eitaa logo
ساحل رمان
8.7هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
819 ویدیو
19 فایل
رمان‌های [ نرجس شکوریان‌فرد ] را این‌جا بخوانید✨ . . بعضی لحظه‌ها سخت و کسل‌کننده می‌گذرند :( . یک حرفی نیاز دارم تا این لحظات ناآرام را، آرام‌بخش کنم🌱 . نویسنده‌هایی هستند که خاص لحظات من می‌نویسند♡✍🏻 . . ارتباط با ما: @sahele_roman
مشاهده در ایتا
دانلود
•• و ماجرای زهرنوشیدن‌های مصطفی از دستِ شیرین، از اون نوبرهاشه.. !💯🔥 | |
•• برای خوندن بریده‌هایی از رمان [ اینجا ] 🔖 برای سفارش pdf یا نسخه اصلی [ اینجا ] 📦 کلیک کن.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ♥️ • 🪞| . . . « قسمت صدوسی‌وهفتم » «رمان بگذارید خودم باشم» من با خستگی او با خنده‌های راز آلوده! می‌نالم: - این را دوست داشتم چشمم یخ می‌بندد از سرما! دست به کار می‌شود و چوب و برگ و خار را در اجاق سنگی دست‌ساز دایی می‌چیند و فندک را زیرش می‌گیرد. اول برگ و خار پذیرای آتش می‌شوند و شعله بلند می‌کنند و بعد چوب‌های کوچک و ظریف و بعد از دقایقی چوب‌های کلفت. دستان سرخ شده از سرما می‌گیرم کنار آتش. این حرارت را دوست دارم و می‌گویم: - اول ضعیف‌ها نابود شدند، بعد چوب‌های نازک... شده حال و احوال ماها در این بلبشوی دنیا، این زن و زندگی، اول همهٔ ماهایی که اعتقاد ضعیف داشتیم، قدرت تفکر پایین، تحلیل بلد نبودیم و سرمان گرم مجازی کرده بودند سوختیم تا... سوده نمی‌گذارد ادامه بدهم و می‌گوید: - ای فرشته‌ای که خودت را دو جوراب و دو شلوار و سه لباس و شال و کلاه پوشانده‌ای برخیز و کمی آب بیاور تا برایت چای هل و به و سیب دمیده و از خواب سر و غفلت بیدارت کنم! - نه این‌که شما با لباس بهاری آمده‌اید؟ - جواب بزرگ‌ترت را مده، ادب حکم می‌کند برخیزی دست بر سینه، چشم گویان، پای در گالش خویش کرده آبی از چشمه بیاوری شاید رستگار شوی! - رستگار! - بترس از کید ما زن‌ها که خداوند هم فرموده که کید ما عظیم است! . . . [ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مگو شرط دوام دوستی دوری‌ست! باور کن، همین یک اشتباه از آشنا بیگانه می‌سازد...👤 . @SAHELEROMAN |
حتی اگه پیام‌رسان کلا از دسترس خارج بشه، شعریجات رو دم خونه‌تون پست می‌کنیم🤝🌚
| ♥️ • 🪞| . . . « قسمت صدوسی‌وهشتم » «رمان بگذارید خودم باشم» حرفش بی‌حد راست و درست است. سوده را نمی‌گویم خداوند را می‌گویم؛ این بلبشوی خیابانی را هم با ما زن‌ها کلید زدند و خوب هم توانستند شورمان را قلقلک کنند و شعورمان را تعطیل نگه دارند! من آب می‌آوردم، سوده قابلمه را، من پیاز پوست می‌کنم، او حبوباتی را که از دیشب خیسانده ک از صبح بار گذاشته را در قابلمه می‌ریزد، آب می‌ریزد، سبزی می‌ریزد، جو را هم که پخته می‌ریزد، راستش نگاه نمی‌کنم، فقط می‌بینم که هم هوای آتش را دارد و هم هوای غذا را، پیازها اشکم را در می‌آورند و من با ریختنشان در ماهی‌تابه و روغن داغ حالشان را جا می‌آورم! مشغول می‌کنم خودم را به همه‌چیز جز فکرهایی که نباید. یک جنگ تمام‌عیار راه انداخته‌ام بین خودم و خودم. سروصدای همه‌چیز را درمی‌آورم تا سروصدای غصه‌ها را نشنوم. کار دست خودم است و خودم باید بلند شوم، ده بار می‌روم تا ساختمان و آشپزخانه، یک‌بار کفگیر می‌آورم، بار دیگر نعنا، یک‌بار نمک می‌آورم، بار دیگر استکان. میان تمام رفت‌وآمدها هم به سبک علیرضا افتخاری می‌خوانم: بی‌تو برگی زردم به هوای تو می‌گردم . . . [ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|🦋| و تو‌... تنها تو‌... •• SAHELEROMAN |
