eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
👤دکتر محمد جمیل قلندر از کشور پاکستان ✅کتاب ی امام علی علیه السلام مرا شیفته ی خود کرد.... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
🔈 سیری در صحیفه سجادیه 114 جلسه صوتی 👤آیت الله http://fateminiya.blog.ir/post/37 ◀️کانال انس با 🆔 @SAHIFE2
📋 « جوانان عزيز ، روزانه زماني را به كسب معارف ديني اختصاص دهيد، با انس بگيريد؛ ادعيه ي را با تامل مطالعه بفرماييد ! اينها مملوء از معارف عميق است. حيف است كه يك شيعه با معارف اهل بيت عليهم السلام مانوس نباشد. خسران محض است! » 👤 آیت الله 🙏کانال 🆔 @sahife2
❇️ اعمال روزها و شب های 🙏 آداب ، اعمال ، ادعیه ، استعاذه ، تسبیح و نماز روز 👉🏻 1da.ir/pxKPaI 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم عاشق و رندم و میخواره به آواز بلند وین همه منصب از آن حور پریوش دارم گر تو زین دست مرا بی سر و سامان داری من به آه سحرت زلف مشوش دارم گر چنین چهره گشاید خط زنگاری دوست من رخ زرد به خونابه منقش دارم گر به کاشانه رندان قدمی خواهی زد نقل شعر شکرین و می بی‌غش دارم ناوک غمزه بیار و رسن زلف که من جنگ‌ ها با دل مجروح بلاکش دارم حافظا چون غم و شادی جهان در گذر است بهتر آن است که من خاطر خود خوش دارم 🔅 برنامه ی روزانه 🆔 @sahife2
🔹و الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي مَنَّ عَلَيْنا بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ - سپاس مخصوص خداست، كه بر ما به وجود محمد صلي الله عليه و آله منّت نهاد؛ دُونَ الْاُمَمِ الْماضِيَةِ، وَالْقُرُونِ السَّالِفَةِ، نه بر امّت‏هاي گذشته و زمان‏هاي سپري شده ... 👌بخشی از دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ دوران جوانى‏رسول خدا در سه مرحله سپرى شد: چوپانى، تجارت، خدمت به خلق. در روايت است كه پيامبر فرمود: ما مِنْ نبىٍّ إلّاوَقَدْ رَعى‏ الْغَنَمَ قيلَ وَأَنْتَ يا رَسُول اللَّه، فقال: انا رَعَيْتُها لِأهْلِ مَكَّةَ بالْقَراريط. هيچ پيغمبرى نيست مگر اين كه شبانى گوسپند كرده است، گفتند: اى رسول خدا! حتّى شما؟ فرمود: آرى و من هم براى اهل مكّه در «قراريط» گوسپند چرانى كرده‏ام. از ابوسلمة بن عبدالرحمن روايت شده كه گروهى ميوه‏هاى درخت اراك را به حضور رسول خدا صلى الله عليه و آله آوردند، فرمود: بر شما باد كه سياه‏ترها را جمع كنيد و من وقتى چوپان گوسپندان بودم چنان مى‏كردم. گفتند: مگر شما هم گوسپند مى‏چرانده‏اى؟ فرمود: آرى، و هيچ پيامبرى نيست مگر اين كه گوسپند چرانده است. «1» او در سن حدود بيست و چهار سالگى گله‏اى از گوسپندان را همچون موساى كليم به پيش مى‏انداخت و خود به دنبالشان راه به صحرا و كوهساران مى‏برد. چوپانى گوسپندان را پيشه خود ساخته بود، تا روزى هم اين گله گم كرده راه و بدبخت را كه از شش طرف در چنگ گرگ‏هاى شهوت و غضب و ظلم و دروغ و مناهى و ملاهى گرفتار بودند از خطر برهاند و به صراط مستقيم حق هدايت نمايد. محمّد صلى الله عليه و آله خانه عمويش ابوطالب به سر مى‏برد و براى مردم چوپانى مى‏كرد تا يك روز ... ديگر در اين كار هم سودى نيست چه بايد كرد؟ محمّد چشمان پر مهرش را بر روى عموى نازنينش دوخت و گفت: آيا چه كارى مى‏توانم انجام بدهم؟ - آن كار كه اجداد تو داشتند: تجارت، آرى، تجارت اى عزيز دل من. سپس به وى پيشنهاد كرد، خديجه از بزرگترين ثروتمندان شهر است و دامنه تجارت او به مصر و حبشه كشيده شده، دنبال مرد امينى مى‏گردد كه برنامه تجارت خود را به عهده او بگذارد، فرزندم خود را به او معرّفى كن. مناعت و بلندى و عظمت روح پيامبر، مانع از آن بود كه مستقيماً بدون هيچ سابقه و درخواستى پيش برود و پيشنهاد خود را مطرح سازد، به همين خاطر به عموى خود گفت: شايد خود او دنبال من بفرستد. اتفاقاً چنين هم شد، خديجه كسى را دنبال محمّد صلى الله عليه و آله فرستاد و حضرت را براى مذاكره دعوت كرد. چون به خانه خديجه آمد به او گفت: چيزى كه مرا شيفته تو نموده است همان راستگويى، امانتدارى و اخلاق پسنديده تو است و من حاضرم دو برابر آنچه به ديگران مى‏دهم به تو تقديم نمايم و دو غلام خود را با تو همراه مى‏كنم تا در تمام امور فرمانبر تو باشند. رسول خدا صلى الله عليه و آله جريان ملاقات با خديجه را با عموى بزرگوارش ابوطالب عليه السلام در ميان گذارد، وى در جواب برادرزاده‏اش گفت: اين برنامه وسيله‏اى است براى زندگى كه خداوند براى تو مقرّر فرموده است. كاروان قريش آماده رفتن شد، كالاى تجارتى خديجه هم با كاروان بود، در اين هنگام خديجه شترى راهوار و مقدارى اجناس گران‏بها در اختيار وكيل خود گذارد و ضمناً به دو غلام خود دستور داد كه در تمام مراحل كمال ادب را به جا آورند و هر چه او انجام داد اعتراض ننمايند و در هر حال مطيع او باشند. كاروان به مقصد رسيد و همگى در اين مسافرت سود بردند، ولى محمّد از همه بيشتر و چيزهايى نيز براى فروش در بازار تِهامه خريد. كاروان پس از پيروزى كامل راه مكّه را پيش گرفت. محمّد در اين سفر براى بار دوم از ديار عاد و ثمود گذشت، سكوت مرگبارى كه در محيط زندگى آن قوم سركش حكمفرما بود، او را بيشتر به عوالم ديگر متوجّه ساخت. علاوه بر اين، خاطرات سفر سابق تجديد شد، به ياد روزى افتاد كه همراه عموى خود همين بيابان‏ها را پشت سر مى‏گذاشت. كاروان به مكّه نزديك شد، ميسره رو به رسول خدا نمود و گفت: چه بهتر شما پيش از ما وارد مكّه شويد و خديجه را از جريان تجارت و سود بى سابقه‏اى كه امسال نصيب ما گشته آگاه سازيد. پيامبر صلى الله عليه و آله در حالى كه خديجه در غرفه خود نشسته بود وارد مكّه شد، خديجه به استقبال او دويد و او را وارد غرفه نمود. پيامبر با بيان شيرين خود جريان سفر تجارتى را شرح داد. چيزى نگذشت كه ميسره وارد شد و آنچه را در اين سفر ديده بود- كه تمام آنها بر عظمت و معنويت‏ محمّد امين صلى الله عليه و آله گواهى مى‏داد- براى خديجه تعريف كرد. از جمله وقتى به بُصْرى‏ رسيديم من و محمّد زير درختى فرود آمديم، راهبى به نام نسطورا در آن جا بود، گفت: زير اين درخت هرگز غير از پيامبر فرود نمى‏آيد، سپس از من پرسيد آيا در چشمان اين جوان سرخى ديده مى‏شود؟ گفتم: آرى، گفت: او پيامبر و خاتم انبياست. از جمله در وقت داد و ستد با تاجرى بر سر موضوعى اختلاف پيدا كرد، آن مرد گفت: به لات و عُزّى‏ سوگند بخور تا من سخن تو را بپذيرم، امين در پاسخ او گفت: پست ‏ترين و مبغوض‏ ترين موجودات پيش من همان لات و عزّى است كه تو آنها را مى‏پرستى. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 172 🆔 @sahife2
