«بسم ربّ الحسین»
#سلام_برحسین❤️
#صبحم_بنامتان
دوباره صبح و به سر زد هوای شش گوشه
گرفتــه این دل تنـگم برای شش گوشه
روانه می کنم همــراه یک سـلام از دور
دوباره اشک روان را به پای شش گوشه
#رقیه_سعیدی_ڪیمیا
@saeidikimya
«بسم رب المهدے»
#زمزمه_با_امام_زمان_عج
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
یا ایُّهَــا العزیز ! دلم بی قرار توست
در انتظار عطر خوشی از دیار توست
ای من فدای غربت و تنهـــایی شمـــا
یابن الحسن بیا که دلم داغدار توست
این روزها که حال زمین و زمان بد است
حال خوش تمامی ما در کنــــــار توست
از اینکه یار بدی بوده ام ، ببخش
عمریست این منتظرت ، شرمسارتوست
کاری نکــرده ایم برای ظهـــور تو
آقا، دعا برای ظهــور هم ، کار توست
ای از تبار حیدر و زهرا ، ظهور کن
آقا بیا که فاطمه چشم انتظارتوست
📝رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❁﷽❁
#نوحه_زمزمه
#پنجم_صفر
#شهادت_حضرت_رقیه_علیهاسلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:می گذرد کاروان...
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
عمه شدم بی قرار
خسته ام از انتظار
جان به لبـــم آمده
از تب این اضطرار
خواب دیدم مهمانم می رسد
آرام ایــن جـــانم می رسد
عمــه بگـو یک جواب
معنـی و تعبیـر خواب
رفتـــه قــــرار از دلـم
مُردم از این اضطراب
می آید بر گوشـــم زمزمه
لالایی می خــواند فاطمه
این طبــقِ غـرقِ نور
بوی پـــدر مــی دهد
این سر خونین بر آن
عطر سفـــر می دهد
مهمان داریم امشب عمه جان
من هـــم بابا دارم شـــامیان !
عمه ببین نیمه شب
قــرص قمــــر آمده
شـــام سیــــاه مرا
نــور سحــــر آمده
انتـــظارم دیگر سر رسید
آخـــر بابایم با سـر رسید
قـــاریِ قـــــرآن من
زینـــت دامـــان من
خوش آمدی از سفر
شـدی تو مهمان من
سلامٌ علَی الشَیبِ الخَضیب
سلامٌ علَی الخَـــدّ ِ التَّـــریب
رقیـــه قـــربـــان آن
لبهــای عطشـــان تو
چه کرده آن خیزران
بــا لب و دنـــدان تو
آه از طشت و چوب خیزران
آه از گریـــه های عمـــه جان
بکـــن نگــاهم بابا
ببیـــن تو آهم بابا
مرا ببــر با خودت
خستـــهٔ راهم بابا
بیزار از شام و بازار شدم
نالان از بزم اغیـــار شدم
بابای مظلومم یاحسین(۲)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✍شعر:رقیه سعیدی (کیمیا)
۱۴۰۲/۵/۳۰
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
(بسم رب الحسین)
#رباعی
#پنجم_صفر
#یاس_سه_ساله
آی مثلی باتان گؤزلره ریحــانه لَر آغلار
یورقـون یارالی پیکــره ویرانه لَر آغلار
غربتده گِجَه دفن اولونان گوهره خاطر
گؤل ، یاسمنین یاسینـَه دُردانه لَر آغلار
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
فرا رسیدن شهادت مظلومانه یاس سه ساله ، باب الحوائج ، حضرت رقیه سلام الله علیها ، ابتدا محضر آقا امام زمان ارواحنالتراب مقدمه الفداه و سپس بر همه شیعیان جهان و محبین حضرتش تسلیت و تعزیت باد.
@saeidikimya
400.9K
❃﷽❃
#مدح_روضه
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شعراز_رقیه_سعیدی_کیمیا
#بانوای_مداح_اهل_بیت_آقای_تورجی_زاده
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
رقیه دختر سلطان عشق است
رقیه غنچهٔ باغ دمشق است
دمشـــق آباد از نام رقیه است
دمشـــق آگَه ز آلام رقیه است
#گروه_اشعارمناسبتی🏴
𝐉𝐎𝐈𝐍➤eitaa.com/joinchat/3114598604C3a6953ab80
512.2K
❁﷽❁
#نوحه_زمزمه
#پنجم_صفر
#شهادت_حضرت_رقیه_علیهاسلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:می گذرد کاروان...
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
عمه شدم بی قرار
خسته ام از انتظار
جان به لبـــم آمده
از تب این اضطرار
خواب دیدم مهمانم می رسد
آرام ایــن جـــانم می رسد
عمــه بگـو یک جواب
معنـی و تعبیـر خواب
رفتـــه قــــرار از دلـم
مُردم از این اضطراب
می آید بر گوشـــم زمزمه
لالایی می خــواند فاطمه
این طبــقِ غـرقِ نور
بوی پـــدر مــی دهد
این سر خونین بر آن
عطر سفـــر می دهد
مهمان داریم امشب عمه جان
من هـــم بابا دارم شـــامیان !
