❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #بقره
#بقره_170
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُواْ مَآ أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَآ أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ ءَابَآءَنآ أَوَلَوْ كَانَ ءَابَآؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَلَا يَهْتَدُونَ
وهنگامى كه به آنها (مشركان) گفته شود: آنچه را خدا نازل كرده است پیروى كنید، گویند: بلكه ما از آنچه پدرانِ خود را بر آن یافتیم پیروى مىنماییم. آیا (از آنان پیروى مىكنند) هرچند پدرانشان چیزى نمىفهمیدند و هدایت نیافته بودند؟
آیه قبل به ما هشدار داد كه از پیروى گامها و فرمانهاى شیطان، دورى كنیم. این آیه یكى از مصادیق راه شیطان را كه تقلید كوركورانه است بیان مىكند.
⏺ ارتجاع و عقب گرد، ممنوع است. پیروى از سنّت و راه نیاكان، اگر همراه با استدلال و تعقّل نباشد، قابل پذیرش نمىباشد. «الفینا علیه ابائنا»
⏺ تعصّباتِ نژادى وقبیلهاى، از زمینههاى نپذیرفتن حقّ است. «بلنتّبع... ابائنا»
⏺ آداب و عقاید نیاكان، در آیندگان اثر گذار است. «ما الفینا علیه ابائنا»
⏺ عقل، ما را به پیروى از وحى، رهبرى مىكند. «اتّبعوا ما انزلنا... او لوكان اباؤهم لا یعقلون» عبادت باید عاشقانه و داوطلبانه باشد. «فمن تطوّع»
🔗 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇
https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
👈 شرح دعای قنوت نماز #عید_فطر در بیانات #مقام_معظم_رهبری
👆 ( لطفآ روی متن بالا کلیک کنید)
👌 دعای#چهل_شش
صحیفه سجادیه دعای #امام_سجاد (علیه السلام ) "در روز #عید_فطر و #جمعه "
https://b2n.ir/sahife2_046
👈این دعا را با صدای حاج سعید #حدادیان بشنوید
https://b2n.ir/y89856
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
❇️جمال السالكين #سيد_ابن_طاووس مينويسد:
"مبادا اين روز را (روز #عيد_فطر ) به اهمال بگذراني ، چرا كه نميداني از مردودين هستي يا مقبولين . پس اگر اميد قبول داري، شكر زيادي به جا آور و اگر ترس از ردّ در تو هست، اسيرحزن واندوه باش!"
به هرحال نبايد از اين روز غفلت كنيم. اگر رجاءِ قبول هست كه شكرش را به جا مي آوريم، واگر خوفِ ردّ باشد بايد با تضرّع به بارگاهش تدارك مافات كنيم.
👤ایت الله #فاطمی_نیا
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_حكمت_285
آنکه فرصت دارد تعلل ورزد
قَالَ (علیه السلام): كُلُّ مُعَاجَلٍ يَسْأَلُ الْإِنْظَارَ، وَ كُلُّ مُؤَجَّلٍ يَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِيف.
امام علی که درود خدا بر او باد در ضرورت استفاده از #فرصت ها فرموذند : آنان كه وقتشان پايان يافته خواستار مهلتند، و آنان كه مهلت دارند كوتاهى مى ورزند.
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ از دست دادن #فرصت ها:
📜 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه، از يك واقعيت كه دامان غالب مردم را مى گيرد ـ هرچند گروهى از نيكان و پاكان از آن مستثنا هستند ـ خبر مى دهد و مردم را به دو گروه تقسيم مى كند: گروهى كه مهلت آنها سرآمده؛ يا پير و ناتوانند، يا بيمار و در آستانه مرگ و يا مستحق مجازاتند. اينها از خداوند متعال و يا از خلق خدا تقاضاى مهلت مى كنند تا خطاهاى خود را جبران نمايند در حالى كه زمانى طولانى فرصت در اختيار داشته و كارى نكرده اند. امام عليه السلام درباره اينها مى فرمايد: «آن كس كه زمانش پايان گرفته، خواهان مهلت است»؛ (كُلٌّ مُعَاجَلٌ يَسْأَلُ آلاِْنْظَارَ، وَكُلٌّ مُؤَجَّلٌ يَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِيفِ).