✳️ پيامبر و حِلْف الفضول‏ بيست سال قبل از بعثت، مردى در ماه ذوالقعده وارد مكّه شد و متاعى در دست داشت، عاص بن وائل آن را خريد و پولى كه متعهّد شده بود بپردازد نپرداخت. ميان آنان مشاجره شد. آن مرد ديد قريش در كنار كعبه نشسته‏اند. در برابر آنان ناله زد، اشعارى سرود، قلوب مردانى كه در عروقشان غيرت در جريان بود تكان داد، از آن ميان زبير بن عبدالمطّلب برخاست و عدّه‏اى نيز با او همصدا شده در خانه عبداللَّه بن جدعان انجمن كردند و با هم پيمان بستند و هم قسم شدند كه دست به اتّحاد و اتّفاق بزنند و تا آن جا كه امكانات اجازه مى‏دهد حقوق مظلوم را از ظالم بگيرند. مراسم پيمان تمام شد، از آن جا برخاستند و به سوى عاص بن وائل آمدند و متاعى را كه خريده و عوض آن را نداده بود از وى گرفته به صاحبش تحويل دادند. محمّد صلى الله عليه و آله در اين پيمان كه حيات مظلومان را بيمه مى‏كرد شركت جست و خود درباره عظمت اين پيمان جمله‏هايى فرموده است از جمله: «در خانه عبداللَّه جدعان شاهد پيمانى شدم كه اگر امروز هم (أيّام بعثت) مرا به آن پيمان بخوانند اجابت مى‏كنم. من حاضر نيستم پيمان خود را بشكنم اگر چه در برابر آن گران‏بهاترين نعمت را در اختيارم بگذارند». ورود محمّد به حوزه اين پيمان و سعى و كوششى كه در خدمت به مظلومان و محرومان داشت آن چنان به آن ارزش بخشيد و آن را تحت عنوان «حِلْف الفضول» چنان محكم و استوار ساخت كه نسل آينده نيز خود را موظّف مى‏ديد به مفاد آن عمل نمايد. گواه مطلب جريانى است كه در دوران فرماندارى وليد بن عُتبه برادر زاده معاوية بن ابى سفيان كه از طرف او حاكم مدينه بود اتّفاق افتاد. سالار شهيدان حضرت حسين عليه السلام كه در سراسر عمر خود زير بار ستم نرفت بر سر مالى با حاكم مدينه كه همواره به قدرت هاى محلّى و مركزى تكيه كرده اجحاف مى‏نمود اختلاف پيدا كرد. امام براى درهم شكستن اساس ستم و آشنا نمودن ديگران به حقّ خود، رو به فرماندار مدينه كرد و گفت: به خدا سوگند! هر گاه بر من اجحاف كنى دست به قبضه شمشير مى‏برم و در مسجد رسول خدا مى‏ايستم و مردم را به آن پيمانى كه پدران و نياكان آنها بنيان گذار آن بودند دعوت مى‏نمايم. از آن ميان عبداللَّه بن زبير برخاست و همين جمله را تكرار كرد و ضمناً افزود: نهضت مى‏كنيم و حقّ او را مى‏گيريم و يا اين كه در اين راه كشته مى‏شويم. دعوت حسين عليه السلام كم‏كم به گوش همه افراد غيور مانند مِسوَر بن مَخرَمه و عبدالرحمان بن عثمان رسيد و تمام لبّيك گويان به آستان مقدّس حسينى شتافتند و در نتيجه فرماندار از جريان وحشت كرد و دست از اجحاف برداشت. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 175 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
H4L_Makaremolakhlagh61_(Ahle_sadad)_lobolmizan[H].mp3
8.84M
✳️دعای 🔹 استاد اصغر ✔️ جلسه 61 👌 خصوصیات اهل سداد  گفتاری که سیر الی الله در آن باشد !!! ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از انس با صحیفه سجادیه
دعای 🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) " هنگام " ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای 🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) " هنگام " ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین(ع) " هنگام " : 🔹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَدِمْ بِالْقُرْآنِ صَلاحَ ظَاهِرِنَا، وَ احْجُبْ بِهِ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ عَنْ صِحَّةِ ضَمَائِرِنَا، وَ اغْسِلْ بِهِ دَرَنَ قُلُوبِنَا وَ عَلائِقَ أَوْزَارِنَا، وَ اجْمَعْ بِهِ مُنْتَشَرَ أُمُورِنَا، وَ أَرْوِ بِهِ فِى مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَيْكَ ظَمَأَ هَوَاجِرِنَا، وَ اكْسُنَا بِهِ حُلَلَ الْأَمَانِ يَوْمَ الْفَزَعِ الْأَكْبَرِ فِى نُشُورِنَا🔹 🔸خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و به قرآن ظاهر ما را آراسته دار، و صحفه انديشه ما را از وسوسه ها پاك كن و آلودگى دلهاى ما را به قرآن بشوى و بند بار سنگين گناه را از ما بگسل و پريشانى كارهاى ما را به سامان آور، و آن هنگام كه هنگامه عرض اعمال است در گرمگاه روز قيامت سوز تشنگى ما را به قرآن فرو نشان، و در سهمناك ترين روز كه رستاخيز ما است به سبب قرآن جامه امان بر ما بپوشان🔸 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت 1 🔴 اصلاح ظاهر، شرط اول اصلاح باطن 📜اینجا اولین درخواست ما این است: «وَ أَدِمْ بِالْقُرْآنِ صَلَاحَ ظَاهِرِنَا». افراد مؤدب به تربیت اسلامی و الهی، از صلاح ظاهر بهره‌مند هستند؛ یعنی از نظر اعمال و رفتار، ظاهرشان آراسته است. اینکه انسان به لحاظ ظاهر، چه از جهت سیما و چه از نظر لباس و چه از نظر آداب و چه از نظر اعمال ظاهری، مؤدب به آنچه مورد نظر شارع است باشد، موضوعیت دارد و نوعِ مؤمنان از آن بهره‌مند هستند. ما باید این را به عنوان یک پایه و مبنا حفظ کنیم. اگر انسان از قرآن دور شود، یکی از چیزهایی که از دست می‌دهد، صلاح ظاهر است. صلاح ظاهر یک بنیان و اساس است که انسان با آن می‌تواند به مراحل بالاتر هم دست یابد. چه کسی گفته است اگر دل را درست کنیم، همه‌چیز درست می‌شود؟! ظاهر و باطن دست‌دردست هم دارند و خدای متعال، صلاح ظاهر و باطن را از مؤمن می‌خواهد. اتفاقاً صلاح ظاهر، مقدمه‌ای برای رسیدن به صلاح باطن است. این موضوع راهگشا و خیلی کمک‌کننده است. زبانی که آراستگی ظاهر (به معنای موسعش) و صلاح ظاهر را مخدوش می‌کند، زبان شیطان است. چنانچه کسی به زی و شیوه‌ی کفار لباس بپوشد، محال است به صلاح باطن دست پیدا کند. دشمنان برای مخدوش کردن جامعه‌ی مؤمنان که نوعاً به ظواهر ایمانی آراسته هستند و تیتر شخصیتی‌شان مثبت است، در این موارد شبهه ایجاد می‌کنند. امام (علیه السلام) خدای متعال را به قرآن قسم می‌دهد و قرآن را به یاری می‌طلبد و از آیات کریمه‌ی قرآنی مدد می‌گیرد و می‌خواهد که صلاح ظاهر در ما تثبیت شود. «أدم» به معنای ثبِّت و دوام داشتن و امتداد است. حضرت فرض گرفته‌اند که مؤمنان به صلاح ظاهر آراسته هستند. کسی می‌پرسید: کشف عدالت برای اقتدای نماز چگونه است؟ در این‌گونه موارد می‌شود به حُسن ظاهر اکتفا کرد و حُسن ظاهر کشف از صلاح باطنی شخص می‌کند، و دیگر وظیفه‌ی تحقیق و بررسی نداریم. همین‌که شخص اهل نماز و مسجد و صلاح است، کفایت می‌کند و می‌شود به آن تکیه کرد. 👈 ادامه دارد ... 