eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ✳️ قسمت دوم از 3 قسمت عبارت زیر 🔹 اللَّهُمَّ 1️⃣ خُذْ لِنَفْسِكَ مِنْ نَفْسِى مَا يُخَلِّصُهَا، ⃣2️⃣ وَ أَبْقِ لِنَفْسِى مِنْ نَفْسِى مَا يُصْلِحُهَا، 3️⃣ فَإِنَّ نَفْسِى هَالِكَةٌ أَوْ تَعْصِمَهَا 🔹
و ابق لنفسى من نفسى ما يصلحها.
در ادامه بند قبلی فرمود«ازنفس من هرآنچه خالص است برای خودت بردار»ودرادامه می فرماید«وباقی گذار برای نفسم هرآنچه که اصلاح می کند آن را» به فعل مضارع «یخلصها»و«یصلحها»دقت کنید،استمرار را می رساند یعنی همواره چنین باشد که خالص ترین وجودم برای تو باشد و در عوض همواره کاری کنی که نفسم اصلاح شود. سخن کوتاه آن که؛بدون تردید قوی ترین شرح برای این قطعه عاشقانه دعا،حدیث حضرت مادر است که رشد ما را می خواهد،دلسوزانه درپی تغییر و تکامل فرزندان خویش است. «من اصعدالی الله خالص عبادته ، اهبط الله الیه افضل مصلحته» نتیجه اینکه»»»»»شرط بدست آوردن افضل مصلحت، عبادت خالصانه(اخلص عبادت)است.
نمى‏دانيم امام معصوم ابقاى چه چيزهايى را براى خود از خداوند درخواست مى‏نمايد، اما اگر يك مرد الهى غير معصوم چنين تقاضايى را از حضرت بارى تعالى بنمايد، مى‏توان گفت كه امور متعددى مورد نظر اوست و از خداوند مى‏خواهد با لطف و رحمت خويش آن ذخاير سعادت‏بخش و گرانقدر را تا پايان عمر در وجودش نگاهدارى نمايد تا بتواند در پرتو آنها به اطاعت حضرت حق ادامه دهد و در راه صلاح و رستگارى خويش قدم بردارد.
اولين و بزرگترين عطيه ‏اى را كه آفريدگار حكيم در وجود بشر به وديعه گذارده و در تمام امور، انسانها را به خير و صلاح هدايت مى‏نمايد، است. على عليه‏السلام درباره ‏ى اين ذخيره‏ ى الهى فرموده است: بالعقل صلاح كل امر. با چراغ عقل، تيرگيها برطرف مى‏شود و صلاح و فساد تمام امور روشن مى‏گردد. * امام كاظم عليه‏السلام فرموده: يا هشام! من اراد الغنى بلا مال و راحه القلب من الحسد و السلامه فى الدين فليتضرع الى الله فى مسالته بان يكمل عقله. اى هشام! كسى كه خواهان غنى و بى‏نيازى است بدون داشتن مال، و طالب سلامت و راحت قلب است از بيمارى حسد، و مى‏خواهد دينش همواره سالم بماند، دست تضرع و دعا به پيشگاه خداوند بردارد و از او بخواهد كه عقلش را كامل فرمايد. *على (ع) فرموده: افضل حظ الرجل عقله، ان ذل اعزه و ان سقط رفعه و ان ضل ارشده و ان تكلم صدقه. برترين حظ و نصيب مرد عقل اوست، اگر ذليل شود عزيزش مى‏گرداند، اگر فرو افتد بلندش مى‏كند، اگر گمراه شود هدايتش مى‏نمايد، و اگر سخن بگويد كلام صواب را به زبانش جارى مى‏كند. *رسول اكرم (ص) فرموده است: ما قسم الله للعباد شيئا افضل من العقل فنوم العاقل افضل من سهر الجاهل و اقامه العاقل افضل من شخوص الجاهل و لا بعث الله نبيا و لا رسولا حتى يستكمل العقل و يكون عقله افضل من جميع عقول امته. خداوند بين بندگان خود چيزى را برتر و بالاتر از عقل تقسيم نفرموده است، خواب عاقل از شب بيدارى جاهل افضل است، منزل نشستن عاقل از بيرون رفتن جاهل از منزل براى جهاد يا براى كار افضل است، و خداوند هيچ نبى و رسولى را بين مردم مبعوث نفرمود، مگر آنكه عقلش را تكميل نمايد، به طورى كه عقل او از جميع عقلهاى امت برتر و بالاتر باشد.
