eitaa logo
مدرسه صهبا
1هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
680 ویدیو
9 فایل
ارتباط با ادمین: @sahba_edu
مشاهده در ایتا
دانلود
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه ی ما خلاصه ای از داستانهای قرانی از قبل شنیدیم. اگر قرار باشه دوباره در کتاب هدیه های اسمانی این داستانها را مرور کنیم وفقط روخوانی کنیم، ممکن است برای بچه ها خسته کننده باشه .. اما اگه ریش و قیچی رو بسپریم دست خود دانش اموزان، ماجرا طور دیگری پیش خواهد رفت. اینجاست که به جزییات مکالمات توجه میکنند، قصه را بازسازی میکنند.. و شخصیتها را در ذهنشان از نو میسازند.. و مفاهیم اصلی در جانشان ریشه می کند. و گو بنفس های_اسمانی
هنوز شیرینی میلاد پیامبر و روز دانش آموز زیر زبونمون بود که یک دخترک مهربون، پنج تا دونه شکلات شمرد و تصمیم گرفت ببره بده به مادر بزرگش و شیرینی اش رو با اون قسمت کنه! 🍬🍬🍬🍬🍬 همینطور که می رفت مادر بزرگ باهاش تماس تصویری گرفت.. 💻 بعد از این که کلی قربون صدقه اش رفت ؛همین که فهمید دخترک داره میره پیشش ،گفت نه! این طرف ها نیا ؛ بخاطر کرونا راه ها بسته است! مگه نشنیدی باید در خانه بمانیم؟!👀 دخترک حرف مادر بزرگ رو قبول کرد و برگشت.😊 توی راهِ برگشت ، خرسی رو دید.. خرسی گفت عجب بوی خوبی میدی! 🐻 دخترک یکی از شکلاتهاش به خرسی تعارف کرد.. خرسی گرفت و خورد و دهنش شیرین شد..🍬 بعد از خرسی، خرگوش پرید جلوی راه دخترک و پرسید از اون کلوچه ها که همیشه تو سبدت داشتی نداری به ما بدی؟ 🐇 دخترک گفت کلوچه ندارم ولی دوتا شکلات به خرگوش و بچه خرگوش داد!🍬🍬 زنبورعسل وزوز کنان از راه رسید؟🐝 دخترک ترسید و گفت نزدیک نیا ، نیش میزنی.. زنبور هم گفت اگه میخوای نیش نزنم هرچی شکلات داری بده !🍬🍬 دخترک که رسید خونه، هیچی تو سبدش نبود غیر از مهربونی🌱
شما کارهایتان را خودتان انجام میدهید؟ 🤔 به کسی می سپارید؟🤨 از کسی کمک می گیرید؟😏 به امید کسی می نشینید و دست روی دست می گذارید؟ 😐 سومی های اقاقیا نمایشی اجرا کردند و هر کدام نقشی داشتند.🤗 برزگر نمایش دست روی دست گذاشته بود و منتظر کمک اطرافیان بود..😏👨‍🌾 فکر می کنید گنجشکهای کشتزار با خودشان چه فکری کردند؟ تا زمانی که برزگر به امید دیگران نشسته؛ این کشتزار درو نخواهد شد..😎 اما اخر داستان برزگر قصه تصمیم گرفت دست روی زانوهایش بگذارد و یاعلی بگوید و خودش دست به کار شود..👷‍♂️ با اجرای نمایش مفاهیم عمیق تر به جان کلای سومی ها نشست و همه فعال بودند و هر کسی نقشی داشت.. کسی منتظر نبود تا بقیه درس شیرین فارسی را به او یاد دهند.🌾
4.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اجرای نمایش توسط کلاس ششمی ها برای یاس های پیش دبستانی با عروسک های دست ساز خودشان🤩
3.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیش از این از تجربیاتشان راجع به ترس گفته بودند.. هرکسی از چیزی می ترسید ..😱 بعضی ها در گذشته از چیزی می ترسیدند و حالا دیگر نه...😌 حتی برایشان خنده دار بود..😎 از سوسک و ملخ و زنبور تا تاریکی و تنهایی...🙄 اما درباره ترسهایشان گفت و گو کردند..😊 شکلک ترس را کشیدند ،روی پارچه های نمدی برش زدند و دوختند...✂️ به انتخاب خودشان داستانی راجع به ترس انتخاب کردند و نمایش آن را اجرا کردند..🧕🙍‍♀️💭 بعد از نمایش هم خودشان خواستند صدای دوستانشان را وصل کنند تا از ترس هایی که در دل دوستانشان پنهان شده بود بپرسند و باهم گفت و گو کنند..💻