فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعتراض متفاوت طرفداران تیم رئال سوسیداد در مقابل تیم مکابی اسرائیل
در قلب اروپا
🔹طرفداران تیم سوسیداد اسپانیا قبل از بازی این تیم، با تیم مکابی تلآویو، در حمایت از مردم مظلوم فلسطین، اینگونه در مقابل اسرائیل ایستادند.
#شبهه
@SAHELEROMAN
••🫀🪐
.
.
•| رمان عاشق شو |•
فصل هفدهم / قسمت صدوبیستوچهارم
بالاخره نوشت:
- سخته این حرف رو زدن!
خیلی منتظر نماند.
- کدوم حرف؟
چشم بست و خدا را شکر کرد که دارد ادامه میدهد.
- حرفایی که توی دل توست و توی مغز من داره پس و پیش میشه!
حال من و تو که حس میکنیم خیلی خرابه!
- من حس نمیکنم واقعا خرابه!
دلش میخواست تا صدایش را بشنود و آرامش بگیرد.
- حال داری زنگ بزنم یه چیزی برات بگم؟
- نمیخوام صداتو بشنوم چون نمیخوام منصرف بشم!
- باشه دور دور تو باشه حالا بنویسم یا بمونه روی دلم!
- بگو!
خواهرش جواد دوست بود و همیشه قربان صدقه میرفت اما الان این طور خشک و بیروح حرف زدن!
- یه بار که حالم بد بود یکی یه کاغذ به من داد گفت:
خودت رو بنویس.
خیلی نتونستم بنویسم کلا جمع افکار رو اخلاق و خواسته و میلم شد ده خط.
نخوند،
فقط نگاه کرد و گفت:
حالا بنویس من.
گفتم:
خب من از همه اینها بالاتره بعد هم که خب همۀ اینایی که نوشتم وابسته به منه!
هیچی نگفت،
یه برگۀ سفید داد گفت بنویس «من»! نوشتم.
گفت خب حالا خودت رو بنویس.
منظورش همون خلق و میل و اینا بود.
گفتم:
وقتی نوشتم من یعنی همۀ اونا دیگه!گفت:
میخواستم همین رو بفهمی،
حقیقت من به همۀ صفتها و حالتامون و چیزایی که درک میکنیم احاطه داره و با همهچیز همراهه و جدا نیست.
چون که صد آید نود هم پیش ماست.
من یکیام با یه عالمه چیز در درونم که چون حواسم به خودم نیست خبر از داشتههام ندارم،
خودم رو مهم نمیدونم،
چون مثل یه دریای عمیق نمیبینم!
.
.
.
[ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#عاشق_شو
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
••🫀🪐
.
.
•| رمان عاشق شو |•
فصل هفدهم / قسمت صدوبیستوپنجم
- اصلا هیچکی به همۀ خودش احاطه نداره.
لبخند گوشه لب جواد نشست و نوشت:
- چون ما فشرده شدیم توی حواسمون!
رابطهمون با همۀ داراییامون قطعه!
- خودت رو که بکشی راحت میشی!
جواد لب گزید، میان حرفش سکته میافتاد و کمی درمانده میشد، زیر لب خدا را صدا زد و نوشت:
- خب نه اینطور هم نیست، مردن توی جسم اتفاق میفته و الا که تموم نمیشی!
چه راحت داشت از مردن او مینوشت، یک لحظه با فکر به آن بغضش ترکید و اشکش فرو ریخت،
بغضی که با دیدن پیامش در لحظه روی گلویش نشست،
از پشت اشکهایی که میچکید خواند.
- مهم نیست، دلم برای هواداریات تنگ میشه داداشی!
دیگر نمیدانست دارد چه مینویسد، امید بسته بود به طولانی شدن این گفتگو:
- خوبه که دوستم داری و من رو غریبه نمیبینی!
- دیگه کی میتونه تشخیص بده کی غریبه است کی آشنا؟
میشه با این اوضاع رسانه غریبه و آشنا کرد آدما رو!