براى شناخت حق از باطل و تشخيص صواب از خطا همانند چشم است براى تميز راه از چاه و شناخت جاده از بيراهه، كسى كه چشم سالم دارد، اگر موقع راه رفتن پلكها را روى هم بگذارد يا با پارچه آن را ببندد، با انسان فاقد چشم فرقى ندارد، او كه با چشم بسته راه مى‏رود مانند انسان نابينا هر لحظه ممكن است با ديوار يا درختى برخورد كند و زخمى شود يا در گودالى فروافتد و استخوانش بشكند. كسى كه عقل دارد و از گرانبهاترين نعمتهاى الهى كه فصل مميز انسان و حيوان است برخوردار مى‏باشد، اگر آن را در راه احياى انسانيت و تعالى و تكاملى كه شايسته‏ ى انسان است به كار نگيرد، به خير و شر انسانى خود نينديشد، و از چراغ عقل براى يافتن راه صلاح و رستگارى خود استفاده ننمايد. و تنها به زندگى حيوانى و منافع و لذايذ مادى قانع باشد، او بعد انسانى خود را كه معيار برترى و فضيلت اوست، عملا پايمال نموده و مانند انسان فاقد عقل زندگى كرده است.
به كار گرفتن عقل، وسيله‏ ى نيل به مقام رفيع انسانيت است، تعقل و تفكر، راه حق را ارائه مى‏كند، آدمى را به پيروى از آن ترغيب مى‏نمايد، و موجبات تعالى و تكامل وى را فراهم مى‏آورد. استفاده ننمودن از عقل و بى‏اعتنايى به تعقل و تفكر، آدمى را در محيط تيره و تاريك جهل زندانى مى‏كند، از پيشرفتهاى سعادت‏بخش محرومش مى‏نمايد، و سرانجام پرونده‏ى عمرش با بدبختى و تيره‏روزى بسته مى‏شود. *على (ع) فرموده: العقل يهدى و ينجى و الجهل يغوى و يردى. عقل هدايت مى‏كند و نجات مى‏بخشد. جهل گمراه مى‏كند و به پستى سوق مى‏دهد.
دارا بودن عقل يك مطلب است و به كار بستن عقل مطلب ديگر. كسى كه عقل دارد و به شايستگى تعقل مى‏كند و با انديشه و فكر عقايد صحيح و باطل را تميز مى‏دهد، اخلاق انسانى را از درنده‏خويى و صفات حيوانى جدا مى‏كند، اعمال روا و ناروا را از هم تفكيك مى‏نمايد، و خلاصه، در پرتو عقل به حق و صواب گرايش مى‏يابد و از ناحق و خطا اجتناب مى‏كند، بيگمان به يكى از عوامل مهم و احياى انسانيت نايل آمده و خويشتن را به شايستگى مى‏سازد.
كسى كه واجد عقل است، ولى آن را در پرده‏هاى و تقليد پيچيده و اسير و خود ساخته است، او به نور عقل منور نمى‏شود و از نعمت هدايت و انسانيت برخوردار نمى‏گردد. چنين انسانى از مصاديق واقعى اين آيه‏ ى شريفه است : ان الذين كفروا سواء عليهم اانذرتهم ام لم تنذرهم لا يومنون. آنان كه عقلهاى خود را زير پرده‏هاى تاريك لجاج و عناد پنهان نموده‏اند، هشدارشان بدهى يا ندهى ايمان نمى‏آورند. اين قبيل افراد به جرم كفران نعمت عقل، استحقاق كيفر دارند و در دنيا و آخرت به عذاب الهى معذب خواهند شد.
*على (ع) فرموده: العقل شرع من داخل و الشرع عقل من خارج. ، راه واضح است از درون انسانها، و شرع، عقل راهنماى مردم است از برون آنان.
*حسن بن جهم مى‏گويد از حضرت على بن موسى الرضا عليهماالسلام شنيدم كه فرمود: صديق كل امرى‏ء عقله و عدوه جهله. دوست هر انسان عقل اوست و دشمنش جهل و نادانى او. امام (ع) ممكن بود براى عقل به جاى كلمه ‏ى «صديق»، خليل يا رفيق يا حبيب بگويد ولى نفرمود، و كلمه ‏ى صديق را به كار برد براى آنكه بفهماند «خليل» و «حبيب» و «رفيق»، دوستانى هستند كه ممكن است در مواقعى به دوست خود دروغ بگويند، اما عقل دوستى است كه صداقت و راستى با سرشتش آميخته و هرگز در راهنمايى، خيانت نمى‏كند و دروغ نمى‏گويد.