اينها همانها هستند كه قرآن مجيد درباره آنها مى گويد: «(حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمْ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّى أَعْمَلُ صَالِحا فِيمَا تَرَكْتُ)؛ (آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مى دهند) تا زمانى كه مرگ يكى از آنها فرا رسد مى گويد: پروردگارا! مرا بازگردان شايد در آنچه ترك (و كوتاهى) كرده ام عمل صالحى انجام دهم».
گروه دوم كسانى هستند كه براى هرگونه اعمال نيك يا جبران گناهان گذشته فرصت دارند؛ جوانند، سالمند، در محيطى آرام و امن و امان زندگى مى كنند؛ ولى با اين حال از فرصت خود استفاده نمى كنند و پيوسته امروز و فردا مى نمايند. امام عليه السلام درباره چنين كسانى مى گويد: «آن كس كه مهلت دارد تعلل مى ورزد و كوتاهى مى كند»؛ (وَكُلُّ مُوَجَّلٍ يَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِيفِ).
اينها همان كسانى هستند كه امام سجاد عليه السلام در دعاى ابوحمزه، گويا از زبان آنان سخن مى راند و عرضه مى دارد: «(خداوندا!) فَقَدْ أَفْنَيْتُ بِالتَّسْوِيفِ وَ الآْمَالِ عُمُرِي؛ من به واسطه تعلل وتسويف و آرزوهاى دور و دراز، عمرم را بر باد دادم».
اين يك واقعيت است كه آمال و آرزوهاى دور و دراز و جاذبه هاى شهوات به انسان اجازه نمى دهد از فرصتى كه در دست دارد بهره گيرد و خطاها و گناهان گذشته را جبران نمايد و با اعمال صالح آثار شوم آنها را بزدايد. جوانان نبايد بپندارند هميشه مرگ به سراغ پيران مى رود و آنان در امانند. همچنين افراد سالم نبايد تصور كنند كه مردن مخصوص بيماران است و آنها كه ايمن هستند نبايد چنين پندارند كه هميشه در امن و امان خواهند بود. امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «تَأْخِيرُ التَّوْبَةِ اغْتِرَارٌ وَطُولُ التَّسْوِيفِ حَيْرَةٌ؛ تأخير انداختن توبه نوعى غرور و فريفتگى و امروز و فردا كردن مايه حيرت وسرگردانى است».
اين سخن را با حديث ديگرى از رسول خدا صلي الله عليه و آله پايان مى دهيم. آنجا كه به ابوذر فرمود: «يَا أَبَا ذَرٍّ إِيَّاکَ وَالتَّسْوِيفَ بِأَمَلِکَ فَإِنَّکَ بِيَوْمِکَ وَلَسْتَ بِمَا بَعْدَهُ فَإِنْ يَكُنْ غَدٌ لَکَ فَكُنْ فِي الْغَدِ كَمَا كُنْتَ فِي الْيَوْمِ وَإِنْ لَمْ يَكُنْ غَدٌ لَکَ لَمْ تَنْدَمْ عَلَى مَا فَرَّطْتَ فِي الْيَوْمِ؛ اى ابوذر از #تسویف و امروز و فردا كردن به سبب آرزوها بپرهيز. تو مسئول كار امروزت هستى نه كار فردا. اگر فردايى در كار بود فردا نيز چنان باش كه امروز بودى و اگر فردايى در كار نباشد پشيمان بر كوتاهى هاى امروزت نخواهى شد (زيرا كوتاهى نكرده اى)».
#نهج_البلاغه_حكمت_285
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #بقره
#بقره_171
و وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُواْ كَمَثَلِ الَّذِى يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ إِلَّا دُعَآءً وَ نِدَآءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لَّا يَعْقِلُونَ
و مَثل كافران، چنان است كه كسى به حیوانى كه جز صدایى (از نزدیك) ویا ندایى (از دور) نمىشنود بانگ زند، اینان كران، لالان و كورانند و از اینروست كه نمىاندیشند.
«دعا» به معناى خواندن از نزدیك و «نداء» براى خواندن از راه دور است.
