14333408309c184.mp3
4.31M
🔈 صلوات صلوات
علی الإمام المنتظر
سلامات سلامات
يرجع بعد طول السفر
علامات علامات
نحسب له كل لحظة بشهر
#امام_زمان علیه السلام
👤 #ملاباسم کربلایی
*⃣کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#دعا_سمات
📋دعای #سمات معروف به دعاى شُبوّر [دعاى عطا و بخشش] که خواندن آن در ساعت آخر روز جمعه مستحب و اکثر علماء سلف در #غروب_جمعه بر این دعا مواظبت می نموده اند :
🙏« اَللّهُمَّ اِني اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظيمِ الاَعْظَمِ، اَلْاَعَزِّ الْاَجَلِّ الْاَكْرَمِ، اَلَّذي اِذا دُعيتَ بِهِ عَلى مَغالِقِ أبْوابِ السَّماءِ لِلْفَتْحِ بِالرَّحْمَةِ انْفَتَحَتْ، وَاِذا دُعيتَ بِهِ عَلى مَضَايقِ أبْوابِ الاَرضِ لِلِفَرَجِ انْفَرَجَتْ، وَ إِذَا دُعِيتَ بِهِ عَلَى الْعُسْرِ لِلْيُسْرِ تَيَسَّرَتْ، وَ إِذَا دُعِيتَ بِهِ عَلَى الْأَمْوَاتِ لِلنُّشُورِ انْتَشَرَتْ، وَ إِذَا دُعِيتَ .....👇
📋1da.ir/6r0dB49e
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
NamazShab.smalltools.ir.fl.apk
2.15M
💐 #نرم_افزار کم حجم #نماز_شب
شامل:
✳️طریقه خواندن نماز شب
✳️احکام نماز شب
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
🔆 آخوند ملا محمد كاشاني ، معروف به #آخوند_کاشی ، عالمی که دعای #ابوحمزه را در #نماز_شب ، در قنوت نماز وتر میخواند
👌از سکنات و برنامه های عرفانی ایشان، اذکار مقدسه و ادعیه مأثوره و به نوعی کثیرالذکر بودن ایشان بوده است. روزي يكي از شاگردان آخوند كاشي، ايشان را براي افطار دعوت مي كنند و با اصرار زياد از او خواهش مي كنند كه سحر هم تشريف داشته باشند. آخوند فرموده بودند : به شرطي مي مانم كه با من كاري نداشته باشيد و دنبال كار خود برويد. طلبه مي گويد: من دائم براي پذيرايي نزد آقا مي رفتم تا ببينم ايشان چه كار مي كنند. متوجه شدم كه ايشان از افطار تا سحر مشغول عبادت بودند و در قنوت نماز وترشان تمام دعاي ابوحمزه ثمالي را با صوت حزين و گريه مي خواندند
🌺 رحمت الله علیه
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈«یَا رَبِّ هَذَا مَقَامُ مَنْ لاذَ بِکَ وَ اسْتَجَارَ بِکَرَمِکَ وَ أَلِفَ إِحْسَانَکَ وَ نِعَمَکَ وَ أَنْتَ الْجَوَادُ الَّذِی لا یَضِیقُ عَفْوُکَ وَ لا یَنْقُصُ فَضْلُکَ وَ لا تَقِلُّ رَحْمَتُکَ وَ قَدْ تَوَثَّقْنَا مِنْکَ بِالصَّفْحِ الْقَدِیمِ وَ الْفَضْلِ الْعَظِیمِ، وَ الرَّحْمَةِ الْوَاسِعَةِ أَ فَتَرَاکَ [تُرَاکَ] یَا رَبِّ تُخْلِفُ ظُنُونَنَا أَوْ تُخَیِّبُ آمَالَنَا کَلا یَا کَرِیمُ فَلَیْسَ هَذَا ظَنَّنَا بِکَ وَ لا هَذَا فِیکَ طَمَعَنَا یَا رَبِّ إِنَّ لَنَا فِیکَ أَمَلا طَوِیلا کَثِیرا إِنَّ لَنَا فِیکَ رَجَاءً عَظِیما عَصَیْنَاکَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتُرَ عَلَیْنَا وَ دَعَوْنَاکَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتَجِیبَ لَنَا فَحَقِّقْ رَجَاءَنَا
👤 فقراتی از دعا ی #ابوحمزه با صدای مجاهد بزرگ
#سید_حسن_نصرالله #مناجات
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#انس_با_قرآن
⏪برنامه ی روزنامه ی
✅ #ختم_قرآن کریم
👈 روزی یک صفحه
#صفحه_389
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ اعمال روزها و شب های #هفته
🙏 آداب ، اعمال ، ادعیه ، استعاذه ، تسبیح و نماز روز #شنبه
👉🏻 1da.ir/TXfZ6s2I
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🙏 إلَهِي أَنَا الْفَقِيرُ فِي غِنَايَ فَكَيْفَ لا أَكُونُ فَقِيرا فِي فَقْرِي.
