اگه باهاش اشک نمی‌ریزید گوشش ندید.

آشفته حالی.

:)

-

قرار ما حسین...

-

.دهه‌ی اول تموم شد... زود گذشت.. و حال برایم صوت های ضبط شده از نوای آن شبای عزیز باقی مانده.. که با پلی شدن هر کدامشان کوهی از خاطره و درد و غم و حتی لبخند را بر سرم آوار می‌سازد... صوت های که یادآور این دهه سخت و عزیز بودن این محرم برایم با سال های قبل عجیب توفیر داشت.. حسابش جدای از بقیه دهه ی محرم زندگیم‌است انگاری عزیز تر و ارزشمند تر شده باشد برایم... حالا نیمه های شب میان این صوت ها آوره میشوم به یاد آن ده شب ... و با خود مرور میکنم غم و ارزشمندی اش را... و این روزها آشفتگی ام را میان این صوت ها زندگی میکنم.. و اما #حضرت‌صد‌وبیست‌وهشت من عجیب و عمیق دلم برای دهه اول تنگ شده... و بی اختیار دلم برای اربعین گرفته ... خلاصه ترسم این روزها اربعینی‌ست که امضا نشود...💔! دورت بگردم..

-

-

اشک اگر پای شفاعت نگذارد به میان که جدا می‌کند از هم دوصفِ‌مژگان را؟

صلی‌الله‌وعلیک‌یا‌ابا‌عبدالله..🖤 #حضرت‌ِصد‌ُبیست‌ُهشت

از مرگ با خفگی مثل غرق شدن هراس داشتم و وقتی فهمیدم خدا در قرآن فرموده «إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ» یکی از حالات مرگ رسیدن جان به گلوگاهه و چه بخوام چه نخوام خفگی رو تجربه خواهم کرد خندم گرفت. این روزا خندم محو شده ازین خاطره... حالمو که می‌بینم به این نتیجه رسیدم که خفگی در برابر غمت هیچ نیست. بقول شاعر «بی‌هراسم ز اجل زانکه گمانم نبُوَد؛که گلوگیرتر از هجرِ تو باشد اجلی...آقای امام حسین» -

دل بی تو میپوسه... #حضرت‌صد‌وبیست‌وهشت🖤

-

ای دل پاره پاره‌ام، دیدن اوست چاره‌ام...

زمین به آمدنت نیاز دارد..💔 العجل‌یاصاحب‌الزمان..

‌

خسته از خویشم‌ در آغوشم بگیر...

:)...

دعا کنیم این شبا برای کسانی که آرزوی دیدن حرم ارباب رو به دل دارند... برای هم و اربعین هم دیگه دعا کنیم!

-

بهم نگاه کرد.. اروم بهم گفت امسال دیگه میری نه؟ خندید گفت تو باید بری خب دیگه نری من ناامید میشم.‌ من فقط نگاهش کردم و اروم تر از خودش بیت حافظ رو خوندم... " اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد گناه بخت پریشان و دست کوته ماست...! "

من آبروم رفته عزیزم..آبرو‌داری کن...💔

-

‌

ای نوه‌ی مادر قد خمیده..💔

قبله‌ی حاجات یا رقیه‌سادات..:)!

-

با اینکه همه چی خراب شده.. با اینکه دیگه راهی نیست ... با اینکه اوضاع عجیب بهم ریخته.. اما همچنان امیدوارم خیلی زیاد به شما و کرم خاندان شما امید دارم.... خلاصه امیدوارم و منتظر. و هرچی هم بشه راضی ام.. فقط خواستم بگم تموم تلاشم رو کردم.. خودمو به هر دری زدم... بقیه اش با شما.. همین💔!

« خون میرود نهفته از این زخم اندرون ماندم خموش و آه که فریاد داشت درد ... »