۱۹ شهریور ۱۳۹۹
🌷 فرازی از وصیت نامه شهید عمران پستی :« ای خفتگان !بیدار شوید که مرگ در کمین شما نشسته است .احدی از شما از دام او فرار نتوانید کرد ... قبل از اینکه دستتان از این اموال و اولاد و از این دار تکلیف و از این بازار الهی و از این مرزعه آخرت ، کوتاه شود فکری بکنید و حسابهایتان را پاک کنید و بارهای گناه را با توبه سبک کنید .
اگر حول معارف الهی اندیشه کنید و خود را بیشتر بکاوید عاشق او می شوید و در راهش سر از پا نمی شناسید و تا به وصالش نرسید آرام نمی گیرید و با هر تقریبی که برایتان حاصل شود عشقتان شعله ور می گردد تا جایی که این زمزمه الهی و ملکوتی را به گوش جان می شنوید .
فکر نکنید که شهادت همین طوری به دست می آید بلکه همان طور که امام فرموده اند شهادت یک هدیه الهی است از جانب خدای تبارک و تعالی برای آن کسانی که لایق هستند .»
🍀 با ذکر صلوات صفحه قرآن امروز را به نیت شهید بزرگوار عمران پستی قرائت خواهیم کرد.
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
📝 @sahel_aramesh
۱۹ شهریور ۱۳۹۹
۱۹ شهریور ۱۳۹۹
🌷 به نیت شهید بزرگوار عمران پستی قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
۱۹ شهریور ۱۳۹۹
260.mp3
1.87M
📼 قرائت صفحه قرآن با صدای استاد پرهیزکار است.
🌷 به نیت شهید بزرگوار عمران پستی قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
۱۹ شهریور ۱۳۹۹
۱۹ شهریور ۱۳۹۹
۱۹ شهریور ۱۳۹۹
📜 #داستانک
😱 #سقوط_مرگبار
🔻همه با هم وارد دهانه غار شدند. مسیر سختی را طی کرده بودند. ارتفاع زیاد، صخره های لیز و خطر درندگان. اما به هر ترتیبی بود خودشان را رسانده بودند تا اینجا. از این به بعد را باید تا زانو داخل آب حرکت می کردند. آبی که وقتی از دهانه غار سرازیر می شد، آبشار آرام اما هولناکی را شکل می داد که مشخص نبود از پس آن چه چیزی ممکن است بیرون بیاید. حالا که به بالای آبشار رسیده بودند، ترسشان از آن مضحک به نظر می آمد. این مسیر دشوار را به کمک یکدیگر طی کرده بودند و حالا به هم افتخار می کردند. با غرور پیش می رفتند و آب را می شکافتند.
🔸هرکسی درون افکار خودش فرو رفته بود و برای آینده برنامه ریزی می کرد. بر لب هر کدام لبخندی از شیرینی آنچه در تصور می ساخت، شکل گرفته بود. نه هوای سرد و نمناک غار و نه قطره هایی که از قندیل ها بر سر و صورتشان می چکید و نه پرواز گهگاه خفاشی در نور فانوس، هیچکدام نمی توانست آنها را از این حال خارج کند. به شادی در بهشت خود گام بر می داشتند و می خواستند هرچه زودتر به انتهای غار برسند. خطرات مسیر آنها را کار آزموده کرده بود و از هیچ خطری پروا نداشتند. به نظر می رسید تا انتهای غار مسیر زیادی باقی مانده است اما شوق رسیدن، خستگی را از یادشان برده بود و سرمای آب نمی توانست به استخوان هایشان اثر کند.
🔹یکی از رفقا به افتخار ورودشان شروع کرد به زمزمه کردن آهنگ ورود کریستوف کلمب به خاک قاره آمریکا در فیلم فتح بهشت: «هوم هوم هوم». بقیه هم آرام آرام با او هم نوا شدند. کم کم صدایشان داشت اوج می گرفت که با گذشتن از اولین پیچ، همه صداها یک دفعه خاموش شد. همه سر جایشان خشک شدند و تنها صدا صدای آب بود که با دیواره های غار برخورد می کرد و از بین پاهایشان می گذشت. حتی به سختی می توانستند ضربان قلبشان را حس کنند.