•• 🧥 و 🧣 و 🧤 رو بردار که کارت دارم. . . برداشتی؟ سوالِ الکی نپرس؛ فقط به حرفی که می‌زنم گوش بده.🥸 . . آ باریکلا‌! حالا اینجا کلیک کن که قراره باهم بریم سفر.✈️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ♥️ • 🪞| . . . « قسمت صدوسی‌ونهم » «رمان بگذارید خودم باشم» من می‌خوانم سوده همراهی می‌کند، او می‌خواند من زمزمه می‌کنم و سرآخر سیب‌زمینی را که به زور میان ذغال‌ها جا می‌دهم، می‌گویم: - دایی عزیزما، جز افتخاری کس‌دیگر را نمی‌شناخت آیا! - او می‌شناسد لیکن اکنون حال من و تو، در حد این برگ زردهای کف باغ و هوای کوی‌یار و شمیم بویی‌است که داغ سینه چون چراغی روشن کرده است! ایول دارد سوده با این ادبیات کلامی‌اش و ذوق دلی‌اش. آش آماده شده است و دایی نیامده و مطمئنا تا دوساعت دیگر هم نمی‌آید. من و سوده نگاهی به هم می‌کنیم ولی طالب نگاهی به آش. می‌گویم: ای بانوی باوفا! باور بفرمایید که دایی من خشنود می‌شود اگر فی‌الحال یک کاسه آش میل کنی، دوسه‌ ساعت بعد که نزول اجلال کرد، کاسه‌ای دیگر در جوارش به معده‌ات سرازیر کنی. سوده با نگاه خیره‌اش به قابلمه می‌گوید: - من نیز چنین باور دارم ولی - ولی ندارد بانو! جون من بیا بخوریم من به دایی می‌گم ابلیس وسوسه‌کننده من بودم! بعد از دوسه ساعت که نه، پنج ساعت بعد که دایی می‌آمد، من یک کاسه دیگر هم خورده‌ام به علاوه تمام سیب‌زمینی‌ها و چایی را و من خوشحالم که به اندازه هفت ساعت دوام آوردم که پا به برهوت خیالاتم و خاطرات تلخم نگذارم! . . . [ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•• امروز دوباره زنده شدیم و خواستیم شما هم!🍓🤍=) @SAHELEROMAN |
قصه ما زنده‌ها و قبرستون قصۀ تنبّه بوده که اگه خیلی دنیا بهت فشار آورد و خــیلی نالون شـــدی، یه سـر برو ببین هزار هـــزار قبل تو بودن، رفتن، خبری هم نیست از غصه‌های کوچــولویی که بزرگ می‌دیدن‌شون! . 📖- بگذارید خودم باشم 📽- SAHELEROMAN | ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|🚲| می‌دونم سخته‌ها.. ولی ته تهش رو ببین!؛) •• SAHELEROMAN |
•• هنوزم داری مقاومت می‌کنی واسه خوندن ادامه‌ی رمان از کانال VIP؟🌝 . . . تهش کی ضرر می‌کنه؟ من یا تو؟🦦
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
|🌷| قدرت جسمانی که دلیل نمی‌شود بر سلامت دل‌...! |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از سخن‌چینان شنیدم آشنایت نیستم! خاطراتت را بیاور، تا بگویم کیستم...📜 . SAHELEROMAN |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•• محققان به تازگی دنیای جدیدی رو کشف کردن که ... 🤫 اگه اهل ریسک نیستی اصلا نبین!‼️ . . SAHELEROMAN |