عمه ببین نیمه شب
قــرص قمــــر آمده
شـــام سیــــاه مرا
نــور سحــــر آمده
انتـــظارم دیگر سر رسید
آخـــر بابایم با سـر رسید
قـــاریِ قـــــرآن من
زینـــت دامـــان من
خوش آمدی از سفر
شـدی تو مهمان من
سلامٌ علَی الشَیبِ الخَضیب
سلامٌ علَی الخَـــدّ ِ التَّـــریب
رقیـــه قـــربـــان آن
لبهــای عطشـــان تو
چه کرده آن خیزران
بــا لب و دنـــدان تو
آه از طشت و چوب خیزران
آه از گریـــه های عمـــه جان
بکـــن نگــاهم بابا
ببیـــن تو آهم بابا
مرا ببــر با خودت
خستـــهٔ راهم بابا
بیـزار از شام و بازار شدم
نالان از بزم اغیـــار شدم
بـابای مظلومم یاحسین(۲)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
𝐉𝐎𝐈𝐍➤eitaa.com/joinchat/3114598604C3a6953ab80
#گروه_اشعارمناسبتی☝
#برادرتورجی_زاده🎤🎧
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
451.4K
❃﷽❃
#شب_سوم
#زمزمه_با_امام_زمان_عج
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
قلبــــم گواهی می دهد دلدار می آید
تسکیـــن قلب دختری غمحوار می آید
هرجا که بزم غم به نام عمه جان باشد
صــاحب عزا با گریه ای خونبار می آید
آن طالب خون خدا بر انتقــامی سخت
با ذوالفقــــار حیــــدر کـــرّار می آید
با اینکه می دانیم سخت است انتظارش
اما یقیــــن داریـم روزی یار می آید
در انتــــظار یار ، باید خــون دل باشد
با انتــــظار واقعــــی دلـــدار می آید
باید بیـــاموزیم اصــــرار از رقیه ، چون
دانســت بابا ، با کمــــی اصـــرار می آید
تاریکی شب بود ، اما خوب می دانست
خورشید در این شــامگاه تار می آید
تعبیـــر شد خواب رقیـه ، دید بابایش
با ســر ، برای آخــــرین دیدار می آید
از بس شبــیه مادرش زهرا شده ، گویا
بانویی از بیـــن در و دیــوار می آید
آهنگ تشییـــع شـــبانه از مدینـه تا
ویرانســــرا تکـرار در تکـرار می آید
از کاروان جــاماند ،اما اربعــین هر سال
همـــراه صــدها دستــــهٔ زوّار می آید
مثل رقیــــه در سرم ، شور حرم دارم
با او که باشم راههـــا همـوار می آید
باید به خاتون سه ساله عرض حاجت برد
هر جا که بر ما کارها ، دشوار می آید
هرکس که خاک درگهش شد"کیمیا“ گردد
اعجـازها از خــاک این دربار می آید
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
𝐉𝐎𝐈𝐍➤eitaa.com/joinchat/3114598604C3a6953ab80
#گروه_اشعارمناسبتی☝
#برادرتورجی_زاده🎧🎤
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
469.5K
❃﷽❃
#شب_سوم_محرم
#شعر_روضه
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#رقیه_سعیدی_کیمیا
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
سه ساله ام شده ام ، مثـل مادرت ، بابا
خــرابــه منــزل ویــران دختـــرت ، بابا
به یاد غــربت تو گریه می کنم هر شب
کنــــار عمــــهٔ نــالان و مضـطــرت بابا
و کــربــلا به مــن آمــوخت واژهٔ "بـابـا"
دوبخــش می شود از خط حنجرت بابا
سرت به روی طبق ، بخش اول باباست
کجـا رهـا شده آن بخش دیگــرت بابا
دلــم برای عمـــویم چقــدر تنــگ شده
کجاست سـاقی طفـلان ، برادرت بابا؟
و عمــه گفت کشیدند داغ بر جگـــرت
دَمــی کــه ذبـح نمــودند اکبـــرت بابا
جواب"هَڶ مِن ناصِر"درآخرین لحظات
صـــدای گریــهٔ بی تاب اصغـــرت بابا
خضــاب خون خدا بر محاسنت داری
فدایِ صــورتِ درخون شنــاورت بابا
شبیــه مــادرت از پا فتــادم از سیلـی
رسیــده هــالهٔ نیلــی به کـوثــرت بابا
شبی که من به هوای تو راه گم کردم
مـرا رســاند به گـودال ، مـــادرت بابا
گرفت دست مرا و در آن شب تاریک
دوباره مـرثیــه ای خواند در بَرَت بابا
به ناله های" بُنَــیَّ" گریست دشت بلا
نشـاند بوسـه به رگهـای حنجــرت بابا
مرا برای زیــارت ببــر به کرب و بلا
که اربعیــن برسم پیش پیکـرت بابا
بـه "کیمیا" نظری کن که زائرت بشود
مـران تو شاعر دلخستــه از درت بابا
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#گروه_اشعارمناسبتی
#برادرتورجی_زاده🎧🎤
𝐉𝐎𝐈𝐍➤eitaa.com/joinchat/3114598604C3a6953ab80
بجمع مابپیوندید☝
