eitaa logo
مدرسه صهبا
1هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
680 ویدیو
9 فایل
ارتباط با ادمین: @sahba_edu
مشاهده در ایتا
دانلود
هنوز شیرینی میلاد پیامبر و روز دانش آموز زیر زبونمون بود که یک دخترک مهربون، پنج تا دونه شکلات شمرد و تصمیم گرفت ببره بده به مادر بزرگش و شیرینی اش رو با اون قسمت کنه! 🍬🍬🍬🍬🍬 همینطور که می رفت مادر بزرگ باهاش تماس تصویری گرفت.. 💻 بعد از این که کلی قربون صدقه اش رفت ؛همین که فهمید دخترک داره میره پیشش ،گفت نه! این طرف ها نیا ؛ بخاطر کرونا راه ها بسته است! مگه نشنیدی باید در خانه بمانیم؟!👀 دخترک حرف مادر بزرگ رو قبول کرد و برگشت.😊 توی راهِ برگشت ، خرسی رو دید.. خرسی گفت عجب بوی خوبی میدی! 🐻 دخترک یکی از شکلاتهاش به خرسی تعارف کرد.. خرسی گرفت و خورد و دهنش شیرین شد..🍬 بعد از خرسی، خرگوش پرید جلوی راه دخترک و پرسید از اون کلوچه ها که همیشه تو سبدت داشتی نداری به ما بدی؟ 🐇 دخترک گفت کلوچه ندارم ولی دوتا شکلات به خرگوش و بچه خرگوش داد!🍬🍬 زنبورعسل وزوز کنان از راه رسید؟🐝 دخترک ترسید و گفت نزدیک نیا ، نیش میزنی.. زنبور هم گفت اگه میخوای نیش نزنم هرچی شکلات داری بده !🍬🍬 دخترک که رسید خونه، هیچی تو سبدش نبود غیر از مهربونی🌱
همه چیز از جایی شروع شد که رنگین کمانی ها یه سر رفتند منزل شهردار لی لی ....👨🏻‍🦳 انجا فهمیدیم شهردار ۶ تا خرگوش دارد که زود به زود گرسنه میشدند شهردار لی لی ما را به انباری برد ..۰🐇🐇🐇 و سوال پرسید چطوری هویج ها را به خرگوش ها بدهم که همه به یک اندازه بخورند؟؟!!!🤔 رنگین کمانی ها دست به کار شدند و‌ شروع کردند به جدا کردن هویج ها...🤓 بعد از اینکه هویج ها جدا جدا شد شهردار با ذوق گفت یااااافتم🥕🥕 ما ده روستا داریم که همیشه موقع پخش آرد و روغن بین انها اختلاف هست می توانیم از همین راه برای تقسیم خوراکی بین انها استفاده کنیم.👌🏻😏 شهردار پشت بلندگو رفت تا راه حل را بگوید؛ اما نمیدانست چطور بگوید؟؟؟🙁 پس دوباره سراغ رنگین کمانی ها رفت.. بعد از بحث و تبادل نظر، رنگین کمانی ها گفتند بگو دسته بندی😌 از آن زمان به بعد، تمام محصولات دسته های ده تایی میشد و به ده روستا فرستاده میشدند .🙂 یک روز شهردار به انبار شهر رفت و دفتر انبار داری را دید ... اما انبار دار لی لو باید چطور تعداد دسته ها را می نوشت؟!🤔 رنگین کمانی ها به کمک انبار دار لی لو رفتند و جدول ده تایی و یکی ها را کشف نمودند.😌 اینگونه بود که نام کاشفان رنگین کمانی برای همیشه در شهر لی لی پوت ثبت شد.
بعد از اینکه با محور اعداد آشنا شدیم و فهمیدیم یه ابزار جدید پیدا کردیم که راه به دست آوردن حاصل جمع و تفریق رو برامون از خوردن آب هم آسونتر کرده رفتیم سراغ اینکه محور رو از نزدیک لمس کنیم 😊🤩 مثلا با چسب کاغذی اون رو کف کلاس رسم کنیم .🤪 یه محور با 25 تا واحد. حالا وقت چیه؟ 😎 وقت اینه که جواب همه جمع و تفریقی که روی تخته نوشته شده رو روی محور به دست بیاریم.😁 چه جوری؟ با پرش های جیر جیرکی شایدم ملخی 🦗یا خرگوشی 🐰 شاید کانگورویی 🦘شایدم با پرواز🦋 اخه بعضی از عدد ها رو با یکبار پرش نمی تونستیم روی محور نشون بدیم مثل حسنا که مجبور شدیم دست و پاش رو بگیریم و از خونه صفر تا هجده پروازش بدیم 😆 حالا دیگه بچه ها وقتی محور رو هرجایی ببینند مفهوم و کارکردش رو دقیقا به خاطر میارن😜