👤 استاد ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 2 🔴 صلاح ظاهر خیلی مورد اهتمام خدای متعال است و نباید از آن غافل شد؛ اما نباید به آن اکتفا کرد. در ادامه حضرت یک جمله برای صلاح ظاهر فرموده‌اند و چهار جمله برای صلاح باطن. آنچه مربوط به صلاح باطن و غنی‌سازی درون و پربار بودن ملکوت شخصیت انسان است، چندین برابر اهمیت دارد. مؤمن به صلاح ظاهر بسنده نمی‌کند و صلاح ظاهر برای او مقدمه و وسیله است. اصل مسئله صلاح باطنی است. حضرت از اینجا آغاز می‌کنند و از خدا می‌خواهند که به مدد و هدایت قرآن کریم، از اینکه سلامت درونی بر اثر وسوسه‌ها آسیب ببینند، حفظ شوند؛ لذا به خداوند عرضه می‌دارند: «وَ احْجُبْ بِهِ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ عَنْ صِحَّةِ ضَمَائِرِنَا». تعبیری که برای باطن در اینجا استفاده شده، ضمیر است. وساوس نیز جمع وسوسه است. نوعاً وسوسه‌ها نفوذکننده هستند و به صورت پنهانی و ظریف و از طریق خیال و وهم، وارد محیط درونی ما می‌شوند. دروازه‌ی ورود وسوسه‌ها خیال است. اگر کسی آنجا را صیانت کند، می‌تواند به جایی برسد. نفوذ وسوسه‌ها به صورت غیرمحسوس و غیرآشکار است و قلب انسان (ضمیر) را هدف قرار می‌دهند. صحت هم دقیقاً نقطه‌ی مقابل مرض است. جالب است که حضرت برای شما سلامت درون را فرض گرفته‌اند؛ یعنی حداقل رتبه‌ای از صحت ضمیر و سلامت روان را در شما مفروض گرفته‌اند و می‌فرمایند: خدایا! به مدد قرآن و هدایت آن، سلامت ضمیر مرا در برابر وسوسه‌های شیاطین جن یا انس یا نفس اماره، حفظ کن. آلودگی‌های درونی، محرومیت‌های بزرگ در پی دارد. اگر انسان به مرض نفاق یا شک یا ریا مبتلا شود، محرومیت‌های بزرگی برایش ایجاد می‌شود. خطورات از همین قبیل است و اگر به آنها میدان داده شود، ضمیر انسان را آلوده می‌کنند و آنجا مستقر می‌شوند؛ به‌گونه‌ای که آلودگی وضعیت ثابت شخص می‌شود و فضای درونی او با آلودگی انس می‌گیرد. قرآن می‌گوید برخی به‌قدری آلوده می‌شوند که گناهان، آنانآنانا را در بر می‌گیرد: «مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ؛ كسى كه بدى به دست آورد و گناهش او را در ميان گيرد، پس چنين كسانى اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود». اینکه حضرت فرمودند چشم خود را مواظبت کنید، به این دلیل است که اگر صحنه‌ی شهوت‌انگیز از چشم شما عبور کرد، مستقیم به قلب شما نفوذ می‌کند و آنجا را آلوده می‌سازد. نگاه حرام تیر مسموم شیطان است[۳] که مستقیماً به قلب شما اصابت می‌کند. ضمیر ما محل اتصال ما به ملکوت عالم است و خط تماس ما با باطن عالم، قلب و باطن ما است. اگر این باطن صحیح باشد و بینایی و شنوایی مناسب داشته باشد، می‌تواند جلوه‌های ملکوتی را مشاهده کند و نغمه‌های ملکوتی را بشنود. اگر قلب کسی بیمار شود، یعنی اعضا و جوارحی که زمینه‌ساز انس با ملکوت عالم است، ازدست‌رفته و معیوب خواهد بود. چنانچه گوش قلب کسی مریض باشد، محرومیت‌های غیرقابل شمارشی خواهد داشت. حضرت فرض گرفته‌اند که درون شما صحیح است، حال باید از قرآن کریم مدد بگیریم تا این صحت صیانت شود و دچار بیماری نشود. 👈 ادامه دارد ... 