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
45.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب الحسین
#نوحه_زمزمه
#شب_دهم_محرم
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
(به سمت گـودال از خیــمه دویدم من)
وقتی که ده مَـرکب ، دورِ تو دیدم من
سوختـــم از داغِ غـــربت و تنهـــاییت
وقتـی که فـــریاد تــو رو شنیــــدم من
نــوای آل اللــه ، آتیــش به جـــونــم زد
از روی تَـل ، داداش ، ناله کشیـــدم من
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بانوای_مداح_اهل_بیت_کربلایی_محمد_حدادیان🎧🎤
#اجرا_در_کربلای_معلا
@saeidikimya
❁﷽❁
#سلام_بر_حسین💔❣🖤
#صبحم_بنامتان
#پنجم_صفر
#یارقیه
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
سلام بر حسین و یاس کنج ویرانه اش
به دختر سه ساله آن گوهر دردانه اش
امان از آن نیمه شبی که در دل خرابه
سر پدر شمع شد و رقیه پروانه اش
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۲/۵/۳۱
پنجم صفر ۱۴۴۵
اللهم ارزقنا فی الدنیا زیارةالحسین علیه السلام🤲
اللهم ارزقنا فی العقبیٰ شفاعةالحسین علیه السلام🤲
@saeidikimya
«بسم ربّ المهدی جان»
#سلام_امام_زمانم❤️
#به_وقت_دلتنگی
ای روشن از فروغ رخت شام تار ما
آرامــــش روان و دل بیقــــــرار ما
آقا بیـــا ، که ثانیــه ها در تلاطمـند
پایان بده به عمــــرِ همــه انتظار ما
#رقیه_سعیدی_ڪیمیا
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
@saeidikimya
❁﷽❁
#اوخشاما
#پنجم_صفر
#شهادت_حضرت_رقیه_علیهاسلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
قارداشیمیـن شیرین دیلی رقیه
قــالدی ائلینـدن آیریلــــی رقیه
سارالدی صُولدی کنج ویرانه ده
اولــدی خــــرابه منــــزلی رقیه
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
سیلی دَیَن صورتیــوه آغلارام
ئورگیمی بو دردینـن داغلارام
گؤل بدنون قبر ائوینه قویاندا
قانه دولان گؤزلریمی باغلارام
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
سن کیمی محنت لی باشی بلالی اولماز
آچیلمامیش غنچه چمن ده بِئلَه صولماز
کم اولدی عمرون ولی نیسگیلون چوخ اولدی
هیچ بالانون شیشهٔ عمری بئله دولماز
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۵/۳۱
پنجم صفر۱۴۴۵
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❁﷽❁
#زمزمه_نوحه
#زبانحال_حضرت_رقیه_علیهاسلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:حسین جان!به یادلبت یک شبم خواب راحت نداشتم....
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
بابایی!
چقــد منتــظر بودم امشب بابایی، بابایی
بــرا خـــاطـــر عمـــه زینــب بیایی، بابایی
بپــــا کردی اینــجا عجب کربلایی، بابایی
بابایی!
از اون وقتــی که بودی بالای نیزه یامظلوم
تو می دیدی اشکامو در پای نیزه یامظلوم
چه زخم عمیـــقی شده جای نیزه یامظلوم
بابایی!
ببین صورت نیلی دخترت رو بابایی
ببین غنچــهٔ زخمیِ پرپرت رو بابایی
دل سوختهٔ کوثــر دیگرت رو بابایی
بابایی!
کتک خوردم از بس کبوده تن من
ببیـن آتیش افتــاده رو دامــن من
ببین پاره شد معــجر و پیرهن من
بابایی!
چـــه کردن بابا با لب و دنــدون تو، عزیزم
که داره می ریزه هنوزم خــون تو، عزیزم
روی صــــورت زخمــی و گلگون تو، عزیزم
بابایی!
منم مثـــل مادر از این دنیـا سیرم،بابایی
تنم زخمیه دست به دیوار می گیرم،بابایی
ببر راحتـم کن که بی تو می میرم ،بابایی
بابایی!
دیگه عمـــه رو خستـــه کردم با اشکام
چه حرفا شنـــیدیم از این مردم شـــام
خاکستر می ریختن رو سرهامون از بام
بابایی!
بی بی جان!
رسیده دیگه عمه وقت جدایی،بی بی جان
دارم میرم امشب سفر با بابایی،بی بی جان
خداحافظ ای عمـهٔ نینـــوایی،بی بی جان
بی بی جان!
چقد زحمـتت دادم ای عمه جونم،ببخشم
دیگه طاقتم نیست نمیشه بمونم،ببخشم
حـــلالم کن ای عمـــهٔ قد کمــونم،ببخشم
بی بی جان!
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۵/۳۱
پنجم صفر۱۴۴۵
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047