در این آیه دو تشبیه است: یكى تشبیه دعوت كنندهى حقّ، به چوپان. و دیگرى تشبیه كافران، به حیواناتى كه از كلام چوپان چیزى جز فریاد نمىفهمند. یعنى اى پیامبر! مثال تو در دعوت این قومِ بىایمان به سوى حقّ و شكستن سدهاى تقلید كوركورانه، همچون كسى است كه گوسفندان و حیوانات را براى نجات از خطر صدا مىزند و آنها این پیام را درك نمىكنند. زیرا چشم و گوش دل آنها بسته شده و در واقع كرو لال و نابینا هستند.
⏺ ارزش چشم و گوش و زبان، به آن است كه مقدّمهى تعقّل باشد، و گرنه حیوانات نیز چشم و گوش دارند. «صم بكم عمى فهم لایعقلون»
⏺ راه شناخت، پرسیدن، گوش كردن و دیدن همراه با تفكّر است. «صم بكم عمى فهم لایعقلون»
⏺ اشخاص بىتفاوت در برابر دعوت حقّ، پنج صفت تحقیرآمیز دارند:
مثل حیوانند، كورند، كرند، لالند و بىعقلند. «مثل الّذین كفروا... فهم لایعقلون»
🔗 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇
https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
طرح #برداشت_من هفته 19
از عبارات نورانی #صحیفه_سجادیه
👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای #جمعه
✳️ عبارت #منتخب
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،
وَ مَتِّعْنِى بِهُدًى صَالِحٍ لا أَسْتَبْدِلُ بِهِ،
پروردگارا درود فرست بر محمد و آل او
و مرا به هدايت شايسته اى بهره مند ساز
كه هرگز به هيچ چيز مبدل نسازم 🔸
https://eitaa.com/sahife2/5144
دعای #بیستم #مکارم_اخلاق
#دعا_بیستم_5
👈 نظرات، دل نوشته ها و حرفهای صمیمانه ی شما درخصوص عبارت فوق که از هم اکنون برای ما ارسال شود، در این قسمت بارگذاری میشود
◀️ انشاالله سعی کنید در این طرح به عشق امام سجاد علیه السلام و انس بیشتر با این کتاب نورانی ولو درحد یک خط!! مشارکت فرمایید
👌 ادمین 👇
@yas2463
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#دعا_بیستم_5 اللهم صل علی محمد وآله محمد و متعنی بهدی
صالح لااستبدل به...
خدایا مرا بهرمند کن از هدایتی که صالح باشد...
بزرگان درشرح این عبارت گفته اند:
«هدایت صالح»یعنی هدایت حق ومطابق با واقع .حق همیشه یکی است وتعدد ندارد.
ویژگی هدایت حق ،آن است که نورانی است ،انسان را به دنبال خود می کشد،به گونه ای که انسان در طول زندگی می خواهد آن را کامل کند نه اینکه آن را رها کند.
ومن یؤمن بالله یهد قلبه.
اشاره به همین مطلب است.هدایت صالح را خداوند به کسی می دهد که مومن باشد.
هدایتی که پس از مدتی نیاز به عوض کردن و رها کردن آن نباشد.
«ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا...»
امام علیه السلام همین مهم را از خداوند درخواست می کند.
امام (ع) در پيشگاه الهى عرض مىكند:
بار الها! بر محمد و آل محمد درود فرست
و مرا از هدايتى شايسته و بر وفق صلاح، بهرهمند فرما،
هدايتى كه آنقدر مفيد و سعادت بخش باشد
كه من آن را با هيچ چيز عوض نكنم
و بدلى به جاى آن انتخاب ننمايم.
دو كلمه کلیدی در اين عبارت نورانی آمده:
يكى كلمهى «هدايت» است
و آن ديگر كلمه ى «صالح».
که باید روی آنها بیشتر تامل و فکر کرد.
هدايت تكوينى
تمام آفريدههاى جهان هستى عموما
و انواع حيوانات روى كره ى زمين خصوصا
از هدايت تكوينى ذات اقدس الهى برخوردارند و در پرتو آن هدايت حكيمانه است كه هر موجودى مسير صحيح خود را مىپيمايد، و نظم حيرتزاى جهان بر اثر آن باقى و برقرار است.