خدايا! من در حال بى نيازى نيازمندم ؛ پس چگونه در حال فقر نيازمند [تو] نباشم ؟ ( امام حسين عليه السلام )
❇️ هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد
سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد
حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
دهان تنگ شیرینش مگر ملک سلیمان است
که نقش خاتم لعلش جهان زیر نگین دارد
لب لعل و خط مشکین چو آنش هست و اینش هست
بنازم دلبر خود را که حسنش آن و این دارد
به خواری منگر ای منعم ضعیفان و نحیفان را
که صدر مجلس عشرت گدای رهنشین دارد
چو بر روی زمین باشی توانایی غنیمت دان
که دوران ناتوانیها بسی زیر زمین دارد
بلاگردان جان و تن دعای مستمندان است
که بیند خیر از آن خرمن که ننگ از خوشه چین دارد
صبا از عشق من رمزی بگو با آن شه خوبان
که صد جمشید و کیخسرو غلام کمترین دارد
و گر گوید نمیخواهم چو #حافظ عاشق مفلس
بگوییدش که سلطانی گدایی همنشین دارد
🔅 برنامه ی روزانه #حافظ_خوانی
#حافظ_غزل_121 #دعا_عرفه
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ ادامه حکایت #پیرچنگی
❇️ آن زمان حق بر عمر خوابی گماشت
تا که خویش از خواب نتوانست داشت
در عجب افتاد کین معهود نیست
این ز غیب افتاد بی مقصود نیست
سر نهاد و خواب بردش خواب دید
کامدش از حق ندا جانش شنید
آن ندایی کاصل هر بانگ و نواست
خود ندا آنست و این باقی صداست
ترک و کرد و پارسیگو و عرب
فهم کرده آن ندا بیگوش و لب
خود چه جای ترک و تاجیکست و زنگ
فهم کردست آن ندا را چوب و سنگ
هر دمی از وی همیآید الست
جوهر و اعراض میگردند هست
گر نمیآید بلی زیشان ولی
آمدنشان از عدم باشد بلی
زانچ گفتم من ز فهم سنگ و چوب
در بیانش قصه ای هش دار خوب
#مثنوی_معنوی_104
🔅 برنامه ی #مثنوی_خوانی
#مولوی - #مثنوی_معنوی - #دفتر_اول
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ ادامه حکایت #پیرچنگی (1)
❇️ تا به آنجا پیش رفتیم که مردِ ساز زن با حالت و ناله و زاری به درگاه خدا پناه برد و در حال گریه خوابش برد.
مرد نوازنده خوابش برد و از بند تن و جهان رها شد و به سوی جهانی ساده، شفاف و عاری از کدورت و تیرگی رهسپار شد. جان آن نوازنده نیز در صحرای جان با خود زمزمه هایی می کرد و می گفت: ای کاش در اینجا و در همین مرتبه مرا نگه می داشتند. در این بوستان معنوی جانم خوش و شادمان است و مست و مدهوش این صحرا و گلزار غیبی هستم. ای کاش در همین جهان ملکوتی می ماندم و بی بال و پر سفرها می کردم و بی لب و دندان شکر می خوردم.
