eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُواْ مَآ أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَآ أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ ءَابَآءَنآ أَوَلَوْ كَانَ ءَابَآؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَلَا يَهْتَدُونَ‏ وهنگامى كه به آنها (مشركان) گفته شود: آنچه را خدا نازل كرده است پیروى كنید، گویند: بلكه ما از آنچه پدرانِ خود را بر آن یافتیم پیروى مى‌نماییم. آیا (از آنان پیروى مى‌كنند) هرچند پدرانشان چیزى نمى‌فهمیدند و هدایت نیافته بودند؟ آیه قبل به ما هشدار داد كه از پیروى گامها و فرمان‌هاى شیطان، دورى كنیم. این آیه یكى از مصادیق راه شیطان را كه تقلید كوركورانه است بیان مى‌كند. ⏺ ارتجاع و عقب گرد، ممنوع است. پیروى از سنّت و راه نیاكان، اگر همراه با استدلال و تعقّل نباشد، قابل پذیرش نمى‌باشد. «الفینا علیه ابائنا» ⏺ تعصّباتِ نژادى وقبیله‌اى، از زمینه‌هاى نپذیرفتن حقّ است. «بل‌نتّبع... ابائنا» ⏺ آداب و عقاید نیاكان، در آیندگان اثر گذار است. «ما الفینا علیه ابائنا» ⏺ عقل، ما را به پیروى از وحى، رهبرى مى‌كند. «اتّبعوا ما انزلنا... او لوكان اباؤهم لا یعقلون» عبادت باید عاشقانه و داوطلبانه باشد. «فمن تطوّع» 🔗 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
👈 شرح دعای قنوت نماز در بیانات 👆 ( لطفآ روی متن بالا کلیک کنید) 👌 دعای صحیفه سجادیه دعای (علیه السلام ) "در روز و " https://b2n.ir/sahife2_046 👈این دعا را با صدای حاج سعید بشنوید https://b2n.ir/y89856 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
sahife2_46.pdf
694.5K
👌 دعای صحیفه سجادیه pdf ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️جمال السالكين مينويسد: "مبادا اين روز را (روز ) به اهمال بگذراني ، چرا كه نميداني از مردودين هستي يا مقبولين . پس اگر اميد قبول داري، شكر زيادي به جا آور و اگر ترس از ردّ در تو هست، اسيرحزن واندوه باش!" به هرحال نبايد از اين روز غفلت كنيم. اگر رجاءِ قبول هست كه شكرش را به جا مي آوريم، واگر خوفِ ردّ باشد بايد با تضرّع به بارگاهش تدارك مافات كنيم. 👤ایت الله ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی آنکه فرصت دارد تعلل ورزد قَالَ (علیه السلام): كُلُّ مُعَاجَلٍ يَسْأَلُ الْإِنْظَارَ، وَ كُلُّ مُؤَجَّلٍ يَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِيف. امام علی که درود خدا بر او باد در ضرورت استفاده از ها فرموذند : آنان كه وقتشان پايان يافته خواستار مهلتند، و آنان كه مهلت دارند كوتاهى مى ورزند. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ از دست دادن ها: 📜 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه، از يك واقعيت كه دامان غالب مردم را مى گيرد ـ هرچند گروهى از نيكان و پاكان از آن مستثنا هستند ـ خبر مى دهد و مردم را به دو گروه تقسيم مى كند: گروهى كه مهلت آنها سرآمده؛ يا پير و ناتوانند، يا بيمار و در آستانه مرگ و يا مستحق مجازاتند. اينها از خداوند متعال و يا از خلق خدا تقاضاى مهلت مى كنند تا خطاهاى خود را جبران نمايند در حالى كه زمانى طولانى فرصت در اختيار داشته و كارى نكرده اند. امام