eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
6 ‏ 1 ✳️ بداخلاقى و تندخويى و به تعبير حضرت سجّاد (عليه السلام) شَكاستِ‌ خُلق از قوى‌ترين عوامل سيه روزى و تيره بختى و سوزنده ريشه سعادت و سلامت و بر باد دهنده خير دنيا و آخرت است. در تمايلات نفسانى و امساك از خواهش‌هاى درونى هر انسانى دو قدرت مثبت و منفى وجود دارد. قدرت مثبت، هدفش جلب لذت‌ها و ارضاى غرايز است. او ميل دارد كليه خواهش‌هاى طبيعى، بدون قيد و شرط برآورده شود. اين نيرو كه نيك و بد را درك‌ نمى‌شناسد و تنها به لذّت و خوشى مى‌انديشد در وجود هر بشرى سبب نمايش چهره زشت اخلاق است. در قرآن مجيد اين قدرت درونى به «نفس امّاره» تعبير شده است كه بنده‌اش را در آزمايش دشوارى قرار داد. ﴿وَ مَآ أُبَرّئُ نَفْسِى إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبّى إِنَّ رَبّى غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾ من خود را از گناه تبرئه نمى‌كنم؛ زيرا نفس طغيان گر، بسيار به بدى فرمان مى‌دهد مگر زمانى كه پروردگارم رحم كند؛ زيرا پروردگارم بسيار آمرزنده و مهربان است. قدرت منفى در باطن انسان، آدمى را از رسيدن به گناهان لذيذ و ناپاكى بازمى‌دارد. و تمايلات را تعديل مى‌كند و نفس امّاره سركش را ملامت و مهار مى‌نمايد. اين توان از نيكى و پاكى حمايت مى‌كند و بدى را دفع مى‌كند. در قرآن كريم از اين نيروى بازدارنده و تعديل كننده به «نفس لوّامه» ياد شده است. ﴿وَ لَآأُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ﴾ و به نفس سرزنش‌گر قسم مى‌خورم. بر اساس بيان قرآن انسان داراى فطرت توحيدى است و از طريق آن به وجود خداوند با صفات جميله پى‌مى‌برد و از راه فطرت نيز با مكارم و رذايل اخلاقى آشنا مى‌شود كه فضيلت آن را تقواى نفس و رذيلت را فجور نفس مى‌نامند. ﴿وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾ و به و آن كه آن را درست و نيكو نمود،* پس بزه‌كارى و پرهيزكارى‌اش را به او الهام كرد. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 6 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
35 2 ✳️ دشمنان ظاهرى سه گونه‌اند: 1- «انسان شيطان صفت»، آدم بد ذات و كينه‌جو كه باطنى درنده‌خو و سنگدل دارد و براى ضرر زدن به ديگران به آنان يورش مى‌برد و نابود مى‌سازد. و آن شياطين انسى هستند كه حق تعالى در سوره ناس فرمود: بخشى از وسوسه‌ها در سينه آدمى به وسيله اين گروه صورت مى‌گيرد. كافران و منافقان از اين گروهند. 2- «انسان بدخواه»، كسى كه : *يا مخالف برترى عقلى يا علمى و عرفانى اهل فضل و دانش است. مانند دشمنى كه نادانان با عاقلان و عالمان دارند؛ كه در حقيقت دشمن چيزى هستند كه نمى‌دانند. امام رضا (عليه السلام) فرمود: سه چيز است كه بر سه چيز گماشته شده است: رنج و مشقت روزگار بر دارندگان آداب كامل، چيرگى محروميّت بر پيشكسوت اهل حرفه و فن و دشمنى عوام بر اهل معرفت *يا به سبب جاذبه دنيايى مانند حسادت نسبت به مقام رياست و مال و ملك ديگرى و يا حسادت نسبت به فاميل و همسايه و دوستان است. امام على (عليه