•••
ته خوندن یه عااالـمه پیامی که از
سمــت شــــما اومده بــــرامــون، یه
سوالی میپیچه تو سرم اونم اینکه:
آیا جوری میشه از حجمِ این معـضلِ
همهگیر کم کرد؟! اگر بله، چه طور؟!
❤️🩹🌪
••
حالا که خوب فکر میکنم
گویا میشه یه حرکتهایی
زد برای این موضوع!
تا فردا صبر کن؛ تا بیام و
بگم برات چه خبره!✌️🏻😌
••
| ♥️ • 🪞|
.
.
.
« قسمت صد »
«رمان بگذارید خودم باشم»
فرشته اگر من الان به تو دروغ بگم یا تهمت بزنم یا حتی یه کشیده بزنم زیر گوشت، تو میگی کار بد، اما خودت دقیقا میگی برای رسیدن به هدفمون همۀ زشتیها و بدیها باشه عیبی نداره، حواست هست به این میگن اسارت، نه آزادی.
الان اگه من با دهتا دختر ارتباط داشته باشم سوده من رو میکشه، تو هم قیافه میگیری، کیان که با دهتا دختر راحت بود خب باشه، بابا حیوون هم با یکی دمخور میشه، بابا تمام دنیا غیر از فاحشهها، همۀ پرفسورهای دنیا، دانشمندها، سیاستمدارهای شرق و غرب و خود آمریکا یه معشوقه دارند، با یکی هستند، این چیه توی کله شما کردن؟
تو به من بگو تو اسیری یا آزادی!
تمام حرفهایش همراه میشود با تمام صحنههایی که از کیان به خاطرم میآید و من برای تکتکشان در تنهاییهایم گریه کرده بودم!
چقدر بد راست میگوید دایی!
من با سیگار آرام نمیشدم اما مثل همه میشدم، همهای که شب با قرص میخوابیدیم.
من شراب نخوردم اما همۀ بچههایی که میخوردند خوب نبود حال سر و معده و دلشان اما خب...
خب چه؟
آن روزها، روزهای نفرتپراکنی بود، هرچه دایی و سوده اینجا آرامش و محبت دارند، کنار کیان همهاش وحشتناک بد میدیدم و میشنیدم.
بار اولی که گفتم:
- پاسدارها و بسیجیها به دخترها تجاوز میکنند!
دایی سیبی به دست گرفت و گفت:
- من بسیجیام، پدرت پاسدار بود، پدبزرگ بسیجی بود!
گفتم:
- بقیه!
گفت:
- دیدی؟
- شنیدم.
گفت:
- فضای مجازی دست همونهایی هست که گفتند تا تو بشنوی، اونها از آب دماغ کسی نمیگذرند و فوری رسانهای میکنند، چطور این رو رسانهای نکردند، چرا فقط میگن، نشون نمیدن.
چرا توی این 40سال هیچ پاسداری تجاوز نکرد، یکهو میان این اعتراضها این اتفاق رو شنیدی؟
چرا این همه بسیجی کف خیابون مثل من راه میرفتند، میروند، خواهند رفت هیچ کدوم متجاوز نبودیم و قاتل، الان همه قاتل شدیم. چرا کنار همۀ اینها تا حالا با آرامش قدم میزدی، الان هم با آرامش داری فحش میدی، تو داری فحش میدی، تو سنگ پرت میکنی، تو ماشین آتیش میزنی، تو...
.
.
.
[ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#بگذارید_خودم_باشم
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
به تیغ میزد و میرفت و باز مینگریست
که ترک عشق نگفتی سزای خود دیدی!🙃
.
#سعدی
#شعریجات
SAHELEROMAN | ساحل رمان
خشک و خالی؟ نه دیگه!
یه [
هستم] بفرست ببینم اصــلا دغـــدغه داری روزای نفسگیر امتحانو آرومتر بـگذرونی یا همیـــن وضــع خوبه؟😏🚶🏻♀ @sahele_roman @sahele_roman ••
••
رفقای کنـــکوری← رو این کلیک کنید.
و باقی دوستان← رو این کلیک کنید.
و بعد تشریف ببرید پیام آخر کانال
و فرصت طلاییشون رو دریابید!🪄🤝
قبلش یه سرچی بزنید تا مطمئن
بشید هیـــــچجا همچین موقــعیت
کولاکی گیرتون نمیاد!!🌨
••
••
مطمئنم تا فردا پس فردا پیامِ:
چرااااا زودتر پیداش نکردممم رو
از یَــک یَــکتون دریافت میکـنم.🌝🤌🏻
••