زنبور عسل، اين موجود زندهى كوچك و نافع، با هدايت تكوينى، زندگى جمعى خود را اداره مىكند، با هم كندو مىسازند، مقررات داخلى كندو را مىدانند و عملا رعايت مىنمايند. كارگران كندو از پى شيرهى گل مىروند، غذاى اعضاى كندو را ذخيره مىنمايند، اصول بهداشت در آن محيط كاملا رعايت مىشود، و اگر يكى از اعضاى كندو از برنامهى خود تخلف كند مورد مواخذه و كيفر قرار مىگيرد.
تمام انواع حيوانات براى تامين زندگى خود و فرزندان خويش از هدايت تكوينى برخوردارند و با همان هدايت، صلاح و فساد را مىشناسند و به زندگى خويشتن ادامه مىدهند.
انسان نيز در بعد حيوانى داراى هدايت تكوينى است، معده و روده با هدايت تكوينى غذا را هضم و جذب مىنمايند، كبد با هدايت تكوينى كارهاى بهتآور خود را در بدن انجام مىدهد، رحم با هدايت تكوينى بچه مىسازد، اعصاب با هدايت تكوينى وظايف دقيق حس و حركت را انجام مىدهند،
و خلاصه، آدمى در جنبه ى حيوانى همانند ديگر حيوانات از هدايت تكوينى استفاده مىكند
هدايت تشريعى
براى وظايف انسانى و شئون معنوى ، انسان نياز به هدايت تشريعى و قوانين موضوعه دارد و از اين رو خداوند در هر زمان پيمبرانى را مبعوث فرموده تا مقررات الهى را كه هدايت تشريعى ذات اقدس اوست به مردم بگويند و آنان را به اطاعت از آن قوانين سعادتبخش دعوت نمايند. پيروان مكتب پيمبران الهى و همچنين اكثريت قريب به اتفاق جامعه شناسان و دانشمندان بزرگ بشر وجود قوانين و مقررات موضوعه را براى حفظ نظم و تعيين حدود و حقوق افراد جامعهى بشر ضرورى و لازم دانستهاند
اگر آفريدگار حكيم، انسانها را خودكفا و بىنياز از قوانين تشريعى و حكومت مجرى قانون خلق كرده بود، حتما آنان را در زندگى به حال خودشان وامىگذارد و هرگز پيمبران را مبعوث نمىنمود و كتب سماوى را، كه حاوى قوانين تشريعى است، نازل نمىفرمود، و براى نظارت در حسن اجراى آن قوانين، انبيا را مامور نمىساخت.
ارسال رسل و فرو فرستادن كتب آسمانى از طرف خالق حكيم، خود دليل واضحى بر نياز انسانها به قوانين تشريعى و حكومت مجرى قانون است.
امام سجاد (ع) از هداى صالح سخن گفته و از پيشگاه الهى درخواست نموده كه او را از آن هدايت بهره مند نمايد.
براى اينكه هداى صالح كه محتواى قوانين تشريعى خداوند است واضح گردد لازم است قبلا دربارهى منشا و سرچشمهى قوانين بشرى به اختصار صحبت شود.
از روزگاران گذشته تا امروز سرچشمهى قوانين و مقررات در بعضى از جوامع بشرى آداب و رسومى بوده كه از نسلهاى قبل به نسلهاى بعد منتقل شده و در نسل كنونى به جاى مانده است. در هر عصر، مردم بر طبق آن رسوم عمل مىكردند و معيار «خوب» در نظر آنان مطابقت با آن آداب بوده و «بد» ناهماهنگى با آن.
در اين قبيل جوامع ممكن است قسمت مهمى از آن رسوم به صلاح زندگى مادى مردم باشد، اما قسمتى از آن كه بر اثر جهل و نادانى پايهگذارى گرديده و مردم گرفتار آن شدهاند قطعا ناروا و مذموم است، مثل زنده به گور كردن نوزادان دختر كه در عصر جاهليت معمول بوده. مردم آن عصر طبق رسوم عادى اجتماعى، اين عمل زشت را پذيرفته بودند، اما اين عمل از نظر انسانى و وجدانى عملى ظالمانه و ناروا و از نظر اجتماعى بر هم زدن موازنه و تعادل وجود مرد و زن در اجتماع است و اين هر دو، ضرر و زيان بزرگ دربردارد. بنابراين مقررات ناشى از آداب و رسوم جاهلانه نمىتواند آدمى را از هداى صالح و راهنمايى سعادتبخش برخوردار نمايد.