السلام) فرمود: عَداوَةُ الْأَقارِبِ أَمَرُّ مِنْ لَسْعِ الْعَقارِبِ. دشمنى نزديكان تلخ‌تر و دردناكتر از گزيدن عقرب‌هاست. 3- «انسان مُوذى»، آنانى كه درگيرى و نافرمانى ايشان سبب شكنجه روحى و اذيت به حال انسان است ولى قصد تجاوز يا نابودى ندارند مانند فرزندان و همسران كه پروردگار در سوره تغابن به پرهيز از آنان و مدارا و گذشت از رفتارشان سفارش فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ ۚ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾«تغابن 14» اى اهل ايمان! به راستى برخى از همسران و فرزندانتان [به علت بازداشتن شما از اجراى فرمان‌هاى خدا و پيامبر] دشمن شمايند؛ بنابراين از [عمل به خواسته‌هاى بى جاى‌] آنان [كه مخالف احكام خداست‌] بپرهيزيد، و اگر [از آزار و رنجى كه به شما مى‌دهند] چشم‌پوشى كنيد و سرزنش كردن آنان را ترك نماييد و از آنان بگذريد [خدا هم شما را مورد الطاف بى‌كرانش قرار مى‌دهد]؛ زيرا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است. البته دسته سوم و اموال انسان همگى از ابزارهاى آزمايش الهى است كه بايد مؤمن به آنها سنجيده شود. مراد حضرت سجّاد (عليه السلام) از شماتت اعدا، شيطان جنى و انسان‌هاى شيطان صفت ملامت‌گرند كه در وقت بروز بلاها و مشكلات روحى و جسمى و ارتكاب معصيت او را سرزنش مى‌كنند و نفس لوّامه هم به خاطر اطاعت از هواى نفس، وجدان فطرى او را محكوم مى‌سازد. بزرگان دين و پيامبران خدا و اولياى الهى از گزند دشمنان و ملامتگر مصون نبودند و هر يك به فراخور مقامات خويش مورد شماتت بدخواهان بوده‌اند. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏6، ص: 180 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
روانشناسان امروز اين الهام الهى را « اخلاقى» ناميده و عقيده دارند كه به كار بستن نداى وجدان فطرى، از عوامل گسترش پاكى و درستكارى و مايه‏ ى سلامت روح است، و سرپيچى از دستور وجدان، علاوه بر زيانهاى اجتماعى، موجب شكنجه‏هاى روانى و بيماريهاى روحى است. وجدان اخلاقى قاضى واقع‏ بين و نيرومندى است كه نمى‏توان با اغفال يا تهديد، مسيرش را تغيير داد و به قضاوت غير واقعى و ناحق وادارش نمود. براى آنكه احكام نفس ملهمه كه حاوى دستور الهى است به خوبى اجرا شود و مردم در مقابل آن سرپيچى ننمايند، آفريدگار توانا در نهاد هر فردى ضامن اجرايى را آفريده است. قرآن شريف از آن ضامن اجرا به لفظ «لوامه» تعبير نموده و فرموده است: لا اقسم بيوم القيامه. و لا اقسم بالنفس اللوامه. قسم به روز قيامت. و قسم به كه متخلفين از الهام الهى را ملامت مى‏نمايد و مجازاتشان مى‏كند.
اگر آدمى به قضاوت ترتيب اثر داد و آن را به موقع اجرا گذارد، انجام وظيفه نموده و از تعرض مصون خواهد بود، اما اگر از اجراى حكم وجدان خوددارى نمايد و مرتكب گناه شود، نفس لوامه با شكنجه‏هاى طاقتفرسا و ملامتهاى جانكاه او را عذاب مى‏كند، راحت و آسايش را از وى سلب مى‏نمايد و به طورى كه متخصصين بيماريهاى روانى در كتب علمى آورده‏اند، ممكن است شكنجه‏ هاى درونى منشا بيماريهاى بسيار سخت و غيرقابل درمان گردد.
