فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه دیدار با
نویسنده بریم؟
اول نیت کن،
بعد ببین.
@sahele_roman
| ♥️ • 🪞|
.
.
.
« قسمت صدوسیوپنجم »
«رمان بگذارید خودم باشم»
گام اول را برمیدارم؛ فرار میکنم از تمام آنچه که میخواهد ذهنم را در منگنه بگذارد؛ تمام خاطرات، خیالات...
پیشنهاد میدهم به سوده جان دایی:
- مشاعره کنیم؟
شروع میکند همان اول:
- در این درگه که گَه گَه کُه کَه و کَه کُه شود ناگه مشو غره به امروزت که از فردا نهای آگه
نفسم حبس میشود؛ تا میآیم غُر بزنم که سوده جان کمی مدارا، کمی سادهتر، چکشت را بگذار زمین، قبلا اگر نفهم بودم و مغرور به حال و روز و زیبایی و هر کوفتی، مؤدب میشوم، هرچه داشتم، حالا تمام آنها ریخته، آگه نبودم از فردایم که امروز میشود و به این بدبختی!
_ 《ه》بده فری جون!
_ همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تورا که من هم برسم به آرزویی
- دوست داشتم اینو!
مقاومت میکنم که حالم بد نشود و با ضربه پا چوب خشک را میشکنم و حرصم خالی میشود نه با اشک و ناله.
با حرکت و بلند هم میگویم:
- 《ی》بده سوده جان که بدون شوی عزیزت داری باخت را تجربه میکنی!
با ارهای که دستش است و تلاش میکند چوبها را ببرد اشارهای تهدید آمیز میکند و میگوید:
- یارا یارا گاهی دل ما را به چراغ نگاهی روشن کن
چشم تار دل را چو مسيحا به دمیدن آهی روشن کن
.
.
.
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#بگذارید_خودم_باشم
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان
به میزانِ نظر، حُسن تو را با ماه سنجیدم؛
میانِ این و آن فرق از زمین تا آسمان دیدم...🌙
.
#ولادت_حضرت_عباس
SAHELEROMAN | #شعریجات
اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَهُ
سلام بر تو ای وعده خدا كه آن را ضمانت نمود ...🌱
•
#یازده_روز_مانده | #نیمه_شعبان
••
پ.ن: اگه از میزان استقبالی که سال پیش [ از این موجود زیبا ] انجام شد خبر داشتید، بیشک جامهدران کف پیوی ادمینش بودید تا اتمام موجودی نزده! 🤝🥹
| ♥️ • 🪞|
.
.
.
« قسمت صدوسیوششم »
«رمان بگذارید خودم باشم»
خوانده نخوانده هر دو باهم میزنیم زیر آواز:
بی تو برگی زردم
به هوای تو می گردم
که مگر بیفتم در پایت
ای نوای نایم
به هوای تو می آیم
که دمی نفس کنم تازه در هوایت
به نسیم کوبت ای گل
به شمیم بویت ای گل
در سینه داغی دارم
از لاله باغی دارم
با یادت ای گل هر شب
در دل چراغی دارم
باغم بهارم باش
موجم کنارم باش
حالا هر دویمان دستانمان را در هوای سرد باغ تکان میدهیم و با آخرین صدا میخوانیم:
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بیتو به جان آمد وقت است که بازآیی
مشتاقی و مَهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایابِ شکیبایی
انقدر زمزمه میکنیم که با سردی هوا به سرفه میافتیم.
مینشینم میان برگها و مینشیند مقابلم.
.
.
.
[ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#بگذارید_خودم_باشم
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...