- راست میگی!
منم این حس تو رو داشتم یههو به خودت میای میبینی کاری با روح و روانت کردن که تو با خودت هم غریبه شدی.
دیگه هیچکس رو نمیشناسی، خودت رو هم گم کردی.
من از این دنیا وحشت دارم!
دوستش ندارم!
به قول مهدوی خواهرش داشت برونریزی میکرد و این خوب بود اما سکوتش وحشت میانداخت به دل جواد،
تکیه به دیوار داد و سعی کرد حرف بزند تا او را وادار به ادامه کند.
.
.
.
[ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#عاشق_شو
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا لبنان به ما هم کمک کرده است که حالا کمک کنیم؟🔴 نقشآفرینی حزبالله لبنان با رهبری شهید سید حسن نصرالله در امدادرسانی به ملتهای مسلمان و دیگر ملتهای منطقه در رخدادهای بلایای طبیعی (سیل، زلزله و...)
#شبهه
@SAHELEROMAN
من نظامی نیستم.
دادههای دقیقی هم ندارم!
کیفیت حمله، نوع تاکتیک دشمن
میزان نفوذ، میزان اثرگذاری!
این بخش را باید کارشناسان نظامی تحلیل کنند. نباید هم انتظار داشت در صحنه جنگ مقامات نظامی بصورت شفاف دم به دقیقه مقابل دوربین باشند و به مردم گزارش لحظه به لحظه دهند. آن وظیفه روابط عمومی ها یا سخنگوهاست.
من به حمله نظامی دیشب، از بُعد جامعه شناختی نگاه میکنم. پرسشم این است: چرا جامعه وحشت زده نشد! چرا وحشت عمومی جامعه ایرانی را فرانگرفت؟ لااقل برای ۲۴ ساعت مدارس تعطیل میشد! یا اولیا فرزندانشان را به مدرسه نمی فرستاند! بازار چند ساعت تعطیل میشد!
ما برخلاف صهیونیست ها شبکه ای از پناهگاه نداریم، سیستم هشدار عمومی نداریم. هنگام حمله موشکی به گوشی های ما پیام هشدار فرستاده نمیشود.
صدای پدافند مهیب بود، ترس لحظه ای شکل گرفت اما به ناامنی روانی و وحشتی که امور جامعه را مختل کند ختم نشد، جالب اینکه باز بخشی از جامعه ایرانی دست به لطیفه سازی زد و مردم هم به فروشگاهها حمله نکردند! حتی صبح زود پارک های سطح شهر پر بود از مردمی که مشغول ورزش بودند!
این رفتار شجاعانه مردم ایران قابل مطالعه است. بقول خودشان چهارمین ارتش جهان با پشتوانه آمریکا، انگلیس و سایر قدرتها به ایران حمله کرده است!
به نظرم چند موضوع مهم را باید پیش کشید:
۱. روحیه مقاومت ملی ایرانیان
۲. تجربه هشت سال جنگ تحمیلی
۳. اعتماد به قدرت نیروهای نظامی کشور
۴.اعتماد به فرماندهی و شجاعت رهبر
هر کدام از این موارد در اینکه جامعه در لحظه بحرانی از خود رفتاری شجاعانه بروز دهد موثر است. با رفتار جامعه صهیونیستی مقایسه کنید. در سالهای اخیر بسیاری تلاش نموده اند جامعه ایرانی را جامعه ناآماده برای دفاع معرفی کند.
باید به این رفتار مردم بیشتر پرداخت.
#شبهه
@SAHELEROMAN
ساحل رمان
••🫀🪐 . . •| رمان عاشق شو |• فصل هفدهم / قسمت صدوبیستوپنجم - اصلا هیچکی به همۀ خودش احاطه نداره
••🫀🪐
.
.
•| رمان عاشق شو |•
فصل هفدهم / قسمت صدوبیستوششم
- میدونی این آقامهدوی میگه غیر از این عالم که همهچیزش قابل دیدنه،
یه چیزی هست به اسم غیب، ندیدنی!