در كشورهايى كه با رژيم استبدادى و حكومت فردى اداره مىشوند شخص مستبد با زور و قدرت، مردم را اسير گرفته و ظالمانه بر آنان حكومت مىكند، مقررات جارى مملكت عبارت از تصميمات خودسرانهاى است كه فرد مستبد طبق نظر شخصى اتخاذ نموده و از مردم خواسته است آن را به نام قانون بپذيرند و به موقع اجرا بگذارند. محيط استبدادى به مراتب بدتر از محيطى است كه طبق آداب و رسوم در آن عمل مىشود زيرا در شرايط استبداد، گاهى با كوچكترين مستمسك حيات شخص در معرض خطر قرار مىگيرد و به زندگيش خاتمه داده مىشود يا مانند يك حيوان با زنجيرش مىبندند و در زندان آنقدر مىماند تا بميرد، و در هر حال، اين قبيل قوانين هم هرگز براى جامعه سعادتبخش نخواهد بود و نمىتواند «هداى صالح» به بار آورد.
سرانجام، مردم جهان از ستمهاى زمامداران مستبد و حكومتهاى خودكامه به جان آمدند، انقلابها كردند، كشتهها دادند، تا مردم كشورها يكى پس از ديگرى به آزادى نايل گرديدند و حكومت مردم بر مردم را پايهگذارى كردند. چنين حكومتى آرزوى تمام مردم جهان است و دير يا زود همهى مردم به آن نايل خواهند شد.
در جوامعى كه دموكراسى حاكم است، منشا قدرت، مردماند و اختيار عزل و نصب حكام و زمامداران در دست آنان است، مردم اند كه مىتوانند اشخاص را بر كرسى قدرت مستقر نمايند و مردم اند كه مىتوانند آنان را از كرسى قدرت به زير آورند.
بدون ترديد، حكومت مردم بر مردم از نظر آزادى و ارزشهاى انسانى داراى مقام رفيعى است و نمىتوان آن را با حكومتهاى استبدادى مقايسه نمود ولى اين بدان معنى نيست كه دموكراسى از جميع عيوب و نقائص منزه است، بلكه در آن نيز كمبودهايى وجود دارد و افراد فهميده و دانا از آن كمبودها رنج مىبرند. با توجه به اينكه در حكومت آزاد معيار پيروزى نامزدها اكثريت آراست، اين نتيجه به دست مىآيد كه معلومات و اطلاعات اقليت تحصيلكرده در گزينش افراد شايسته و لايق نقش موثر و اختصاصى نخواهد داشت.
نقص ديگر حكومت آزاد اين است كه نمايندگان مردم، موظفاند همواره در وضع قوانين، توجه خود را به خواستههاى اكثريت معطوف دارند و به تمايلات آنان جامهى قانون بپوشانند، هر چند خواستهى اكثريت بر وفق مصلحت و به خير و سعادت مردم نباشد. مىدانيم كه خواستهى انسانها هميشه و همه جا با صلاح و سعادت آنان منطبق و هماهنگ نيست، گاهى جامعه مانند فرد تحت تاثير غرايز نيرومند قرار مىگيرد، دچار هوى پرستى مىشود، از واقع بينى و مصلحت انديشى باز مى ماند، به گمراهى و انحراف گرايش مىيابد و خواستار چيزى مىشود كه براى او مضر و زيانبار است. اگر نمايندگان مجلس قانونگذارى تحت تاثير تمايلات خلاف مصلحت اكثريت قرار گيرند و خواستهى نارواى آنان را به صورت قانون تصويب نمايند و دولت به اجراى آن مكلف گردد طولى نمىكشد كه عوارض شوم آن بروز مىكند و مردم با نتايج زيانبار و احيانا خطرات جبران ناپذيرش مواجه مىگردند.