اگر يك فرد الهى غير معصوم بخواهد از خداوند درخواست نمايد عواملى را كه مايه‏ى اصلاح و خودسازى من است و در نهادم وجود دارد تا پايان عمر ابقاء فرما، بايد اولين امر مورد تمنايش محفوظ ماندن «» با توفيق تعقل باشد، زيرا عقلى كه بر اثر انديشه و تفكر، صواب را از خطا تميز مى‏دهد و به راه انسانيت و سعادتمان هدايت مى‏نمايد، سزاوار است كه ابقاى آن اولين درخواست ما از پيشگاه بارى تعالى باشد.
يكى از ذخايرى كه خداوند به بشر اعطا فرموده و در و انسانها اثر بسيار مفيد دارد، « نفس ملهمه » است. اگر اين ذخيره‏ ى گرانقدر تا پايان عمر در ما بيدار و فعال بماند و ما نيز طبق دستورش عمل نماييم، قطعا به سجاياى انسانى و فضايل اخلاق متخلقمان مى‏سازد.
در قرآن شريف كلمه‏ ى «» در دو مورد براى خداوند به كار رفته و ذات مقدس بارى تعالى اراده شده است. كتاب مجيد از كلمه‏ ى «نفس» در مورد انسان، مكرر استفاده نموده و در هر مورد معناى مناسب با آن اراده شده است، من جمله فرموده: و نفس و ما سويها، فالهمها فجورها و تقويها. قسم به نفس بشر و قسم به خداوندى كه آن را موزون و معتدل آفريده و گناه و ناپاكيش و همچنين تقوى و پاكيش را به وى الهام فرموده است.
امام صادق (ع) در تفسير اين آيه فرموده است: بين لها ما تاتى و ما تترك. خداوند براى نفس انسان بيان نموده، آن را كه خوب است و بايد عمل كند و آن را كه بد است و بايد ترك گويد.
خوب و بديهايى را كه آفريدگار جهان به تمام نفوس الهام فرموده و به طور طبيعى در ضمير همه‏ ى انسانها از هر قوم و نژاد مستقر ساخته، گرچه عددى معدود و محدود دارند، اما اثرشان در اصلاح نفوس و تهذيب اخلاق و اعمال جامعه بسيار مفيد و ثمربخش است. اداى ، وفاى به عهد، و انصاف از جمله‏ ى ملهمات الهى است، تمام مردم جهان، حتى اطفال خردسال به طور طبيعى و بدون معلم و مربى مى‏فهمند كه اداى امانت خوب است و خيانت در امانت بد، وفاى به عهد خوب است و عهدشكنى بد، انصاف خوب است و عمل خلاف انصاف بد.
روانشناسان امروز اين الهام الهى را « اخلاقى» ناميده و عقيده دارند كه به كار بستن نداى وجدان فطرى، از عوامل گسترش پاكى و درستكارى و مايه‏ ى سلامت روح است، و سرپيچى از دستور وجدان، علاوه بر زيانهاى اجتماعى، موجب شكنجه‏هاى روانى و بيماريهاى روحى است. وجدان اخلاقى قاضى واقع‏ بين و نيرومندى است كه نمى‏توان با اغفال يا تهديد، مسيرش را تغيير داد و به قضاوت غير واقعى و ناحق وادارش نمود. براى آنكه احكام نفس ملهمه كه حاوى دستور الهى است به خوبى اجرا شود و مردم در مقابل آن سرپيچى ننمايند، آفريدگار توانا در نهاد هر فردى ضامن اجرايى را آفريده است. قرآن شريف از آن ضامن اجرا به لفظ «لوامه» تعبير نموده و فرموده است: لا اقسم بيوم القيامه. و لا اقسم بالنفس اللوامه. قسم به روز قيامت. و قسم به كه متخلفين از الهام الهى را ملامت مى‏نمايد و مجازاتشان مى‏كند.
اگر آدمى به قضاوت ترتيب اثر داد و آن را به موقع اجرا گذارد، انجام وظيفه نموده و از تعرض مصون خواهد بود، اما اگر از اجراى حكم وجدان خوددارى نمايد و مرتكب گناه شود، نفس لوامه با شكنجه‏هاى طاقتفرسا و ملامتهاى جانكاه او را عذاب مى‏كند، راحت و آسايش را از وى سلب مى‏نمايد و به طورى كه متخصصين بيماريهاى روانى در كتب علمى آورده‏اند، ممكن است شكنجه‏ هاى درونى منشا بيماريهاى بسيار سخت و غيرقابل درمان گردد.