اما هیچوقت نمیگه که ما از اذان صبح که چشم باز میکنیم توی موبایلمون تا شب که میخوابیم با موبایلمون،
توی خونه، توی خیابون، همه ما رو دعوت میکنند به دیدنیها!
حس میکرد که صدای نفسهای نازی را میشنود و همین برایش کافی بود،
باید چه میگفت دیگر خدایا؟
- نازی دیدم عجب حرفی میزنهها؛
آقامهدوی راست میگه؛
گربهمون وقتی مامان میخواد ببرتش بیرون خودش میره جلوی در!
- وای یعنی مامان هنوز آماده نشده اون میفهمه!
اشک جواد چکید از همراهی خواهرش در موضوعی دیگر!
زیر لب از خدا تشکر کرد و نوشت:
- اَه دستم درد گرفت بسکه تایپ کردم زنگ میزنم مثل آدم جواب بده!
هنوز پیامش نرفته تماس گرفت و امیدوارانه چشم دوخت به صفحه که تماس وصل شد،
از لذت اینکه به نتیجه رسیده است لبش را محکم گزید تا فریاد شادی نزند و در جا گفت:
- یادته تلفن که زنگ میخوره اگر بابا باشه،
گربهمون میره سراغ تلفن؟
نازی هر چند که کند و بی احساس اما بالاخره به حرف آمد:
- این چیه جواد؟
-فعلا تا الان که برای ما باعث خنده و تعریفه اما الان که دارم دقت میکنم یه نشونه و علامته!!
- علامت چی؟
- افتضاحه که یه جاهایی حیوونا درک بالاتری از ما پیدا کردن!
نازی خیلی دیر به حرف میآمد اما مهم بود که داشت مرور ذهنی میکرد از غیر از تلخیها!
- جواد یادته یه کتاب داشتی که توش از گوزنهای بالدار نوشته بود؟
.
.
.
[ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#عاشق_شو
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانم معترض میگه: اگر امریکا هم به ما حمله کنه بهتر از این زندگیه که ما دارین
دوستان این کلیپ را انتشار بدهید.
#شبهه
@SAHELEROMAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای توی کوچه رقصیدن...
نه جایی رو آتیش زدن، نه نظم و امنیت رو بهم زدن
فقط برای اعلام حمایت و همبستگی با فلسطین، چفیه سرشون کردن و رقص سنتی فلسطین(دبکه) رو داشتن اجرا میکردن...
پلیس میاد جلوشونو میگیره و باند و وسایل شونو توقیف میکنه و میبره!
لوکیشن: نیویورک آمریکا، مهد آزادی :)
#شبهه
@SAHELEROMAN
ساحل رمان
••🫀🪐 . . •| رمان عاشق شو |• فصل هفدهم / قسمت صدوبیستوششم - میدونی این آقامهدوی میگه غیر از ای
••🫀🪐
.
.
•| رمان عاشق شو |•
فصل هفدهم / قسمت صدوبیستوهفتم
- که هفتصد هزار گوزن وقتی غذای یک مرتع تمام میشد،
نهصد و پنجاه کیلومتر میرفتند به مرتع دیگه!
- چهطور میفهمند که کجای کرۀ زمین غذا هست و اشتباه نمیرند؟
دیگر جواد از لذت صدای خواهرش نمیتوانست لبخندش را جمع کند.
-معلومه دیگه نازدونۀ خونه، حیوان حس ششم داره ولی تو حساب کن دیگه ببین برای ما آدما چه خبره!
- یعنی منم حس ششم دارم؟
- این آقای مهدوی افتاده به حرفای عجیب غریب برای ما؛
میگفت که توی این دنیا،
ما همش داریم حرکت و تغییر هرچی که اسم جسم مادی روش میذارن رو میبینیم!