آسمان به آن وسعت که در عالم ماده وجود دارد با آن همه عظمت دل من را پاره پاره می کند، زیرا عالم صورت در مقابل عالم معنا بسیار کوچک و حقیر است. اگر راه جهان غیب بر همه مشخص بود کمتر کسی وجود داشت که بتواند لحظه ای در جهان مادی درنگ کند.
فرمان الهی به روح آن مطرب پیر رسید که: طمع مبند حال که خار مشغولیات دنیا از پای روحت بیرون آمده برو به سوی دنیا که بر تو باکی نیست. جان آن مرد پیر در آن عالم روحانی درنگ کرد و در آن صحرای رحمت و احسان الهی انتظار می کشید.
در همان هنگام که پیرمرد نوازنده در خواب و عالم رویا بود، عمر خلیفه خوابی عجیب می بیند.
همان زمان که پیر چنگی در عالم رویا فرو رفته بود، حق تعالی، خوابی را بر عمر چیره ساخت به طوری که نتوانست در برابر آن خواب تاب بیاورد. عمر تعجب کرد که اینگونه خواب برایش سابقه نداشت، زیرا عادت نداشت که آن موقع بخوابد. به همین خاطر گفت: من که در این مواقع عادت به خواب ندارم پس این خواب از عالم غیب بر من واقع شده و این خواب البته که بی حکمت نیست. عمر سر بر بالین نهاد و به خواب رفت و در خواب دید که بارگاه حق به او ندایی رسید و گوش جانش آن ندا را شنید. همان ندایی که مخصوص به هیچ لهجه و زبانی نیست و ترک و کرد و عرب و پارس آن ندا و زبان را می فهمند. نه تنها ترک و تاجیک و زنگ این ندا را درک می کننند، بلکه چوب و سنگ و همه موجودات هم این ندا را می شنوند، زیرا این ندا، ندای وحدت است. مولانا خطاب به خواننده می گوید ای شنونده داستان شنیدن اسرار و معانی را رها کن و به داستان پیر چنگی بازگرد چرا که از انتظار خسته شده بود. از بارگاه الهی ندا رسید که ای عمر حاجت بنده ما را برآورده کن. بنده ای داریم که در نزد ما جزو یاران خاص و گرامی است، تو به سوی گورستان برو و از بیت المال هفتصد دینار تمام بردار و به نزد او برو و به او بگو: ای بنده مقبول ما فعلا این مقدار دینار را بگیر و عذر ما را بپذیر. این مقدار دینار را بابت مزد نوازندگیت دادیم، فعلا همین مقدار خرج کن و هر وقت که تمام شد باز به همین جا بیا و نیازت را به پروردگارت عرضه دار.
ادامه دارد ...
#مثنوی_معنوی_104
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ ادامه حکایت #پیرچنگی (2)
عمر از هیبت و شکوه آن صدا از خواب پرید و برای انجام این خدمت آماده شد. در حالی که کیسه زری به دست داشت به سمت گورستان رفت و به جستجوی پیر چنگی پرداخت. تمام گورستان را گشت و به جز پیرچنگی کسی را ندید. با خود گفت: بنده خاص الهی نباید این پیرمرد باشد، پس یکبار دیگر به جستجو پرداخت و جز آن پیر سالخورده کسی را ندید. عمر آمد و با نهایت ادب در آنجایی که پیرمرد بود نشست، در آن هنگام به اقتضای حکمت الهی عطسه ای کرد و آن پیرمرد از خواب پرید.