عليه السلام درباره اينها مى فرمايد: «آن كس كه زمانش پايان گرفته، خواهان مهلت است»؛ (كُلٌّ مُعَاجَلٌ يَسْأَلُ آلاِْنْظَارَ، وَكُلٌّ مُؤَجَّلٌ يَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِيفِ). اينها همانها هستند كه قرآن مجيد درباره آنها مى گويد: «(حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمْ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّى أَعْمَلُ صَالِحا فِيمَا تَرَكْتُ)؛ (آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مى دهند) تا زمانى كه مرگ يكى از آنها فرا رسد مى گويد: پروردگارا! مرا بازگردان شايد در آنچه ترك (و كوتاهى) كرده ام عمل صالحى انجام دهم». گروه دوم كسانى هستند كه براى هرگونه اعمال نيك يا جبران گناهان گذشته فرصت دارند؛ جوانند، سالمند، در محيطى آرام و امن و امان زندگى مى كنند؛ ولى با اين حال از فرصت خود استفاده نمى كنند و پيوسته امروز و فردا مى نمايند. امام عليه السلام درباره چنين كسانى مى گويد: «آن كس كه مهلت دارد تعلل مى ورزد و كوتاهى مى كند»؛ (وَكُلُّ مُوَجَّلٍ يَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِيفِ). اينها همان كسانى هستند كه امام سجاد عليه السلام در دعاى ابوحمزه، گويا از زبان آنان سخن مى راند و عرضه مى دارد: «(خداوندا!) فَقَدْ أَفْنَيْتُ بِالتَّسْوِيفِ وَ الآْمَالِ عُمُرِي؛ من به واسطه تعلل وتسويف و آرزوهاى دور و دراز، عمرم را بر باد دادم». اين يك واقعيت است كه آمال و آرزوهاى دور و دراز و جاذبه هاى شهوات به انسان اجازه نمى دهد از فرصتى كه در دست دارد بهره گيرد و خطاها و گناهان گذشته را جبران نمايد و با اعمال صالح آثار شوم آنها را بزدايد. جوانان نبايد بپندارند هميشه مرگ به سراغ پيران مى رود و آنان در امانند. همچنين افراد سالم نبايد تصور كنند كه مردن مخصوص بيماران است و آنها كه ايمن هستند نبايد چنين پندارند كه هميشه در امن و امان خواهند بود. امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «تَأْخِيرُ التَّوْبَةِ اغْتِرَارٌ وَطُولُ التَّسْوِيفِ حَيْرَةٌ؛ تأخير انداختن توبه نوعى غرور و فريفتگى و امروز و فردا كردن مايه حيرت وسرگردانى است». اين سخن را با حديث ديگرى از رسول خدا صلي الله عليه و آله پايان مى دهيم. آنجا كه به ابوذر فرمود: «يَا أَبَا ذَرٍّ إِيَّاکَ وَالتَّسْوِيفَ بِأَمَلِکَ فَإِنَّکَ بِيَوْمِکَ وَلَسْتَ بِمَا بَعْدَهُ فَإِنْ يَكُنْ غَدٌ لَکَ فَكُنْ فِي الْغَدِ كَمَا كُنْتَ فِي الْيَوْمِ وَإِنْ لَمْ يَكُنْ غَدٌ لَکَ لَمْ تَنْدَمْ عَلَى مَا فَرَّطْتَ فِي الْيَوْمِ؛ اى ابوذر از و امروز و فردا كردن به سبب آرزوها بپرهيز. تو مسئول كار امروزت هستى نه كار فردا. اگر فردايى در كار بود فردا نيز چنان باش كه امروز بودى و اگر فردايى در كار نباشد پشيمان بر كوتاهى هاى امروزت نخواهى شد (زيرا كوتاهى نكرده اى)». 