- درس فیزیک میده؟
- آره بابا یه مخیه برا خودش میگه تو فیزیک خوندید که همه چیز (اجسام) از اتم درست شده و ذرات اتم هر ثانیه بارها دور هسته میچرخند، زمان رو هم که بذارید وسط،
مدام شما در زمان حال هستید پس یه زمانی حرکت کرده و رفته،
یه زمانی در حال حرکت به سمت ماست، گذشته و آینده دارید.
نازی نالید:
- خیلی بده که،
اینکه نمیشه آدم همزمان در گذشته و حال و آینده باشه!
انگار یه پرده افتاده بین این سهتا و نمیذاره دید داشته باشی!
- به خواهر منو ببین
عزیز من گفتم آقا گذشته با تمام افتضاحاتش دیدن داره؟
آینده یه امیده که شاید بتونیم تا فرداها، بهتر بشیم.
حال رو دریاب!
- مسخرت نکردن دوستات؟
- کیف کردن!
- دیگه چی میگه مهدوی؟
- اونکه یه دریاس!
- خوش به حالت مهدوی داری!
- نازی!
- مگه چی گفتم غر میزنی؟
.
.
.
[ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#عاشق_شو
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اخراج فلسطینیان از منطقه جبالیا به زور سلاح
🔹نظامیان تیپ گیواتی ارتش اسرائیل در ادامه تلاش این رژیم برای اجرای «طرح ژنرالها» که خواهان تخلیه و تبدیل جبالیا به منطقه نظامی است، صدها نفر از فلسطینیان غیرنظامی ساکن این منطقه را به زور اسلح و تهدید به قتل و کشتار میکوچانند
#شبهه
@SAHELEROMAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو نمایشگاه نظامی ژاپن، مردم کرکره ی غرفه یک شرکت ۱سرایلی رو کشیدن پایین
چیزی که انتظار داشتیم از اون عربهای مسلمان ببینیم از ژاپنی ها دیدیم.
#شبهه
@SAHELEROMAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرمانده جدید محور مقاومت رو میشناسید؟
👈 این فرد کابوس اسراییل است.
#شبهه
@SAHELEROMAN
ساحل رمان
••🫀🪐 . . •| رمان عاشق شو |• فصل هفدهم / قسمت صدوبیستوهفتم - که هفتصد هزار گوزن وقتی غذای یک مر
••🫀🪐
.
.
•| رمان عاشق شو |•
فصل هفدهم / قسمت صدوبیستوهشتم
- تو نیازی نیست مهدوی داشته باشی،
خودم هستم صد پله بهتر!
نازی خندید و با صدای خندهاش انگار به جواد دنیا را دادهاند:
- کوفت، مگه نبینمت، صد دفعه نگفتم غیر از من ببینم داری با یه مرد حرف میزنی خونت پای خودته!
- حسودیتو دوست دارم!
- پر رو نشو!
اینم حسودی نیست، مگه من زنم؟
- باشه این غیرتت رو دوست دارم!
- آفرین فقط من رو دوست داشته باش!
- دیگه چی گفت مهدوی؟
- جالبه میگه جسم هم امتداد داره،
چند قسمتی دیده میشه.
مثل یه میز، که چوبش از میلیونها ذره است ولی ما یکی میبینیم.
در حالیکه حقیقتا یکی نیست و ذره از مولکول و اون از اتم و اون هم پروتون و نوترون و الکترون داره.
امتداد هم یعنی بالا و پایین و چپ و راست داره!
اینکه ما یکی میبینیم،
چون همه ذرات به هم متصل هستند یکی میبینیم!
- وای چه جالب!
- ببین چی بهت میگم، من قرار بوده تو رو ببرم وسط جنگل توی چادر یه شب بمونی یادته که؟
- بله که یادمه!
- اما الان که فکر میکنم میبینم حیفه تو رو خرس بخوره!
- بد نشو، عمدا من رو میترسونی که انصراف بدم!
- نه بابا،
من پای حرفم هستم ولی دارم فکر میکنم که تو رو باید موش کور بخوره که نفهمه چی خورده!