قوانين و مقررات در كشورهاى آزاد تابع خواستهى مردم است و چون مردم در پارهاى از مواقع تحت تاثير هواى نفس و تمايلات زيانبار خود قرار مىگيرند، از اين رو نمىتوان گفت كه قوانين موضوعه در كشورهاى آزاد هميشه و در تمام موارد با مصلحت مردم منطبق است و راه صحيح و سعادتبخش را به جامعه ارائه مىنمايد.
قانونگذار، در اسلام، ذات اقدس الهى است. خداوند كه بشر را آفريده است مىداند كه چه آفريده و مخلوقش داراى چه مزايا و خصوصياتى است. او به تمام پنهان و آشكار آفريدگان خود عالم است، خير و شر او را مىشناسد، و به صلاح و فسادش احاطه و آگاهى كامل دارد. هدف باريتعالى در قانونگذارى هدايت مردم و ارائهى راه سعادت آنان است، مىخواهد با تعاليم خود بشر را انسان بسازد و استعدادهاى نهفتهاش را از قوه به فعليت بياورد، او را از بندگى هواى و شهوات آزاد نمايد و به اخلاق انسانى و سجاياى بزرگ متخلقش گرداند و راه تعالى و تكامل را به رويش بگشايد. در قانونگذارى الهى نه آداب و رسوم پدران و اجداد مردم اثرى دارد، نه تصميمات مستبدانهى افراد خودسر و زورگو در تشريع قانون تحولى به وجود مىآورد، و نه هوى و خواهشهاى نفسانى اكثريت جامعه مىتواند در قانونگذارى الهى اثرى بگذارد. مقررات تشريعى پروردگار حكيم بر اساس حكمت و به منظور اتمام حجت است. خدا مىخواهد با وضع قوانين و مقررات دينى، مردم را هدايت نمايد، راه حق و باطل را به آنان ارائه كند و موجبات تعالى و تكاملشان را از جميع جهات فراهم سازد.
رسول گرامى فرموده است: اى بندگان خدا! شما همانند بيمارانيد و پروردگار عالميان مانند طبيب، خير و صلاح بيماران در آن چيزى است كه طبيب مىداند و دانستههاى پزشكى خود را در راه درمان بيمار به كار مىبندد نه آن چيزى كه مريض ميل دارد و آن را براى خود انتخاب مىنمايد، تسليم امر الهى شويد تا از گروه نجاتيافتگان باشيد و پيروز گرديد.
اين روايت روشنگر تفاوت قانونگذارى نمايندگان مردم در كشورهاى آزاد و قانونگذارى باريتعالى در تعاليم دينى است. در اين حديث، مصلحتانديشى طبيب در مقابل تمايلات مريض قرار داده شده است. اگر برنامهريزى دوا و غذا و پرهيز بيمار در اختيار طبيب عالم و آيندهنگر قرار گرفته باشد نتيجهى آن بهبود و نجات يافتن بيمار است زيرا طبيب در همهى دستورهاى عالمانهى خود، چه دستورهاى منفى و چه مثبت به مصلحت بيمار و سلامت او توجه دارد و او را از هر نوع غذا و ميوهاى كه براى او مضر باشد منع مىنمايد هر چند كه طبع مريض به آنها راغب و مايل باشد. اگر بيمار، برنامهى عمل و پرهيز را خود در دست گيرد و بخواهد آن را طبق ميل خويش طرح نمايد، نتيجهى كار منفى خواهد بود، زيرا او مرض را نمىشناسد، از صلاح و فساد مزاج خويش آگاهى ندارد، خودسرانه از پى هواى نفس و تمايلات درونى خويشتن مىرود، از خوردنيها و نوشيدنيهاى مضر پرهيز نمىكند و بر اثر آن مرض تشديد مىشود و ادامه مىيابد. به شرحى كه توضيح داده شد در حكومت مردم بر مردم، نمايندگان مجلس گزيدگان مردم و مجرى منويات موكلين خود هستند، بايد خواستهى اكثريت را به صورت قانون درآورند، ممكن است در مواردى خواستهى مردم مخالف صلاح و سعادت آنان باشد اما قانونگذاران بر اثر فشار افكار عمومى ناچارند از مصلحت چشمپوشى كنند و خواستهى اكثريت را تصويب نمايند. در تعاليم دينى، قانونگذار، خداوند حكيم است، خداوندى كه آفريدگار مردم و مالك واقعى آنان است، پروردگارى كه همه بندگان او هستند و خواهشهاى نفسانى آنان كمترين اثرى در ذات اقدس او ندارد. عنايت الهى در وضع قوانين تشريعى آن است كه حجت بر مردم تمام شود، هدايت را از گمراهى تميز دهند، راه صلاح و رستگارى را بشناسند و با پيمودن آن موجبات تعالى خويش را فراهم آورند و براى آنكه در اين مسير با موانع منحرف كننده مواجه نشوند و مسير را به سلامت طى كنند قانونگذار، هر قسم كاميابى و لذتى را كه موافق هواى نفس و مخالف صلاح و سعادت باشد ترسيم نموده و آنان را از اقناع آن تمايلات جدا برحذر داشته است و ضمنا تاكيد فرموده است كه به آنچه كه دستور داده شده عمل كنيد و در مقابل آن دستور، اظهار نظر ننمايند.
همانطور كه به كاربستن دستورهاى سلامتبخش و مصلحتآميز طبيب مستلزم آن است كه بيمار به خوردن داروهاى ناگوار و غيرمطبوع تن دردهد و از خوردن غذاها و ميوههاى مطبوع و گوارا كه براى او مضر است و موجب تشديد مرض مىشود پرهيز نمايد همچنين اطاعت از تعاليم مصلحتآميز و انسانساز باريتعالى مستلزم آن است كه شخص مكلف از طرفى خويشتن را براى تحمل زحمت و مشقت انجام فرايض و تكاليف دينى مهيا نمايد و آنها را عمل كند و از طرف ديگر هواى نفس خود را محدود كند و از اعمالى كه مطبوع طبع حيوانى و موافق شهوات نفسانى است اما قانونگذار آنها را گناه شناخته خوددارى نمايد.
على (ع) در اين باره حديثى از رسول گرامى ضمن يكى از خطب خود روايت نموده و در ذيل آن، خود آن حضرت با عبارتى كوتاه حديث پيمبر را توضيح داده است.
فان رسول الله صلى الله عليه و آله كان يقول: ان الجنه حفت بالمكاره و ان النار حفت بالشهوات. و اعلموا انه ما من طاعه الله شىء الا ياتى فى كره و ما من معصيه الله شىء الا ياتى فى شهوه.
رسول گرامى فرموده: بهشت جاودان محفوف به ناملايمات و كارهايى است كه خوشايند طبع آدمى نيست، اما گرد دوزخ را شهوات حيوانى و لذايذ كامرانى احاطه نموده است. سپس خود آن حضرت فرموده: هيچيك از اوامر الهى اطاعت نمىشود مگر با كراهت طبع و بىميلى و هيچيك از معاصى باريتعالى انجام نمىپذيرد مگر با رغبت و ميل طبع و خشنودى و شهوت.
مردم به طبع حيوانى و كشش غرايز كور و بىشعور در جلب لذايذ و اقناع تمايلات خويش طالب آزادى مطلق و بىقيد و شرطند، مىخواهند شهوات خود را آنطور كه ميل دارند اقناع نمايند و از لذايذ برخوردار گردند اما آيين الهى در برنامهى انسان سازى، غرايز را تعديل نموده و لذتخواهى و اعمال شهوات را محدود ساخته و مردم را از كاميابيهاى زيانبار و خلاف مصلحت برحذر داشته است. در اين تضاد درونى و كشمكشهاى باطنى اغلب موارد، كم و بيش، طبيعت بر مصلحت غلبه مىكند، افراد زيادترى از پى ارضاى تمنيات خود مىروند و از اطاعت حضرت باريتعالى سرباز مىزنند و عدهى معدودى مطيع كامل حضرت حقاند و دين خدا را به تمام معنى به كار مىبندند.
از كلام امام سجاد عليهالسلام كه در مقام دعا در پيشگاه الهى عرض كرده بود روشن می گردد:
و متعنى بهدى صالح.
