eitaa logo
ساحل رمان
8.6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
812 ویدیو
19 فایل
رمان‌های [ نرجس شکوریان‌فرد ] را این‌جا بخوانید✨ . . بعضی لحظه‌ها سخت و کسل‌کننده می‌گذرند :( . یک حرفی نیاز دارم تا این لحظات ناآرام را، آرام‌بخش کنم🌱 . نویسنده‌هایی هستند که خاص لحظات من می‌نویسند♡✍🏻 . . ارتباط با ما: @sahele_roman
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه دیدار با نویسنده بریم؟ اول نیت کن، بعد ببین. @sahele_roman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ♥️ • 🪞| . . . « قسمت صدوسی‌وپنجم » «رمان بگذارید خودم باشم» گام اول را برمی‌دارم؛ فرار می‌کنم از تمام آن‌چه که می‌خواهد ذهنم را در منگنه بگذارد؛ تمام خاطرات، خیالات... پیشنهاد می‌دهم به سوده جان دایی: - مشاعره کنیم؟ شروع می‌کند همان اول: - در این درگه که گَه گَه کُه کَه و کَه کُه شود ناگه مشو غره به امروزت که از فردا نه‌ای آگه نفسم حبس می‌شود؛ تا می‌آیم غُر بزنم که سوده جان کمی مدارا، کمی ساده‌تر، چکشت را بگذار زمین، قبلا اگر نفهم بودم و مغرور به حال و روز و زیبایی و هر کوفتی، مؤدب می‌شوم، هرچه داشتم، حالا تمام آن‌ها ریخته، آگه نبودم از فردایم که امروز می‌شود و به این بدبختی! _ 《ه》بده فری جون! _ همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی چه زیان تورا که من هم برسم به آرزویی - دوست داشتم اینو! مقاومت می‌کنم که حالم بد نشود و با ضربه پا چوب خشک را می‌شکنم و حرصم خالی می‌شود نه با اشک و ناله. با حرکت و بلند هم می‌گویم: - 《ی》بده سوده جان که بدون شوی عزیزت داری باخت را تجربه می‌کنی! با اره‌ای که دستش است و تلاش می‌کند چوب‌ها را ببرد اشاره‌ای تهدید آمیز می‌کند و می‌گوید: - یارا یارا گاهی دل ما را به چراغ نگاهی روشن کن چشم تار دل را چو مسيحا به دمیدن آهی روشن کن . . . ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به میزانِ نظر، حُسن تو را با ماه سنجیدم؛ میانِ این و آن فرق از زمین تا آسمان دیدم...🌙 . SAHELEROMAN |
اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَهُ سلام بر تو ای وعده خدا كه آن را ضمانت نمود ...🌱 • |
•• پ.ن: اگه از میزان استقبالی که سال پیش [ از این موجود زیبا ] انجام شد خبر داشتید، بی‌شک جامه‌دران کف پیوی ادمینش بودید تا اتمام موجودی نزده! 🤝🥹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ♥️ • 🪞| . . . « قسمت صدوسی‌وششم » «رمان بگذارید خودم باشم» خوانده نخوانده هر دو باهم می‌زنیم زیر آواز: بی تو برگی زردم به هوای تو می گردم که مگر بیفتم در پایت ای نوای نایم به هوای تو می آیم که دمی نفس کنم تازه در هوایت به نسیم کوبت ای گل به شمیم بویت ای گل در سینه داغی دارم از لاله باغی دارم با یادت ای گل هر شب در دل چراغی دارم باغم بهارم باش موجم کنارم باش حالا هر دویمان دستانمان را در هوای سرد باغ تکان می‌دهیم و با آخرین صدا می‌خوانیم: ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی‌تو به جان آمد وقت است که بازآیی مشتاقی و مَهجوری دور از تو چنانم کرد کز دست بخواهد شد پایابِ شکیبایی ان‌قدر زمزمه می‌کنیم که با سردی هوا به سرفه می‌افتیم. می‌نشینم میان برگ‌ها و می‌نشیند مقابلم. . . . [ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا