eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 عبد براى رسيدن به مقام عبوديّت و به دست آوردن رشد و كمال و تأمين سعادت دنيا و آخرت و از همه مهم‏تر جلب رضا و خشنودى حق ، راهى جز دريافت مفاهيم حقيقى اسماء خداوند ندارد. ✍️ استاد حسین در ذیل شرح (شرحی بر ) آورده اند که ما آن را از امروز در این صفحه می آوریم (به توفیق الهی انشاالله) ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 8 🔴 19- وجود مباركش فعّال و مدبّر است و بالذات حىّ است. موت و فنا به پيشگاه مقدّس او راه ندارد و هيچ نيازى به علل و عوامل حيات براى او نمى‏باشد. جميع مدرَكات در سايه ادراك حضرت اوست و جميع موجودات در ظلّ فعل او هستند. عبد چون به وسيله علوم و معارف، عقل خود را زنده كند و حيات علمى ببخشد، و قلب و باطن خويش را به حالات الهى و احساسات ملكوتى از مردگى نجات بخشد، و بر اثر ايمان و عمل صالح به حيات طيّبه برسد، از اسم حىّ و نور مفهوم آن بهره‏ور شده و ظاهر و باطنش منوَّر گشته است. 🔴 20- الحكيم‏ او به ظاهر و باطن هستى آگاه است و افعال و فعل آن حضرت در كمال اتقان و محكمى است و فساد در عمل و فعل او به هيچ وجه راه ندارد. عبدى كه اعمالش بر اساس معرفت و نيّت خالص باشد، و معلوم عقل و قلب او افضل علوم و اجلّ آن كه حضرت «اللّه» است مى‏باشد، و خداترسى او در آن حدّ است كه وى را به اجراى دستورهاى حكيم على الاطلاق وادار مى‏كند و از محرّمات و منهيّاتش باز مى‏دارد حكيم است و در حقيقت از نور حكمت حضرت مولا برخوردار مى‏باشد. 🔴 21- العليم‏ ، حضرتش عليم بنفسه است، عالم به سراير، مطّلع بر ضماير و علم و آگاهى جنابش محيط به كلّ شى‏ء است. مثقال ذرّه‏اى از وجود مقدّسش مخفى نيست، به تمام اشيا قبل از به وجود آمدنش و بعد از حدوثش آگاه است. سرّ و آشكار، ظاهر و باطن، اوّل و آخر، انجام و عاقبت، دقيق و جليل، ريز و درشت، حاضر محضر اوست. وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَايَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي‏ كِتَابٍ مُبِينٍ و كليدهاى غيب فقط نزد اوست، و كسى آنها را جز او نمى‏داند. و به آنچه در خشكى و درياست، آگاه است، و هيچ برگى نمى‏افتد مگر آن كه آن را مى‏داند، و هيچ دانه‏اى در تاريكى‏هاى زمين، و هيچ تر و خشكى نيست مگر آن كه در كتابى روشن [ثبت‏] است. عبد چون به جنگ جهل رود، و به عرصه گاه دانش و معرفت راه يابد، و از مبدأ و معاد مطّلع گردد و انبيا و ائمّه و قرآن و حلال و حرام و طريق زندگى صحيح را بشناسد از رنگ عليمى حق رنگ گرفته و متخلّق به اخلاق حضرت محبوب شده است. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 25 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 9 🔴 22- اوست آن وجود مهربانى كه معصيت عباد را مى‏بيند و مخالفت آنان را با انبيا و ائمّه و قرآن مشاهده مى‏كند، ولى بر آنان غضب نمى‏نمايد و در عقوبت بدكاران عجله نمى‏كند بلكه به آنان مهلت توبه و بازگشت مى‏دهد. عبد بايد در برابر آزار و اذيّت و اشتباه زن و فرزند و اقوام و خويشان و برادران و خواهران مسلمان و ساير مردم داراى حلم و بردبارى و حوصله باشد و به آنان مهلت دهد تا به اشتباه خود پى برند و به عرصه گاه حيا و خجالت درآيند. عبد چون نسبت به مردم حلم ورزيد و در برابر پيشامدها و ناگوارى‏ها حوصله و بردبارى به خرج داد، آراسته به مفهوم اسم حليم شده و به مقام قرب دوست‏ نزديك شده است. 