🇮🇷زندگی به سبک شهدا🌷
سردار_رشید_اسلام
شهیدحاج یونس زنگی آبادی
تازه از جبهه اومده بود.
همه لباسهارا شست
ظهر ناهار درست کرد
ظرفها را هم شست
مادرم ازش خواهش کرد که این کارها را نکنه و بذاره به عهده من
او هم گفت :
وظیفه منه این چند روزی که هستم به خانمم کمک کنم .
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهـش_پر_رهرو
@safireshg1
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#امیر_سرلشگر
#خلبان_شهید
#غلامحسین_افشین_آذر
#قسمت_دوم
آخرین وداع از زبان #همسر_شهید
اواخر شهریور سال 1359 بود. ایشان طبق معمول هر سال دو هفته مرخصی گرفتند. در آن سال ما جهت دیدار پدر و مادر همسرم از تبریز به تهران آمدیم.
هنوز دو سه روزی از آمدن ما به تهران نگذشته بود که از پایگاه تبریز با همسرم تماس گرفتند و اعلام کردند که هرچه سریعتر خودشان را به ستاد معرفی کنند. ایشان بلافاصله عازم تبریز شدند و فردای آن روز طی تماس تلفنی گفتند که در حال آماده باش هستند و از ما خواستند به تبریز بازگردیم.
صبح فردا تبریز بودیم که ناگهان هواپیماهای دشمن پایگاه را بمباران کردند و ما بسیار وحشتزده و نگران شدیم! با گردان تماس گرفتم ولی موفق نشدم با ایشان صحبت کنم. مجدداً بعدازظهر همان روز پایگاه هوایی تبریز توسط هواپیماهای دشمن بمباران شد که این بار پس از چند ساعت خودشان به منزل آمدند و سعی کردند تا ما را آرام کنند. در آن زمان پسرم به سختی بیمار بود و دچار تب شدیدی شده بود.
از ایشان خواستم چند ساعتی مرخصی بگیرند تا پسرمان را به درمانگاه ببریم ولی با در نظر گرفتن شرایط خاص و حساس پیش آمده، این کار را به من سپردند و خود به ستاد بازگشتند. به دستور پزشک درمانگاه، پسرم باید به مدت 24 ساعت در آنجا بستری میشد! سعی کردم ایشان را پیدا کنم ولی باز هم موفق نشدم، تا اینکه خودشان با درمانگاه تماس گرفتند و من موضوع بستری شدن پسرمان را با پدرش در میان گذاشتم.
#ادامه_دارد ...
@safireshg1
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#امیر_سرلشگر
#خلبان_شهید
#غلامحسین_افشین_آذر
#قسمت_سوم
آخرین وداع از زبان #همسر_شهید
آن شب همسرم تنها نیم ساعت فرصت کرد به درمانگاه آمده تا با پزشک صحبت کند و مجدداً به پایگاه بازگشت.
فردا صبح در حالی که بمباران هوایی همچنان ادامه داشت با وجودی که پسرم هنوز وضعیت جسمی خوبی نداشت و طبق دستور پزشک می بایست تحت نظر قرار می گرفت، به دلیل دلشوره زیادی که داشتم از پزشک معالجش درخواست کردم اجازه ترخیص شدن پسرم را از درمانگاه بدهد و با توجه به اینکه خودآموخته رشته پرستاری بودم با گرفتن دستورات لازم از پزشک به منزل بازگشتم.
به محض ورود به منزل با همسرم روبرو شدم که در حال پوشیدن لباس پروازش بود.
پرسیدم :
کی بر میگردین ؟
همانطور که از من خداحافظی می کردند و صورت پسر کوچکمان را میبوسیدند، گفتند:
مشخص نیست، فقط شما نترسید و مواظب خودتان باشید.
ایشان سعی کردند من را که به شدت نگران بودم و دلشوره عجیبی داشتم، آرام کنند، تا پلهها همسرم را بدرقه کردم.
در آخرین لحظه با نگاهی که پر از نگرانی بود، چون ما بچه دوم را نیز در راه داشتیم ـ گفتند :
مواظب خودتان باشید و با سپردن ما به خدا، خداحافظی کردند و رفتند...
#ادامه_دارد ...