عمر به او گفت: نترس و فرار نکن من از طرف حضرت حق برای تو مژده آورده ام. حضرت حق از بس ستایش تو را کرد من را مشتاق دیدار تو کرد. حق تعالی به تو سلام می فرستد و احوالت را می پرسد. حال این چند دینار را بگیر و خرج کن و باز به نزد من بیا
آن پیرمرد وقتی سخنان عمر را شنید، شرمنده شد و جامه اش را پاره کرد و می نالید و می گفت: ای خدای بی مثل و مانند، بس کن و این الطاف را بر من سرازیر مگردان ، این پیر بیچاره از این همه لطف شرمسار شده و از شدت خجالت آب شده است. آن مرد نوازنده بسیار گریه و زاری کرد و سازش را بر زمین زد و گفت: تو میان من و خدایم پرده و حجاب بودی ، تو هفتاد سال خون مرا خوردی و عمرم را به خاطر تو تباه کردم.
عمر به او گفت این گریه و زاری تو نشانه هوشیاری توست، یعنی هنوز "من" از تو برنخاسته و در وجود حق فانی نشده است. گذشته و آینده تو مثل پرده ای پوشاننده بین تو و خداوند است زیرا یاد کردن از گذشته دلیل بر هوشیاری و بقای من است. پس باید به گذشته و آینده آتش بزنی. یعنی شعله فنا را به خرمن زمان و همه قیدها بزنی تا جملگی را محو گردانی . تو تا کی می خواهی مثل نی های پر گره از این قبیل قیدها داشته باشی؟؟؟
وقتی که عمر اسرار الهی را برای آن پیرمرد فاش ساخت، روح پیر چنگی در درونش بیدار شد و به مرتبه جان رسید. روح الهی اش زنده شد و زندگی جاودانه پیدا کرد. پیر چنگی به درگاه حق توبه می کند . توبه اش مورد قبول واقع می شود.
آنچه که مولانا در این حکایت دلنشین آورده موضوعات مهمی است از قبیل: نفخ صور، معنی قیامت، اتحاد ظاهر و مظهر، اتحاد انبیاء و اولیاء، دوام فیض الهی و.... اما آنچه که منظور اصلی مولانا از بیان حکایت پیر چنگی است، این است که وصول به حضرت حق وابسته به شکل خاصی از پرستش نیست، بلکه شرط اصلی وصول به حق، انکسار قلب و سوز دل است. چنانکه نغمه پیر ژولیده و درهم شکسته ای مقبول درگاه حق می شود.. مولانا می خواهد بگوید که در درگاه الهی عناوین والقاب دنیایی و متداول میان انسان ها بهایی ندارد.
اما سوالی که پیش می آید اینست که اگر نغمه چنگ آن پیر، مطلوب درگاه حق افتاد پس چرا او ازگذشته خود توبه کرد؟ پاسخ این است که توبه پیر بدان جهت بود که قبلا فن نوازندگی خود را در جهت آراستن مجالس به کار می برد، اما اینک دانست که ساز را باید برای خشنودی خدا به صدا درآورد و لاغیر.
#مثنوی_معنوی_104
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ این ندای خداوندی بزبان خاصی نیست بطوریکه ترک و کرد و پارسی و یاعرب زبان هم این ندا را بدون گوش و لب میفهمند و درک میکنند ..برای فهمیدن این ندا حتی نیازی به اقوام ادمی مانند ترک و تاجیک و زنگی هم نیست این ندای الهی رو چوب و سنگ هم میفهمند
ترک و کرد و پارسیگو و عرب
فهم کرده آن ندا بیگوش و لب
❇️ هر لحظه از حضرت حق این ندای الست میرسد که بواسطه این دم الهی تمام موجودات و وابسته های انان خلق میشوند و در خلقت ابقا میشوند …اشاره است به آیه شریفه:: { ألستُ بربّکم}
عالم الست، از آیه کریمه قرآن گرفته شده است که می فرماید: {ألستُ بربّکم قالوا بلی} این عالم، دهلیز و تنگناست. در عالم الست خداوند با زبان وجود صحبت کرد. وجود، زبان دارد و اساسا زبان، از آنِ وجود است. انسان ها در عالم الست به زبان وجود، با تمام هستی خود این صدای {الست بربکم قالوا بلی} را درک کردند. وجود خودشان گوش بود و این صدا را از مکمن غیب شنیدند.