👤 استاد ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 3 🔴 اگر واقعاً به محضر قرآن برویم و آن را بفهمیم و با اشتیاق سراغ آن برویم و ادب مع القرآن را رعایت کنیم، یکی از برکاتش این خواهد بود که صحت فعلی ضمیر ما حفظ می‌‌شود. قرآن ذکر است و صیانت می‌دهد و به برکت آن، انسان سریع خطر را درک می‌کند و می‌تواند از آن دوری کند یا خود را از تیررس وسوسه‌ها کنار بکشد. اگر مقدّمات یک معاشرت ناسالم شروع شد، به برکت قرآن کریم، انسان سریعاً خود را کنار می‌کشد؛ چراکه می‌داند در ادامه صحت درونش دچار مشکل خواهد شد. دوستان خیلی مراقب محیط‌های وسوسه‌انگیز باشند و این را هم بدانید که افراد با هم فرق می‌کنند و تیر‌ها برای انسان‌های مختلف، متفاوت هستند. با تقویت انس خود با قرآن کریم، می‌توانید خود را حفظ کنید. این جمله‌ی حضرت (علیه السلام) ناظر به این بود که صحت ضمیر ما، هر مقدار که هست، حفظ شود و آن را از دست ندهیم. در جمله‌ی بعدی بیان می‌شود: «وَ اغْسِلْ بِهِ دَرَنَ قُلُوبِنَا وَ عَلَائِقَ أَوْزَارِنَا»؛ از خدای متعال می‌خواهیم که بتوانیم با حمام قرآن به صفای برتر دست پیدا کنیم. حضرت در مورد ظاهر یک جمله فرمودند اما در مورد درون تعابیر مختلفی بیان داشتند که هر یک در مورد بخشی از نیاز‌های درونی ما است. واژه‌ی «درن» به معنای چرک است. در گام اول باید مراقب باشیم دل به وسوسه‌ها مبتلا نشود. اما چنانچه مبتلا شد، گام دوم آن است که آن مقداری را که کثیف شده است، در محضر قرآن پاکیزه کنیم. «علائق» هم به معنای بار‌ها و اوزاری است که مانند بار اضافه به دست و پای دل ما بسته شده و از جنس خباثت و کثیفی و نجاست درونی است. ویژگی‌اش این است که انسان را سنگین می‌کند و امکان اعتلا و رشد و پرواز را از او می‌گیرد. پاکسازی فقط کارِ خود قرآن کریم است. در محضر قرآن با خدای متعال سخن می‌گویید و خدا با شما سخن می‌گوید. بنابراین هر یک از این آیه‌ها به‌تنهایی برای اصلاح ما کافی است. برای مثال به آیاتی اشاره می‌کنیم که در مورد سه نفری است که در جریان جنگ تبوک تخلف کردند. قرآن کریم می‌گوید کارشان به جایی رسید که نه‌فقط سینه‌ی آنان تنگ شد، بلکه زمین با این بزرگی، برای آنها تنگنا شد و دیگر نمی‌توانستند نفس بکشند. به بیابان رفتند و از اهل و عیالشان فاصله گرفتند. کارشان به جایی کشید که از یکدیگر فاصله گرفتند. قرآن کریم وقتی می‌خواهد حال این افراد را برای شما توضیح دهد، می‌گوید: «ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا؛ پس [خدا] به آنان [توفيق] توبه داد تا توبه كنند». اگر آنها در مقام اصلاح رابطه‌ی خود با خدای متعال برآمدند، به خاطر آن است که خدای متعال این آتش را در آنها روشن کرد و او است که اینها را می‌خواهد. اقبال خدای متعال، اولین منزل از منازل توبه است و اساساً توبه از آنجا آغاز می‌شود که مولی روی خوش نشان می‌دهد. این اقبال باعث می‌شود شخص به هیجان بیاید، اشک بریزد و شعله‌ی درونی‌اش روشن شود. ممکن است این آیه‌ی کریمه را به عنوان یک حکایت تاریخی بخوانید و از کنار آن بگذرید؛ اما یک وقت ممکن است به این آیه عنایت داشته باشید و لطایف آن را دریافت کنید و این است که انسان را آتش می‌زند. حمام قرآن که مورد اشاره قرار گرفت، همین است. 👈 ادامه دارد ... 