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره و وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُواْ كَمَثَلِ الَّذِى يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ إِلَّا دُعَآءً وَ نِدَآءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لَّا يَعْقِلُونَ‏ و مَثل كافران، چنان است كه كسى به حیوانى كه جز صدایى (از نزدیك) ویا ندایى (از دور) نمى‌شنود بانگ زند، اینان كران، لالان و كورانند و از اینروست كه نمى‌اندیشند. «دعا» به معناى خواندن از نزدیك و «نداء» براى خواندن از راه دور است. در این آیه دو تشبیه است: یكى تشبیه دعوت كننده‌ى حقّ، به چوپان. و دیگرى تشبیه كافران، به حیواناتى كه از كلام چوپان چیزى جز فریاد نمى‌فهمند. یعنى اى پیامبر! مثال تو در دعوت این قومِ بى‌ایمان به سوى حقّ و شكستن سدهاى تقلید كوركورانه، همچون كسى است كه گوسفندان و حیوانات را براى نجات از خطر صدا مى‌زند و آنها این پیام را درك نمى‌كنند. زیرا چشم و گوش دل آنها بسته شده و در واقع كرو لال و نابینا هستند. ⏺ ارزش چشم و گوش و زبان، به آن است كه مقدّمه‌ى تعقّل باشد، و گرنه حیوانات نیز چشم و گوش دارند. «صم بكم عمى فهم لایعقلون» ⏺ راه شناخت، پرسیدن، گوش كردن و دیدن همراه با تفكّر است. «صم بكم عمى فهم لایعقلون» ⏺ اشخاص بى‌تفاوت در برابر دعوت حقّ، پنج صفت تحقیرآمیز دارند: مثل حیوانند، كورند، كرند، لالند و بى‌عقلند. «مثل الّذین كفروا... فهم لایعقلون» 🔗 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
طرح هفته 19 از عبارات نورانی 👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای ✳️ عبارت اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ مَتِّعْنِى بِهُدًى صَالِحٍ لا أَسْتَبْدِلُ بِهِ، پروردگارا درود فرست بر محمد و آل او و مرا به هدايت شايسته‏ اى بهره‏ مند ساز كه هرگز به هيچ چيز مبدل نسازم 🔸 https://eitaa.com/sahife2/5144 دعای 👈 نظرات، دل نوشته ها و حرفهای صمیمانه ی شما درخصوص عبارت فوق که از هم اکنون برای ما ارسال شود، در این قسمت بارگذاری میشود ◀️ انشاالله سعی کنید در این طرح به عشق امام سجاد علیه السلام و انس بیشتر با این کتاب نورانی ولو درحد یک خط!! مشارکت فرمایید 👌 ادمین 👇 @yas2463 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
با تشکر از همه دوستانی که در این بحث امروز ما مشارکت داشتند
اللهم صل علی محمد وآله محمد و متعنی بهدی صالح لااستبدل به... خدایا مرا بهرمند کن از هدایتی که صالح باشد... بزرگان درشرح این عبارت گفته اند: «هدایت صالح»یعنی هدایت حق ومطابق با واقع .حق همیشه یکی است وتعدد ندارد. ویژگی هدایت حق ،آن است که نورانی است ،انسان را به دنبال خود می کشد،به گونه ای که انسان در طول زندگی می خواهد آن را کامل کند نه اینکه آن را رها کند. ومن یؤمن بالله یهد قلبه. اشاره به همین مطلب است.هدایت صالح را خداوند به کسی می دهد که مومن باشد. هدایتی که پس از مدتی نیاز به عوض کردن و رها کردن آن نباشد. «ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا...» امام علیه السلام همین مهم را از خداوند درخواست می کند.
امام (ع) در پيشگاه الهى عرض مى‏كند: بار الها! بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا از هدايتى شايسته و بر وفق صلاح، بهره‏مند فرما، هدايتى كه آنقدر مفيد و سعادت ‏بخش باشد كه من آن را با هيچ چيز عوض نكنم و بدلى به جاى آن انتخاب ننمايم. دو كلمه کلیدی در اين عبارت نورانی آمده: يكى كلمه‏ى «هدايت» است و آن ديگر كلمه ى «صالح». که باید روی آنها بیشتر تامل و فکر کرد.
هدايت تكوينى تمام آفريده‏هاى جهان هستى عموما و انواع حيوانات روى كره‏ ى زمين خصوصا از هدايت تكوينى ذات اقدس الهى برخوردارند و در پرتو آن هدايت حكيمانه است كه هر موجودى مسير صحيح خود را مى‏پيمايد، و نظم حيرت‏زاى جهان بر اثر آن باقى و برقرار است. زنبور عسل، اين موجود زنده‏ى كوچك و نافع، با هدايت تكوينى، زندگى جمعى خود را اداره مى‏كند، با هم كندو مى‏سازند، مقررات داخلى كندو را مى‏دانند و عملا رعايت مى‏نمايند. كارگران كندو از پى شيره‏ى گل مى‏روند، غذاى اعضاى كندو را ذخيره مى‏نمايند، اصول بهداشت در آن محيط كاملا رعايت مى‏شود، و اگر يكى از اعضاى كندو از برنامه‏ى خود تخلف كند مورد مواخذه و كيفر قرار مى‏گيرد. تمام انواع حيوانات براى تامين زندگى خود و فرزندان خويش از هدايت تكوينى برخوردارند و با همان هدايت، صلاح و فساد را مى‏شناسند و به زندگى خويشتن ادامه مى‏دهند. انسان نيز در بعد حيوانى داراى هدايت تكوينى است، معده و روده با هدايت تكوينى غذا را هضم و جذب مى‏نمايند، كبد با هدايت تكوينى كارهاى بهت‏آور خود را در بدن انجام مى‏دهد، رحم با هدايت تكوينى بچه مى‏سازد، اعصاب با هدايت تكوينى وظايف دقيق حس و حركت را انجام مى‏دهند، و خلاصه، آدمى در جنبه ‏ى حيوانى همانند ديگر حيوانات از هدايت تكوينى استفاده مى‏كند
هدايت تشريعى براى وظايف انسانى و شئون معنوى ، انسان نياز به هدايت تشريعى و قوانين موضوعه دارد و از اين رو خداوند در هر زمان پيمبرانى را مبعوث فرموده تا مقررات الهى را كه هدايت تشريعى ذات اقدس اوست به مردم بگويند و آنان را به اطاعت از آن قوانين سعادت‏بخش دعوت نمايند. پيروان مكتب پيمبران الهى و همچنين اكثريت قريب به اتفاق جامعه‏ شناسان و دانشمندان بزرگ بشر وجود قوانين و مقررات موضوعه را براى حفظ نظم و تعيين حدود و حقوق افراد جامعه‏ى بشر ضرورى و لازم دانسته‏اند
اگر آفريدگار حكيم، انسانها را خودكفا و بى‏نياز از قوانين تشريعى و حكومت مجرى قانون خلق كرده بود، حتما آنان را در زندگى به حال خودشان وامى‏گذارد و هرگز پيمبران را مبعوث نمى‏نمود و كتب سماوى را، كه حاوى قوانين تشريعى است، نازل نمى‏فرمود، و براى نظارت در حسن اجراى آن قوانين، انبيا را مامور نمى‏ساخت. ارسال رسل و فرو فرستادن كتب آسمانى از طرف خالق حكيم، خود دليل واضحى بر نياز انسانها به قوانين تشريعى و حكومت مجرى قانون است.
امام سجاد (ع) از هداى صالح سخن گفته و از پيشگاه الهى درخواست نموده كه او را از آن هدايت بهره‏ مند نمايد. براى اينكه هداى صالح كه محتواى قوانين تشريعى خداوند است واضح گردد لازم است قبلا درباره‏ى منشا و سرچشمه‏ى قوانين بشرى به اختصار صحبت شود. از روزگاران گذشته تا امروز سرچشمه‏ى قوانين و مقررات در بعضى از جوامع بشرى آداب و رسومى بوده كه از نسلهاى قبل به نسلهاى بعد منتقل شده و در نسل كنونى به جاى مانده است. در هر عصر، مردم بر طبق آن رسوم عمل مى‏كردند و معيار «خوب» در نظر آنان مطابقت با آن آداب بوده و «بد» ناهماهنگى با آن. در اين قبيل جوامع ممكن است قسمت مهمى از آن رسوم به صلاح زندگى مادى مردم باشد، اما قسمتى از آن كه بر اثر جهل و نادانى پايه‏گذارى گرديده و مردم گرفتار آن شده‏اند قطعا ناروا و مذموم است، مثل زنده به گور كردن نوزادان دختر كه در عصر جاهليت معمول بوده. مردم آن عصر طبق رسوم عادى اجتماعى، اين عمل زشت را پذيرفته بودند، اما اين عمل از نظر انسانى و وجدانى عملى ظالمانه و ناروا و از نظر اجتماعى بر هم زدن موازنه و تعادل وجود مرد و زن در اجتماع است و اين هر دو، ضرر و زيان بزرگ دربردارد. بنابراين مقررات ناشى از آداب و رسوم جاهلانه نمى‏تواند آدمى را از هداى صالح و راهنمايى سعادت‏بخش برخوردار نمايد. در كشورهايى كه با رژيم استبدادى و حكومت فردى اداره مى‏شوند شخص مستبد با زور و قدرت، مردم را اسير گرفته و ظالمانه بر آنان حكومت مى‏كند، مقررات جارى مملكت عبارت از تصميمات خودسرانه‏اى است كه فرد مستبد طبق نظر شخصى اتخاذ نموده و از مردم خواسته است آن را به نام قانون بپذيرند و به موقع اجرا بگذارند. محيط استبدادى به مراتب بدتر از محيطى است كه طبق آداب و رسوم در آن عمل مى‏شود زيرا در شرايط استبداد، گاهى با كوچكترين مستمسك حيات شخص در معرض خطر قرار مى‏گيرد و به زندگيش خاتمه داده مى‏شود يا مانند يك حيوان با زنجيرش مى‏بندند و در زندان آنقدر مى‏ماند تا بميرد، و در هر حال، اين قبيل قوانين هم هرگز براى جامعه سعادت‏بخش نخواهد بود و نمى‏تواند «هداى صالح» به بار آورد. سرانجام، مردم جهان از ستمهاى زمامداران مستبد و حكومتهاى خودكامه به جان آمدند، انقلابها كردند، كشته‏ها دادند، تا مردم كشورها يكى پس از ديگرى به آزادى نايل گرديدند و حكومت مردم بر مردم را پايه‏گذارى كردند. چنين حكومتى آرزوى تمام مردم جهان است و دير يا زود همه‏ى مردم به آن نايل خواهند شد. در جوامعى كه دموكراسى حاكم است، منشا قدرت، مردم‏اند و اختيار عزل و نصب حكام و زمامداران در دست آنان است، مردم ‏اند كه مى‏توانند اشخاص را بر كرسى قدرت مستقر نمايند و مردم‏ اند كه مى‏توانند آنان را از كرسى قدرت به زير آورند. بدون ترديد، حكومت مردم بر مردم از نظر آزادى و ارزشهاى انسانى داراى مقام رفيعى است و نمى‏توان آن را با حكومتهاى استبدادى مقايسه نمود ولى اين بدان معنى نيست كه دموكراسى از جميع عيوب و نقائص منزه است، بلكه در آن نيز كمبودهايى وجود دارد و افراد فهميده و دانا از آن كمبودها رنج مى‏برند. با توجه به اينكه در حكومت آزاد معيار پيروزى نامزدها اكثريت آراست، اين نتيجه به دست مى‏آيد كه معلومات و اطلاعات اقليت تحصيلكرده در گزينش افراد شايسته و لايق نقش موثر و اختصاصى نخواهد داشت. نقص ديگر حكومت آزاد اين است كه نمايندگان مردم، موظف‏اند همواره در وضع قوانين، توجه خود را به خواسته‏هاى اكثريت معطوف دارند و به تمايلات آنان جامه‏ى قانون بپوشانند، هر چند خواسته‏ى اكثريت بر وفق مصلحت و به خير و سعادت مردم نباشد. مى‏دانيم كه خواسته‏ى انسانها هميشه و همه جا با صلاح و سعادت آنان منطبق و هماهنگ نيست، گاهى جامعه مانند فرد تحت تاثير غرايز نيرومند قرار مى‏گيرد، دچار هوى ‏پرستى مى‏شود، از واقع بينى و مصلحت انديشى باز مى‏ ماند، به گمراهى و انحراف گرايش مى‏يابد و خواستار چيزى مى‏شود كه براى او مضر و زيانبار است. اگر نمايندگان مجلس قانونگذارى تحت تاثير تمايلات خلاف مصلحت اكثريت قرار گيرند و خواسته‏ى نارواى آنان را به صورت قانون تصويب نمايند و دولت به اجراى آن مكلف گردد طولى نمى‏كشد كه عوارض شوم آن بروز مى‏كند و مردم با نتايج زيانبار و احيانا خطرات جبران ناپذيرش مواجه مى‏گردند. قوانين و مقررات در كشورهاى آزاد تابع خواسته‏ى مردم است و چون مردم در پاره‏اى از مواقع تحت تاثير هواى نفس و تمايلات زيانبار خود قرار مى‏گيرند، از اين رو نمى‏توان گفت كه قوانين موضوعه در كشورهاى آزاد هميشه و در تمام موارد با مصلحت مردم منطبق است و راه صحيح و سعادت‏بخش را به جامعه ارائه مى‏نمايد.