الست بربکم یعنی شما «ربّ» نیستید. شما پرتو من هستید ذات من نیستید ……… همه انسان ها با بلی گفتن اقرار به ربوبیت حضرت حق کردند
معنی الست بربکم عجز وجودی نسبت به ذات حق تبارک و تعالی است. در آن عالم، اعتراف کردند و سپس تنزل کردند و آمدند به این عالم که پر است از محدودیت ها و تنگناها؛ که باید از این منفذ تنگ عالم عبور کنند. عالم ازل و الست یکی است و اگر «الست» به کار می بریم به لحاظ این است که در قرآن به کار رفته است. به این پرسش ازلی که مگر من خدای شما نیستم پاسخ دادند و «بلی» گفتند.
هر دمی از وی همیآید الست
جوهر و اعراض میگردند هست
#مثنوی_معنوی_104
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#تحفه_ای_به_نام_مناجات_شعبانیه
🌺 دقایقی تأمل در فقرات #مناجات_شعبانیه ( 3 )
✳️ إلَهِی لا تَرُدَّ حَاجَتِی وَ لا تُخَیِّبْ طَمَعِی وَ لا تَقْطَعْ مِنْکَ رَجَائِی وَ أَمَلِی إِلَهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِی لَمْ تَهْدِنِی وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِیحَتِی لَمْ تُعَافِنِی إِلَهِی مَا أَظُنُّکَ تَرُدُّنِی فِی حَاجَهٍ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْکَ إِلَهِی فَلَکَ الْحَمْدُ أَبَدا أَبَدا دَائِما سَرْمَدا یَزِیدُ وَ لا یَبِیدُ کَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ إِلَهِی إِنْ کَانَ صَغُرَ فِی جَنْبِ طَاعَتِکَ عَمَلِی فَقَدْ کَبُرَ فِی جَنْبِ رَجَائِکَ أَمَلِی إِلَهِی کَیْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَیْبَهِ مَحْرُوما وَ قَدْ کَانَ حُسْنُ ظَنِّی بِجُودِکَ أَنْ تَقْلِبَنِی بِالنَّجَاهِ مَرْحُوما إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّهِ السَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَهِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَیْقِظْ أَیَّامَ اغْتِرَارِی بِکَ وَ رُکُونِی إِلَى سَبِیلِ سَخَطِکَ.
✳️ خدایا، حاجتم را برمگردان، و طمعم را قرین نومیدى مساز، و امید و آرزویم را از خود مبر. خدایا، اگر خواری ام را می خواستى، هدایتم نمی نمودى، و اگر رسوایی ام را خواسته بودى عافیتم نمی بخشیدى، خدایا، این گمان را به تو ندارم که مرا در حاجتى که عمرم را در طلبش سپرى کرده ام، از درگاهت بازگردانى. خدایا تو را سپاس، سپاسى ابدى و جاودانه، همیشگى و بی پایان، سپاسى که افزون شود و نابود نگردد، آنگونه که پسندى و خشنود گردى، خدایا اگر مرا بر جرمم بگیرى، من نیز تو را به عفوت بگیرم، و اگر به گناهانم بنگرى، جز به آمرزشت ننگرم، و اگر مرا وارد دوزخ کنى، به اهل آن آگاهى دهم که تو را دوست دارم. خدایا اگر عملم در برابر طاعتت کوچک بوده، همانا از سر امید به تو آرزویم بزرگ است. خدایا چگونه از بارگاهت با نومیدى و محرومیت بازگردم، درحالی که خوشگمانی ام به بخشش وجودت این بوده که مرا نجات یافته و بخشیده باز می گردانى، خدایا عمرم را در آزمندى غفلت از تو نابود ساختم، و جوانی ام را در مستى دورى از تو پیر نمودم. خدایا در روزگار غرور نسبت به تو، بیدار نشدم و گاه تمایلم به سوى خشم تو آگاه نگشتم.
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🔊#شرح_مناجات_شعبانیه
👤 آیت الله #جوادی_آملی
11 جلسه
🔊 اینجا
#مناجات_شعبانیه
*️⃣کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2