آمــد که خیلی ساکتتر و راز آلودتر از گذشته شده است آنقدر که حتی به سؤالی همینقدر ســاده هم پاســخ درســت ودرمانی نداد. هیچ انگار نمیخواســت ســفرۀ دلش را بــاز کنــد. چشــمان خســته وخــواب زده اش را مالیــد و بــه شــوخی گفــت:«از دوری شما.»
خودم را آماده کرده بودم تا از ســؤالم گفتوگوی مفصلی با حســین بســازم اما پاســخ او تمام برنامه ریزی هایم را به هم زد، انتظار چنین جواب کوتاه و ســرهم شده ای را نداشتم. دیگر دلودماغ ادامۀ بحث برایم باقی نمانده بود، از طرفی هم اگر ادامه نمی دادم واقعا فضا خیلی سنگین میشد. اما هرچه سعی کردم حرفی بزنم، نتوانســتم. توی دلم از حســین گلایه داشــتم که چرا فکر بچهها را
نمیکند؟ چرا همه اش توی خودش اســت؟ توی همین فکرها بودم که ســارا با کاسه ای انار وارد اتاق شد، کاسه را جلوی حسین گذاشت وگفت:«بفرمایید، چون خیلی انار دوست دارید، چند تایی مخصوص شما از ایران آوردیم.»
بوی مفرحی به مشامم رسید، دقیق که شدم بوی گلاب بود، گلابی که دخترها روی انــار ریختــه بودنــد تــا حــال پدر را جا بیاورد، شــکر خــدا توی این اوضاع نابسامان و قاراش میش هم حس دخترانگی شان را به خوبی حفظ کرده بودند و یادشان مانده بود که ظاهر کارهایی هم که میکنند باید شیک ودلربا باشد!
ادامه دارد...
نویسنده:حمیدحسام.
@sadrzadeh_ir
🇵🇸مکتب مصطفی🇮🇷
#خداحافظ_سالار #شهید_حسین_همدانی #صفحه_بیست_ویک صدای بسته شدن در که آمد و ابوحاتم رفت، مثل اینکه ت
#خداحافظ_سالار
#شهید_حسین_همدانی
#صفحه_بیست_ودو
این حرکاتشان که حکایت از ریزه کاری های زنانه بود، خیلی برایم مهم و نشاط برانگیز بود چون گاهی که آن سر نترسشان را میدیدم، نگران میشدم نکند
روحیۀ پسرانه پیدا کرده باشند.
حسین با لبخند کاسۀ انار را جلوی صورتش گرفت و چشمانش را بست، بوی گلاب را توی بینی اش کشید و سبک بال گفت:«بوی ایران میده، بوی آرامش و امنیت.»لحظه ای انگار که در افکاری شیرین فرو رفته باشد مکث کرد و با لبخندی پر از آرامش ادامه داد:«هیچ نعمتی بالاتر از امنیت نیست. الحمدالله الان مــردم ایــران بــا خیــال راحــت دور هم جمع میشــن، میگن، میخندن، خب گاهی هم مشــکلاتی دارن، اما در امانن!»دوباره مکث کرد. کاســۀ انار را زمین گذاشت و کمی بهش خیره شد. سرش را که بالا گرفت پرده ای از اشک روی چشــم هایش را گرفتــه بــود و در حالی کــه میخواســت بغــض فرو خفتــه اش را در صدایش بروز ندهد، ادامه داد:«اما مردم مظلوم ســوریه آوارۀ بیابونن. نه خواب درســتی دارن و نه خوراکی، چون که امنیت ندارن، هر روز توی کوچههای همین دمشــق، صدای گریۀ بچههایی میاد که تازه یتیم شــدن یا مادرشــون رو مســلحین به اسارت بردن.»