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#امیر_سرلشگر
#خلبان_شهید
#غلامحسین_افشین_آذر
#قسمت_آخر
آخرین وداع از زبان #همسر_شهید
پس از اتمام جنگ و بازگشت اسرا به ایران، از این خوشحال بودیم که ایشان نیز جزء اسرای آزاد شده باشند و یا لااقل خبری از ایشان برایمان بیاورند، ولی متأسفانه حتی خلبانانی که اسیر بودند و همسرم را می شناختند نیز خبر درستی برای ما نداشتند.
با این که هیچ خبری از زنده بودن یا #شهادت ایشان نداشتیم، ولی قطع امید نکردیم، تا اینکه سرانجام پس از گذشت 23 سال از مفقودالاثر شدن ایشان، در سال 1381 بقایای پیکر مطهرش همراه 9 نفر از همرزمان خلبانش به میهن بازگردانده شد و پس از سالها غربت و تنهایی، استخوانهای پاکشان در خاک میهن آرام گرفت.
همسر #شهید سرلشگر خلبان #غلامحسین_افشین_آذر با سعی و تلاش و از خودگذشتگی و با احساس حضور روح بزرگوار آن #شهید_والامقام، فرزندان خود را تربیت کرد و به آخرین مراحل رشد و پیشرفت رساند .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و سلامتی و طول عمر یادگاران #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
@safireshg1
🌺🍃🌺🌸🌺🍃🌺
#ازدواج_شهدایی
#شهید_والامقام
#حمید_ایرانمنش
من و #حمید به کمترین چیزها راضی بودیم .
به همین خاطر بود که خریدمان، از یک دست آینه وشمعدان و حلقه ازدواج بالاتر نرفت!
برای مراسم، پیشنهاد کردم غذا طبق رسم معمول تهیه شود که به شدت مخالفت کرد!
گفت: کیو گول می زنیم، خودمون یا بقیه رو؟
اگر قراره مجلسمون رو این طوری بگیریم، پس چرا خریدمون رو اونقدر ساده گرفتیم؟!
مطمئن باش این جور بریز و بپاش ها اسرافه و خدا راضی نیست.
تو هم از من نخواه که بر خلاف خواست خدا عمل کنم.
با این که برای مراسم، استاندار، حاکم شرع وجمعی از مسئولین کرمان آمده بودند، نظرش تغییری نکرد وهمان شام ساده ای که تهیه شده بود را بهشان داد!
#حمید می گفت: شجاعت فقط توی جنگیدن و این چیزها نیست .
شجاعت یعنی همین که بتونی کار درستی رو که خلاف رسم و رسومه، انجام بدی.
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
@safireshg1
💐🌴🌼❤️🌼🌴💐
#ازدواج_شهدایی
#سردار_شهید
#علی_تجلایی
قبل از شروع مراسم عقد ، #علی_آقا نگاهی به من کرد و گفت :
شنیدم که عروس هرچه از خدا بخواهد ، اجابتش حتمی است .
گفتم ، چه آرزویی داری؟
درحالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود ، گفت : اگرعلاقهای به من دارید و به خوشبختی من می اندیشید ، لطف کنید از خدا برایم #شهادت بخواهید .
از این جمله تنم لرزید.
چنین آرزویی برای یک عروس در استثنایی ترین روز زندگی اش بی نهایت سخت بود.
سعی کردم طفره بروم ؛ اما #علی_آقا قسم داد که در این روز این دعا را در حقش بکنم ، ناچار قبول کردم .
هنگام جاری شدن خطبه عقد هم برای خودم و هم برای #علی طلب #شهادت کردم و بلافاصله با چشمانی پر از اشک نگاهم را به #علی دوختم ؛
آثار خوشحالی در چهرهاش آشکار بود.
مراسم ازدواج ما در حضور #شهید_آیت_الله_مدنی و تعدادی از برادران #پاسدار برگزار شد.
نمیدانم این چه رازی است که همه #پاسداران این مراسم و #علی_آقا و #آیت_الله_مدنی همه به فیض #شهادت نائل شدند ...
راوی:
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
@safireshg1
🌹🌴🕊🥀🕊🌴🌹
#همسرانه
#همسر_شهید
#روح_اله_کافی_زاده
اولین #شهید_مدافع_حرم
استان اصفهان
متولد : 1359/06/27
#شهادت : 1392/02/15
محل #شهادت : سوریه
#قصه_آخرین_خداحافظی
همسرم در همان اعزام اول به آرزویش رسید. وقتی پیکر پاکش را از فرودگاه به پادگان آوردند، به خاطر ازدحام جمعیت فقط برای چند دقیقه توانستم او را ببینم و متاسفانه ملاقات خصوصی هم اتفاق نیفتاد تا بتوانم با آقا روحاله صحبت کنم و یک دل سیر ببینمش و دیدار ما به قیامت افتاد.