🔴 23- ، او حافظ خانه هستى و ظاهر و باطن جهان و غيب و شهود و مُلك و ملكوت است. حافظِ تعادل نيروهاى متضاد چون حرارت و برودت و ترى و خشكى در وجود موجودات زنده است. حافظ تمام اشيا و عناصر و حيوان و انسان از انواع بلاها و مصايب و علل مرگ و فناست. حافظ تداوم و بقاى موجودات بر صفحات كتاب هستى است. حافظ دانه‏هاى نباتى در زير خاك از فساد، و روئيده‏ها و گل‏ها و درختان و ميوه‏ها و حيوانات برّى و بحرى و جوّى از انواع خطرهاست. حافظ سماوات و ارض و ميلياردها ستاره در فضاى بيكران و حافظ هواى زمين و آب درياها و تمام موجودات ريز و درشت و ذرّه‏بينى و غير ذرّه‏بينى است، و قدرت حفظ جناب او محيط بر نهان و آشكار عالم و تمام موجودات خانه خلقت و آفرينش است. عبد اگر ظاهر و باطن و افعال و اخلاق و عقايد خود را از هجوم خطرات با كمك و عنايت حضرت او حفظ كند، متحقّق به اين حقيقت شده و قابليّت سعادت دنيا و آخرت را پيدا كرده است. 🔴 24- حق به معناى مُحق، ثابت، يقين، قطع، عدل، موجود ثابت، مصدر، سلطنت، حزم، تدبير، واقع شدن حتمى، واقع بودن قطعى و مقابل باطل آمده است. آرى، حضرت او بر تمام ظاهر و باطن هستى ذى حق است، وجودش ثابت و قطعى و يقينى است. عدل محض است، مصدر هستى است، سلطان آفرينش است، حزم و تدبيرش بر تمام خلقت حاكم است و وجودش واجب بالذّات مى‏باشد. ممتنع بالذّات مطلقاً باطل است، واجب بالذّات مطلقاً حق است، و ممكن بالذّات كه واجب بغير است مثل تمام موجودات از جهتى حق و از جهتى باطل است. از حيث ذات كه وجودى براى او نيست باطل، و از جهت استفاده وجود از واجب الوجودْ حق است. او ازلًا و ابداً حق مى‏باشد و غيرش بالذّات باطل و با تكيه‏اش به آن جناب حق است. هر حقيقتى منشأش اوست و احقّ حقايق جناب حق است. عبد بايد ذات خود را هالك و باطل ببيند و غير وجود مقدّس حضرت ربّ العزّه را حق نبيند. چون خود را از جهت ذات باطل ديد و هر چه را در خويش مشاهده كرد از آن جناب دانست، به راه خير و كمال افتاده ودست از دامن رحمت محبوب نخواهد كشيد. آنان كه به خوديّت و منيّت گرفتارند در حقيقت دچار مايه تمام امراضند و براى آنان از خطرات و وساوس و حيله‏هاى شيطانى و هواى نفس و غرور و تكبّر مصونيّتى نيست. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 26 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 10 🔴 25- اين اسم مبارك به اين معناست كه حضرت او كفايت كننده هستى و به خصوص بندگان خود از همه چيز است. عبد چون به اين حقيقت واقف شود از قيد تمام بت‏هاى جاندار و بى جان آزاد گردد و به حريّت واقعى رسد، چرا كه غير حضرت او كفايت كننده نيست. معناى ديگرش اين است كه آن جناب احصا كننده كلّ شى‏ء است و حساب همه مخلوقات به دست باكفايت اوست. معناى ديگرش اين است كه در قيامت به حساب تمام اعمال بندگان مى‏رسد و به تمام آنها جزا مى‏دهد. عبد با توجّه به اين معانى، در تمام امور به او تكيه مى‏كند و حساب وجود و رزق و روزى و امور خود را از او مى‏داند و به اعمال و اخلاق و عقايد خود كه در فرداى قيامت به حساب خواهد آمد توجه مى‏كند كه درست و صحيح انجام گيرد و از خطرات شياطين ظاهرى و باطنى محفوظ و مصون ماند. عبد با نظر به اين اسم بايد توجه و همّت و اراده‏اش را فقط و فقط متوجه حضرت رب كند و غير او را اراده ننمايد، حتّى همّت و توجّهش را از بهشت و جهنّم برگيرد و يكپارچه غرق در حضرت او شود و فانى آن ذاتِ باقى گردد. 🔴 26- وجود مباركش ستوده صفات، ستوده اسما و ستوده افعال است، كه حميد به‏ معناى محمود آمده است. حامِد ذات خود است ازلًا و ابداً و عبادش او را بر نعمت و غير نعمت ستايش مى‏كنند. عبد حميد آن عبدى است كه عقايد و اخلاق و اعمالش كلّا قابل ستايش باشد، چنين عبدى محمّد صلى الله عليه و آله و ساير انبيا و ائمّه و اوليا و عباد صالح حقّند. 