صدای جیغ پر اعتراض خواهرش را که شنید نفس راحتی کشید و هزار بار دلش شاکر کوی دوست شد.
- خیلی خب منظورم این بود که نفهمه پری دریایی هستی و الا نمیخورتت!
حالا هم حواست باشه من چند روز دیگه میام باید اتاقم مثل دستۀ گل باشه،
خودتم باید تمیز کنی تاکید میکنم خودت نه خدمتکاری که مامان میاره!
.
.
.
[ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#عاشق_شو
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅️خدمتی که حماس به مردم ایران کرد
❌️هرکس گفت حمله هفت اکتبر حماس هم برای خودشون بد شد هم برای مااین کلیپ نشانش بدید.
#شبهه
@SAHELEROMAN
ساحل رمان
••🫀🪐 . . •| رمان عاشق شو |• فصل هفدهم / قسمت صدوبیستوهشتم - تو نیازی نیست مهدوی داشته باشی، خو
••🫀🪐
.
.
•| رمان عاشق شو |•
فصل هفدهم / قسمت صدوبیستونهم
مصطفی وقتی در را باز کرد که جواد توانسته بود اشکش را پاک کند اما سر دردش تازه شروع شده بود و جواد میان افکارش سرگردان بود،
مصطفی تکیه به دیوار داد:
- جواد چایی آماده است!
- آماده بود!
- باشه هرچی تو بگی، بیا!
نمون توی این حالت! بلند شو!
دلش میخواست حرف بزند بدون دلیل، قبل از اینکه مصطفی برود گفت:
- یه بار که رفتیم اروپاگردی کنار دریا یه زن و شوهر ایرانی اومدن مثلا کنار دریا،
فکر کنم دانشجو بودن،
زنه مثل مادرم برهنه نشد، شوهرش هم، یه زن و مرد انگلیسی شنا میکردند براشون عجیب شد،
زنه خیلی راحت رفت سمت اون دو تا و سؤال کرد، پسره اول روسری خانمش رو بیشتر کشید جلو بعد گفت؛
جسم ما، مثل ذهن و روحمون فقط متعلق به همدیگه است.
زن من برهنه نمیشه چون جسمش اشتراکی نیست، اختصاصیه، منم همینطور.
جالبه مرده خیلی ذوق کرد.
غیرت رو میشه فهمید، اگر کسی معنی غیرت رو نمیدونست اونجا میفهمید، زنش هم ذوق کرد،
خودش رو پوشوند، حیا کرد.
من شنیدم، چون مادرم مسخره کرد نتونستم بگم درون منم این رو پسندیده که زن و مرد حیا و غیرت تو خلقتشونه!
ربطی به کشور نداره، به دین داره؛ دین، حیا و غیرت رو نگه میداره اما الان اینو میفهمم مصطفی، میفهمم که دارم زجر میکشم!
مصطفی گنگ پرسید:
- زجر برای چی؟
جواد نتوانست خودش را کنترل کند و با صدای بلندی گفت:
.
.
.
[ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#عاشق_شو
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان کامل دستگیری تا اعدام جمشید شارمهد
#شبهه
@SAHELEROMAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ اسرائیل به زبان ساده!
✅ معلمها این کلیپ رو تو همه کلاسها پخش کنن تا دانشآموزان مملکت بدونن که چرا به اسرائیل میگیم رژیم جعلی👌🏻
#شبهه
@SAHELEROMAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این صحبتهای مهدی خراتیان مدیر اندیشکده احیای سیاست رو ببینید.
نه تنها در منطقه قفقاز و کریدور زنگزور جعلی، خطر اسرائیل و ناتو، ایران را تهدید میکند بلکه ماجرا به آسیای میانه نیز کشیده شده.
تهدید اصلی اجرای #کریدور_لاجورد بوده و معادلات شرق دریای خزر به ضرر ایران در حال تغییره.
#شبهه
@SAHELEROMAN