👤 استاد ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 4 🔴 گاهی خدای متعال با اسامی خودش، این شعله را در انسان برمی‌افروزد. مخصوصاً اسم‌های دوگانه چنین کاری با انسان می‌کند؛ نظیر آنجا که در سوره‌ی نور می‌فرماید: «تَوَّابٌ حَكِيمٌ؛ توبه‏‌پذير سنجيده‏‌كار». اگر فضل و اقبال خدا نباشد، مگر کسی می‌تواند پاک شود و به مقام طهارت درون و شکوفایی درونی برسد؟! خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا؛ و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هيچ‌كس از شما پاك نمى‌شد». این آیه که یک قاعده است و استثنا ندارد، می‌خواهد بگوید چشم خود را باز کنید و ببینید که چطور در احاطه‌ی فضل خدا قرار گرفته‌اید. یکی از دوگانه‌هایی که خیلی راهگشا است، دوگانه‌ی «رَءُوفٌ رَحِيمٌ رئوف و مهربان» است و دیگری «قَرِيبٌ مُجِيبٌ؛ نزديك [و] اجابت‏‌كننده». اگر انسان با قرآن کریم انس پیدا کند و مفاهمه داشته باشد، برکات فراوانی پیدا می‌کند که یکی از آنها همین غسل است. ماجرای مشهور فضیل را شنیده‌اید که در دل شب، در آن وضعیت خاص، این آیه‌ را تلاوت می‌کرد: «أَلَم‌ْ يَأْن‌ِ لِلَّذِين‌َ ءَامَنُوَّاْ أَن تَخْشَع‌َ قُلُوبُهُم‌ْ لِذِكْرِ اللَّه‌ِ وَ مَا نَزَل‌َ مِن‌َ الْحَق‌ِّ؛ آيا براى كسانى كه ايمان آورده‏اند، هنگام آن نرسيده كه دل‌هايشان به ياد خدا و آن حقيقتى كه نازل شده، نرم [و فروتن] گردد؟». همین یک آیه کافی است که شخص را از حضیض جهنم به اوج بهشت ببرد. پاکسازی‌های قرآنی، هم دفعی و هم تدریجی است. زمینه‌هایی را می‌سازد که شخص در یک لحظه به طهارتی می‌رسد که سعادتِ شهادت را پیدا می‌کند. ما نمونه‌های این پاکسازی لحظه‌ای را در جنگ دیده‌ایم. این ایام، ایامِ کربلای پنج است، در آن عملیات در یک لحظه برخی رزمندگان به مقام طهارت می‌رسیدند و صفای باطن پیدا می‌کردند، به نحوی که دیگر یک لحظه نباید در معرض آلودگی قرار می‌گرفتند؛ لذا خریدارشان خدای متعال می‌شد و به فیض شهادت می‌رسیدند. نتیجه‌ی این شد که صلاح ظاهرمان را که مربوط به انتظام عملی و سیمایی و رفتاری است، باید از قرآن کریم دریافت کنیم. صلاح ظاهر اهمیت دارد، ولی صلاح و صفای باطن چند برابرِ آن مهم است و همه‌ی اینها را می‌توان از رهگذر قرآن کریم به دست آورد. 👤 استاد ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ همین یک آیه کافی است 🔴 ماجرای مشهور را شنیده‌اید که در دل شب، در آن وضعیت خاص، این آیه‌ را تلاوت می‌کرد: «أَلَم‌ْ يَأْن‌ِ لِلَّذِين‌َ ءَامَنُوَّاْ أَن تَخْشَع‌َ قُلُوبُهُم‌ْ لِذِكْرِ اللَّه‌ِ وَ مَا نَزَل‌َ مِن‌َ الْحَق‌ِّ آيا براى كسانى كه ايمان آورده‏اند، هنگام آن نرسيده كه دل‌هايشان به ياد خدا و آن حقيقتى كه نازل شده، نرم [و فروتن] گردد؟ همین یک آیه کافی است که شخص را از حضیض جهنم به اوج بهشت ببرد. پاکسازی‌های قرآنی، هم دفعی و هم تدریجی است. زمینه‌هایی را می‌سازد که شخص در یک لحظه به طهارتی می‌رسد که سعادتِ شهادت را پیدا می‌کند. ما نمونه‌های این پاکسازی لحظه‌ای را در جنگ دیده‌ایم. این ایام، ایامِ کربلای پنج است، در آن عملیات در یک لحظه برخی رزمندگان به مقام طهارت می‌رسیدند و صفای باطن پیدا می‌کردند، به نحوی که دیگر یک لحظه نباید در معرض آلودگی قرار می‌گرفتند؛ لذا خریدارشان خدای متعال می‌شد و به فیض شهادت می‌رسیدند. 👤 استاد ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2