به نظرم حالا حالا ها، حرف برای گفتن داشت اما دیگر توان کنترل احساساتش را
نداشت به همین خاطر سکوت کرد و ادامۀ صحبتهایش را فرو خورد. نگاهی به صورت درهم رفتهاش کردم، نجابت نگاهش لالم کرد. احساس کردم، هیچ دلگیری ازش ندارم. اصلا حق میدادم به او که با آن همه مصیبت و فجایعی که در اطرافش اتفاق میافتد و میبیند اینقدر توی خودش رفته باشد.
ســارا کــه طاقــت غــم و غصــۀ پــدر را نداشــت، خــودش را جلو کشــید تا اندک فاصلهشان هم از بین برود و بعد کاری کرد که پدرها در مقابل آن نمیتوانند بیتفــاوت باشــند. کاســۀ انــار را برداشــت و چنــد قاشــق تــوی دهــان حســین گذاشــت. گرۀ ابروهای پدر باز شــد، دســتهایش را روی شــانههای سارا و زهرا گذاشت و با لحنی که حکایت از عمیق ترین احساسات پدرانه داشت گفت:«خیلی خوشحالم که شما اومدین دمشق.»
ادامه دارد...
نویسنده:حمیدحسام.
@sadrzadeh_ir
السلامعلیکیاصاحبالزمان"عج"✨🌿
خداوند در حدیث قدسی می فرمایند:اگر کسی یک دینار برای حسین من خرج کند، تا از دنیا نرفته است پاداش اورا هفتاد برابر خواهم داد!🖤
تهیه پذیرایی، رزق و...
به مناسبت آغاز محرم حسینی"ع"
نذر سلامتی و ظهور آقا صاحب الزمان"عج"
شماره کارت جهت واریز نذورات؛
۵٠۴١ ٧٢١٠٣۴٩١٢١۴٨
منا لطف آبادی.
فیش واریزی را به آیدی زیر ارسال کنید👇
@sharifi2410
گزارشی ها درکانال بارگزاری می شود!
#محرم
#امام_حسین
#اللھـمَعجللولیڪالفرج
@sadrzadeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بنزین 25/000 هزار تومانی کنسل شد، رسید به بنزین 50/000 هزار تومانی!!!
ایشون رئیس ستاد آقای پزشکیان هستن!!!
بعد پزشکیان میاد میگه ما بدون اجازه مردم بنزین را گران نمیکنیم😏
#فریب_نخوریم
#نه_به_دولت_سوم_روحانی
@sadrzadeh_ir
|🔗💚|
•|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ|•
ستايش خدايى را كه پروردگار جهانيان است.
❄️سوره حمد آیه 1
#قران✨
#کتاب_راهنما🦋
@sadrzadeh_ir
بسم رب النور🌱
ثواب فعالیت های امروز کانال رو از طرف شهید محمد بابایی به امام زمان(عج) تقدیم میکنیم🌹
@sadrzadeh_ir
#پزشکیان دیشب به صراحت گفت «سلیمانی موی دماغ آمریکایی ها بود.» آقای پزشکیان، حاج قاسم، خار در چشم آمریکایی ها بود نه موی دماغ. برای یک رای به سردار دلها توهین نکنید!
- هر رای به پزشکیان
پا گذاشتن رو خون سلیمانی هاس !!!
#مناظره
#انتخابات
@sadrzadeh_ir
هدایت شده از سیدِ خیرالامور | سیدنا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دیالوگ مختار انگار برای حال الان ما ساخته شده💔
#نه_به_دولت_سوم_روحانی
@sadrzadeh_ir
چقدر دلم برای روزایی که تلویزیون به صورت زنده صحبت های آقای رییسی رو نشون میداد تنگ شده!!💔
دلم برای روزایی که هنوز شهید رییسی رییسجمهور بودن تنگ شده!!💔
#نه_به_دولت_سوم_روحانی
🇵🇸مکتب مصطفی🇮🇷
#خداحافظ_سالار #شهید_حسین_همدانی #صفحه_بیست_ودو این حرکاتشان که حکایت از ریزه کاری های زنانه بود،
#خداحافظ_سالار
#شهید_حسین_همدانی
#صفحه_بیست_وسه
زهرا و ســارا که دوســت داشــتند این لحظات تا ابد ادامه داشــته باشــد، ساکت ماندند تا پدر ادامه دهد:«دلم میخواست بیاید اینجا و همه چیز رو از نزدیک ببینید، جوونای بســیجی و رزمندۀ ســوری رو ببینید، ایثار و فداکاری هاشــون رو ببینید، ظلم و ستمی رو که به نام اسلام به این سرزمین و مردم مظلومش میشه، ببینید و زینب وار پیام مقاومت رو تا هرجایی که میتونید، ببرید و زنده نگهش دارید!»