الهى در شناخت فجور و تقوى و تميز بد از خوب، آنچنان نورانيتى به انسانها بخشيده كه هر فردى مى‏تواند امور مورد نظر خود را به نفس ملهمه ‏ى خويش عرضه كند، اگر درستى و صحت آن را با اطمينان خاطر و آرامش ضمير يافت، آن عمل خوب است و اگر با ناآرامى و بى‏قرارى تلقى نمود، بد است،
وابصه‏ ى اسدى حضور پيمبر اكرم (ص) شرفياب شد. با خود گفت: هيچ خوبى و گناهى را فروگذار نمى‏كنم مگر آنكه از پيشواى اسلام مى‏پرسم. وقتى نزد حضرت نشست، يكى از اصحاب به او گفت: وابصه! قدرى از پيمبر فاصله بگير. پيشواى اسلام (ص) فرمود: او را واگذار، و خود حضرت به وى گفت: نزديك بيا. نزديك رفتم. آنگاه به من فرمود: آيا تو مى‏پرسى از آنچه كه براى آن آمده‏اى يا من به تو خبر دهم؟ عرض كرد: شما بگوييد. فرمود: آمده‏اى از عمل خوب و گناه سئوال نمايى. عرض كرد: بلى. حضرت دستى به سينه‏اش زد. سپس فرمود: اى وابصه! نيكى آن چيزى است كه سينه به آن مطمئن باشد و گناه چيزى است كه در صدر با ترديد تلقى شود و در قلب، ناآرام و بى‏قرار باشد، هر چند يك يا چند نفر با تو از خوبى آن سخن بگويند.
در كنار فطرى، وجدان دينى و تربيتى نيز در ضمير اقوام و ملل جهان وجود دارد، با اين تفاوت كه وجدان فطرى الهى است كه به قضاى حكيمانه‏ ى بارى تعالى در ضمير همه‏ ى انسانها به وديعه سپرده شده و درك تمام مردم جهان نسبت به خوبها و بدهاى آن يكسان است، اما وجدان دينى و تربيتى مردم يكسان نيست، زيرا آداب و رسوم ملل عالم و همچنين عقايد دينى آنان متفاوت است و قهرا وجدانهاى متفاوت خواهند داشت
روايت رسول اكرم (ص) در مورد مسلمانان و پيروان قرآن شريف هر دو قسمت را شامل مى‏شود، هم وجدان الهامى را در برمى‏گيرد و هم وجدان دينى اسلامى را. در وجدان فطرى اداى امانت خوب است و خيانت در امانت بد، اداى امانت كه بر وفق فطرت است با آرامش ضمير و اطمينان خاطر انجام مى‏شود، اما خيانت در امانت كه برخلاف الهام الهى و وجدان فطرى است، موجب ناآرامى ضمير و تشويش خاطر است. براى يك مسلمان واقعى كه داراى وجدان اسلامى است، رد كردن پول ربا و خوددارى از قبول آن با آرامش ضمير و اطمينان خاطر انجام مى‏شود. اما اگر بخواهد در موردى با صورت ‏سازى و در قالب يك عمل ساختگى ربا را حلال كند، ضميرى مشوش و قلبى ناآرام دارد، چه بسا بر اثر همان نگرانى و تشويش خاطر از گرفتن آن پول چشم‏پوشى نمايد.
اگر مسلمان غيرمعصومى در پيشگاه الهى این جمله‏ دعاى امام سجاد (ع) را به زبان آورد و بگويد: و ابق لنفسى من نفسى ما يصلحها. بار الها! از نفس خود من براى خودم آن را ابقاء فرما كه نفسم را اصلاح مى‏نمايد، مى‏توان گفت از عوامل اصلاح آدمى يكى ملهمه است و آن ديگر، اسلامى است، يعنى بار الها! موجباتى را فراهم آور كه اين دو نيروى انسان‏ساز و سعادت‏ بخش همواره در ضميرم بيدار و فعال باشند تا مرا به من وادار نمايند، و همچنين درخواست مى‏كند كه در وجودم از فروغ و درخشش بازنماند تا من براى مصون ماندن از شكنجه و ملامت آن از مسير مستقيم خارج نشوم و به راه صلاح و رستگارى همچنان ادامه دهم.
با تشکر از همه دوستان مشارکت کننده در بحث امروز (برداشت من)( نویسنده - خواننده و نشر دهنده این کلام نورانی ) اجرتان با صاحب این کتاب با عظمت امام سجاد علیه السلام
دعای صحیفه سجادیه ( اینجا ) 🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) "آنگاه که بیمار میشد یا سختی و بلایی فرود می آمد" بند 1👇 https://eitaa.com/sahife2/52277 🙏 کانال انس با 🆔 @sahife2