قانونگذار، در اسلام، ذات اقدس الهى است. خداوند كه بشر را آفريده است مى‏داند كه چه آفريده و مخلوقش داراى چه مزايا و خصوصياتى است. او به تمام پنهان و آشكار آفريدگان خود عالم است، خير و شر او را مى‏شناسد، و به صلاح و فسادش احاطه و آگاهى كامل دارد. هدف باريتعالى در قانونگذارى هدايت مردم و ارائه‏ى راه سعادت آنان است، مى‏خواهد با تعاليم خود بشر را انسان بسازد و استعدادهاى نهفته‏اش را از قوه به فعليت بياورد، او را از بندگى هواى و شهوات آزاد نمايد و به اخلاق انسانى و سجاياى بزرگ متخلقش گرداند و راه تعالى و تكامل را به رويش بگشايد. در قانونگذارى الهى نه آداب و رسوم پدران و اجداد مردم اثرى دارد، نه تصميمات مستبدانه‏ى افراد خودسر و زورگو در تشريع قانون تحولى به وجود مى‏آورد، و نه هوى و خواهشهاى نفسانى اكثريت جامعه مى‏تواند در قانونگذارى الهى اثرى بگذارد. مقررات تشريعى پروردگار حكيم بر اساس حكمت و به منظور اتمام حجت است. خدا مى‏خواهد با وضع قوانين و مقررات دينى، مردم را هدايت نمايد، راه حق و باطل را به آنان ارائه كند و موجبات تعالى و تكاملشان را از جميع جهات فراهم سازد.
رسول گرامى فرموده است: اى بندگان خدا! شما همانند بيمارانيد و پروردگار عالميان مانند طبيب، خير و صلاح بيماران در آن چيزى است كه طبيب مى‏داند و دانسته‏هاى پزشكى خود را در راه درمان بيمار به كار مى‏بندد نه آن چيزى كه مريض ميل دارد و آن را براى خود انتخاب مى‏نمايد، تسليم امر الهى شويد تا از گروه نجات‏يافتگان باشيد و پيروز گرديد. اين روايت روشنگر تفاوت قانونگذارى نمايندگان مردم در كشورهاى آزاد و قانونگذارى باريتعالى در تعاليم دينى است. در اين حديث، مصلحت‏انديشى طبيب در مقابل تمايلات مريض قرار داده شده است. اگر برنامه‏ريزى دوا و غذا و پرهيز بيمار در اختيار طبيب عالم و آينده‏نگر قرار گرفته باشد نتيجه‏ى آن بهبود و نجات يافتن بيمار است زيرا طبيب در همه‏ى دستورهاى عالمانه‏ى خود، چه دستورهاى منفى و چه مثبت به مصلحت بيمار و سلامت او توجه دارد و او را از هر نوع غذا و ميوه‏اى كه براى او مضر باشد منع مى‏نمايد هر چند كه طبع مريض به آنها راغب و مايل باشد. اگر بيمار، برنامه‏ى عمل و پرهيز را خود در دست گيرد و بخواهد آن را طبق ميل خويش طرح نمايد، نتيجه‏ى كار منفى خواهد بود، زيرا او مرض را نمى‏شناسد، از صلاح و فساد مزاج خويش آگاهى ندارد، خودسرانه از پى هواى نفس و تمايلات درونى خويشتن مى‏رود، از خوردنيها و نوشيدنيهاى مضر پرهيز نمى‏كند و بر اثر آن مرض تشديد مى‏شود و ادامه مى‏يابد. به شرحى كه توضيح داده شد در حكومت مردم بر مردم، نمايندگان مجلس گزيدگان مردم و مجرى منويات موكلين خود هستند، بايد خواسته‏ى اكثريت را به صورت قانون درآورند، ممكن است در مواردى خواسته‏ى مردم مخالف صلاح و سعادت آنان باشد اما قانونگذاران بر اثر فشار افكار عمومى ناچارند از مصلحت چشمپوشى كنند و خواسته‏ى اكثريت را تصويب نمايند. در تعاليم دينى، قانونگذار، خداوند حكيم است، خداوندى كه آفريدگار مردم و مالك واقعى آنان است، پروردگارى كه همه بندگان او هستند و خواهشهاى نفسانى آنان كمترين اثرى در ذات اقدس او ندارد. عنايت الهى در وضع قوانين تشريعى آن است كه حجت بر مردم تمام شود، هدايت را از گمراهى تميز دهند، راه صلاح و رستگارى را بشناسند و با پيمودن آن موجبات تعالى خويش را فراهم آورند و براى آنكه در اين مسير با موانع منحرف كننده مواجه نشوند و مسير را به سلامت طى كنند قانونگذار، هر قسم كاميابى و لذتى را كه موافق هواى نفس و مخالف صلاح و سعادت باشد ترسيم نموده و آنان را از اقناع آن تمايلات جدا برحذر داشته است و ضمنا تاكيد فرموده است كه به آنچه كه دستور داده شده عمل كنيد و در مقابل آن دستور، اظهار نظر ننمايند.