بار الها مرا از هدايتى كه صالح و شايسته و از هر نقص و عيبى مبرى باشد برخوردار فرما، هدايتى كه متكى به مقررات ناشى از آداب و رسوم است شايستگى و صلاحيت كامل ندارد، زيرا اعمال ناروايى مثل زنده به گور كردن نوزادان دختر از آداب و رسوم جاهليت بوده است. هدايتى كه متكى به مقررات استبدادى باشد راهنمايى صحيح و شايسته نيست زيرا شخص مستبد در وضع مقررات، به منافع خود مىانديشد نه به صلاح و سعادت مردم. مقررات و قوانين موضوعه در كشورهاى آزاد نيز سعادت انسانها را از جميع جهات تامين نمىكند زيرا بعضى از قوانين كه خواستهى مردم است از هواى نفس و تمايلات مضر آنان سر چشمه مىگيرد و آن نيز براى تعالى و تكامل آدمى زيانبار و مضر است. فقط هدايتى مىتواند تمام جهات را در نظر بگيرد و به سعادت واقعى و صلاح حقيقى منجر گردد كه قانونگذارش ذات اقدس الهى باشد، چه آن ذات مقدس به تمام تمايلات انسان واقف است و تمام مصلحت آدمى را مىداند و تحت تاثير هوى و تمايلات اين و آن نيست. خداوند كه وضع قانون مىكند متوجه جميع مصالح است و هدايت صالح را به مردم ارائه مىنمايد. هدايت قرآن شريف و همچنين هدايت رسول گرامى همان هدايت صالحى است كه امام سجاد (ع) درخواست دارد و خداوند با كلمات خاصى صالح بودن هدايت قرآن و هدايت نبى معظم را خاطرنشان ساخته است.
در يك جا مىفرمايد:
ان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم.
اين كتاب مقدس مردم را به استوارترين قوانين و محكمترين اساس، هدايت و راهنمايى مىنمايد.
در جاى ديگر فرموده است:
هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دين الحق.
خداوند پيغمبر خود را براى هدايت مردم و ارائهى دين حق فرستاده است، يعنى دينى كه مقرراتش بر وفق عقل و مصلحت و مايهى تعالى و تكامل تمام انسانهاست. انسان آگاه و بيداردل براى نيل به هدايت صالح بايد در درجهى اول مجاهده كند و با سعى و كوشش راه كمال خود را بشناسد و به وظايف خويش در پيمودن آن راه واقف گردد. پس از آنكه راه صلاح و سعادت را شناخت در آن قدم بگذارد و با منتهاى جديت آن را بپيمايد و مدارج كمال را يكى پس از ديگرى احراز نمايد. البته چنين انسان سعادتخواه و تعالىطلب هرگز راه كمالى را كه يافته از دست نمىدهد و صراط مستقيم هدايت را ترك نمىگويد و آن را با كمال جديت و استقامت مىپيمايد و با راه دگرى تبديل نمىكند و سرانجام با پيمودن آن راه به پيروزى نهايى و موفقيت بزرگ نايل مىگردد. قرآن شريف دربارهى اين گروه فرموده است:
ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون.
آنانكه گفتند: آفريدگار و مالك حقيقى ما خداوند است و بر اين سخن ثابت و پايدار ماندند بر آنان هيچ بيم و اندوهى نخواهد بود.
عن على عليهالسلام قال: قلت يا رسول الله اوصنى، قال: قل ربى الله ثم استقم.
على عليهالسلام مىگويد: به رسول اكرم عرض كردم به من توصيه و سفارشى بنماييد. فرمود: بگو مالك من ذات اقدس الهى است و از پى اين گفته پايدارى و استقامت كن.
كسانى كه در صدر اسلام دعوت رسول گرامى را استجابت نمودند و به هدايت صالح و پاك الهى دست يافتند و عقيدهى پاك و مقدس خويش را به شرك و انحراف تعويض ننمودند سرانجام به پيروزى بزرگ نايل گرديدند و در پرتو استقامت و پايدارى خويشتن بسيارى از مردم جهان را به تعاليم حياتبخش اسلام متوجه ساختند و موجبات رستگارى و سعادت آنان را فراهم آوردند.