🔸تصورشان از رسیدن به گنج و تمام شدن کار، مانند قلبهایشان ذره ذره آب شد و از بین رفت. روبرویشان جمجمه بزرگ و خون آلودی قرار داشت که پشت یک تکه سنگ گیر کرده بود و بر روی جریان آب تکان می خورد. خون های تازه نشان از درگیری نه چندان دور می داد. خبر از موجودی که توانسته بود این غول را بکشد و پوست و گوشت از جمجمه اش بکند. تمام خطرات راه در مقابل این خطر رنگ باخت مانند چهره هایشان که از ترس رنگ باخته و سفید شده بود. کسی قدرت تصمیم گیری نداشت.
🔹صدای ناگهانی چلپ چلپ آب همه را از جا کند. بدون اینکه کسی چیزی گفته باشد همه به طرف جمجمه دویدند. راهنما و رهبری جز غریزه نمی توانست راه فرار را در این لحظه به آنها نشان دهد. هر طور شده جمجمه را از پشت سنگ رها کردند. در حالیکه صدا نزدیک و نزدیک تر می شد بر جمجمه سوار شدند و راه دهانه غار را در پیش گرفتند.
🔸هنوز به دهانه غار نرسیده بودند که در نور کم رنگ فانوس هیکل درشتش را دیدند. هیکلی دولا که از پیچ غار گذشت و به محض اینکه آنها را دید بر سرعت قدمهایش افزود. همگی به تقلا افتادند و شروع کردند به پا زدن تا سریعتر از آبشار سرازیر شوند به امید اینکه غول دستش به آنها نرسد. هنوز چند گامی بین آنها فاصله بود که جمجمه از آبشار سرازیر شد و با شدت درون دریاچه افتاد. همراه جمجمه پایین رفتند و دوباره از آب بیرون پریدند و شناور بر آب از غار دور شدند.
🔹همه بی صدا اشک می ریختند که در یک قدمی نتیجه، بی حاصل بر گشته بودند و همه زحمت هایشان بر باد رفته بود. ناراحت به خاطر از دست رفتن همه چیز و خوشحال به خاطر زنده ماندن. یکی از آنها که می خواست حال و هوا را عوض کند گفت: « نگا کنین غوله لبه غار وایساده دیگه دستش بهمون نمیرسه، آخه آخه اصلا دست نداره، می بینین؟ دست نداره» و قاه قاه زد زیر خنده. سرخوشی احمقانه ای که با شیرجه غول از بالای آبشار ناتمام ماند.
🔸حرکت آب را می دیدند که هر لحظه به آنها نزدیک و نزدیک تر می شد. غول بدون دست هم می توانست به خوبی شنا کند. نفس کشیدن یادشان رفته بود. تنها یک پازدن دیگر باقی مانده بود که به آنها برسد. در پا زدن آخر سر و سینه اش را مانند نهنگ از آب بیرون داد که ناگهان سعید از خواب پرید.
🔹قلبش تند می زد. تمام بدنش عرق کرده بود. دست روی پیشانی اش گذاشت، از تب می سوخت. درحالیکه تمام بدنش می لرزید بلند شد تا قرص بخورد. همینطور که به سمت جعبه داروها می رفت طبق عادت همیشگی گوشی را برداشت تا از آخرین اخبار بورس خبر بگیرد. تیتر خبر آخر نوشته بود: «شاخ بورس شکست» و زیرش تصویری بود از تابلو سهام های بورسی که به شکل جمجمه ای غول آسا و خونین، قرمز شده بود.
🔺قلبش به احترام این اندوه چند لحظه سکوت کرد.
🖊 #به_قلم_مشکات
📝 @sahel_aramesh
۱۹ شهریور ۱۳۹۹
۱۹ شهریور ۱۳۹۹
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#خدایا
#اجر و #مزد ما را در جوارت به ما #عنایت بفرما .