همانطور كه به كاربستن دستورهاى سلامت‏بخش و مصلحت‏آميز طبيب مستلزم آن است كه بيمار به خوردن داروهاى ناگوار و غيرمطبوع تن دردهد و از خوردن غذاها و ميوه‏هاى مطبوع و گوارا كه براى او مضر است و موجب تشديد مرض مى‏شود پرهيز نمايد همچنين اطاعت از تعاليم مصلحت‏آميز و انسان‏ساز باريتعالى مستلزم آن است كه شخص مكلف از طرفى خويشتن را براى تحمل زحمت و مشقت انجام فرايض و تكاليف دينى مهيا نمايد و آنها را عمل كند و از طرف ديگر هواى نفس خود را محدود كند و از اعمالى كه مطبوع طبع حيوانى و موافق شهوات نفسانى است اما قانونگذار آنها را گناه شناخته خوددارى نمايد. على (ع) در اين باره حديثى از رسول گرامى ضمن يكى از خطب خود روايت نموده و در ذيل آن، خود آن حضرت با عبارتى كوتاه حديث پيمبر را توضيح داده است. فان رسول الله صلى الله عليه و آله كان يقول: ان الجنه حفت بالمكاره و ان النار حفت بالشهوات. و اعلموا انه ما من طاعه الله شى‏ء الا ياتى فى كره و ما من معصيه الله شى‏ء الا ياتى فى شهوه. رسول گرامى فرموده: بهشت جاودان محفوف به ناملايمات و كارهايى است كه خوشايند طبع آدمى نيست، اما گرد دوزخ را شهوات حيوانى و لذايذ كامرانى احاطه نموده است. سپس خود آن حضرت فرموده: هيچيك از اوامر الهى اطاعت نمى‏شود مگر با كراهت طبع و بى‏ميلى و هيچيك از معاصى باريتعالى انجام نمى‏پذيرد مگر با رغبت و ميل طبع و خشنودى و شهوت. مردم به طبع حيوانى و كشش غرايز كور و بى‏شعور در جلب لذايذ و اقناع تمايلات خويش طالب آزادى مطلق و بى‏قيد و شرطند، مى‏خواهند شهوات خود را آنطور كه ميل دارند اقناع نمايند و از لذايذ برخوردار گردند اما آيين الهى در برنامه‏ى انسان سازى، غرايز را تعديل نموده و لذتخواهى و اعمال شهوات را محدود ساخته و مردم را از كاميابيهاى زيانبار و خلاف مصلحت برحذر داشته است. در اين تضاد درونى و كشمكشهاى باطنى اغلب موارد، كم و بيش، طبيعت بر مصلحت غلبه مى‏كند، افراد زيادترى از پى ارضاى تمنيات خود مى‏روند و از اطاعت حضرت باريتعالى سرباز مى‏زنند و عده‏ى معدودى مطيع كامل حضرت حق‏اند و دين خدا را به تمام معنى به كار مى‏بندند.