🔴 27- اين حقيقت صفت كسى است كه اشيا را آن طور كه شايسته است مى‏شناسد و نوازش كننده و ارائه دهنده نيكى و برّ و احسان است. آن وجود مقدّس كه ازلًا و ابداً چنين است حضرت ربّ العزّه است و بر عبد است كه اين امور را از جناب او درس گرفته و نسبت به خلق خداوند، اعمال نمايد تا به اخلاق جناب حق آراسته شده باشد. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 28 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی ◀️ حقیقت وَ [قَدْ] سُئِلَ عَنِ الْإِيمَانِ، فَقَالَ (علیه السلام): الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ، وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ، وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ. علی علیه السلام هنگامى كه او را از معنى ايمان پرسيدند، چنين فرمود: ايمان شناخت است به دل و يا اقرار است به زبان و يا عمل است به اعضا. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ حقيقت : قسمت اول 📜 امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى خود، كه بر گرفته از كلام رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) است حقيقت ايمان كامل را در عبارتى كوتاه و پرمعنا بيان كرده است، هنگامى كه از امام(عليه السلام) درباره تفسير ايمان سؤال كردند فرمود: «ايمان معرفت با قلب (عقل) و اقرار به زبان و عمل به اركان (دين) است»; (وَسُئِلَ عَنِ الاِْيمَانِ فَقَالَ(عليه السلام): الاِْيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ، وَإِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ، وَعَمَلٌ بِالاَْرْكَانِ). در واقع ايمان درختى است كه ريشه آن شناخت خدا و پيامبر اكرم و پيشوايان دين و معاد است و به دنبال آن بر زبان ظهور پيدا مى كند و ثمره اين شجره طيبه انجام وظايف الهى است، بنابراين كسانى كه در انجام وظايف كوتاهى مى كنند ايمانشان ناقص است و از دو حال خارج نيست يا گرفتار ضعف ايمانند و يا هوا و هوس چنان بر آنها غالب شده كه از تجلى ايمان در عمل پيش گيرى مى كند. ابن ابى الحديد در اينجا به نفع مذهب معتزله استفاده كرده مى گويد: آنچه امام(عليه السلام) در اينجا فرموده عين چيزى است كه معتزله اهل سنت به آن معتقدند كه عمل به اركان و انجام واجبات (و ترك محرمات) را در مفهوم ايمان داخل مى دانند و آن كس كه عمل نكند نمى توان نام مؤمن بر او نهاد، هرچند با قلب پذيرفته و با زبان اقرار كرده باشد و اين بر خلاف اعتقاد اشعرى ها از اهل سنت و اماميه است. ولى ابن ابى الحديد از اين نكته غافل شده است كه اماميه، اسلام و ايمان را متفاوت مى دانند; كسى كه شهادتين را ابراز كند و يقين به خلاف گويى او نداشته باشيم در زمره مسلمانان است و جان و مال و خونش محفوظ، ذبيحه او حلال و ازدواج با او مباح است; اماميه آن را به معناى اقرار به شهادتين و اقرار به امامت ائمه دوازده گانه مى دانند و براى آن درجاتى قائلند; بعضى داراى درجات پايين، بعضى درجات متوسط و بعضى درجات عالى هستند و آنچه در كلام امام(عليه السلام) آمده اشاره به درجه عالى ايمان است. ادامه دارد ... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ حقيقت : قسمت 2 📜 از آن بالاتر چيزى است كه قرآن مجيد در اوائل سوره «انفال» بيان كرده است: «(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَاناً وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ * أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ); مؤمنان، تنها كسانى هستند كه هرگاه نام خدا برده شود، دل هاشان ترسان مى گردد; و هنگامى كه آيات او بر آنها خوانده مى شود، ايمانشان فزونتر مى گردد; و تنها بر پروردگارشان توكل دارند. * آنها كه نماز را برپا مى دارند; و از آنچه به آنها روزى داده ايم، انفاق مى كنند. * (آرى،) مؤمنان حقيقى آنها هستند; براى آنان درجاتى والا نزد پروردگارشان است; و براى آنها، آمرزش و روزى پرارزش است». از این سه آیه شریفه به خوبى استفاده مى شود که ایمان کامل علاوه بر اعتقاد قلبى و عمل به ارکان مسائل دیگرى را نیز شامل مى شود; از جمله این که هنگامى که نام خدا برده مى شود دل لرزان گردد و احساس مسئولیت کند و هنگامى که آیات قرآن بر او خوانده شود ایمانش رشد یابد و اینها امورى است که حتى معتزله نیز آن را شرط ایمان نمى دانند و جالب این که در دو مورد از این آیات واژه حصر به کار برده است در ابتدا مى گوید: «(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ...); مؤمنان تنها اینها هستند که داراى این صفات پنج گانه مى باشند» و در پایان آیه مى فرماید: «(أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً); مؤمنان حقیقى فقط آنها هستند» و از اینجا به خوبى روشن مى شود که ایمان داراى درجات متفاوت و مختلفى است. اضافه بر این در بعضى از روایات که در منابع اهل بیت آمده است مى خوانیم: هنگامى که درباره ایمان سؤال کردند در جواب فرمودند: «الإیمانُ أنْ یُطاعَ اللهُ فَلا یُعْصى; ایمان آن است که انسان خدا را اطاعت کند پس هیچ معصیتى به جا نیاورد. (این تعبیر معاصى کبیره و صغیره را هر دو شامل مى شود)». در حدیث دیگرى از همان امام (امام صادق(علیه السلام)) آمده است که در برابر این سؤال که آیا ایمان عمل است یا قولِ بدون عمل (اعتراف به شهادتین) امام(علیه السلام) فرمود: «الإِیمانُ عَمَلٌ کُلُّهُ وَالْقَوْلُ بَعْضُ ذلِکَ الْعَمَلِ; ایمان تمامش عمل و قول بخشى از آن عمل است». از این تعبیرها استفاده مى شود که ایمان، اطلاقات مختلفى دارد; گاه به حد اقل آن اشاره شده و گاه به حد اکثر و گواه آن حدیث معروفى است که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که مى فرماید: «الإیمانُ عَشْرُ دَرَجات فَالْمِقْدادُ فِی الثّامِنَةِ وَ أبُوذَرّ فِى التّاسِعَةِ وَ سَلْمانُ فِی الْعاشِرَةِ; ایمان ده درجه دارد. مقداد در درجه هشتم، ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم قرار داشتند». (البته ایمان انبیا و اوصیاى معصوم حساب دیگرى دارد). 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَبِ وَلاَ الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِّنْ رَبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَآءُ واللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ‏ كافران از اهل كتاب ومشركان، دوست ندارند كه هیچ خیر ونیكى از طرف پروردگارتان بر شما نازل شود. در حالى كه خداوند، رحمت خود را به هر كه بخواهد اختصاص مى‌دهد، و خداوند صاحب فضل بزرگ است. 🔴 این آیه، پرده از كینه توزى و عداوت مشركان و كفّار از یهود و نصارى، نسبت به مؤمنان برمى‌دارد. 🔴 اراده‌ى قلبى و روحیّه باطنى را بشناسید و هرگز به آنان تمایل پیدا نكنید. «ما یودّ...» آنان هرگز دوست ندارند به مسلمانان كمترین خیرى برسد، ولى در مقابل از بازگشت آنان به كفر وارتجاع واز سازشكارى وسكوت وسستى با كفّار واز به سختى افتادن آنان، لذّت مى‌برند. »ودّوالو تكفرون كما كفروا فتكونون سواء« كفّار دوست دارند همانند آنها كافر شوید. نساء، 89. »ودّوالو تدهن فیدهنون« كفّار دوست دارند كه تو اى پیامبر نیز با آنها سازش كنى. قلم، 9. »ودّوا ما عنتّم« كفّار دوست دارند كه شما مسلمین در زحمت قرار گیرید. آل‌عمران، 118. »ودّت طائفة من اهل الكتاب لو یضلّونكم« گروهى از اهل كتاب دوست دارند شما را منحرف نمایند. آل‌عمران، 69. 