ناگهان زهرا انگار که کشف تازهای کرده باشد، پرید توی حرفهای حسین و گفت:«خب پس چرا میخواید ما بریم لبنان؟بذارید اینجا بمونیم!»
حســین نگاهــی بــه زهــرا انداخــت و گفــت:«زهرا جان! اونجایی که شــما میرید از ســوریه هــم مهم تــره، اصــلا اهمیــت ســوریه اینــه کــه شــاه راه اتصال ما بــه لبنانه. صهیونیست ها میخوان با راه انداختن این جنگ وخدای نکرده تصرف سوریه، راه ارتباط ما رو با خط مقدم مون که لبنان و فلسطینه قطع کنن. شما برید اونجا و لحظه ای رسالت خودتون رو فراموش نکنید و راضی باشید به رضای خدا.»
حرفهای حسین کار خودش را کرد، دخترها علی رغم میلشان به رفتن راضی شدند، سکوت کردند و تسلیم شدند. اما میشــد بدون زیارت خانم زینب، دمشق را ترک کرد؟
ملتمسانه پرسیدم:«میشه الان ما رو ببرید حرم؟»
ادامه دارد...
نویسنده:حمیدحسام.
@sadrzadeh_ir
🇵🇸مکتب مصطفی🇮🇷
#خداحافظ_سالار #شهید_حسین_همدانی #صفحه_بیست_وسه زهرا و ســارا که دوســت داشــتند این لحظات تا ابد ا
#خداحافظ_سالار
#شهید_حسین_همدانی
#صفحه_بیست_وچهار
با لحنی که بوی مهر و امید داشت، گفت:«به روی چشم حاجخانم، اما حالا نه. شــما برید بســاط اســتراحت تون رو آماده کنید، منم میرم و صبح میآم تا باهم بریم حرم خانم رو زیارت کنیم و بعدش آمادۀ رفتن به لبنان بشید!»
با تعجب پرسیدم:«یعنی شما این وقت شب میخوای بری؟! پس کی استراحت میکنی؟!»
رو به من خندید و خیلی سرخوش جواب داد:«وقت برای استراحت زیاده!»
شب از نیمه گذشته بود که حسین رفت. با آنکه روز سخت و پرحاشیه ای را گذرانده بودیم اما خواب به چشمان مان نمیآمد. دوباره غرق در افکار خودم شــدم: چقدر اینجا همه چیزش شــبیه ایران دوران دفاع مقدس اســت. همان ســالها کــه ســه فرزنــدم، وهــب، مهــدی و زهــرا کوچک بودند و همراه حســین
از ایــن شــهر جنگــی بــه آن یکــی میرفتیم. همــان وقتها هم یکی از مهم ترین ســؤالاتی کــه در ذهنــم بــود وضعیــت خــواب و اســتراحت او بــود، خیلی برایم عجیب بود او که غالبا شبها برای شناسایی و جلسه و اینجور کارها بیدار بود کی میخوابید که صبحها کاملا سرحال و با نشاط بود. یادم میآید یک بار هم از او پرســیدم:«تو کی و کجا میخوابی؟» دســت بر قضا آن روز هم همین
جوابی را داد که امشب داد:«خوابها رو گذاشتم برای وقتش!»
ادامه دارد...
نویسنده:حمیدحسام.
@sadrzadeh_ir