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌹
❤️ #مناجات
📝 @sahel_aramesh
۱۹ شهریور ۱۳۹۹
۱۹ شهریور ۱۳۹۹
۲۰ شهریور ۱۳۹۹
🌸🍃🌸🍃🌸
#سلام_روزانه_به_ساحت_مقدس_چهارده_معصوم_علیهم_السلام
☀️السلام علیک یا رسول الله 🌸🍃
☀️السلام علیک یا فاطمه الزهرا🌸🍃
☀️السلام علیک یا علی بن ابی طالب امیر المومنین🌸🍃
☀️السلام علیک یا حسن بن علی🌸🍃
☀️السلام علیک یا حسین بن علی 🌸🍃
☀️السلام علیک یا علی بن الحسین 🌸🍃
☀️السلام علیک یا محمد بن علی🌸🍃
☀️السلام علیک یا جعفر بن محمد 🌸🍃
☀️السلام علیک یا موسی بن جعفر 🌸🍃
☀️السلام علیک یا علی بن موسی 🌸🍃
☀️السلام علیک یا محمد بن علی(امام جواد) 🌸🍃
☀️السلام علیک یا علی بن محمد(امام هادی) 🌸🍃
☀️السلام علیک یا حسن بن علی (امام عسکری) 🌸🍃
☀️السلام علیک یا صاحب الزمان 🌸🍃
☀️السلام علیکم جمیعا و رحمه الله و برکاته. 🌸☘🌸☘🌸❣
#دعای_مخصوص_حفظ_ایمان_در_آخر_الزمان🌸🍃
☀️« یا الله یا رحمن یا رحیم، یا مقلّب القلوب، ثبت قلبی علی دینک»
(ای تغییردهندهی قلبها، قلب مرا بر دین خودت تثبیت کن.)☀️
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌤 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
۲۰ شهریور ۱۳۹۹
1_207200494.mp3
5.93M
❧🔆✧ ﷽ ✧🔆❧
🎤 دعای عهد
👌چه خوب است که هر روز صبح دعای عهد بخوانیم،
🎧 یا حداقل گوش دهیم
مدت قرائت این دعا ۶ دقیقه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
۲۰ شهریور ۱۳۹۹
۲۰ شهریور ۱۳۹۹
۲۰ شهریور ۱۳۹۹
۲۰ شهریور ۱۳۹۹
۲۰ شهریور ۱۳۹۹
۲۰ شهریور ۱۳۹۹
زیارت عاشورا فرهمند.mp3
1.95M
▪️هر روز ، در ماه #محرم مهمان امام حسین علیه السلام باشیم با زمزمه #زیارت_عاشورا
🎤 #محسن_فرهمند
📝 @sahel_aramesh
۲۰ شهریور ۱۳۹۹
۲۰ شهریور ۱۳۹۹
😌 #آرامش
▫ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ :مَنْ وَثِقَ بِأَنَّ مَا قَدَّرَ اَللَّهُ لَهُ لَنْ يَفُوتَهُ اِسْتَرَاحَ قَلْبُهُ.
◻ امام على عليه السلام : هركه اطمينان داشته باشد كه آنچه خدا برايش مقدّر كرده است به او مى رسد ، دلش آرام گيرد .
📚 ميزان الحكمه ,جلد چهارم,محمّد محمّدی ری شهری,صفحه 546؛ عیون الحکم و المواعظ , جلد۱ , صفحه۴۳۸
❤ #از_معصوم_بیاموزیم
📝 @sahel_aramesh
۲۰ شهریور ۱۳۹۹
🔸 کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ
🔶 حکم جهاد بر شما مقرّر گردید و حال آنکه بر شما ناگوار و مکروه است، لکن چه بسیار شود که چیزی را مکروه شمارید ولی به حقیقت خیر و صلاح شما در آن بوده، و چه بسیار شود چیزی را دوست دارید و در واقع شرّ و فساد شما در آن است، و خدا (به مصالح امور) داناست و شما نادانید.
📚 آیه ۲۱۶ سوره بقره
❤ #از_قرآن_بیاموزیم
📝 @sahel_aramesh
۲۰ شهریور ۱۳۹۹
۲۰ شهریور ۱۳۹۹
🌷 فرازی از وصیت نامه شهید محمدعلی خرمیان :و شما اي ملت عزيز و مسلمان ايران، شما كه انقلاب را به اينجا رسانديد بكوشيد و صبور باشيد تا در نيمه راه نمانيم و خون شهيدانمان خداي نخواسته پايمال نشود. از ولايت فقيه پشتيباني كنيد و قانون اساسي اسلام را كه گرفته شده از كتاب خدا و قرآن مجيد و نهجالبلاغه است به كار ببنديد و شما كه پيامرسان خون هزاران هزار شهيد هستيد بكوشيد كه نسل اندر نسل، پيام آنها را به گوش انسانها برسانيد.
🍀 با ذکر صلوات صفحه قرآن امروز را به نیت شهید بزرگوار محمدعلی خرمیان قرائت خواهیم کرد.
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
📝 @sahel_aramesh
۲۰ شهریور ۱۳۹۹