👤استاد ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✉️ ی واقعی یک به خدا !! این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی است که در زمان ناصرالدین شاه، طلبه ای در مدرسه ی مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود. یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد. که این نامه زندگی او را متحول میکند ... نامه ی او در حال حاضر در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود. 🔊https://b2n.ir/q34757 ✳️ آن غالیه خط گر سوی ما نوشتی گردون ورق هستی ما درننوشتی هر چند که هجران ثمر وصل برآرد دهقان جهان کاش که این تخم نکشتی آمرزش نقد است کسی را که در این جا یاریست چو حوری و سرایی چو بهشتی در مصطبه عشق تنعم نتوان کرد چون بالش زر نیست بسازیم به خشتی مفروش به باغ ارم و نخوت شداد یک شیشه می و نوش لبی و لب کشتی تا کی غم دنیای دنی ای دل دانا حیف است ز خوبی که شود عاشق زشتی آلودگی خرقه خرابی جهان است کو راهروی اهل دلی پاک سرشتی از دست چرا هشت سر زلف تو حافظ تقدیر چنین بود چه کردی که نهشتی 🔅 برنامه ی روزانه ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
✉️آن غالیه خط گرسوی ما نوشتی گردون ورقِ هستی ما درننوشتی غالیه: بوی خوش مرکّبی که به مُشک و عَنبر و باله آغشته شده باشد 👈معنی بیت: اگرآن محبوبِ غالیه خط (خوش خط و خوش عطروبو) خطاب به ما ای می نوشت واحوالات عاشق خودرا جویا می شد اوضاع ما اینچنین نمی شد وروزگارنمی توانست ورقه ی وجودما رادرهم بپیچد وگِره درکارما اندازد. صدنامه فرستادم وآن شاه سواران پیکی ندوانید وسلامی نفرستاد ترجمه ی ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) "در روز " 👌 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) "در روز " 👌 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین(ع) در روز عرفه: 🔹بحَقِّ مَنِ انْتَجَبْتَ مِنْ خَلْقِكَ، وَ بِمَنِ اصْطَفَيْتَهُ لِنَفْسِكَ، بِحَقِّ مَنِ اخْتَرْتَ مِنْ بَرِيَّتِكَ، وَ مَنِ اجْتَبَيْتَ لِشَأْنِكَ، بِحَقِّ مَنْ وَصَلْتَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِكَ، وَ مَنْ جَعَلْتَ مَعْصِيَتَهُ كَمَعْصِيَتِكَ، بِحَقِّ مَنْ قَرَنْتَ مُوَالاتَهُ بِمُوَالاتِكَ، وَ مَنْ نُطْتَ مُعَادَاتَهُ بِمُعَادَاتِكَ، تَغَمَّدْنِى فِى يَوْمِى هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَأَرَ إِلَيْكَ مُتَنَصِّلا، وَ عَاذَ بِاسْتِغْفَارِكَ تَائِبا🔹 🔸به حق آن كه او را از ميان خلق برگزيدى، و به قرب خويش مخصوص ساختى، و از آفريدگانش انتخاب كردى، و براى اجراى فرمان خود شايسته اش ديدى، و طاعت او را به طاعت خود قرين ساختى، و نافرمانى او را چون نافرمانى خود شمردى، به حق آن كه دوستى او را با دوستى خود برابر كردى، و دشمنى او را با دشمنى خود، به هم پيوستى، رحمت خود را شامل حال ما گردان مانند آنها كه يكسره روى به تو آورند و به پوزش و پشيمانى در پناه تو آمدند🔸 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مختصر مقام امام بِحَقِّ مَنِ انْتَجَبْتَ مِنْ خَلْقِكَ، وَ بِمَنِ اصْطَفَيْتَهُ لِنَفْسِكَ، بِحَقِّ مَنِ اخْتَرْتَ مِنْ بَرِيَّتِكَ، وَ مَنِ اجْتَبَيْتَ لِشَأْنِكَ، بِحَقِّ مَنْ وَصَلْتَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِكَ، وَ مَنْ جَعَلْتَ مَعْصِيَتَهُ كَمَعْصِيَتِكَ، بِحَقِّ مَنْ قَرَنْتَ مُوَالَاتَهُ بِمُوَالَاتِكَ، وَ مَنْ نُطْتَ مُعَادَاتَهُ بِمُعَادَاتِكَ، تَغَمَّدْنِي فِي يَوْمِي هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَيْكَ مُتَنَصِّلًا، وَ عَاذَ بِاسْتِغْفَارِكَ تَائِبًا. به حقّ آنكه او را از آفريدگانت برگزيده‏اى و آنكه براى خودت پسنديده‏اى، به حقّ كسى كه او را از مردمت اختيار كرده‏اى و كسى كه او را براى كار خود انتخاب نموده‏اى، به حقّ كسى كه اطاعت از او را به اطاعت خود پيوند زده‏اى و كسى كه نافرمانى از او را مانند نافرمانى از خود قرار داده‏اى، به حقّ كسى كه دوستى‏اش را با دوستى خود قرين كرده‏اى و كسى كه دشمنى‏اش را به دشمنى خويش مرتبط نموده‏اى، در اين روز، مرا بپوشان، با همان چيزى كه پوشاندى با آن، كسى را كه با حال بيزارى (از گناه) به سوى تو زارى نموده، و با حال توبه، پناه به آمرزش خواستن از تو آورده. «بِحَق»: باء براى قسم است و تمامى جمله‏هاى بعدى تا «تَتَغَمَّد» جواب قسم است. در اينجا امام سجاد عليه السلام خداوند را بحق كسانى قسم داده كه خداوند آنان را از ميان مردم اختيار كرده و اين اختيار نمودن الهى، اشاره به ائمه اطهار عليهم السلام است كه خداوند متعال آنان را براى پيشوايى، از ميان مردم انتخاب نموده است. پر واضح است كه رهبر جامعه و امام مسلمين، بايد از جانب خداوند تعيين گردد. زيرا اوّلاً امامت يك نوع عهد و پيمان الهى است و بديهى است چنين كسى را بايد خداوند تعيين كند. و ثانياً افرادى كه رنگ ستم به خود گرفته‏اند و در زندگى آنها، نقطه تاريكى از ظلم (اعم از ظلم به خود و يا به ديگران) وجود داشته باشد، قابليّت امامت را ندارند و امام بايد در تمام عمرِ خود، معصوم باشد. لذا بايد برگزيده و اختيار شده خداوند باشد و بداند اطاعت از آنان، اطاعت خدا و نافرمانىِ آنان، نافرمانى خداوند و دوستىِ ايشان، دوستى خداى سبحان است. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🙏خداوندا تو را قسم مى‏دهم به حق (به مقام و منزلت) كسى (محمد و آل محمد ، صلى الله عليه و آله) كه او را از آفريدگانت برگزيده‏اى، و به حق كسى كه او را براى خود پسنديده‏اى، به حق كسى كه او را از آنچه آفريده‏اى اختيار كرده‏اى، و كسى كه او را براى كار خود (بيان احكام تا روز قيامت) انتخاب نموده‏اى، به حق كسى كه طاعت و فرمانبرى از او را به طاعت از خود پيوسته‏اى، و كسى كه نافرمانى از او را مانند نافرمانى از خود گردانيده‏اى، به حق كسى كه دوستى او را به دوستى خود مقرون نموده‏اى، و كسى كه دشمنيش را به دشمنى خويش جمع كرده‏اى، در اين روز مرا چونان كسانى كه از گناه بيزارى جسته‏اند و به تو پناه آورده‏اند و توبه كرده و به آمرزش تو پيوسته‏اند خلعت عفو و رحمت خود بپوشان. آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده ای ترجمه ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی ◀️ نتیجه برخی ضد ارزشها وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ أَصْبَحَ عَلَى الدُّنْيَا حَزِيناً، فَقَدْ أَصْبَحَ لِقَضَاءِ اللَّهِ سَاخِطاً؛ وَ مَنْ أَصْبَحَ يَشْكُو مُصِيبَةً نَزَلَتْ بِهِ، فَقَدْ أَصْبَحَ يَشْكُو رَبَّهُ؛ وَ مَنْ أَتَى غَنِيّاً فَتَوَاضَعَ لَهُ لِغِنَاهُ، ذَهَبَ ثُلُثَا دِينِهِ؛ وَ مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَمَاتَ فَدَخَلَ النَّارَ، فَهُوَ مِمَّنْ كَانَ يَتَّخِذُ آيَاتِ اللَّهِ هُزُواً؛ وَ مَنْ لَهِجَ قَلْبُهُ بِحُبِّ الدُّنْيَا، الْتَاطَ قَلْبُهُ مِنْهَا بِثَلَاثٍ: هَمٍّ لَا يُغِبُّهُ، وَ حِرْصٍ لَا يَتْرُكُهُ، وَ أَمَلٍ لَا يُدْرِكُهُ. علی علیه السلام فرمودند: كسى كه از دنيا اندوهناك مى باشد، از قضاء الهى خشمناك است، و آن كس كه از مصيبت وارد شده شكوه كند از خدا شكايت كرده، و كسى كه نزد توانگرى رفته و به خاطر سرمايه اش برابر او فروتنى كند، دو سوّم دين خود را از دست داده است و آن كس كه قرآن بخواند و وارد آتش جهنّم شود حتما از كسانى است كه آيات الهى را بازيچه قرار داده است، و آن كس كه قلب او با دنيا پرستى پيوند خورد، همواره جانش گرفتار سه مشكل است، اندوهى رها نشدنى، حرصى جدا نشدنى، و آرزويى نايافتنى. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ نتايج غم انگيز پنج صفت: قسمت اول 📜 امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه به پنج رذیله اخلاقى و آثار سوء آن اشاره کرده نخست مى فرماید: «کسى که براى دنیا غمگین باشد (درواقع) از قضاى الهى ناخشنود است»; (مَنْ أَصْبَحَ عَلَى الدُّنْیَا حَزِیناً فَقَدْ أَصْبَحَ لِقَضَاءِ اللَّهِ سَاخِطاً). با توجه به این که آنچه در عالم رخ مى دهد به اراده خداست و معناى توحید افعالى همین است که «لا مُؤَثِّرَ فِى الْوُجُودِ إلاَّ اللهُ» بنابراین اگر بر اثر حوادثى بخشى از امکانات دنیوى ما از دست برود در واقع قضاى الهى بوده و اگر کسى به سبب آن اندوهگین گردد در واقع به قضاى الهى خشمگین شده است. به تعبیر دیگر، گاه ضررها و زیان ها و حوادث نامطلوب بر اثر کوتاهى ها و ندانم کارى هاى خود ماست که باید خود را درباره آن ملامت کنیم و گاه بر اثر امورى است که خارج از اختیار ماست و این همان چیزى است که به عنوان قضاى الهى تعبیر مى شود. اندوهگین شدن براى این امور در واقع اظهار ناراحتى در برابر قضاى الهى است. از سوى دیگر توجه به این حقیقت که انسان باید در برابر قضاى الهى تسلیم باشد دو اثر مثبت در انسان دارد: نخست موجب آرامش روح انسان است و دیگر این که یأس و نومیدى را از انسان دور مى دارد و وى را از حالت انفعالى دور ساخته به سوى آینده اى بهتر حرکت مى دهد. در قرآن مجید در سوره «توبه» مى خوانیم: «(إِنْ تُصِبْکَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکَ مُصیبَةٌ یَقُولُوا قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ وَیَتَوَلَّوْا وَهُمْ فَرِحُونَ * قُلْ لَنْ یُصیبَنا إِلاَّ ما کَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ); هرگاه نیکى به تو رسد، آنها را ناراحت مى کند; و اگر مصیبتى به تو رسد، مى گویند: «ما تصمیم خود را از پیش گرفته ایم». و (از نزد تو) بازمى گردند در حالى که خوشحالند! * بگو: «هیچ حادثه اى براى ما رخ نمى دهد، مگر آنچه خداوند براى ما مقرّر داشته است; او پشتیبان و سرپرست ماست; و مؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند!». دشمنان اسلام اصرار داشتند که مسلمانان و شخص پیامبر را در برابر حوادثى که رخ مى دهد ناراحت کنند، لذا هنگامى که مصیبتى براى مسلمانان پیش مى آمد اظهار خوشحالى مى کردند و آن را دلیل بر عدم حقانیت اسلام مى گرفتند. خداوند به پیغمبر گرامى اش مى فرماید: «بگو این حوادث قضاى الهى است او مولاى ماست (و براى ما غیر از نیکى نمى خواهد و به همین دلیل ما بر او توکل مى کنیم). این منطق منافقان را مأیوس و دوستان را امیدوار مى کرد. البته طبیعى است که انسان با از دست دادن مال و ثروت یا مقام و فرزند و امثال آن غمگین مى شود; ولى براى مؤمن این غمگینى امر موقتى است; هنگامى که در قضاى الهى فکر کند و به این نکته توجه نماید که خداوند هم حکیم است هم رحمان و رحیم است و چیزى جز خیر بندگانش را نمى خواهد در این حال غم و اندوه فروکش مى کند و جاى خود را به رضا و تسلیم مى دهد. 👈ادامه دارد ... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2