از كلام امام سجاد عليه‏السلام كه در مقام دعا در پيشگاه الهى عرض كرده بود روشن می گردد: و متعنى بهدى صالح. بار الها مرا از هدايتى كه صالح و شايسته و از هر نقص و عيبى مبرى باشد برخوردار فرما، هدايتى كه متكى به مقررات ناشى از آداب و رسوم است شايستگى و صلاحيت كامل ندارد، زيرا اعمال ناروايى مثل زنده به گور كردن نوزادان دختر از آداب و رسوم جاهليت بوده است. هدايتى كه متكى به مقررات استبدادى باشد راهنمايى صحيح و شايسته نيست زيرا شخص مستبد در وضع مقررات، به منافع خود مى‏انديشد نه به صلاح و سعادت مردم. مقررات و قوانين موضوعه در كشورهاى آزاد نيز سعادت انسانها را از جميع جهات تامين نمى‏كند زيرا بعضى از قوانين كه خواسته‏ى مردم است از هواى نفس و تمايلات مضر آنان سر چشمه مى‏گيرد و آن نيز براى تعالى و تكامل آدمى زيانبار و مضر است. فقط هدايتى مى‏تواند تمام جهات را در نظر بگيرد و به سعادت واقعى و صلاح حقيقى منجر گردد كه قانونگذارش ذات اقدس الهى باشد، چه آن ذات مقدس به تمام تمايلات انسان واقف است و تمام مصلحت آدمى را مى‏داند و تحت تاثير هوى و تمايلات اين و آن نيست. خداوند كه وضع قانون مى‏كند متوجه جميع مصالح است و هدايت صالح را به مردم ارائه مى‏نمايد. هدايت قرآن شريف و همچنين هدايت رسول گرامى همان هدايت صالحى است كه امام سجاد (ع) درخواست دارد و خداوند با كلمات خاصى صالح بودن هدايت قرآن و هدايت نبى معظم را خاطرنشان ساخته است. در يك جا مى‏فرمايد: ان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم. اين كتاب مقدس مردم را به استوارترين قوانين و محكمترين اساس، هدايت و راهنمايى مى‏نمايد. در جاى ديگر فرموده است: هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دين الحق. خداوند پيغمبر خود را براى هدايت مردم و ارائه‏ى دين حق فرستاده است، يعنى دينى كه مقرراتش بر وفق عقل و مصلحت و مايه‏ى تعالى و تكامل تمام انسانهاست. انسان آگاه و بيداردل براى نيل به هدايت صالح بايد در درجه‏ى اول مجاهده كند و با سعى و كوشش راه كمال خود را بشناسد و به وظايف خويش در پيمودن آن راه واقف گردد. پس از آنكه راه صلاح و سعادت را شناخت در آن قدم بگذارد و با منتهاى جديت آن را بپيمايد و مدارج كمال را يكى پس از ديگرى احراز نمايد. البته چنين انسان سعادتخواه و تعالى‏طلب هرگز راه كمالى را كه يافته از دست نمى‏دهد و صراط مستقيم هدايت را ترك نمى‏گويد و آن را با كمال جديت و استقامت مى‏پيمايد و با راه دگرى تبديل نمى‏كند و سرانجام با پيمودن آن راه به پيروزى نهايى و موفقيت بزرگ نايل مى‏گردد. قرآن شريف درباره‏ى اين گروه فرموده است: ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون. آنانكه گفتند: آفريدگار و مالك حقيقى ما خداوند است و بر اين سخن ثابت و پايدار ماندند بر آنان هيچ بيم و اندوهى نخواهد بود. عن على عليه‏السلام قال: قلت يا رسول الله اوصنى، قال: قل ربى الله ثم استقم. على عليه‏السلام مى‏گويد: به رسول اكرم عرض كردم به من توصيه و سفارشى بنماييد. فرمود: بگو مالك من ذات اقدس الهى است و از پى اين گفته پايدارى و استقامت كن. كسانى كه در صدر اسلام دعوت رسول گرامى را استجابت نمودند و به هدايت صالح و پاك الهى دست يافتند و عقيده‏ى پاك و مقدس خويش را به شرك و انحراف تعويض ننمودند سرانجام به پيروزى بزرگ نايل گرديدند و در پرتو استقامت و پايدارى خويشتن بسيارى از مردم جهان را به تعاليم حيات‏بخش اسلام متوجه ساختند و موجبات رستگارى و سعادت آنان را فراهم آوردند.