وی با بیان اینکه از زمانی که فتنه در سوریه آغاز شد روحاله مدام اخبار سوریه را دنبال میکرد، گفت : 27 فروردین سال 92 بود که گفت برای سفری به تهران میروم اما یکی دو روز بعد تماس گرفت و گفت که سوریه است. خیلی ناراحت شدم اما او گفت که "نترس و گریه نکن که حضرت زینب (س) هوای ما را دارند".
او جمله آخرش را گفت و ما را به خدا سپرد و خداحافظی کرد.
برادرم در روز 14 اردیبهشت خبر #شهادت همسرم را به من داد.
آقا روحاله سعی میکرد ما را سالی یکبار هم که شده به مشهد ببرد و هر وقت فرصت میکردیم قم و جمکران و شهرستانهای نزدیک میرفتیم .
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#پنجشنبه_های_دلتنگی
@safireshg1
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#دشمن_شناسی
#شهید_مدافع_حرم
#کمیل_قربانی
#شیعه_انگلیسی
یادمه با آقا #کمیل رفته بودیم نمایشگاه #شهید_کاظمی
نمایشگاه خیلی جامع و کاملی بود، صحنه های جنگ و انقلاب با دقت فراوان طراحی شده بود و خیلی زیبا بود
آقا #کمیل اصولا ادم پر احساسی بودند تو هر غرفه ای که وارد میشدیم ایشون نقش #شهید یا فرمانده یا راننده ماشین رو با مهارت تمام بازی میکردند
یکی از غرفه ها مربوط به شاخه های انحرافی ادیان بود
ایشون تو غرفه #شیعه_انگلیسی توقف زیادی کردند و خیلی از کتاب ها و سی دی های اون غرفه رو خریداری کردند و مطالعه کردند چون فرقه انحرافی #شیعه_انگلیسی افکار پلیدی داره که دقیقا برای ضربه زدن به اسلام و تشیع طراحی شده و #شیعه باید دشمن شناسی عمیق و دقیق داشته باشه و این سیره #شهداست که در هر زمانی دشمن شناسی قوی دارند.
بنابراین در هر کار یا عملی که این فرقه #شیعه_انگلیسی تاکید بر انجامش داره باید با تردید و دقت بازنگری کرد و قمه زنی هم از این امر مستثنی نیست .
راوی :
#همسر_شهید
🌹 #سالروز_شهادت 🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
@safireshg1
💐🌴🌺🍀🌺🌴💐
#عاشقانه_ها
#همسرانه
#ازدواج_شهدایی
#همسر_شهید
#مدافع_حرم
#علی_شاهسنایی
شب عروسی هنگام برگشتن ازاتلیه ، #علی آقا به من گفتند
اگر موافق باشید قبل از رفتن پیش مهمانها ، اول برویم خانه خودمان و #نمازمان رابا هم بخوانیم ، یک #نماز دونفره #عاشقانه
و این هم درحالی بود که مرتب خانوادهامون به ایشان #زنگ می زدند که چرا نمی آیید ، مهمانها منتظرند
، من هم گفتم قبول ، فقط #جواب آنها باشما
ایشان هم گفتند مشکلی #نیست موبایلم را برای یک ساعت می گذارم روی #بی صدا تا متوجه نشویم
بعد با هم به #خانه پر از مهر و #محبتمان رفتیم و بعد از نماز
به پیشنهاد ایشان یک #زیارت عاشورای دلچسب دو نفره خواندیم و بنای زندگیمان را با #معنویت بنا کردیم و به عقیده من این #بهترین زیارت عاشورایی بود که تا حالا خوانده بودم و من #آن شب بیشتر به #عمق اخلاص و معنویت #همسرم پی بردم و خواندن #زیارت_عاشورا کار همیشگی #ایشان بود .
#هرصبح و شام با تمام وجودشان می خواندند و سفارششان هم به من همین بود که هیچ موقع خواندن #زیارت_عاشورا را فراموش نکن که من هرچه دارم از#برکات همین است ، حتی از #سوریه هم که تماس می گرفتند مرتب این موضوع را یادآوری می کردند .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌺 @dashtejonoon1💐🌼