اگر مسلمان غيرمعصومى در پيشگاه الهى این جمله‏ دعاى امام سجاد (ع) را به زبان آورد و بگويد: و ابق لنفسى من نفسى ما يصلحها. بار الها! از نفس خود من براى خودم آن را ابقاء فرما كه نفسم را اصلاح مى‏نمايد، مى‏توان گفت از عوامل اصلاح آدمى يكى ملهمه است و آن ديگر، اسلامى است، يعنى بار الها! موجباتى را فراهم آور كه اين دو نيروى انسان‏ساز و سعادت‏ بخش همواره در ضميرم بيدار و فعال باشند تا مرا به من وادار نمايند، و همچنين درخواست مى‏كند كه در وجودم از فروغ و درخشش بازنماند تا من براى مصون ماندن از شكنجه و ملامت آن از مسير مستقيم خارج نشوم و به راه صلاح و رستگارى همچنان ادامه دهم.
‏ 6 ‏ 1 ✳️ در اين منبع احسن تقويمى دادگاهى عالى چون دادگاه قيامت و به تعبير قرآن مجيد نفس ملامت گر و به قول روانشناسان وجدان اخلاقى و به زبان عامه وجدان، قرار داده، تا در برابر نيكى‏هايى كه از انسان سر مى‏زند سرور و نشاط و شادى و خوشى پخش كند و در برابر زشتى‏ها انسان را ملامت كرده و به سختى سرزنش نمايد و وى را به اندوه و غم و حسرت و پشيمانى و ناراحتى محكوم كند. لا اقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ* وَلا اقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّامَةِ» «قیامت 1» به روز قيامت سوگند مى‏خورم،* و به و سرزنش‏گر قسم مى ‏خورم. در تفسير «نمونه» ذيل آيه فوق آمده است: «حقيقت اين است كه يكى از دلائل وجود «معاد» وجود «محكمه وجدان» در درون جان انسان است كه به هنگام انجام كار نيك روح آدمى را مملو از شادى و نشاط مى‏كند و از اين طريق به او پاداش مى‏دهد و به هنگام انجام كار زشت يا ارتكاب جنايت روح او را سخت در فشار قرار داده و مجازات و شكنجه مى‏كند، به حدى كه گاه براى نجات از عذاب، وجدان اقدام به خودكشى مى‏كند. يعنى در واقع وجدان حكم اعدام او را صادر كرده و به دست خودش اجرا مى‏كند. بازتاب نفس لوّامه در وجود انسان‏ها بسيار گسترده و از هر نظر قابل دقت و مطالعه است. وقتى عالم صغير يعنى وجود انسان در دل خود محكمه و دادگاه كوچكى دارد، چگونه عالم كبير با آن عظمتش محكمه عدل عظيمى نخواهد داشت. ما از وجود «وجدان اخلاقى» پى به وجود «رستاخيز و قيامت» مى‏بريم و نيز از همين جا رابطه جالب اين دو سوگند روشن مى‏شود و به تعبير ديگر سوگند دوم دليلى بر سوگند اول است. دادگاه وجدان آن قدر عظمت و احترام دارد كه خداوند به آن سوگند ياد مى‏كند و آن را بزرگ مى‏شمرد و به راستى بزرگ است، چرا كه يكى از عوامل مهم نجات انسان محسوب مى‏شود، به شرط آن كه وجدان بيدار باشد و بر اثر كثرت گناه ضعيف و ناتوان گردد. به هر حال اين «نفس لوّامه»، رستاخيز كوچكى است در درون جان هر انسان كه‏ بعد از انجام يك كار خوب يا بد، بلافاصله محكمه آن در درون جان تشكيل مى‏گردد و به حساب و كتاب او مى‏رسد. لذا گاه در برابر يك كار نيك و مهم چنان احساس آرامش درونى مى‏كند و روح او لبريز از شادى و نشاط مى‏شود كه لذت و شكوه و زيبايى آن، با هيچ بيان و قلمى قابل توصيف نيست. و به عكس گاهى به دنبال يك خلاف و جنايت بزرگ چنان گرفتار كابوس وحشتناك و طوفانى از غم و اندوه مى‏گردد و از درون مى‏سوزد كه از زندگى به كلى سير مى‏شود و حتى گاه براى رهايى از چنگال اين ناراحتى خود را آگاهانه به مقامات قضايى معرفى و به چوبه دار تسليم مى‏كند. 👈ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏ 7 ، ص: 261 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2